زبان فارسی را هرز ندهیم / علی اندیشه

1396/12/21 ۱۰:۲۹

زبان فارسی را هرز ندهیم / علی اندیشه

زبان یک ملت مثل فرهنگ آن ملت، پدیده مقدسی است و طی قرن‌ها و هزاره‌ها همراه با حوادث و تجربه‌های خوش و ناخوش ساخته و پرداخته شده و تحت هیچ شرایطی نباید به آن دست‌اندازی و بی‌احترامی شود.

 

زبان یک ملت مثل فرهنگ آن ملت، پدیده مقدسی است و طی قرن‌ها و هزاره‌ها همراه با حوادث و تجربه‌های خوش و ناخوش ساخته و پرداخته شده و تحت هیچ شرایطی نباید به آن دست‌اندازی و بی‌احترامی شود.

اهمیت این مسأله تا به آنجاست که زحمات ادیبان و نویسندگان و سخنرانان و شعرا و دانشمندان علم کلام، همه وقت و همه جا صرف حفظ و حراست از همین پدیده مقدس می‌شود. از این منظر است که فرهنگ‌نویسان و تاریخ‌پژوهان به نگهبانی از گنجینه بزرگی چون شاهنامه فردوسی می‌پردازند. اگر امروزه از این منابع به آسانی بهره می‌گیریم و چیز می‌آموزیم، برای این است که زبان را درست و صحیح و بدون شکستگی و بریدگی و زایده و حاشیه‌های مزاحم به ما رسانده‌اند. اگر قرار باشد که اینگونه و به دلخواه، هر تغییری را به آسانی و با یک خیال وارد زبان کنیم، باعث می‌شویم که آیندگان از منابع به‌جای مانده از ما نتوانند درست استفاده کنند و حرف‌های ما را درست متوجه نشوند.

این تغییرات نابجا و ناصواب، زبان را آلوده به «هرز» رفتن می‌کند و زبان هرز رفته دیگر زبان یک قوم و یک ملت نیست و نمی‌تواند عامل وحدت باشد، بلکه بدفهمی‌ها و کندفهمی‌ها و اشتباهات و اختلافات را باعث می‌شود.

 

 وقتی مدرسه دستور زبان را بدرستی آموزش نمی‌دهد

معلوم است که این تغییرها و تحریف‌ها و دستکاری‌ها در زبان، از بیسوادان شروع شده است ولی در عجبم که چرا تحصیلکرده‌ها هم آنها را به‌کار می‌برند. شاید هم حق با آنهاست، زیرا در مدرسه، درس دستور زبان فارسی را خوب یاد نگرفته‌اند. یعنی دبیران محترم زبان فارسی کار خود را درست انجام نداده‌اند پس اگر چنین است، چرا دانشکده‌های ادبیات داریم و استاد زبان فارسی تربیت می‌کنیم؟ از این نمونه‌ها آنقدر زیاد است که کافی  است توجهی به اطراف خود داشته باشیم. در خاطرم هست که صاحب یک بساط روزنامه‌فروشی که مقداری کاغذ سفید بسته‌بندی شده هم برای فروش گذاشته بود، روی یکی از بسته‌ها نوشته بود: «چک‌نویس» وقتی از او پرسیدم که یعنی چه؟ مگر شما اینها را با چک می‌فروشید؟ او در پاسخ سؤالم گفت نمی‌دانم و مردم این‌جوری حرف می‌زنند من هم همان جور نوشتم و وقتی به او گفتم که این لغت در اصل چه بوده و چطور شده که در زبان بی‌سوادها به این صورت مسخره درآمده، او گفت: تا به حال همچون چیزی نشنیده، گویا خودش لیسانسیه الهیات و تحصیلکرده بود منتها زبان مادری‌اش را به او درست یاد نداده‌اند. با توجه به شرایطی که به آن مبتلا شده‌ایم من پیشنهاد می‌کنم که اصلاً دانشکده‌های ادبیات را بردارند و به جایش همان مکتبخانه‌های قدیم را بگذارند که لا‌اقل خواندن و نوشتن دو زبان فارسی و عربی را با ادامه آن در دبستان، بخوبی یاد می‌دادند و من خودم آموخته همان مکتبخانه‌ها هستم و شاهد بودم که فارغ‌التحصیلان همان مدارس ابتدایی بلافاصله استخدام می‌شدند و نویسندگی می‌کردند و مدیر هم می‌شدند.

درک دیگر من از این بلبشوی بازار زبان این است که وقتی کسی نوع حرف زدنش متکی به حرف زدن دیگران باشد و آموزش درست نبیند، اشتباهات را هم ندانسته تکرار می‌کند و چون آموزش دین هم از همین طریق و به کمک کلمات به ذهن کسی وارد می‌شود، پس با غلط بودن کلمات، برخی مفاهیم دینی هم غلط آموخته می‌شود. متأسفانه در جامعه امروز ما اینطور شده است زیرا تحصیلکرده‌ها هم مفاهیم و واژه‌های دینی را غلط تلفظ می‌کنند و غلط می‌نویسند. این‌ سهل‌انگاری‌ها البته در ترجمه‌ها زیاد اتفاق می‌افتد و باعث بدفهمی دین و عقاید دینی می‌شود.

اصولاً بعد از حمله مغول‌ها به مدت 700 یا 800 سال (تا امروز) بی‌سواد مانده‌ایم، بخصوص در مورد زبان خودمان و وقتی زبان ضعیف و نادرست و ناکافی بماند، مطالعه هم تعطیل می‌شود و تعطیل مطالعه هم زبان را به «هرز» می‌کشاند و هر بخشی از جامعه و کشور دارای زبان و اصطلاحات و کنایاتی می‌شود که بخش‌های دیگر از آن بی‌خبر می‌مانند و یک زبان واحد، تبدیل به چند زبان محلی می‌شود و وحدت قومی و ملی و دینی ضعیف می‌ماند و نگارشی هم صورت نمی‌گیرد. در چند جا گفته و نوشته‌ام که با این وضع، انتظار داریم که دانشجوی ما خودش پایان‌نامه و مقاله بنویسد که معلوم است نمی‌تواند چرا که چنین کاری را به او نیاموخته‌ایم. مثل اینکه در آموزش و پرورش وقت کودکان ما را با مسائل دیگری تلف می‌کنند.

 در محوطه یک دانشگاه جوانی از من خودکار خواست و دادم و پنج دقیقه بعد دیدم چیزی نمی‌نویسد پرسیدم که چرا و جواب داد «نمی‌توانم». پرسیدم، می‌خواستی از کی بنویسی، گفت، مشکلاتم را. گفتم مگر تو دیپلم نداری. گفت در مدرسه غیر‌انتفاعی بودیم و این چیزها را از ما نمی‌خواستند! اینها تنها بخشی از مشکلاتی است که فرزندان این سرزمین بواسطه سهل‌انگاری در آموزش زبان فارسی، هم از سوی نظام آموزشی و هم از سوی رسانه‌هایی که در این زمینه وظیفه‌ای بر عهده دارند گرفتار آن شده‌اند. مشکلاتی که اگر زودتر چاره‌ای برای آنها اندیشیده نشود تا چند سال آینده ما را با مشکلاتی جدی روبه‌رو خواهد کرد.

منبع: روزنامه ایران

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: