1397/7/22 ۰۷:۳۱
به پاس شصت سال پاسداری از فرهنگ ایران زمین، بزرگداشت پرفسور مسعود گلزاری، استاد بازنشسته رشته باستان شناسی در دانشگاه تهران عصر روز گذشته در موزه ملی ایران برگزار شد.
این بزرگداشت با حمایت موسسه تاریخ متون خواجه نصیرالدین طوسی، انجمن ایرانی تاریخ اسلام ،موسسه فرهنگی هنری خوانش، سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، کمیسیون ملی یونسکو، کمیته ملی موزههای ایران، برگزار شد.
پرفسور مسعود گلزاری، تحصیلات ابتدایى و متوسطه را در تهران، رشت و کرمانشاهان به پایان رسانید. وی بعد از اتمام تحصیلات مقدماتى، وارد دانشگاه تهران شد و در رشته باستانشناسى به اخذ درجه لیسانس و فوق لیسانس نائل آمد.گلزاری از سال ۱۳۳۸ تا سال ۱۳۴۹ش در دانشسراى تربیت معلم به تدریس مشغول و در رشتههاى مربوطه درس داد.
در همین ایام در عین حال با هیئتهاى علمى باستانشناسى آمریکایى و آلمانى در استان کرمانشاهان و تخت سلیمان آذربایجان همکارى مىکرد.وى در سال ۱۳۵۰ به عضویت هیات علمى گروه باستانشناسى و هنر دانشگاه تهران درآمد. ضمنا به تکمیل تحصیلات خود نیز در کنار کار ادامه داد و در رشته باستانشناسى گرایش تاریخ پیش از اسلام، به درجه دکترا نائل شد.
از سال ۱۳۵۱ هر سال به مدت ۳ ماه همراه هیئت علمى باستانشناسى دانشگاه تهران در قزوین (تپه زاغه) به کاوش علمى اشتغال داشته و حدود بیست سال در منطقه غرب ایران بررسى و پژوهشهاى تاریخى و باستانشناسى انجام داد.وى در مجامع مختلف ایران و خارج از کشور نیز شرکت کرده و از سال ۱۳۵۶ش به بعد هم در انگلستان به ادامه تحصیل و پژوهش در امر باستانشناسى مشغول شد.
“سفرنامه میرزا محمد حسین فراهانی”، “سفرنامه استرآباد و مازندران و گیلان”، “گنجینه اسلام” و “کرمانشاهان باستان” از جمله آثار این پژوهشگر و ایران شناس مطرح است.
بزرگداشت دکتر مسعود گلزاری در موزه ملی ایران با سخنرانی دکتر محمد حسن سمسار آغاز شد.
به گزارش خبرنگار ما دکتر محمد حسن سمسار گفت: حضور امروز من در اینجا و دیدن استاد و زنده شدن خاطرات گذشته است و اگر تمام اندیشههای من را از بین ببرد بر من ایرادی نیست که با فرسودگی بسیار، به سرعت ببرم از خاطرم آنچه اندیشیدم را. دکتر گلزاری یادآور شهر کرمانشاه است به علت نوشتن کتاب کرمانشاهیان چراکه این شهر به عنوان یک نماد نخستین درآثار وی بود با آنکه زاده کرمانشاه نیست.
وقتی کتاب کرمانشاهان او مورد مطالعه قرار میگیرد دقیقاً نشان میدهد که او عاشق به افراط در سرزمین کرمانشاه و بعد به صورت وسیعتر عاشق ایران است. کلمه به کلمه او بوی دوستی ایران میدهد، بهخصوص که در جوانی سعی کرده است تاریخ و فرهنگ و مردم بومی را ثبت و ضبط کند، این بر نمیآید مگر به خاطر کار عاشقانهاش.
خواندن مقدمه این کتاب در حقیقت داستان و رمان عاشقانهای است که او کلمه به کلمه را به کار برده است داستان زحماتش را گردآوردن کتاب شرح داده است.
گفته است که به وجب این سرزمین را گشتهام و آنچه را که گذشتگان خشت به خشت نهادهاند ضبط کردهام.
چنانکه میگویند همه راهها به رم ختم میشود اندیشه دکتر گلزاری همواره بر کرمانشاه ختم میشود. همانگونه که دکتر باستانی پاریزی، در همه آثارش دغدغه کرمان را داشت.
سپس سید محمد بهشتی، به بیان اینکه شناخت در روشنایی محصول اهمیت راهحل جایی بودن است، گفت: اهمیت توأم است با الفت و این ذهنیت مقدمه شناختن یک جغرافیاست و خود موجب الفت است آقای گلزاری شناختش از روشنایی است و از نوع اهلیت است برای همین وقتی صحبت میکند میطلبد و به وجود میآورد و چون شرح عاشقی میدهد. ایران شناس است اما به مرکزیت کرمانشاه به مرکزیت غرب ایران.
آقای دکتر گلزاری فقط یک معلم نیست یک ایرانشناس است یک انسانی است که سخاوتمندانه باید او را فرهیخته و فرزانهای دانست که هر کاری بکند فروزان است اهلیت او ابتدا و انتها ندارد و این نردبانهای کمی را برای رتبه علمی طی نکرده که معلم شود بلکه حقیقت وجودی او میدرخشد و صیقل خرده است.
پس از پخش کلیپ و پیام تصویری میرجلالالدین کزازی درباره دکتر مسعود گلزاری که شرح دوستی پدرش با دکتر مسعود گلزاری و خصایص وی بود، سید احمد محیط طباطبایی گفت: دکتر گلزاری معلم خاصی است و برای انتقال مفاهیم بسیار توانمند بود خارج از کلاس هم با گشادهرویی دانشجویان را راهنمایی میکردند.
دکتر گلزاری متخصص ماد و هخامنشی هستند البته دامنه دانش وی وسیع است و ادبیات و ترجمه متون در حوزه جغرافیا و خاطرات، به خوبی سخن میگفتند و نه فقط طیف دانشجویان را بلکه بسیاری را در بر میگرفت.
استاد فراتر از دانشگاه و درس دانشگاهی، مخاطب در کلاسش وسیعتر از دانشجویان بود. ویژگی اصلی او صداقت و پاسخگویی است که او را موظف به پذیرش هزینه مسئولیتهای اجتماعی است که باعث شده با بیمهری در دانشگاه برخی اوقات روبرو شود. پرمایگی او مصادف با کم مایگی روزگار ما شده است.
سپس دکتر محمدرضا کارگر، مدیر حوزههای سازمان فرهنگی گفت:در واقع بزرگداشت گرفتن از استاد گلزاری، بزرگداشت جامعه و تاریخ حوزه است. میراثی که ایشان برای جامعه باقی میگذارند، میراثی جاویدان است.
هیچوقت در کشور ما، سیستم حکومتی، پرورنده آدمهای عاشق نبود، بلکه همیشه افرادی عاشق بودهاند که این کشور را شناساندهاند.
در زمان بحرانها، شخصیتهایی بروز میکنند.شخصیتهایی چون گلزاری منتظر شرایط نبودند برای کارکردن، ایشان اسیر شرایط حاکم میشوند.
سپس استاد سید احمدرضا خضری گفت: هرچند گفتهاند که استاد گلزاری، کردنیست، اما میتوان از چند نظر ایشان را کرد دانست، اول از همه از لحاظ اهمیت و دوم به خاطر نگارش کتاب کرمانشاهان و سوم زیستن در کنار کردان او را شبیه کردها کرده است.
در ادامه مراسم، دکتر مهدی رهبر درباره ویژگیهای کار استاد گلزاری گفت: او انتقاد منطقی را به راحتی میپذیرد، هم معتقد است و هم انتقادپذیر در انتقال مطالب بخیل نیست. او را به خاطر مسائل انتقادی، به بهانه کاهش بازده علمی، بازنشسته کردند و میدانیم که حکومت او در خارج از کلاس هم ادامه مییابد.
پس از اهداء لوح تقدیر انجمن آثار و مفاخر فرهنگی به استاد گلزاری، عبدالمجید ارفعی، گفت: این روزهای دانشجویی برای من خاطرهانگیز است.
دکتر شهرام یوسفیفر، درباره کار استاد گلزاری گفت: میدانیم که کرمانشاهان سرزمین منحصر به فردی از لحاظ غنای فرهنگی است.
اگر تنها نظاره کنیم به نمادهای دوران هلنی در آنجا، میزان کار بایسته در این سرزمین را درمییابیم و باید با تمام وجود احترام جامعه تاریخشناسان را خدمت ایشان عرض کنم، باعث تاسف است که نسبت به جایگاه ایشان غفلت عظیمی رخ داده است.
سپس کسری حیدری، از سوی دانشجویان کُرد، از استاد گلزاری مراتب سپاسگزاری را بجا آورد.
میثم کرمی، از حضار برای این گردهمایی تشکر کرد، مخصوصاً استاد ژاله آموزگار که به تعبیر ایشان همواره مادرانه او را راهنمایی کرده است و گفت: قامت مردانه مسعود گلزاری به خاطر ناملایمات حتی در برابر فلک هم خم نشد.
در انتهای مراسم محمد مهدی طبیبیان، گفت: از سال ۱۳۴۶ تاکنون پارکابی استاد گلزاری بودهام، هر جا رفتیم آزار دیدیم، به چه گناه؟ به خاطر وضع ظاهری! وقتی گلزاری رفت چه کسی بعد او آمد؟ این دانشگریزی را میبینیم.
گلزاری را از دانشگاه تهران بیرون کردند، آیا از دانش دست برداشت؟ اعتبار عرضی به جایگاه است اما اعتبار ذاتی را نمیتوان کتمان کرد. اعتبار گلزاری در منحصر بودنش است.
در دورترین جاها، کار میکرد، درد را میفهمید خودتان خیال کنید، کسی که حقوقی ندارد سالها، هست آنهم که در کیمیاگری را با مرحوم نجمآبادی رفته در تختجمشید تا اسلاید برای دانشجویان تهیه کنند. گفت بگذارید چند عکس بگیرم، بگویم که اینجا محل عبادتر شعر زردشت بوده و الان محل عبادتگاه نجمآبادی، که ایران ایران میماند، این بیاید و برود.
وقتی دشت عباس زیر موشکهای صدام بود، گلزاری در آنجا برای کندوکاو رفت و حتی در زلزله رودبار هم نگذاشت من بروم. بنابر سخن شاهدان عینی سه روز با بیل مکانیک کار کرد.
گلزاری در انتها گفت: نخست بروشوری برای کرمانشاهان مؤسه سحاب در سال ۱۳۴۴ چاپ کردم. از خط رأس اسدآباد تا عراق و از انتهای ایلام تا ماکو رفتم. سنگنوردی کردم، معادن خواندم و مردمشناسی کردها را یاد گرفتم که هیچ کردی از من کُردتر نیست.
اسم کتاب من کرمانشاهان است. پژوهشهای من فقط محدود به کرمانشاه نیست. من میتوانستم انگلستان بمانم، آمدم به ایران وارد دانشگاه تهران شدم اگر دانشجویی سئوال میکرد، من جواب میدادم، اگر درست جواب نمیدادم، خیانت میکردم.
گلزاری از عزتالله نگهبان گفت و احسان یارشاطر، حسین بهنام و سیمین دانشور و گفت: پورداوود میگفت احسان چیز دیگری است و هیچکس احسان یارشاطر نمیشود.
من واهمه ندارم بگویم نمیدانم. حساسم، انتقادپذیرم و به قول باستانی پاریزی، خودم خودم را شمار میکنم. یزدان پاک را سپاس میگویم که در سن ۸۴ سالگی همچنان استوارم و از درگاهش خواستارم تا صد هزار فیش و ۲۰ هزار فیش کتابخانهای را به سرانجام برسانم. شادروان دکتر جزنی، مدیر دپارتمان زبان روسی به من کمک کرد که سفرنامه پتروس را خلاصه کنم.
اکرم طهماسبی، شاگرد من است برای ادامه کارهای کرمانشاهان.
وی در پایان از همه تشکر کرد و آرزو کرد که همه کارهای خود را به سرانجام برساند.
در پایان این مراسم از استاد گلزاری تقدیر بهعمل آمد.
منبع: روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید