1397/11/3 ۰۸:۴۰
شاگرد بلندمرتبة مرحوم میرزا جهانگیرخان قشقایی و استاد گرانقدر دکتر جلالالدین همایی یعنی مرحوم آیتالعظمی رحیم ارباب، متولد ۱۲۵۹ شمسی و متوفای ۱۹ آذرماه ۱۳۵۵ هجری شمسی بود وجه تسمیهاش ارباب بود بدین دلیل که خاندانش در چرمهین (از توابع شهرستان لنجان استان اصفهان) دارای مکانت و ملکیت و شرافت بودند، گرچه خود، نام اول خویش یعنی رحیم را بیشتر دوست میداشت
بهمناسبت برگزاری مراسم بزرگداشت آیتالله رحیم ارباب شاگرد میرزا جهانگیرخان قشقایی و آموزگار و استادِ جلالالدین همایی
شاگرد بلندمرتبة مرحوم میرزا جهانگیرخان قشقایی و استاد گرانقدر دکتر جلالالدین همایی یعنی مرحوم آیتالعظمی رحیم ارباب، متولد ۱۲۵۹ شمسی و متوفای ۱۹ آذرماه ۱۳۵۵ هجری شمسی بود وجه تسمیهاش ارباب بود بدین دلیل که خاندانش در چرمهین (از توابع شهرستان لنجان استان اصفهان) دارای مکانت و ملکیت و شرافت بودند، گرچه خود، نام اول خویش یعنی رحیم را بیشتر دوست میداشت: روزی به دیدار حضرت آیتالله العظمی بروجردی میرود ساده و بیتکلف در بیرونی منزل ایشان مینشیند و میخواهد به حضرت آقا برسانند رحیم از اصفهان آمده شما را زیارت کند، آقای بروجردی میگویند هرچه سریعتر ایشان را راهنمایی کنید و سپس فرمودند: نگویید رحیم آمده، بگویید ارباب آمده، و خطاب به مرحوم ارباب گفتند: شما ارباب هستید (کتاب ارباب معرفت، ص ۱۶۰)
حیات سراسر اخلاق و ورع و پارسایی و حکمت و معرفت او نیز نشان میدهد نام رحیم حقیقی و ارباب مجازی بوده است. جلالالدین همایی در ابتدای التفهیم کتاب را با بیان عناوینی چون شیخ معظم، استاد مکرم، علامة العلماء، وحید عصر، قریع دهر، مصباح انوار الفقاهه و الدرایه، نبراس لوامعالحکمه و الهدایه، عالِم عامل، جامعالعلوم و الاداب، قبلة اولیالالباب، مولانا و مقتدانا، به استاد خویش رحیم ارباب تقدیم نموده است: «اهدیت هذا الکتاب الی حضرة شیخی المعظم و استاذی المکرم، علامة العلماء وحید عصره و قریع دهره، مصباح انوار الفقاهه و الدرایه، نبراس لوامع الحکمه و الهدایه، العالم العامل الالمعی اللوذعی، جامع العلوم و الاداب، قبلة اولی الالباب، مولانا و مقتدانا الحاج آقا رحیم ارباب ادام الله ایام افاضاته العالیه و انا احقر تلامیذه جلالالدین همایی» (شهریور ۱۳۳۸ شمسی) همو در تقدیم نام کتاب مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه عزالدین کاشانی چنین نگاشته: «اهدیت هذا الکتاب الی حضرة الاستاذی المعظم، علامة العلماء العاملین جامعالمرتبتین حاوی فضیلتین، آیتالله العظمی و عطیه الکبری و قدوة المشایخ الاطیاب الحاج آقا رحیم ادامالله برکاته العالیه و انا تلمیذه و غلامه الحقیر، جلالالدین همایی» (فروردین۱۳۳۷ شمسی)
حضرت آیتالله العظمی رحیم ارباب پس از آنکه شاگردی مرحوم جهانگیرخان قشقایی را نموده و شاگردی چون همایی را پرورانده، البته که میبایست در بارگاه حکمت و معرفت یکصد سال گذشته فرهنگ و حکمت ایرانی، نادره دوران و به تعبیر همایی وحید عصر خود باشد.
مرحوم حاج آقا رحیم ارباب که در جان خود انبانی عظیم از معرفت قرآنیه و لطایف و ظرائفِ حدیثیه انباشته و نیز به تعبیری «به غور فلسفه ملاصدرا رسیده بود» و شاید به تأسی از استاد خود میرزا جهانگیرخان، عمامه بر سر نگذاشت (الا در مواقع نماز) بیش از آن که به بیکرانگی معرفت و حکمت شهره باشد به اخلاق فاضله کریمه و عظیمه مشهور بود. در اثری که آقای دکتر محمدحسین ریاحی با عنوان ارباب معرفت نگاشتهاند، لطایف بسیاری از این اخلاق کریمه، مذکور و مضبوط است.
لیک تمامی کسانی که حضرت ایشان را میشناسند میدانند او جامعِ کامل فقاهت، اخلاق، حکمت، و عرفان بود. سیر و سلوک حیاتش به کمال نشان میدهد به درک این حقیقت زرین و کیمیای برین رسیده بود که تعالی و کمال جان، در گرو اتحاد حقایق چهارگانه فوق است. او به یقین میدانست تا اخلاق به حکمت تعالی نیابد و تا حکمت به اخلاق خالص نگردد و تا شریعت به فقاهت، استوار نگردد، یقینا حقیقت، مشهود و منظور جان سالک نگردد.
در باب فلسفهدانیاش همین نکته نغز دکتر همایی کافی است که: «ارباب، آخرین یادگار مکتب قدیم اصفهان است که به فلسفه ملاصدرا رسیده و غوامض و دقایق آن را به درستی و خالی از حشو و زاید فهمیده و هضم کرد و به اصول و مبانی آن کاملاً معتقد است اما اهل تظاهر و فضل فروشی نیست». (ارباب معرفت، ص ۱۱۷)
بر خلاف برخی هم نشینانش که فلسفه و حکمت را طرد و تکفیر میکردند وی این معارف را عامل اظهار کفر باطنی اشخاص میدانست. در این باب این روایت شنیدنی است: «من طلبه بودم تازه میخواستم منظومه سبزواری را در حکمت شروع به خواندن کنم. نزد مرحوم آخوند کاشی رفتم و گفتم: میخواهم منظومه بخوانم. آخوند پرسید: مقدمه منطق چه خواندهای؟ گفتم حاشیه، شمسیه، شرح مطالع (حالا طلبهها نمیدانند اصلا شرح مطالع چی هست؟ اما حاجی سبزواری تا از شرح مطالع امتحان نمیگرفت کسی را در مجلس درس حکمتش راه نمیداد ولو مراحل ابتدایی اش باشد) گفتند بیا من برایت خودم یک شرح منظومه شروع میکنم. گفتم: میگویند فلسفه و حکمت خواندن، آدم را کافر میکند اگر اینجور است نخوانم. آخوند جواب داد: حکمت و فلسفه خواندن کسی را کافر نمیکند کفر باطنی اشخاص را رو میاندازد (الله اکبر از این حرف حکیم) اینها که باطنا کافر هستند وقتی میآیند فلسفه و حکمت میخوانند کفر باطنیشان رو میافتد، چیزها[یی] را که نمیدانستند، شبهاتی که در ذهنشان بود، انحرافهایی که در فکر و روح و اعماق قلبشان بود، حالا که با اصطلاحات فلسفی آشنا میشوند،آنها رو میافتدعدم استقامتهای روحی و فکری رو میافتد ( وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَلَا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَارًا ) همان قرآنی که شفا و رحمت است برای مومنین، همان قرآن برای ظالمین خسران است. کفر میآورد، کفرشان را رو میاندازد، خسران را رو میاندازد.» (همان، ۱۵۴)
داستانی در کتاب ارباب معرفت بیان شده که نشان میدهد مرحوم ارباب چگونه به بطن و باطن هدایت، بویژه هدایت جوانانی که جانی پاک دارند اما مدعیاند، آگاه بود و چه فروتنانه و مهربانانه، کلام و استدلال آنان را در فارسی خواندن نماز شنید و حتی در مواردی با آنان همنوا گشت اما سپس دقیق و آگاه و خردپسند روشن ساخت چرا نماز باید به عربی خوانده شود و نمیتوان آن را به زبانی غیر عربی خواند. همان ادبیات متعالی و گرانقدری که امامان معصوم شیعه علیهم السلام مروج و بانی آن بودند.
انجمن آثار و مفاخر فرهنگی یاد و نام حضرت آیتالعظمی رحیم ارباب را گرامی میدارد و از خداوند متعال برای روح آن مرحوم، مغفرت و رضوان متعالی الهی خواستار است.
منبع: روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید