1397/11/7 ۰۹:۴۸
مجتبی مینوی طهرانی (۱۹ بهمن ۱۲۸۱- ۷ بهمن ۱۳۵۵) ادیب، نویسنده، مصحّح، مورخ و مترجم بزرگ ایرانی از دانشآموختگان دارالفنون بود و در همین مدرسه با چهرههایی همچون صادق هدایت دوستی و مراوده داشته است. او در کنار مسعود فرزاد، بزرگ علوی و صادق هدایت گروه ربعه را تشکیل دادند. مینوی در نوجوانی با چهرههای سرشناسی چون محمدعلی فروغی و محمد قزوینی آشنا شد و روش نقد تحقیقی متون را از قزوینی فراگرفت و با فروغی نیز در تهیه خلاصه شاهنامه همکاری کرد.
«ایران»: مجتبی مینوی طهرانی (۱۹ بهمن ۱۲۸۱- ۷ بهمن ۱۳۵۵) ادیب، نویسنده، مصحّح، مورخ و مترجم بزرگ ایرانی از دانشآموختگان دارالفنون بود و در همین مدرسه با چهرههایی همچون صادق هدایت دوستی و مراوده داشته است. او در کنار مسعود فرزاد، بزرگ علوی و صادق هدایت گروه ربعه را تشکیل دادند. مینوی در نوجوانی با چهرههای سرشناسی چون محمدعلی فروغی و محمد قزوینی آشنا شد و روش نقد تحقیقی متون را از قزوینی فراگرفت و با فروغی نیز در تهیه خلاصه شاهنامه همکاری کرد. مینوی سال ۱۳۲۸ و در دوره اوج گرفتن نهضت ملی شدن نفت پس از 15 سال از انگلستان به ایران بازگشت و در دانشگاه تهران به تدریس در دانشکده ادبیات پرداخت. سال ۱۳۲۹ از طرف دانشگاه تهران مأموریت پیدا کرد تا با سفر به ترکیه، ضمن جستوجو در کتابخانههای این کشور و بررسی کتب خطی فارسی و عربی و ترکی به عکسبرداری و تهیه میکروفیلم از تعدادی از کتب خطی بپردازد. او گزارشی از نتایج علمی این سفرها را در مقالاتی با عنوان «از خزائن ترکیه» در مجله دانشکده ادبیات تهران در سه شماره متوالی در سال ۱۳۳۵ منتشر کرد. طی همین دوران موفق به تهیه میکروفیلم از بیش از هزار نسخه خطی شد که در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران نگهداری میشود.
من از سال 1350 با مرحوم مینوی آشنایی نزدیک داشتم و به واسطه نزدیکی خانههایمان تقریباً هر هفته به ایشان سر میزدم و در نشستهایی که با چهرههای فرهنگی جوان و سرشناس و شناخته شده داشتند شرکت میکردم. آنچه از ایشان به یاد دارم وسعت علمی ایشان بود که به جرأت میتوان گفت در هیچ کس دیگری نمیتوان آن را دید و سراغ گرفت. به هر صورت مجتبی مینوی از آن دست آدمهای جامعالعلوم بود که هم به تاریخ مسلط بود و هم به ادبیات و ترجمه و... و در تمام این حوزهها صاحبنظر بود و نمیشد برای معلومات او گسترهای در نظر گرفت و همین مسأله بود که او را از بسیاری دیگر متمایز میکرد. البته آن زمان مثل امروز، همه چیز درگیر و تحت تأثیر مشغلههای زندگی روزانه نبود و افرادی مثل مینوی با فراغ بال بیشتری روی آنچه میخواستند تمرکز میکردند. بنیاد شاهنامهای که او بنا نهاد و تا امروز نیز سرپاست یکی از کارهای بزرگی است که مینوی در کنار تألیف و ترجمه و تصحیح صدها کتاب دیگر به انجام رسانید و از بزرگانی مثل دکتر زریاب خویی، شهیدی، تفضلی و رواقی دعوت کرد تا به او در این بنیاد کمک کنند. از جلسات همنشینی که با او در خانهاش داشتیم خوب به یاد میآوردم که چقدر در امانت دادن کتاب، از آن کتابخانه باشکوه و کمنظیرش گشادهدست بود و همیشه میگفت کتاب برای خواندن است. هر کس هر کتابی که میخواست به امانت میبرد و میخواند و دوباره برمیگرداند. آدم خوب و مهربانی بود اما از آدمهای بیسواد و مدعی بسیار عصبانی میشد و بدش میآمد. سال 1355 رفتم و پیش از سفر به لندن از ایشان خداحافظی کردم. یکروز در یکی از خیابانهای لندن مرحوم مینوی را دیدم که از مغازهای بیرون آمد. رفتم جلو سلام و احوالپرسی کردم و متوجه شدم در رفت و آمد از نشیمن خانه که طبقه دوم بود و کتابخانه که طبقه اول، روی پلهها لیز خورده و دندهاش آسیب دیده بود. یکماهی که آنجا بود هفتهای دو سه بار به ایشان سر میزدم و کمکی میکردم. به ایران برگشتند و چند وقت بعد متأسفانه باخبر شدم که به دلیل سکته قلبی در همان سال 1355 از دنیا رفتهاند. بعد از تأسیس فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی، یک روز یادم میآید آقای محیط طباطبایی که آنچنان هم رابطه خوبی با مرحوم مینوی در زمان حیات نداشتند میگفتند امروز اینجا و در این فرهنگستان، فقط و فقط جای یک نفر خالی است و هیچ کس دیگری نمیتواند جایش را پر کند و او دکتر مجتبی مینوی است. بحق همینطور است. هرگز کسی بعد از مینوی نتوانست جای او را بگیرد.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید