کوهکن کوه کند تا جان داشت / اصغر دادبه

1397/6/13 ۱۰:۲۹

کوهکن کوه کند تا جان داشت / اصغر دادبه

اول: من هرگز احسان یارشاطر را ندیده بودم. شناخت من از ایشان، شناخت علمی است و پیداست که شناخت شخصیتی هم هست، زیرا آن کس که به دانش مهرورزد صاحب شخصیتی والا هم هست. نام نیک زنده یاد استاد یارشاطر برای من تداعی کننده عشق به دانش، کوشش برای آموختن و آموزاندن و فداکاری برای اعتلای فرهنگ و ادب ایران است.

 

اول: من هرگز احسان یارشاطر را ندیده بودم. شناخت من از ایشان، شناخت علمی است و پیداست که شناخت شخصیتی هم هست، زیرا آن کس که به دانش مهرورزد صاحب شخصیتی والا هم هست. نام نیک زنده یاد استاد یارشاطر برای من تداعی کننده عشق به دانش، کوشش برای آموختن و آموزاندن و فداکاری برای اعتلای فرهنگ و ادب ایران است. فرهنگی که بدان مهر می‌ورزید و یک عمر برای آن فداکاری کرد و پیوسته نگران آن بود. اما می‌دانست که تنها نگران بودن کافی نیست، باید کاری کرد که به گفته استاد سخن و حکمت سعدی: «به عمل کاربرآید به سخندانی نیست» به همین سبب پیوسته  می‌کوشید و کارها کرد کارستان. بنگاه ترجمه و نشر کتاب را بنیاد نهاد و اداره کرد و ده‌ها و صدها کتاب ارجمند را از طریق ترجمه و تألیف به فرهنگ ایران هدیه کرد. دانشنامه ایران و اسلام را پی‌افکند و تا سال 57 حرف آ و الف آن را در 10 یا 11 جزوه ارزشمند منتشر ساخت. همان دانشنامه که امروز با نام دانشنامه جهان اسلام همچنان منتشر می‌شود یعنی نهال باروری را که او نشاند آرام آرام به درختی تناور بدل شد. دکترای ادبیات فارسی بود، چند زبان زنده امروز را و نیز زبان‌های باستانی ایران را نیک می‌دانست و همه را عاشقانه در خدمت فرهنگ ایران می‌نهاد. در یکی از مصاحبه‌هایی که در سال‌های اخیر پخش شد می‌گفت در آن سن مشغول آموختن زبان روسی است! زهی همت «زهی همت که حافظ راست از دنیی و از عقبی/ نیاید هیچ در چشمش به جز خاک سر کویت» و به راستی زهی همت که استاد یارشاطر را بود که هیچ در چشمش نمی‌آمد به جز خاک سر کوی ایران و فرهنگ ایران و تا توان داشت کوشید و بجاست اگر از زبان او خطاب به ایران و فرهنگ ایران بگوییم:«تا توان بود خدمتت کردم / چون توان رفت عذر من بپذیر/ کوهکن کوه کند تا جان داشت / بعد از این عذر کوهکن بپذیر» این را هم بگویم که کتاب ارجمند «شعر در عصر شاهرخ » که پایان نامه دکترای او بود تحقیقی است ارجمند حاوی نکاتی علمی که برای اولین بار در این اثر مطرح شده است.

دوم: حکایت ایران‌شناسی زنده یاد یارشاطر به ایران شناسی در امریکا معنایی دیگر بخشید و رونقی دیگر داد و درکار رونق بخشیدن بدان در آن دیار به جان کوشید. ایرانیکا که به همت والای او‌ زاده شد و به کمال رسید؛ استوارترین برهان در دانشدوستی و ایران دوستی بزرگ مردی است که همه عمر خود را - چنانکه خود نیز در نخستین پرسش‌تان مطرح کردید - به پای ایران و فرهنگ ایران نهاد. به یاد دارم زمانی اعلام کرد که به سبب بی‌مهری‌های کسانی که وظیفه داشتند تا نسبت به ایران و فرهنگ ایران مهر بورزند و نورزیدند، بیش از پنجاه مرکز ایران‌شناسی در غرب تعطیل شده و جای آنها را نه اسلام‌شناسی، که عرب‌شناسی و ترک‌شناسی و یهودشناسی گرفته است؛ تأکید می‌کنم جای ایران شناسی را! گفت و گفت و افسوس خورد و هرچه می‌توانست کرد و آنان که باید کاری بکنند نکردند! و سخن آخر اینکه امیدوارم بنایی را که آن بزرگ در آن دیار از ایران‌شناسی برافراشته است جانشینان او و همه آنان که درد ایران شناسی و غم فرهنگ ایران دارند حفظ کنند که حفظ این به حفظ هویت‌مان کمک می‌کند: «سال‌ها باید که تا صاحبدلی پیدا شود/ بوسعید اندر خراسان یا اویس اندر قرن» امید که چنین شود...

منبع: روزنامه ایران

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: