سـلطان نثــر: محمدعلی اسلامى ندوشن / احمد جلالى فراهانى

1397/4/25 ۱۲:۵۶

سـلطان نثــر: محمدعلی اسلامى ندوشن / احمد جلالى فراهانى

نوشتن درباره آثار محمدعلی اسلامى ندوشن و خدمات ارزنده او به فرهنگ و هنر اين مرزوبوم كار صعب و دشوارى است. چه در انتخاب عنوان مناسب و درخور براى اين رند خلوت‌گزیده مطمئناً هر قلمى وامی‌ماند. با اين حال بنا به روايتى، شايد بتوان محمدعلى اسلامى ندوشن را يك سفرنامه نويس قهار، قصه‌گویی مسلط، محققى كامل و مترجمى جامع دانست كه در هر كدام از وادی‌های نقد و داستان و ترجمه و تحقيق و سفرنامه يد طولايى دارد و در هر كدام از اين وادی‌ها بسيط است و صاحب‌نظر.....

 

نوشتن درباره آثار محمدعلی اسلامى ندوشن و خدمات ارزنده او به فرهنگ و هنر اين مرزوبوم كار صعب و دشوارى است. چه در انتخاب عنوان مناسب و درخور براى اين رند خلوت‌گزیده مطمئناً هر قلمى وامی‌ماند. با اين حال بنا به روايتى، شايد بتوان محمدعلى اسلامى ندوشن را يك سفرنامه نويس قهار، قصه‌گویی مسلط، محققى كامل و مترجمى جامع دانست كه در هر كدام از وادی‌های نقد و داستان و ترجمه و تحقيق و سفرنامه يد طولايى دارد و در هر كدام از اين وادی‌ها بسيط است و صاحب‌نظر.....

 

- متولد ۱۳۰۷ يكى از روستاهاى توابع يزد

- تحصيلات ابتدايى را در يزد می‌گذراند و دوران دبيرستان را در دبيرستان البرز تهران.

- سال۱۳۲۵ ورود به دانشكده حقوق دانشگاه تهران

 - سال۱۳۲۹  فارغ‌التحصیل

 - سال۱۳۳۴ گذراندن دوره‌های فوق‌لیسانس و دكتراى حقوق بین‌الملل در پاریس و لندن

 - پس از بازگشت به ايران به‌عنوان مشاور حقوقى و فرهنگى دانشگاه تهران استخدام می‌شود.

- او در طول ساليان مختلف زندگی‌اش سفرهاى متعددى به كشورهاى مختلف جهان داشته و سفرنامه‌هایش از بی‌نظیرترین سفرنامه‌های معاصر است تا جايى كه به خاطر آن‌ها لقب «سلطان نثر معاصر» را به او می‌دهند.

- دكتر سلطان حميد سلطان درباره سفرنامه افغانستان دكتر اسلامى گفته است من خودم افغانى هستم ولى براى خودم عجيب بود كه ايشان درباره هراتی‌ها چيزهايى نوشته‌اند كه ما خودمان هرگز به آن‌ها فكر نکرده‌ایم.

- محمدعلی اسلامی ندوشن، برخی از آثار خود را با امضای مستعار «م. دیده‌ور» چاپ و منتشر ساخته است.

- کتاب «ابر زمانه و ابر زلف» وی در سال ۱۳۴۲ به‌عنوان کتاب برگزیده سال از سوی انجمن کتاب انتخاب شد.

- اسلامی ندوشن در مدت ۵۰ سال بیش از ۴۵ کتاب و صدها مقاله در باب فرهنگ و تاریخ ایران و ادبیات فارسی به رشتهٔ تحریر درآورده است.

- تأسیس فرهنگ‌سرای فردوسی و انتشار فصل‌نامهٔ هستی از اقدامات او درزمینهٔ اعتلای فرهنگ و ادب فارسی می‌باشد.

- شیرین بیانی استاد تاریخ دانشگاه تهران و نویسنده چندین کتاب تاریخی، همسر اوست.

 

برخى از آثار دكتر محمدعلى اسلامى ندوشن عبارت‌اند از:

گفتيم و نگفتيم، كارنامه سفر چین، زندگى و مرگ پهلوانان در شاهنامه، روزها: سرگذشت (۳جلد)، در كشور شوراها (سفرنامه اتحاد جماهير شوروى)، ماجراى پایان‌ناپذیر حافظ، سخن‌ها را بشنويم، ابر زمانه و ابر زلف (نمايشنامه)، آزادى مجسمه (درباره ایالات‌متحده آمريكا)، آنتونيوس و كلئوپاترا (ترجمه)، شور زندگى (زندگی‌نامه ونسان وان گوگ)، گزيده اشعار هنرى لانگ فو، پيروزى و آينده دموكراسى و غيره

 

نمونهٔ اشعار:

تو را بینم که چون یک خرمن صبح

به بالا می‌روی آرام و آرام

من اینجا دیر ماندم، دور ماندم

به زنجیر امید نا سرانجام

تو بودی و من نبودم

 

نوشتن درباره آثار محمدعلی اسلامى ندوشن و خدمات ارزنده او به فرهنگ و هنر اين مرزوبوم كار صعب و دشوارى است. چه در انتخاب عنوان مناسب و درخور براى اين رند خلوت‌گزیده مطمئناً هر قلمى وامی‌ماند. با اين حال بنا به روايتى، شايد بتوان محمدعلى اسلامى ندوشن را يك سفرنامه نويس قهار، قصه‌گویی مسلط، محققى كامل و مترجمى جامع دانست كه در هرکدام از وادی‌های نقد و داستان و ترجمه و تحقيق و سفرنامه يد طولايى دارد و در هر كدام از اين وادی‌ها بسيط است و صاحب‌نظر..

درباره کتاب‌های دكتر محمدعلى اسلامى ندوشن گفته‌اند كه کتاب‌های او دریچه‌ای را می‌مانند كه خواننده را به جنگلى از موضوعات و عناوين متنوع و مطلوب می‌کشاند و روش دكتر اسلامى ندوشن در نقد و تحلیل اين است كه سعى می‌کند كه آن شاخ و برگ‌هایی كه در آثار هست و اجازه نمی‌دهد كه ما خطوط كلى را ببينيم، به كنار بزند و ما را با خطوط كلى اثر آشنا می‌کند و نگاه دكتر اسلامى ندوشن، نگاهى فرهنگى و تاریخی عام است كه از جهان‌بینی خاص خود او تبعيت می‌کند و درعین‌حال از منظر روان‌شناختی به نقد و بررسى محيط و مطالب پيرامون خود می‌پردازد. درواقع کتاب‌های او طورى است كه هم دانشکده‌های ادبيات و فارغ‌التحصیلان آن می‌توانند از آن‌ها استفاده كنند و هم كسانى كه در بيرون اين دانشگاه‌ها هستند و نگاهى عام دارند و هیچ‌گونه تخصصى را در مسئله ادبيات دنبال نمی‌کنند.

دكتر محمدعلى اسلامى ندوشن متولد سال۱۳۰۷ هجرى شمسى است. درباره تولدش می‌گوید: «خوشبختانه من اولاً  در ده به دنيا آمدم و ثانیاً در يك خانواده متوسط. دوران كوتاهى در ده تحصيل كردم، پس از آن در يزد و بعد از آن تهران و بعد هم در خارج»

در هر حال دكتر اسلامى ندوشن به دليل فوت پدر در سن ۹ سالگى مجبور می‌شود كه روى پاى خودش بايستد. «حوادث طورى جريان يافت كه تقريباً روى پاى خودم جلو بيايم. » ثروت مختصرى كه خانواده‌اش داشت، كمك كرد تا بتواند درس بخواند و زندگى متوسط داشته باشد. « اين همان بود كه من طالب بودم؛ نه فقر و نه ثروت، يك زندگى در حد احتياج.»  او درباره هم‌نسلانش می‌گوید:

«ما تنها نسلى هستيم دركل تاريخ ايران كه در يك دوران استثنايى زندگى كرديم. دورانى كه ايران روزگار پرتلاطمى را پشت سر گذاشت و با تنش بسيار بيشتر از ظاهرش متلاطم بود. هيچ نسلى نه قبل از ما اين زندگى را ديده و نه بعد از ما خواهد ديد. براى اينكه در مرز دو دوران زیسته‌ایم: يكى مرزى كه رفته است و جزو تاريخ شده است و ما بخشى از تاريخ را تشكيل داديم و ديگر آنچه در جلو قرار داشت و در پيش است و به‌سرعت در حال دگرگونى است. تنها ما بوديم كه اين دوران را درك كرديم. هيچ نسلى ديگر از ايران اين دوران را نديده است و نخواهد ديد.»

دومين خصوصيت زمانى كه دكتر اسلامى ندوشن و هم‌نسلانش در آن زیسته‌اند اين بود كه آن‌ها در مرز دو فرهنگ نشستند. يكى فرهنگ غربى كه فرهنگ غالب در جهان است و ديگرى فرهنگ سنتى. «اين هم خصیصه‌ای است كه فقط ما ايرانيان توانستيم داشته باشيم. البته هنديان و چينيان هم داشتند. كشورهايى كه تمدن کهن‌سال داشتند، اين خصوصيت را دارا شدند و مزج اين دو فرهنگ و برخورد اين دو فرهنگ، خصوصيتى به ما داد كه من آن را يك عامل می‌دانم. براى اينكه فرنگی‌ها چنين چيزى را ندارند. آن‌ها يك فرهنگى هستند.»  ازنظر دكتر اسلامى ندوشن اين خصيصه تنها متعلق به كشورهايى است كه يك دوران دراز تاريخى را گذرانده‌اند و يك کوله‌بار سنگين از گذشته با خود دارند. «من شخصاً  اين را يك امتياز می‌دانم كه بين اين دو مرز و دو دوران قديم و جديد و دو فرهنگ غرب و شرق چند صباحى زندگى كردم و درواقع از چيزهايى بهره گرفتم كه چندگانه است.»

دكتر اسلامى ندوشن چند سال در يزد تحصیل‌کرده است و دو سال در دبيرستان البرز تهران. درواقع سال ورود او به تهران سال ۱۳۲۳ است. او پس از اتمام تحصيلات دبيرستانى وارد دانشكده حقوق دانشگاه تهران می‌شود. «چرا حقوق را انتخاب كردم؟ اولاً نمی‌خواستم يك اديب سنتى شوم. خوش نداشتم كه بروم بنشينم در کلاس‌هایی كه درس ادبيات می‌دهند. هميشه دلم می‌خواست كه به‌طور آزاد با ادبيات حركت كنم، نه آنكه يك پيوند رسمى مرا به آن اتصال دهد.» و البته همين رشته حقوق بعدها به كمك او می‌آید. «باعث شد تا ذهن من از ادبى بودن صرف خارج شود چون ادبيات تنها كلاس و يك حوزه معينى نيست. يك سلسله معلومات و محفوظات متعين نيست. بلكه يك جهان گسترده است. يك جهان بيرون است و در ارتباط با زندگى حركت می‌کند. در ارتباط با تاريخ و سرشت انسان»

دكتر ندوشن اصلاً از انتخاب رشته حقوق پشيمان نيست. «پشيمان نيستم از اينكه به دانشكده حقوق رفتم. براى اينكه حقوق مرا با زندگى روز و اجتماع بيشتر پيوند می‌داد. براى خودش عالمى داشت كه از دانشكده ادبيات زنده‌تر بود. سیاسی‌تر بود. ما آن موقع نه آنكه تمام فكر و ذكرمان سياسى باشد، ولى جوان و كنجكاو بوديم. دلمان می‌خواست از همه چيز سر دربياوريم. از لحاظ سياسى دوران بسيار زنده‌ای بود.»

با اين حال پس از دانشكده حقوق دكتر اسلامى ندوشن به رشته قضايى كشيده می‌شود كه «هيچ خوشم نمی‌آمد و مناسب حالم نبود. ولى به‌هرحال كشيده شدم.» به‌هرحال پاى دكتر اسلامى ندوشن به دادگسترى كشيده می‌شود. با اين حال تمام حواسش دنياى خارج بود و مسائلى كه در بيرون، در مجلات، کتاب‌ها، بحث‌ها و حرف‌هایی كه پيش می‌آمد «تمام حواسمان به اين بود كه روزنامه و مجله بخوانيم و بحث و حرف داشته باشيم. برويم خيابان اسلامبول بگرديم. آن زمان قلب تهران در آنجا می‌زد. صبح‌ها يك مقدارى در دانشكده با دوستان به بحث و حرف می‌گذشت و برمی‌گشتیم به كوى دانشگاه و بعد عصر كه می‌شد به خيابان اسلامبول سر می‌زدیم و شب بازمی‌گشتیم»

بعد از سال ۱۳۲۹ دكتر اسلامى ندوشن در دادگسترى استخدام و عازم شيراز می‌شود كه بيش از شش ماه دوام نمی‌آورد و به تهران بازمی‌گردد و روانه اروپا می‌شود و به فرانسه می‌رود. سه سال و نيم تمام. يك سال هم در انگلستان سر می‌کند و «مجموعاً چهار سال ونيم شد تا اينكه در آذر سال ۱۳۳۴ به ايران برگشتم. اسفند سال ۱۳۲۹ رفتم و آذر ۱۳۳۴ برگشتم و اين آغاز يك دوران سرگردانى براى پیدا کردن شغل بود.» او در فرانسه حقوق بین‌الملل می‌خواند. «حقوق بین‌الملل يك رشته جهانى است و مسائل مهم جهانى در آن مطرح است. مباحث سياسى است. روابط كشورهاست و البته سازمان ملل … ولى آنجا باز حواس من بيشتر در كارهاى بيرون بود. مهم‌ترین هدفم اين بود كه زبان خود را جلو ببرم. براى اينكه زبان دریچه‌ای است كه انسان را به دنياى بيرون اتصال می‌دهد و از محدوديت دنياى محلى خودش خارج می‌کند»

پس از بازگشت موفق می‌شود در دانشگاه تهران براى خودش شغلى دست‌وپا كند و بااین‌حال تمام حواسش بيشتر به قلمش بود و با اين همه طى چند سال در دوازده دانشكده تدريس می‌کند و يكى از آن‌ها تدريس حقوق اساسى در دانشكده حقوق دانشگاه ملى (شهيد بهشتى امروز) بود. «آنجا بيشتر از نتايج انقلاب فرانسه و حقوق بشر سازمان ملل صحبت می‌کردم. كه بعد هسته مركزى كتاب ذكر مناقب حقوق بشر در جهان سوم را تشكيل داد.به‌طورکلی همان چيزهايى را كه می‌نوشتم درس می‌دادم»

پيش از استخدام و تدريس در دانشگاه ، دكتر اسلامى ندوشن در دادگسترى مشغول به كار بود كه به دليل چاپ مقاله‌هایی تند عليه حكومت در مجله «يغما» او را منتظر خدمت می‌کنند. «منتظر خدمت آن زمان قانونى بود كه «عنصر نامطلوب» را از اداره بيرون می‌کردند. ولى بهترين پيش آمد در زندگى من شد. همان زمان در چند مؤسسه و دانشكده خصوصى درس می‌دادم و وقت بيشترى هم برايم می‌ماند و به‌دلخواه خود زندگى می‌کردم. بعد وارد دانشگاه شدم. وقتى آمدم به دانشگاه تهران اين درس‌های متفرقه را رها كردم». او در دانشگاه تهران به دانشكده ادبيات می‌رود ولى در دانشكده حقوق هم حضور پيدا می‌کند و سال‌ها «تاريخ تمدن و فرهنگ ايران» را درس می‌دهد. در دانشكده اقتصاد هم همين درس را می‌گیرد و در دانشكده پزشكى هم در حدود شش ماه نگارش فارسى درس می‌دهد كه دانشجويان همه دانشکده‌ها و ازجمله پزشكى اين درس را بايد می‌گذراندند.

درباره درس دادن دكتر ندوشن می‌گوید: «البته بهترين كارى كه می‌توانستم در قبال نوشتن خود انجام بدهم، درس دادن بود. وقتى در سال ۱۳۴۸ وارد دانشگاه تهران شدم ، ديگر از سرگردانى شغلى بيرون آمدم. براى اينكه قبلش حق‌التدریسی بودم و اگر يك روز نمی‌رفتم از حق‌التدریس خبرى نبود.  با اين حال به همين وضع بی‌ثبات راضى بودم. و تنها زمانى كه مرا مجبور كردند كه به دادگسترى برگردم، به فكر افتادم كه به‌جای ديگرى پناه ببرم زيرا قانون «انتظار خدمت» عوض شد و مرا در فشار گذاردند كه برگردم به دادگسترى»

دادگسترى براى استاد ابلاغى می‌فرستد كه مستشار استيناف مازندران بشود و به سارى برود و البته اين مجازات دوم را هم دكتر قبول نمی‌کند و پرونده‌اش را به دادگاه انتظامى قضات می‌فرستند كه كيفرش انفصال از خدمت بود. «در این حين اتفاق افتاد كه با پروفسور رضا، رئيس دانشگاه تهران، آشنا شدم. وى نوشته‌های مرا خوانده بود و مرا می‌شناخت. چند تا از کتاب‌هایم را برايش بردم و به دفترش رفتم. «گل ما به هم گرفت» از دادگسترى تقاضا کرد كه به‌عنوان مشاور فرهنگى و حقوقی به دانشگاه تهران انتقال يابم.  دادگسترى پذيرفت و براثر آن پرونده من در دادگاه انتظامى مختومه شد»

ورود دكتر اسلامى ندوشن به دانشگاه تهران موجب اعتراض اساتيد دانشكده حقوق آن زمان می‌شود «كه درحالی‌که ما هستيم ، چرا از خارج مشاور می‌آورند». همان زمان پروفسور رضا اختياراتى از هیئت‌امنا می‌گیرد كه بتواند عده‌ای را به انتخاب خود و بدون تشريفات به دانشگاه بياورد كه ۱۲ نفر ازجمله دكتر اسلامى ندوشن ، شهيد مطهرى ، مرحوم فرديد و مرحوم دانش‌پژوه در میان اين نفرات قرار داشتند..

يكى از محورهاى اصلى آثار دكتر اسلامى ندوشن فرهنگ و تمدن است و بخشى از آن در باب ايران و تمدن ايرانى كه در برخى ترجمه‌هایش به اين مقوله هم پرداخته. مخصوصاً هنگامی‌که وارد حوزه ادبيات تطبيقى می‌شود كه در آن در سفرنامه نويسى و خودزندگی‌نامه نويسى و یادداشت‌های روزانه تمركز می‌کند و از پربارترين کتاب‌های دكتر اسلامى ندوشن می‌توان به سفرنامه‌هایی كه او از كشورهاى مختلف مثل چين و شوروی و اروپا نوشته است یادکرد كه يكى از پر خواننده‌ترین انواع ادبى است . دكتر اسلامى ندوشن دراین‌باره می‌گوید: «مسئله سفرنامه نويسى برمی‌گردد به كنجكاوى انسان نسبت به مسائل بشرى. ارضاى كنجكاوى نياز به تنوع و ديدن مناظر مختلف دارد كه در سفر به دست می‌آید ذهن می‌تواند از طريق سفر تغذيه شود. من هميشه اين علاقه را داشتم. مثلاً وقتى اولين بار خواستم از اروپا به ايران برگردم از راه زمينى برگشتم. خوب كار طولانى و مشكلى بود كه بيش از بيست روز طول كشيد. با قطار از پاريس تا تهران آمدم و در هر جا چند روزی توقف كردم.در كشورهايى مانند سوئيس، ايتاليا، يوگسلاوى سابق، تركيه و... از همان زمان، اين علاقه‌مندی براى ديدن دنيا در من بود. البته اين سفرهاى زنجیره‌ای كه من داشتم ـ كه مجموعاً چهل كشور بوده است ـ به‌این‌علت نیز بود كه واقعاً از كشور خود دل‌تنگ بودم. اوضاع‌واحوال به‌گونه‌ای بود كه آدم را ملول می‌کرد. فضاى كشور بسته بود. می‌خواستم با سفر خود را مشغول كنم»

او اولين سفرش را زمانى انجام می‌دهد كه در دادگسترى منتظر خدمت می‌شود و دانشگاه هاروارد آمریکا برای سمينار بین‌المللی خود برحسب اتفاق او را دعوت می‌کند واو می‌رود و اولين سفرنامه‌اش بانام «آزادى مجسمه» هم در همين سفر اتفاق می‌افتد «سفرى بود كه دو ماه ونيم طول كشيد.حدود ۴۰ روز آمريكا بودم و از راه خاور دور با هواپيما برگشتم كه درواقع يك سفر دور دنيا شد كه رفتم به ژاپن، تايوان، سيام، هندوستان وكشمير»

در همان سال البته سفر ديگرى را به انگلستان به دعوت بريتيش كونسيل انجام می‌دهد.روش سفرنامه نويسى دكتر اسلامى ندوشن هم خواندنى است.می‌گوید «اصولاً روش به اين صورت بود: صبح كه براى برنامه روزانه می‌رفتیم، هميشه يادداشت و قلم در جيبم بود و فی‌المجلس تندنويسى می‌کردم. شب كه به خانه می‌آمدم، اين قلم‌اندازها تنظيم می‌شد.بازهم با سرعت و دست‌وپاشکسته. مجموع اين يك دفترچه می‌شد. بعد كه برمی‌گشتم سر فرصت ، بعضى از آن‌ها را بر کاغذ می‌آوردم و به‌صورت نهايى درمی‌آمد»

البته دكتر اسلامى ندوشن الگوى خاصى در سفرنامه نويسى نداشته اما تحت تأثير سفرنامه ناصرخسرو بوده است. «سال‌ها پيش آن را خوانده بودم كه خيلى نمونه خوبى است. متجددانه است . ممكن است بين کتاب‌های خارجى هم مطالبى از نويسندگان كه سفر كرده بودند خوانده باشم، اما الگوى خاصى نداشتم. البته الگو هم لازم ندارد. سفر مشاهده است، آدم می‌بیند و آن چيزهايى كه در نظرش و يادداشت كردنى می‌آید را يادداشت می‌کند و آن چيزى كه گفتنى است را انتخاب می‌کند و بعد روى كاغذ می‌آورد»

با اينكه دكتر اسلامى ندوشن را «سلطان نثر معاصر» می‌نامند، و بااینکه او مترجمى تواناست و در سفرنامه‌هایش هم خيلى به داستان‌نویسی نزديك  می‌شود اما هرگز رمان ننوشته . خودش دراین‌باره می‌گوید «رمان پرورده تخيل نويسنده است.در مورد رمان و داستان من يك آزمایش‌هایی كردم، ولى رها كردم. به خاطر اينكه دو سه كار نمی‌خواستم بكنم. بعضى مقتضيات ايران ايجاب می‌کرد كه بهتر خواهد بود كه مستقيم حرف بزنم. بعضاً به‌صورت نوشته‌ای مستقيم، به‌صورت مقاله، تا اينكه بروم به سمت داستان و مقدارى تخيل با نوشته همراه شود.اين بود که داستان را کنار گذاشتم»

با اين حال از او چند داستان در مجموعه‌ای به نام «پنجره‌های بسته» توسط انتشارات توس چاپ شده است كه قبلاً اكثر آن‌ها در مجلات چاپ شده بود.اولين آن‌هم در مجله پيام نو. جالب اينجاست كه داستان‌های او در حالى در اين مجله چاپ شده‌اند كه «بزرگ علوى» مدير آن بوده است. جالب‌تر اينكه همين اولين داستان در مجله‌ای با نام« جرقه» كه امتيازش با لنين بوده است به زبان روسى ترجمه می‌شود. غير از اين يك نمايشنامه هم از دکتر ندوشن چاپ شده است كه نام آن ابر زمانه و ابر زلف است كه اين نمايشنامه هم به زبان‌های آلمانى و عربی ترجمه شده‌اند. دكتر اسلامى ندوشن مهم‌ترین چهره داستان‌نویسی ايران را «صادق هدايت» می‌داند و درباره او می‌گوید: «از آندره ژيد سؤال كردند، مهم‌ترین شاعر فرانسه كيست؟ گفت « افسوس : ویکتور هوگو» و من هم با افسوس بايد بگويم هنوز هدايت». دكتر اسلامى ندوشن در حوزه تحقيقات ادبی‌اش بر حافظ و فردوسى تأكيد دارد و کارهای بزرگ او به‌مثابه پلى است بين ادبا و آنچه در حوزه ادبيات تطبيقى نوشته است واقعاً با همين نگاه بوده است.تلاش‌های فرهنگى اين محقق بزرگ همواره باعث خواهد شد كه از فراموشى اصل‌ها و بنيادهاى فرهنگى جلوگيرى شود و راه نجات ما را در برون رفتن از بن‌بستی كه خود به دست خويش ساخته‌ایم تنها آموزش می‌داند و می‌گوید «آموزش است كه تفكر وجهان بينى ما را شکل می‌دهد و وقتى درست نباشد، اين جهان‌بینی مختل می‌ماند»

- این مقاله ابتدا در مجموعه «مهرگان» و در جشن‌نامه مشاهیر معاصر ایران به سفارش و دبیری محسن شهرنازدار تهیه و منتشر شده است. پروژه مهرگان که در موسسه فرهنگی- مطبوعاتی ایران به انجام رسید؛ به معرفی نخبگان ایرانی متولد 1290 تا 1330 خورشیدی می‌پرداخت. بخشی از این پروژه سال 1383در قالب کتاب منتشر شده است.

- ویرایش نخست توسط انسان‌شناسی و فرهنگ: ۱۳۹۷

- آماده‌سازی متن: فائزه حجاری زاده

منبع: انسان شناسی و فرهنگ

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: