1397/7/24 ۰۹:۱۷
مجلس شورای ملی پس از سقوط حكومت قاجار با چالشهای بزرگی ازجمله دخالتهای بیرون مجلس مواجه شد كه استقلال آن را با خطر جدی مواجه كرد، خطری كه تاثیر آن در عصر پهلوی دوم بیشتر خودش را نشان داد. سالهایی كه میتوانست سرعت توسعه سیاسی را در كشور چند برابر كند عملا به برههای از زمان تبدیل شد كه حاصلی جز كودتای 28 مرداد در پی نداشت و جامعه مدنی را با سرخوردگی بزرگی رو بهرو كرد.
انتخابات غیرحزبی، مجلس قبیلهای
رضا پورحسین: مجلس شورای ملی پس از سقوط حكومت قاجار با چالشهای بزرگی ازجمله دخالتهای بیرون مجلس مواجه شد كه استقلال آن را با خطر جدی مواجه كرد، خطری كه تاثیر آن در عصر پهلوی دوم بیشتر خودش را نشان داد. سالهایی كه میتوانست سرعت توسعه سیاسی را در كشور چند برابر كند عملا به برههای از زمان تبدیل شد كه حاصلی جز كودتای 28 مرداد در پی نداشت و جامعه مدنی را با سرخوردگی بزرگی رو بهرو كرد. رویدادی كه حاصل مجلسی بود كه در حمایت از دولت ملی هیچ اقدامی انجام نداد. در راستای بررسی این برهه از تاریخ مجلس شورای ملی گفتوگویی با علی ططری رییس مركز اسناد مجلس شورای ملی داشته ایم كه در ادامه میخوانید.
**********
مجلس ششم، نخستین مجلس شورای ملی در عصر پهلوی اول بوده است. مهمترین تغییرات این مجلس نسبت به عصر قاجار چه بود؟
در راستای بررسی این مساله ابتدا باید به مقوله انتخابات رجوع كنیم. از ابتدای برگزاری انتخابات در ایران از سال 1285 هجری شمسی كه نخستین انتخابات مجلس شورای ملی است و به نحوی یك انتخابات صنفی است، تا به امروز كه 34 دوره از ادوار مجلس شورا برقرار شده است، انتخاباتها مشكلاتی داشتهاند. برخی از این مشكلات به قوانین انتخابات و برخی نیز به ساختار سیاسی كشور ما مربوط بوده است. انتخابات مجلس ششم شورای ملی شاید آخرین انتخاباتی بود كه در چند حوزه به صورت سالم برگزار و سبب شد تا اشخاصی همچون آیتالله مدرس و دكتر مصدق راهی مجلس شوند. از دوره چهارم مجلس شورای ملی شاهد دخالتهایی در انتخابات هستیم. این دخالتها در دورههای پنجم و ششم دچار شیب تندی میشود و در انتخابات مجلس هفتم شورای ملی عملا فضاحتبار میشود بطوری كه چند نفری هم كه بهدرستی انتخاب شده بودند، استعفا میدهند. شخصی همچون موتمنالملك با دیدن این وضع از صحنه سیاسی كنار میكشد. انتخابات مجلس در این دوره را عملا رضاشاه مدیریت كرد. این روند تا انتخابات مجلس سیزدهم ادامه داشت. انتخابات مجلس هشتم و نهم شورای ملی به صورت علنی تحت مدیریت تیمورتاش بود و شائبههای زیادی در مورد آن دوران وجود دارد، حتی اسامی نمایندگان به طور علنی عوض میشده است. از انتخابات دهم،وزارت دربار نقش تعیینكنندهای در انتخابات دارد و دیگر شاهد صحنهگردانی تیمورتاش نیستیم. وزارت دربار مجری برگزاری انتخابات مجلس شورای ملی شد و فهرست مورد تایید حاكمیت را ارایه داد. در غالب انتخابات این دوره نفرات مجلس قبل دوباره وارد مجلس شدند و تغییرات بسیار انگشتشماری در اسامی نمایندگان دیده میشود كه آن هم به دلیل درگذشت نمایندگان یا مغضوب شدن آنها بوده است. مهندسی انتخابات به صورت علنی از مجلس ششم شورای ملی دیده میشود. حاكمیت هنوز تجربه كافی برای كنترل انتخابات نداشت. دموكراسی نیمبند كه از زمان مشروطیت آغاز شده بود، از دوره مجلس هفتم با شكست سختی مواجه شد. تبعات آسیبهایی كه از این دوران بر كشور وارد شد هنوز هم وجود دارد. تا مجلس پنجم یك گفتمان و ارادهای در مجلس وجود داشت كه دموكراسی نیمبندی را با خود یدك میكشید. ورود رضاشاه به عرصه سیاست ایران قطعا نقاط مثبت و منفی داشت و عملكرد او در برخی از جهات مثبت و در برخی جهات مخرب بوده است، اما با قطعیت میتوان گفت در عرصه قوه مقننه كل عملكرد او منفی بوده و به ضرر دموكراسی نوپای ایران تمام شده است. رضاشاه بیشتر به قوه مجریه اهمیت میداد و اعتقاد داشت هر آنچه دولت به عنوان لایحه به مجلس ارسال میكند، مجلس صرفا باید تایید كند. هنوز هم دیده میشود كه مثل آن دوران، مجلس به سخره گرفته شده و در جریان انتخابات دخالت میشود.
احزاب و افراد موثر در مجلس در عصر پهلوی اول چه كسانی بودند؟ مهمترین قوانینی كه در این عصر تصویب شد چه قوانینی بود؟
تصوری كه از احزاب در ممالك توسعهیافته وجود دارد را نباید از احزاب در ایران داشته باشیم. احزابی مثل اعتدالیون، دموكرات، تجدد و ترقی بیشتر ساختاری شبیه به فراكسیون داشتهاند و نمیتوان آنها را با نام حزب حساب كرد. با این وجود كه مرحوم علیاكبر سیاسی حزب ایران جوان را از مجلس ششم بنیان نهاد و فهرست نمایندگان را تهیه كرد، اما باز هم كاركرد كاملا حزبی در ایران نداشت. در آن دوران هر كدام از رجال سیاسی یك فراكسیون ایجاد میكردند و نام حزب بر آن میگذاشتند اما هیچكدام كاركرد حزبی نداشتند. بزرگترین چالش امروز ما نبود حزب كارآمد است. این معضل در منابع و خاطرات همه رجل سیاسی آن دوران دیده میشود. همگی این اشخاص گفتهاند كه ما بدون حزب نمیتوانیم در مجلس و جامعه اهداف خود را پیش ببریم. اگر حزبی با كاركرد حزبی وجود داشته باشد بهترین نامزدهای خود را در سراسر كشور برای كاندیداتوری انتخاب میكند. حزب بر عملكرد آن نماینده نظارت میكند تا احیانا دچار انواع فساد نشود. اگر نماینده دچار خطا شود كل حزب دچار چالش میشود. مرحوم رضازاده شفق، نماینده ادیب دوره چهارم مجلس، در كتاب خاطرات مجلس مینویسد: «من نمیدانم چگونه چهارده دوره است مجلس را بدون حزب پیش برده ایم؟!» مگر میشود بدون حزب انتخابات سالم برگزار كرد؟ به همین دلیل انتخابات یا به عرصه دخالت دولت یا آوردگاه قومی و قبیلهای بدل میشود. این احزاب را نمیتوان با احزاب انگلستان یا امریكا كه كاركرد سیاسی مشخصی دارند، مقایسه كرد. در تمامی انتخابات امریكا جناح مقابل شكستخورده به حزب برنده تبریك میگوید و نیروهای خود را نیز در اختیار آن قرار میدهد. در كدام برهه از تاریخ كشور ما چنین اتفاقی رقم خورده است؟ غالب این جریانها در آن دوران به منزله مغازه و دكان بودند برای اینكه افراد به اهداف شخصی خودشان برسند و متاسفانه هنوز هم این روال ادامه دارد. تاسیس حزب قدرتمند سبب میشود تا 70درصد در مساله دموكراسی پیش برویم. حتی مشكلات اقتصادی ما نیز به نحوی با نبود حزب قدرتمند در كشور مرتبط است. انتخابات در حال حاضر مشكلات جدی از جمله شائبه دخالت و نظارت استصوابی دارد. اگر احزاب قدرتمندی در كشور حضور داشته باشند بسیاری از این مشكلات حل خواهد شد. متاسفانه در نبود احزاب قدرتمند لابیگریها بیشتر شده و برخی اشخاص هزینههای گزافی برای دستیابی به منویات شخصی و حفظ سمت خود مصروف میدارند.
بسیاری از قوانین موجود در عصر پهلوی اول به تصویب مجلس رسیده است؛ قوانین حقوقی، اداری، مسائل مربوط به آموزش و پرورش و قوانین پلیسی كه مربوط به اوزان و مقیاسها و لباس و... در آن دوران مصوب شده است. این قوانین بر اساس نیاز آن روزها و در شرایطی كه مملكت در حال توسعه و پیشرفت بود، به تصویب رسید، در نتیجه باید قوانین در راستای منویات حاكمیت تدوین و مصوب میشد. دولت بسیاری از قوانین این دوره را كارشناسی كرده و در قالب لایحه به مجلس میفرستاد، لذا در این دوران كمتر طرحی از سوی نمایندگان مطرح شده كه البته باید در نظر داشت كه این گفته به آن معنا نیست كه قوانین ضعیفی در این دوره تصویب شده است. بسیاری از قوانین آن دوره هنوز هم اصلاحیه نخورده است و پابرجا مانده است. این قوانین در حوزه قضایی و تجارت به وفور قابل مشاهده است. بسیاری از حقوقدانان بزرگ در آن دوره بر تصویب و نگارش این قوانین نظارت داشتهاند. بیشتر قوانین مصوب این برهه زمانی را نمیتوان زیر سوال برد زیرا رجل باسواد و مجربی در دولت حضور داشتند كه با كارشناسی این لوایح را به مجلس ارایه میدادند. افرادی همچون فاطمی، قمی، علیاكبر داور، تیمورتاش و تدین اشخاصی مسلط و دانا بودند كه نتیجه كار آنها این قوانین و مصوبات مهمی بوده كه امروزه نیز به كار برده میشود. به طور مثال علیاكبر داور بانی دستگاه قضایی مدرن ایران بوده است و هنوز هم اثرات عملكرد او از این حیث قابل توجه است.
مهمترین نقاط ضعف و قدرت مجلس شورای ملی در عصر پهلوی اول چه بوده است؟
مجلس شورای ملی در دوره ششم تا سیزدهم همچون دیگر نهادهای تازهتاسیس كه به وسیله مشروطیت متولد شدند دچار ضعفها و قوتهایی است. از نقاط قوت مجلس در عصر پهلوی اول برگزاری منظم مجلس بود. در عصر قاجار در همان مدت كوتاه، 11 سال از زمان مجلس به هدر رفته بود. در این دوره، فترتها میان دو مجلس به 10 یا بیست روز رسیده بود. انتخابات چند ماه قبل از اتمام دوره قانونی مجلس برگزار میشد. مجلس معطل نمیماند و در سایه ایجاد نظم قابل قبول، ادارات مجلس در همان برهه زمانی میان دو مجلس نیز كار خود را انجام میدادند. در این دوران، مسائل غیرسیاسی از قبیل فرهنگ و اقتصاد و حقوق بهخوبی در مجلس مورد بحث قرار گرفت و بررسی شد. این موارد را میتوان از نقاط قوت مجلس شورای ملی در عصر پهلوی اول دانست. همچنین باید به این نكته توجه كرد كه رضاشاه با استفاده از قدرت خود، این مجلس را تعطیل نكرد. البته وی قصد داشت تا از مجلس به عنوان یك ماشین امضا استفاده كند. مهمترین ثمره مشروطیت برای ایران تشكیل مجلس شورا بود و این ثمره، بزرگترین ضربه خود را در این دوره متحمل شد. دموكراسی و پارلمانتاریسم در ایران زیر پا نهاده شد؛ عملا از دوره ششم به بعد انتخاباتی وجود نداشت. كلیدواژه انتخابات فرمایشی از همین دوران وارد ادبیات ما شد. نظارت استصوابی در این دوران بهشدت وجود داشت. كسی كه با معیارهای حكومت رضاشاه همخوانی نداشت نمیتوانست وارد مجلس شود. همه نمایندگان از قبل انتخاب شده بودند. تعریفی كه از دموكراسی و پارلمان در جهان وجود داشت در این نقطه نابود شد. تاكید دارم كه سنگ بنای ناكارآمدی پارلمان كه تا به امروز نیز ادامه دارد در عصر پهلوی اول گذاشته شد. نامهها و اسناد زیادی دال بر این مهم موجود است كه فهرست نمایندگان از قبل مشخص میشده است. مانند نامهای كه تیمورتاش به حوزه انتخابیه بابل نوشته و ضمن معرفی سه تن، گفته است كه این سه نفر خوب هستند یك نفر را انتخاب كرده و جهت نمایندگی مجلس معرفی كنید. در این رابطه، سندی را بررسی كردهام كه به دوره یازدهم مجلس شورای ملی تعلق دارد و در آن وزارت كشور به همه حوزههای انتخابات نامه نوشته و گفته است كه انتخابات را با 80 تومان برگزار كنید؛ عملا در دو- سه دوره آخر عصر پهلوی اول كاملا انتخابات تشریفاتی شده بود. با این شرایط نمیتوان از كاركرد پارلمان به عنوان نماد دموكراسی انتظاری داشت. پارلمان سه وظیفه اساسی دارد: اول، وضع قانون، دوم، نظارت بر اجرای قانون و سوم، وظیفه ذاتی نمایندگی است. عملا وظیفه دوم و سوم در این دوره تعطیل بود. اولین درسی كه باید از آن دوران آموخته شود این است كه مقوله انتخابات به عنوان نخستین گام در برقراری دموكراسی از اهمیت بسیاری برخوردار است؛ در این میان، قوانین مربوط به انتخابات و نحوه برگزاری انتخابات در درجه نخست پیگیری قرار دارد. نباید اشتباهات آن دوران تكرار شده و انتخاب مردم به سخره گرفته شود. نسبت به مشاركت حداكثری مردم ایمان داشته باشیم و به جای حذف افراد باید به تعداد آنها برای حضور در عرصه گزینش افزوده و به آنان فرصت فعالیت داده شود. در عصر پهلوی اول حذف كردن نمایندگان موجب شد كه انتخابات دورههای بعد به یك امر فرمایشی و نمایشی بدل شود. به دلیل نبود شور و هیجان حضور فعال مردم در انتخابات، آنگونه شد كه قوای بیگانه آمد و به كشور حمله كرد و ارتش رضاشاه با آن عظمت نتوانست بیش از 48 ساعت در برابر تهاجم بیگانه مقاومت كند، زیرا انگیزه و شور و هیجانی در جامعه وجود نداشت. انتخابات نماد دموكراسی است. باید روی انتخابات سرمایهگذاری كرد. در عصر پهلوی اول كمتر توجهی به وظایف نمایندگی وجود داشت و جنبه نظارتی از مجلس گرفته شده بود. اینها مهمترین درسهایی است كه میتوان از مجلس شورای ملی در عصر پهلوی اول اخذ كرد.
مجلس سیزدهم شورای ملی كه مصادف با فضای باز سیاسی پس از سقوط رضاشاه شده است را چگونه ارزیابی میكنید؟
انتخابات مجلس سیزدهم در اواخر عمر حكومت رضاشاه برگزار شد و به نحوی كه همه نمایندگان منصوبان حكومت رضاشاه بودند. با مقایسه اسامی نمایندگان مجلس یازدهم و دوازدهم و سیزدهم دیده میشود كه نام كمتر از 10 نفر از آنها در این مدت تغییر كرده است. اتفاقی كه پس از رفتن رضاشاه در مجلس سیزدهم رخ داد شكلگیری فراكسیون یا حزب اتحاد ملی بود كه اكثریت مجلس را به دست گرفت و اتفاقا مخالفت جدی با حكومت و اقدامات رضاشاه داشت. این نكته بسیار جالب است كه نمایندگان جسارت پیدا كرده بودند تا عملكرد رضاشاه را نقد كنند. این امر دلایلی نیز داشت زیرا غالب این نمایندگان شاهزادگان و زمینداران بزرگ عصر قاجار و مخالف رضاشاه بودند. بسیاری از زمینهای این اشخاص توسط رضاشاه مصادره شده بود. دلیل دیگر این بود كه پس از سقوط رضاشاه جو بسیار شدیدی ضد رضاشاه در میان مردم به وجود آمده بود و نمایندگان میخواستند خود را همسو با مردم نشان دهند، به همین دلیل اصلا نمیشد باور كرد كه این مجلس منتخب رضاشاه بوده است. از سوی دیگر، باز شدن فضای سیاسی نیز به این نمایندگان جسارت داده بود تا بتوانند نظرات خود را بیان كنند. مجلس در دورههای سیزدهم تا هفدهم، آزادترین دوران فعالیت خود را در عرصه سیاست كشور تجربه كرده است، همچنین مجالس اول تا چهارم شورای ملی كه نسبتا فضای باز وجود داشت. در برخی مواقع مجلس سیزدهم حتی از عنوان دیكتاتور برای رضاشاه استفاده میكرد. نطقهای بهشدت آتشین در این مجلس علیه دولت ایراد شد. از سویی، برخی نمایندگان نیز محافظهكار بودند زیرا میدانستند فرزند همان پادشاه بر راس قدرت حضور دارد. محمدرضاشاه یكی ـ دو سال اول حكومت خود را زیر سایه فروغی گذراند و هنوز قدرت كافی نداشت. مجلس چهاردهم، پانزدهم و شانزدهم از این فضای باز سیاسی نتوانستند استفاده كنند و رجل سیاسی قدرتمند در راس پارلمان فرصت را غنیمت نشمردند. در این برهه زمانی ملت میتوانست شاهد یك جهش دموكراسی در كشور باشد، اما به چند دلیل حتی حداقلها نیز به دست نیامد. متاسفانه این فضای باز سیاسی به كودتای 28 مرداد منتهی شد. اگر این فضای باز سیاسی جواب میداد نباید به كودتای 28 مرداد ختم میشد یا حداقل باید توانایی كنار زدن كودتا را میداشت. فضای باز سیاسی كه در این دوره از آن یاد میشود، صرفا یك اسم و عنوان را یدك میكشید. برگزاری میتینگها، انتشار روزنامهها، آغاز فعالیت گسترده احزاب نتیجه چشمگیری در پی نداشت! رضازاده شفق در خاطرات خود درباره ویژگیهای این دوره مجلس شورای ملی میگوید كه نطقهایی در مجلس ایراد میشد و صحبتهای آتشین علیه دولت بر زبان نمایندگان میآمد و مردم نیز از این صحبتها استقبال میكردند بعد متوجه میشدیم كه بار یا كالای این نماینده مجلس یا اقوامش در گمرك گیر كرده است و با این نطق آتشین وزیر مجبور میشود كالای این نماینده را ترخیص كند. این سخن را رضازاده شفق در سال 1334 ایراد میكند اما رویداد مربوط به دهه 20 شمسی است. رضازاده شفق یك شخص ادیب و عالم است به همین دلیل میتوان به سخنان وی استناد كرد. او در ادامه میگوید برخی دیگر از نمایندگان هدفشان از این نطقهای آتشین صرفا این است كه قهرمان شوند. به صراحت از آن سالهای مجلس سخن میگوید كه هدف خاصی پیش روی نمایندگان مجلس نبوده و هر كس به فكر منافع خود بوده است. این نمایندگان در آن فضای باز سیاسی به دنبال منافع ملی نبودهاند. جنس این نمایندگان با جنس آیتالله مدرس فرق دارد. مدرس نسبت به بسیاری از نقشههای رضاشاه آگاهی یافته بود. وی هدف اصلی رضاشاه را از سركوبی شیخ خزعل میدانست. این قبیل آگاهیها در مجالس عصر پهلوی دوم دیده نمیشود. نفوذ بیگانه در كشور و مجلس در این برهه زمانی بهشدت زیاد بود. در اسنادی كه در سال 2017 دفتر مورخان وزارت امور خارجه امریكا منتشر كرده است به صراحت میبینیم كه میگویند دستگاههای امنیتی این كشور در بهداشت، درمان، تئاتر و سینما نفوذ كرده و موسساتی را تاسیس كرده بودند تا به وسیله آنها نفوذ خود را در ایران گسترش دهند. از سوی دیگر «جاسوسان قرمز» نیز به صورت گسترده در كشور نفوذ كرده بودند. در توافقنامهای كه در مجلس سیزدهم تصویب شد و ایران علیه آلمان اعلام جنگ كرد، نیروهای امریكا و انگلیس و شوروی به ایران وارد و پس از جنگ همه این نیروها از ایران خارج شدند، اما شوروی به این امر تن نداد. همین نفوذها بود كه در امور كارشكنی ایجاد میكرد. همین نفوذ امریكا در عرصههای مختلف از اوایل دهه 20 بود كه سبب شد تا كودتای 28 مرداد را با موفقیت به سرانجام برسانند. امریكاییها به صراحت میگویند كه در میان ایلات و عشایر نیز نفوذ داشتهاند. سیاسیون و نمایندگان مجلس آن دوره را نیز با خود همراه كرده و حتی روزنامه اجاره كرده بودند. تا زمان حال این موارد بر ما پوشیده بود. تصور میكردیم كه امریكاییها دو سال قبل از كودتا این امور را طرحریزی كرده بودند. در همین اسناد امریكاییها گفتهاند كه خوشبختانه مردم ایران نسبت به ما خوشبین هستند. این نیز یكی از دلایلی بود كه آن فضای باز سیاسی را به نتیجه مطلوب نرساند.
مجلس در سالهای منتهی به كودتا چه وضعیتی داشت و چه دلایلی سبب شد تا آن فضای باز سیاسی به نتیجه نرسد؟
فضای باز سیاسی از یك سو مفید بود و از سوی دیگر مشكلاتی نیز ایجاد كرد. قانون انتخابات مجلس هنوز مشكل داشت. مرحوم معین و یحیی دولتآبادی از اوایل قرن جدید مقالاتی را نوشته بودند كه قانون انتخابات مجلس شورای ملی ایراداتی دارد. دومین اولویت دكتر مصدق پس از ملی كردن صنعت نفت، اصلاح قانون انتخابات مجلس شورای ملی بود. بعضی مورخان معتقدند كه این اقدام دكتر مصدق اشتباه بوده و نباید در آن برهه از زمان بحث حق رای زنان را مطرح میكرده است. به نظر من، دكتر مصدق صرفا به دنبال این مقوله نبود و قصد اصلاح و رفع ایرادات قانون انتخابات را مد نظر داشت. به نظرم، این نقطه قوت اقدامات دكتر مصدق بود. كودتا این مجال را نداد تا این اصلاح بنیادین صورت پذیرد. شاه در شهرستانها و در میان حاكمان محلی نفوذ داشت و این شكل از انتخابات مورد تایید مصدق نبود. او برای انتخابات مجلس هفدهم فضای باز ایجاد كرد. از سال 1328 تا 1357، هفت دوره مجلس سنا بر سر كار آمد. مجلس سنا نیز در این برهه از زمان مخالف مصدق بود. مجلس سنا هم یك نیروی موثر بود و با اقدامات اصلاحی مصدق در قانون انتخابات مخالفت میكرد. حتی مجلس شورای ملی در دوره شانزدهم نیز با این نحوه برگزاری انتخابات توسط دكتر مصدق موافق نبود. دكتر مصدق در خرداد و تیر 1332، یاران خود را از دست داده بود و عملا مجلسی نیز وجود نداشت. یكی از مهمترین نقشهای قوه مقننه كمك به دولت است؛ مقولهای كه بهشدت در دوره دكتر مصدق وجود نداشت. علت ایجاد كودتا، تصمیمات اشتباه رهبران ملی و مذهبی در مجلس و در عرصه سیاست بود. در آن برهه، آیتالله كاشانی چهرهای پارلمانی و رییس مجلس شورای ملی بود. جریانات اشتباهاتی كه به كودتا منتهی شد، غالبا خارج از مجلس رقم خورد. دولت مصدق اشتباهاتی داشت كه نبود مجلس در كنار آن، كار را برای او سختتر كرد. مجلس هیچوقت اقدامی موثر علیه مصدق انجام نداد. مصدق ناگزیر بود در برخی مواقع به امریكاییها اعتماد كند. آن زمان امریكاییها چهره موجهی از خود نشان داده بودند، اینكه در زمان حال و بدون در نظر گرفتن شرایط آن روز، مصدق را متهم كنیم، اصولی و كارشناسانه نیست. پس از كودتا چهره دیگر امریكا نمایان شد. امریكاییها با 100 هزار دلار چهره تهران را عوض كردند و این از افتضاحات تاریخ معاصر است؛ چه شد كه امریكا اینقدر تغییر موضع از خود نشان داد و با بریتانیا در این عرصه همراه شد، به نظر میرسد از ترس قدرت گرفتن طرفداران شوروی كه به اصطلاح چپ خوانده میشوند و در قالب حزب توده فعالیت داشتند. در این دوران، حزب توده در صحنه سیاسی كاركرد حزبی قدرتمندی داشت. این حزب در جهت منافع ملی نبود. متاسفانه جناح چپ از بدو تولد تا انقلاب اسلامی در خدمت منافع بیگانه بود. وزرای تودهای و نفوذ این حزب در همهجای كشور سبب شد تا این نگرانی تشدید شود و برای امریكاییها خطر شوروی حتمی شود. حزب توده با وجود گستردگی نتوانست فراكسیون قدرتمندی در مجلس شورای ملی آن زمان ایجاد كند. در مجلس شانزدهم فراكسیونهای ملی، غالب مجلس را تشكیل میدادند. تعداد نمایندگان حزب توده در این مجلس حدود 20 نفر بود اما موثر نبودند زیرا هرگاه وارد صحنه تصمیمگیریها میشدند رقبایشان با یكدیگر متحد میشدند. در آن زمان اینچنین بود هنگامی كه تودهایها دست به اقدامی میزدند، مذهبیها و ملیون و سلطنتطلبها علیه تودهایها با یكدیگر متحد میشدند. آیتالله كاشانی در مجلس هیچگاه تودهایها را اطراف خود راه نداد و همیشه در تضاد با آنها بود در صورتی كه با دیگر جناحهای مجلس رابطه خوبی داشت. علت اینكه امریكاییها تمایل داشتند با آیتالله كاشانی ارتباط برقرار كنند همین ضد چپ بودن ایشان بود. در جریان انتخاب وزرای دولت بود كه جبههگیری جدی در مجلس شورای ملی به وجود آمد و همه طیفها علیه حزب توده با یكدیگر متحد شدند. به عنوان نتیجهگیری آنچه میتوان از این چند دوره مجلس در زمان حال فرا گرفت این است كه باید احزاب تقویت شوند و به سوی كاركرد اصلی خود سوق داده شوند. بزرگترین كمبود عرصه سیاسی ما همین است. با احزاب موجود به جایی نخواهیم رسید. تجربه 112 سال پارلمان در ایران به ما میگوید كه برای رسیدن به موفقیت و توسعه سیاسی باید حزب قدرتمند داشته باشیم. دلیل عمده دخالت دولت در مجلس دوران مورد بحث كه به عنوان چالش اصلی وجود داشته، نبود حزبهای قدرتمند است. كشور پاكستان كه از نظر تاریخ پارلمان با كشور ما قابل مقایسه نیست، امروزه احزاب بسیار قدرتمندی دارد و این تحولات مثبت اخیر در این كشور ثمره تشكیل حزب قدرتمندی است كه توانسته بهترین نامزد را به عرصه سیاست وارد كند. انتخابات آنها كاركرد فردی ندارد بلكه كاركرد حزبی دارد. مجالس دوره پهلوی اول به ما این درس را میدهد كه با شیوه كنونی كه در مجلس وجود دارد به جایی نخواهیم رسید. در عصر پهلوی دوم نیز احزاب نتوانستند از فضای باز سیاسی استفاده كنند و یك فرصتسوزی بزرگ رقم خورد و اختلافات و نفوذ بیگانه این شكست بزرگ را تشدید كرد.
منبع: روزنامه اعتماد
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید