سالروز درگذشت میرزای‌نایینی در گفت‌وگو با عبدالله ناصری

1397/5/22 ۰۹:۵۴

سالروز درگذشت میرزای‌نایینی در گفت‌وگو با عبدالله ناصری

اندیشه سیاسی شیعه یكی از بخش‌هایی بود كه در جریان انقلاب مشروطه دچار تحولات جدی شد. چهره‌هایی در این حوزه ظهور كردند كه اندیشه‌های بسیار مترقی نسبت به زمان خود داشتند. یكی از این چهره‌ها آیت‌الله میرزا محمدحسین نایینی است. در مورد نایینی و اندیشه‌های او با عبدالله ناصری، درباره اندیشه نایینی و تاثیراتی كه پس از او در اندیشه سیاسی دینی در ایران- یعنی مهم‌ترین كشور شیعه‌مذهب در جهان- ایجاد شد، گفت‌وگو كرده‌ایم.

 

در جست‌و‌جوی رهایی

مهسا علی‌بیگی: اندیشه سیاسی شیعه یكی از بخش‌هایی بود كه در جریان انقلاب مشروطه دچار تحولات جدی شد. چهره‌هایی در این حوزه ظهور كردند كه اندیشه‌های بسیار مترقی نسبت به زمان خود داشتند. یكی از این چهره‌ها آیت‌الله میرزا محمدحسین نایینی است. در مورد نایینی و اندیشه‌های او با عبدالله ناصری، درباره اندیشه نایینی و تاثیراتی كه پس از او در اندیشه سیاسی دینی در ایران- یعنی مهم‌ترین كشور شیعه‌مذهب در جهان- ایجاد شد، گفت‌وگو كرده‌ایم. ناصری كه در دین‌پژوهی و همچنین پژوهشگری تاریخ معاصر كشورمان، آثار متعددی را تالیف و ترجمه كرده معتقد است نظام جمهوری اسلامی ایران، نایینی را مهم‌ترین نظریه‌پرداز سیاسی خود می‌داند درحالی كه بخش‌هایی از تئوری‌ او نادیده گرفته شده است.

********

اندیشه‌های سیاسی و اجتماعی میرزای نایینی نسبت به زمان خود پیش‌رو محسوب می‌شود. آیا این نوآوری‌های فكری نتیجه منطقی فضای حوزه در همان زمان بود یا برعكس مرحوم نایینی در این زمینه خط‌شكن بود؟

با توجه به انفعالاتی كه در برداشت و عملكرد مرحوم نایینی ایجاد می‌شود و تصمیماتی كه بعدا درباره اندیشه سیاسی خودش می‌گیرد، به نظر می‌رسد كه مرحوم نایینی در فضای فكری و اندیشه‌ای زمان خود یك نادره محسوب می‌شود زیرا در روند تاریخی اندیشه سیاسی شیعه جایگاهی برای آن اندیشه‌هایی كه مرحوم نایینی، مرحوم نراقی و بعد به تفصیل مرحوم امام خمینی(ره) داشتند، وجود ندارد. پشتوانه روایی و متنی و نصی اندیشه نایینی همان روایت معروف مقبوله عمربن حنظله است و هر كس هم كه حدود اختیارات ولی فقیه را برشمرده با استناد به همین روایت امام صادق(ع) این كار را انجام داده است. این روایت ضرورت داوری یا مراجعه دستگاه غیرعادل را روا نمی‌داند و از این جهت استنباط شده است كه ضرورت حاكم عادل كه آن هم فقیه یا راوی حدیث است، مطلوب‌تر از دیگران است. مرحوم نایینی با توجه به تحولاتی كه در حوزه جغرافیایی ایران و همچنین با توجه به مسائل عصر عثمانی و نیز انفعالاتی كه در حوزه جغرافیایی تحصیلی‌اش یعنی عراق صورت می‌گیرد به یك جمع‌بندی مبتنی بر همین نظریه تاریخی می‌رسد و آن را بسط می‌دهد. برای اینكه به نظر می‌رسد اگر دست فقیه باز باشد یك نظام سیاسی ساختارمند را می‌تواند تعریف كند. البته همه اینها منوط به این است كه بپذیریم مرحوم نایینی اندیشه ولایت فقیه داشته است. یك اتفاقی كه در زمان مرحوم نایینی می‌افتد و نقل شده این است كه یكی از علما یا خودشان رویایی می‌بینند و براساس آن به مرحوم نایینی توصیه می‌شود كه دو فصل از كتاب «تنبیه الامه و تنزیه المله» را حذف كنند و ازجمله فصل مربوط به ولایت فقیه. اگر این اتفاق را مبنا قرار دهیم در برابر یك چرایی قرار می‌گیریم و باید پاسخ دهیم كه آیا ایشان یك روند ناموفق را از نظر تاریخی دارند یا این اتفاق ناشی از نوعی تقوای الهی و دغدغه‌هایی است كه ایشان داشته‌‌اند. به هر حال در پاسخ به سوال شما باید بگویم در آن زمان فضا به‌گونه‌ای است كه اندیشه مرحوم نایینی منحصربه‌فرد محسوب می‌شود.

 

البته ما قبل از ایشان اندیشه سیاسی آخوند خراسانی را داریم كه هم استاد نایینی است و هم از نظر اندیشه سیاسی بسیار مترقی محسوب می‌شود.

اندیشه سیاسی آخوند خراسانی اندیشه بسیار محكمی محسوب می‌شود. شما اگر نگاهی به حلقه شاگران مرحوم نایینی بیندازید، می‌بینید هیچ‌یك بحث ولایت فقیه را این‌گونه كه نایینی مطرح كرده، بحث نكرده‌اند. از مرحوم آقای خویی گرفته تا مرحوم میلانی، حكیم، بهجت و آقاسیدحسن بجنوردی و بسیاری دیگر حتی مرحوم علامه طباطبایی كه از شاگردان مبرز مرحوم نایینی بود به طور جدی نسبت به تشكیل نظام سیاسی دینی توسط عالمان و فقیهان دغدغه دارند. البته بحث امور حسبیه را بسیاری از علما طرح كرده‌اند اما این بحث یك دایره موسعی را شامل می‌شود ولی به طور خاص ابتدا مرحوم نایینی در این زمینه بحث می‌كند و بعد امام خمینی(ره). اگر بخواهم جمع‌بندی كنم باید بگویم مرحوم نایینی چهره بسیار منحصربه‌فردی در تاریخ اندیشه سیاسی اسلام است و امام(ره) نیز با تكیه بر او، بحث ولایت فقیه خودشان را مطرح كردند و چنین اندیشه‌ای را به این تفصیل و به این توسع قبل از دوره مشروطه در تاریخ تشیع نمی‌بینیم و بعد از آن هم تا زمان امام خمینی(ره) چنین اندیشه‌ای وجود ندارد كه البته اینكه تجربه عملی جمهوری اسلامی در این زمینه چیست، بحث دیگری است كه باید آن را در پیوند با نظام سیاسی و اجتماعی عصر پهلوی بررسی كرد و از آن سخن گفت.

 

نظریه ولایت فقیه نایینی چگونه با نظریه حكومت شورایی او پیوند می‌خورد؟ چون حكومت شورایی و مشاركت مردم در حكومت از دال‌های محوری اندیشه نایینی است.

اگر بخواهیم دال‌های مركزی و محوری اندیشه مرحوم نایینی را تببین كنیم به چند دال و گزاره باید اشاره كرد كه یكی از آنها مقبولیت حكومت شورایی است. مرحوم نایینی براساس آموزه‌هایی كه حتی ممكن است در تاریخ اندیشه سیاسی اهل سنت هم بخشی‌ از آن را ببینیم، این گزاره‌ها را طرح می‌كند. برای مثال در كتاب‌ها و منابعی كه مانیفست فقه سیاسی یا اندیشه سیاسی اهل سنت را بیان می‌كند مثل آثار ماوردی چنین اندیشه‌ای وجود دارد. بر این اساس مرحوم نایینی حكومت شورایی را در برابر حكومت استبدادی یا به تعبیر خودش حكومت تملیكی قرار می‌دهد و این نوع از حكومت را می‌پسندد. از این نوع حكومت تعابیر مختلفی شده است مثل حكومت شورایی یا حكومت ولایی و استناد نایینی درباره وجود چنین حكومتی به سنت پیامبر(ص) براساس آیات قرآن یا گزارش‌هایی است كه در متون سیره یا مغازی وجود دارد. مرحوم نایینی می‌گوید چون پیامبر(ص) توصیه به شورا كرده مثل ماجرای خندق كه مركز ثقل كسانی است كه به این موضوع اشاره می‌كنند و همچنین وجود دو آیه قرآنی معروف كه خطاب به پیامبر یا مومنین است، حكومت شورایی پسندیده است. این دو منبع آبشخور اصلی نظریه حكومت شورایی مرحوم نایینی هستند. اما نكته‌ای كه در اینجا مطرح می‌شود و یكی از نقاط اختلاف نظر در زمینه توسعه یا میزان شمولیت و دربردارندگی ولایت از نظر نایینی است، قابل بحث است. خیلی‌ها بحث‌شان این است كه مرحوم نایینی ولایت را به همان معنای حقوقی و رهبری جامعه معنا می‌كند اما به نظر می‌رسد مرحوم نایینی بحث حكومت شورایی را از سنخ امانت و ولایت به معنای عام تلقی می‌كند.

در همین حكومت از نوع شورایی مرحوم نایینی به هیچ‌وجه حق نظارت مردم را نادیده نمی‌گیرد یعنی حتی در حكومت معصوم هم هیات نظارت باید وجود داشته باشد چراكه از نظر نایینی حكومت از سنخ امانت است و از سنخ قوه قاهره نیست و مردم به این واسطه در اجرای حكومت و مطالبات و منویات حكومت دخیل هستند. البته دال‌های دیگری نیز كه مرحوم نایینی مطرح می‌كند تاكید بر این دارد كه مردم در حكومت تصمیم‌گیر اصلی هستند و دخالت اصلی را دارند ازجمله اینكه بحث نظارت را مطرح می‌كند كه یكی دیگر از دال‌های مركزی مرحوم نایینی است كه از دریچه امربه‌معروف و نهی‌ازمنكر آن را مطرح می‌كند. یكی دیگر از آن دال‌ها در اندیشه نایینی بحث آزادی است كه مرحوم نایینی آن را به‌صراحت مطرح می‌كند یا بحث‌هایی مثل مشاركت و مساوات و اصل برائت و تساوی در قانون و ... همین‌طور آزادی البته در تفكر مرحوم نایینی رهایی از موانع تكامل است و باید در همین‌جا به این نكته اشاره كنم كه برداشت من این است كه صحبتی كه امام خمینی(ره) درباره رویارویی با نظام پهلوی دارند، گرانیگاهش همین‌جاست؛ چون برخی بر این باور غلط هستند كه امام از ابتدا در اندیشه تشكیل حكومت بود و اندیشه ولایت فقیه را از این دریچه مطرح كرد. شما اگر پیام‌ها و سخنرانی‌های امام را در یك روند تاریخی ببینید تا دو، سه سال آخر حكومت پهلوی سخنی از رفتن این حكومت نیست. حتی در همین اواخر هنوز امام این نصیحت را به شاه دارد كه بمان و سلطنت كن اما حكومت براساس یك روال نظارتی و قانونمند صورت بگیرد. هیچ‌جایی در مبارزات اولیه، امام جنبه‌های اصلاحی و توصیه‌ای را فرو نمی‌گذارد و این جنبه خیلی پررنگ‌تر از امر به مبارزه با رژیم پهلوی است. این نشان می‌دهد كه باید بپذیریم كه اندیشه سیاسی امام یا اندیشه حكومت اسلامی یا اندیشه ولایت فقیه از نظر تاریخی متقدم است بر صحبت‌ها یا فرمان‌هایی كه امام درباره اسقاط حكومت بیان می‌كند. بنابراین باور من این است كه اندیشه امام كه توسعه‌یافته اندیشه نایینی است به هیچ‌وجه در ابتدا قصد تصادم و حذف و اسقاط نظام پهلوی را نداشت. اگر بخواهم برگردم به بحث باید بگویم دال‌هایی كه از آنها نام بردیم مثل آزادی، مساوات، نظارت و... دال‌هایی است كه اولا از بخشی از نظریات عالمان شیعه گرفته شده و بیشتر از آیات قرآن و سیره نبی است. این را هم بگویم كه به نظر می‌رسد حتما مرحوم نایینی خیلی تحت‌تاثیر عهدنامه مالك‌اشتر و میثاق امام علی(ع) با مالك قرار داشته است. چراكه این دال‌های مركزی برگرفته از روح عهدنامه مالك‌اشتر است. البته به‌جز این عهدنامه خود روایات حضرت امیر یا روایات پیامبر(ص) آبشخورهای تفكر نایینی هستند و چارچوب‌های حكومت شورایی دربرابر حكومت استبدادی و نظارت مردم از آن استخراج می‌شود.

 

آیا خود امام(ره) در جایی به نظریات نایینی یا كتاب تنبیه الامه استناد كرده‌اند؟

من الان در این زمینه حضور ذهن ندارم. اگر هم باشد موارد بسیار نادر است كه شهره نشده و لذا در ذهن كسی قرار نگرفته است. اما یك نكته مهم در اینجا این است كه خیلی از كسانی كه پس از پیروزی انقلاب و تشكیل نظام جمهوری اسلامی دست به تحلیل زدند و به تشریح و تفسیر اندیشه ولایت فقیه و بعد ولایت مطلقه فقیه پرداختند، پایه اصلی استدلال‌شان در اندیشه مرحوم نایینی است.

 

با این حال در اندیشه نایینی بحث نظارت به‌ قدری مهم است كه حتی برخی معتقدند نایینی نظارت فقیه را مدنظر دارد نه ولایت او را.

من هم با شما در این زمینه هم‌عقیده هستم. بسیاری از كسانی كه به دنبال پیدا كردن یك پشتوانه فكری برای اندیشه ولایت فقیه و ولایت مطلقه فقیه هستند حداقل در عصر جدید كه همزمان با تجدد و تحولات نوگرایی در حوزه اندیشه‌های سیاسی غرب است، به نایینی به عنوان یك بن‌مایه و تكیه‌گاه قوی استناد می‌كنند. اما شما اگر كتاب «تنبیه‌الامه و تنزیه المله» را مطالعه ‌كنید، می‌بینید درمساله ولایت نظارت بر آن سایه انداخته و وجه شورایی بودن بر آن غالب شده است. بسیاری تمایل و اصرار دارند چنین چیزی بگویند كه قبل از امام(ره)، مرحوم نایینی اندیشه ولایت مطلقه فقیه را بیان كرده است. از مانیفست سیاسی مرحوم نایینی به هیچ‌وجه ولایت مطلقه فقیه بیرون نمی‌آید. ضمن اینكه این گزارش تاریخی در شرح احوال او هست كه فصل مربوط به این مساله را در خوابی كه دیده است، حذف می‌كند. بنابراین این را روشن كنیم كه ولایت مطلقه فقیه اصلا در هیچ دوره‌ای در تاریخ تشیع جز توسط امام آنهم در یك دوره پس از تاسیس جمهوری اسلامی، مطرح نبوده است. باید از آنهایی كه چنین استدلالی می‌كنند سوال كرد كه چرا ربع آخر زندگی مرحوم نایینی در بی‌علاقگی به سیاست می‌گذرد؟

مرحوم نایینی در اواخر عمر خود از سیاست روی گردان است و علاقه‌مند به دوستی با كانون‌های قدرت موجود و كانون‌های موجود قدرت نیست. دو پاسخ می‌توان به این سوال داد؛ یا مرحوم نایینی می‌بیند كه این مفهوم با این دایره موسع تجربه خوبی نخواهد بود یا اینكه چون ما شكی نداریم كه عالمان دین حتما خوف و خشیت و تقوای الهی را در كار و تصمیم‌گیری لحاظ می‌كنند، این خوف است كه باعث كناره‌گیری او از سیاست شده است. این همان چیزی است كه استاد نایینی یعنی مرحوم آخوند خراسانی گفته است ضمن اینكه او در اواخر عمر به امور سیاسی بی‌علاقه است و دغدغه‌ای ندارد كه سیاست را دنبال كند. شما این را مقایسه كنید با مرحوم امام(ره) كه حتی در وصیتنامه خود نیز در شالوده همان بحث ولایت فقیه حركت می‌كنند و این وصیتنامه را بر این اساس تنظیم می‌كنند. بنابراین همان بحثی كه در سوالات‌تان طرح كردید را دوباره تكرار می‌كنم؛ یعنی یك فاصله مبنایی معنادار بین ولایت فقیه مرحوم نایینی و سرپرستی و حاكمیت و حكمیت فقیه در اندیشه او با آنچه امام فرمود و اساس كار نظام كارگزاری در جمهوری اسلامی شد، وجود دارد.

منبع: روزنامه اعتماد

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: