1397/10/23 ۰۸:۵۲
محدوده اندلس (Andalus) در دورههای مختلف متأثر از میزان اقتدار و نفوذ حکومت اسلامی در آنجا متفاوت بوده است. شبهجزیره ایبری واقع در جنوب غربی اروپا، پهناورترین سرزمینی است که پیروان اسلام آن را اندلس نامیدهاند. کوچکترین ناحیه نیز که به این اسم شناخته شد، غرناطه (گرانادا) در جنوب شرقی شبه جزیره ایبری است. اسپانیا بخشی از این قلمرو بود که وضعیت سیاسی، اجتماعی و دینی آن تا حد زیادی بر کامیابی مسلمانان در فتح جنوب غربی اروپا تأثیر گذاشت.
پایان حاکمیت حکام مسلمان در اندلس اسپانیا
وقتی فرماندهان مسلمان در اواخر سده نخست هجری قمری یا اوایل قرن هشتم میلادی به اسپانیا آمدند، بر این مملکت، قوم ویزیگوت فرمانروایی میکرد. آنها از حدود سه قرن پیش بر این ناحیه سلطه یافته و فرهنگ و آیین رومیان و مسیحیت را پذیرفته بودند. در این حکومت که مرکزش طلیطله (تولدو) بود از سال 89 هجری قمری - 708 میلادی موضوع جانشینی به معضل اساسی آن تبدیل شد؛ بهگونهای که اختلافات و جنگهای مداوم در سرتاسر قلمرو ویزیگوت، بهطور چشمگیری مسیر رسیدن به این بخش از اروپا را برای مسلمانان هموار کرد. معروف است «یولیان» از مخالفان حکومت مرکزی و امیری شورشی بود که در فراخواندن مردم مسلمان به این منطقه نقش داشت.
نارضایتی گروه پرشمار فرودستان از فرادستان یا طبقه حاکم بر جامعه که بیشترین ثروت را در اختیار داشت و شاه در رأس آنان بود، همچنین پشت کردن مردم به روحانیانِ کیش و آیین شان، یعنی کلیسای کاتولیک که پیوندهای نزدیکی با دربار داشتند و بویژه ناخشنودی اقلیتهای مذهبی، بهدلیل وضعیت تأسفبارشان در این حکومت، از دیگر عللی است که فتح اسپانیا را برای سپاهیان اسلام آسان کرد.
مسلمانان ساکن قیروان، واقع در تونس امروزی، اولین گروه از جهان اسلام بودند که با عنایت به اوضاع و احوال این سرزمین برای فتح آن مصمم شدند. آنها در نخستین اقدام، خواسته خود را با خلیفه مسلمانان، یعنی «ولید بن عبدالملک» با فرستادن نامهای به دمشق، پایتخت امویان در میان گذاشتند. پس از دریافت پاسخ خلیفه، «موسی بن نصیر» فرمانده مسلمانان در آفریقیه، ابتدا دستهای از نظامیان را برای کسب اطلاعات و ارزیابی بیشتر منطقه به سواحل جنوبی اسپانیا اعزام کرد. حاصل این سفر تحقیقی ـ نظامی اعزام حدود هفت هزار سپاهی به اسپانیا شد تا این ناحیه را تحت فرمان قلمرو اسلامی درآورند.
«طارق بن زیاد» فرمانده سپاه هفت هزارنفری بود. او در 92 هجری قمری - 711 میلادی با هدف وارد شدن به خاک اسپانیا و البته با راهنمایی یولیان از راهی گذشت که تاکنون به نام او یعنی تنگه جبل الطارق مشهور است. استجه، مالقه، غرناطه، قرطبه، البیره و طلیطله از نخستین شهرهایی بود که بهدست طارق تصرف شد. طارق بن زیاد و فرماندهان پس از او با توجه به اوضاع اسپانیا، شهرهای مختلف آن دیار را تقریباً بدون مانع جدی فتح کردند. مسلمانان از این زمان تا 2 ربیعالاول897 - 2ژانویه1492 که در نتیجه اتحاد و مبارزات مداوم شاهان کاتولیک، برای همیشه از جنوب غربی اروپا اخراج شدند، به مدت 780سال بر اندلس حکومت کردند.
نخستین فرمانروایان مسلمان در اندلس که مرکز حکومتشان را اشبیلیه (سویل) و سپس قرطبه (کوردوبا) قرار دادند، مطیع خلیفه جهان اسلام، یعنی حاکم اموی بودند. پس از سقوط سلسله امویان در سال 132 هجری قمری - 750 میلادی بیشتر افراد این دودمان بهدست خاندان عباسی کشته شدند. «عبدالرحمان بن معاویه» معروف به داخل، از اندک امویانی بود که زنده ماند. او توانست به همراه گروهی از هواخواهان خود به اندلس فرار کند و با غلبه بر امیران آن دیار در 138 هجری قمری - 755 میلادی سلسلهای نو از خاندان اموی، موسوم به امویان اندلس بنیان گذارد که نزدیک به سه قرن تا 422هجری قمری - 1031 میلادی دوام آورد.
با سقوط امویان بهجای حکومتی که بر سرتاسر اندلس حکمرانی کند، سلسلههای متعددی در گستره این قلمرو ظاهر شد که در تاریخ اسلام به عصر ملوک الطوایف مشهور است. جهوریان، بنیعباد، بنیزیری یا بنیمناد، بنیذیالنون، عامریان، بنیافطس، مرابطون و موحدون از مهمترین این دولتها بودند. بنینصر یا بنیاحمر در غرناطه آخرین سلسله کوچک در اندلس بود که پس از سقوط آن بهدست اروپاییان دیگر هیچ دولت مسلمانی به تأسیس حکومت در این ناحیه کامیاب نشد.
اندلس در تاریخ پرفرازوفرود خود، مخصوصاً از قرن 4 هجری قمری - 10میلادی به بعد، هرگاه فارغ از جنگهای داخلی و خارجی روی ثبات و آرامش دید در علوم و دانشهای گوناگون پیشرفت کرد؛ بویژه شاهان فرهنگدوست و اهل تسامح در این باب پراثر بودند. نقش این سرزمین در دوره قرون وسطا، بهعنوان دروازههای فرهنگی شرق جهان اسلام و مغربزمین، اهمیت آن را بیشتر میکرد. گاه مطالعات دانشمندان اندلس بر تحول نظریههای علمی و پژوهشهای اروپاییان تأثیرات مهمی داشت و البته که مسلمانان هم در برخی حوزهها از مطالعات غربیها و دنیای مسیحیت بهرهمند میشدند.
دستاورد مسلمانان اندلس در شاخههای مختلفی چون فلسفه، ادبیات، معماری، نجوم و پزشکی پرشمار است که در اینجا فقط به برخی از آنها اشاره میشود: «حی بن یقظان» یا زنده فرزند بیدار که داستانی فلسفی است و بین متفکران اروپایی در عصر روشنگری بسیار طرفدار یافت. «ابنطفیل» صاحب این اثر از فردی به نام حی بن یقظان مینویسد که از هنگام تولد در جزیرهای غیرمسکونی و به دوراز مردم زندگی میکند تا اینکه روزی از وجود دیگر آدمها آگاه میشود و.... «ابن زهر» دارنده کتابی موسوم به «التیسیر فی الدرمانه و التدبیر» (راه آسان درمان و پیشگیری) از دیگر شخصیتهای معروف در اندلس بود که بهعلت بررسی بیماری جرب و تشخیص انگلی که موجب آن میشود؛ پس از «الکساندر ترالسی» لقب نخستین انگلشناس را به او دادهاند. تأملات ابنطفیل و «بطروجی» در انتقاد از هیأت بطلمیوس که بعدها بهطور غیرمستقیم بر نظریههای انقلابی کوپرنیک، کپلر و گالیله تأثیر گذاشت نیز در حوزه ستارهشناسی این سرزمین شایان توجه است.
منابع:
-طقوش، محمدسهیل 1396، دولت امویان، ترجمه حجتالله جودکی با افزودههایی از رسول جعفریان، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، چ9
-گروه نویسندگان 1380، اندلس، دایرۀ المعارف بزرگ اسلامی، ج 10، زیرنظرکاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دایرۀالمعارف بزرگ اسلامی
-هولت، پی.ام، لمبتون، ان.ک.س.و برنارد لوئیس 1387، تاریخ اسلام کمبریج، ج2، ترجمه تیمور قادری، تهران، مهتاب
منبع: روزنامه ایران
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید