1396/12/20 ۰۸:۱۷
شهر مدرن ایرانی را بدون دانشگاه نمیتوان تصور كرد. ناصر فكوهی، استاد انسانشناسی دانشگاه تهران در گفتوگوی حاضر با بیان این سخن به بررسی نسبت دانشگاه و جامعه ایرانی میپردازد و ضمن بیان سیر تطور دانشگاه در جهان غرب و در ایران، به نقاط سایه و روشن حضور دانشگاه در جامعه ایران میپردازد. مدیر موسسه انسانشناسی و فرهنگ معتقد است...
بدون دانشگاه روشنفكری جدی نیست
خداداد خادم: شهر مدرن ایرانی را بدون دانشگاه نمیتوان تصور كرد. ناصر فكوهی، استاد انسانشناسی دانشگاه تهران در گفتوگوی حاضر با بیان این سخن به بررسی نسبت دانشگاه و جامعه ایرانی میپردازد و ضمن بیان سیر تطور دانشگاه در جهان غرب و در ایران، به نقاط سایه و روشن حضور دانشگاه در جامعه ایران میپردازد. مدیر موسسه انسانشناسی و فرهنگ معتقد است ما هنوز به نهادی به نام دانشگاه بطور كامل شكل و سامان ندادهایم و در این شرایط لزوما سخن گفتن از ایجاد جریانهای فكری پیرادانشگاهی و روشنفكری محض به نظرم چندان جدی نمیآید:
نخست بفرمایید سیر تطور دانشگاه در غرب به چه صورت بوده است؟ دانشگاه، در معنای مدرن كلمه، یك ابداع اروپایی است. هر چند این نام قدیمی از پیش از انقلابهای دموكراتیك قرن نوزدهم به مراكز تعلیم دینی مسیحی تعلق داشت و این نهادها زیرنظر كلیسا بودند. اما انقلاب ترجیح داد كه آن نام را حفظ و در واقع «مصادره» كند همانگونه كه مدارس را از دست كلیسا بیرون آورد و در اختیار خود گرفت و به حوزههای دینی تنها اجازه داد كه به صورت محدود در آموزش عمومی حضور داشته باشند. دولتهای سیاسی جدید همچنین محتوای دانشگاهها را كاملا غیردینی (سكولار) كردند و آنها را در امتداد خط روشنگران قرار دادند. بعدها در قرن نوزدهم و بیستم، دانشگاههای اروپایی هر چه بیشتر تلاش كردند خود را افزون بر فلسفه و اندیشه روشنگری و انسانگرایانه، به سنت «آكادمی» یونانی پیوند دهند و ساختار و برنامههای خود را در یك خط منطقی كه از یونان و رم میگذرد قراردهند؛ خطی كه از لحاظ تاریخی چندان صحت ندارد. زیرا سنت دانشگاهی اروپایی به همان اندازه وامدار یونان و رم است كه وامدار سنتهای ابراهیمی یهودی، مسیحی و اسلامی. حتی قرون وسطای مسیحی كه آن را قرون تاریك مینامند، سهم مهمی در رشد اندیشههای علمی داشته است. به هر رو سنت دانشگاهی را در نمونه مدرن آن باید متعلق به فرهنگ اروپایی بدانیم و به شكلی كه ما در این سنت میبینیم در جایی دیگر در جهان وجود نداشته است: یعنی به صورت دموكراتیك و بر اساس یك نظام آموزش متصل و ساختاری با نظام سیاسی. اما اگر دانشگاه را در معنای مذهبی یا «آكادمیك» (یونانی و رومی) آن به معنای مركزی برای تولید شناخت و كنش مبتنی بر آن به ویژه در برخی از شاخهها نظیر فلسفه، الهیات، پزشكی و نجوم در نظر بگیریم، اغلب تمدنهای بزرگ از نظامهای بین النهرینی تا ایرانی و مصری و غیره از چنین مراكزی برخوردار بودهاند. ما نیز از پیش از اسلام تا آغاز به كار دانشگاههای مدرن در ایران در قرن بیستم، چنین مراكزی را داشتهایم كه همواره با دو كاست بزرگ جنگجویان و روحانیون پیوند خورده بودند.
سرگذشت دانشگاه در ایران به چه صورت است؟ پس از تاسیس دانشگاههای مدرن در ایران، حوزههای علمیه یك سنت دینی را ادامه میدهند كه بیشباهت به دانشگاههای كاتولیك در جهان نیست و دانشگاههای دولتی به صورت سكولار تداوم مییابند. پس از انقلاب اسلامی با روی كار آمدن نظامی كه تلاش میكند عرصههای مختلف اجتماعی و اقتصادی و سیاسی مدرن جامعه را با دین هماهنگ و همگرا كند، شاهد تلاش برای بازگشت به سنتی اسلامی در دانشگاهها بودهایم كه نتیجه آن وضعیت كنونی است. بنابراین جامعه ما از لحاظ رابطهاش با دانشگاه تفاوت چندانی با جوامع دیگر ندارد، مگر تفاوتی كه میان تمدنهای مسیحی و گذارشان به دولتهای مدرن با تمدنهای اسلامی كه در همین گذار میبینیم. اما این نكته را نباید از یاد برد كه دانشگاه مدرن، همچون خود مدرنیته در ایران شكلی وارداتی داشته است و از این رو از ابتدا با نوعی آسیب زایی همراه بوده كه تا امروز بر جای خود باقی است. پس از ورود درآمدهای نفتی به اقتصاد ایران از دهه 1340 كه تا امروز ادامه یافته است، ما تقریبا بدون وقفه به سوی بزرگ كردن نظام دانشگاهیمان از لحاظ كمی رفتهایم بدون آنكه شرایط تضمین كیفی این ابعاد غول آسا را (درحد دوبرابر كشورهایی مثل فرانسه و تركیه با جمعیت نزدیك به ما) در اختیار داشته باشیم. افزون بر این آنچه به هیچ رو توجهی به آن نداشتهایم انطباق تحصیلات دانشگاهی با ساختارهای نیاز اجتماعی برای شناخت و تخصص است. این امر به روشنی به بحران شغلی، به سقوط موقعیتها و روابط دانشگاهی و بسیاری آسیبهای دیگر در سطح دانشگاه و روابطش كشیده كه در آن باره صحبت خواهیم كرد. دانشگاهها در ایران بیش از پیش بدل به دروازههایی نه برای ورود به بازار كار بلكه به محلی برای كسب سرمایه اجتماعی و فرهنگی شدهاند كه به افراد گونهای پرستیژ میدهند تا بتوانند در زندگی عادی خود از آن استفاده كنند. پرستیژی كه البته با انباشت و تورم مدارك رو به كاهش دارد اما هنوز در سطح شهرستانها و برای گروههایی از مردم كه كمتر به بازار كار دسترسی دارند نظیر زنان، اهمیت زیادی برای ورود به عرصههای غیر شغلی در جامعه دارد. در این حال مساله تامین هزینه دانشگاهها برای جمعیتی هر چه بزرگتر مطرح شده و متاسفانه به جای آنكه این امر با كاهش میزان جذب پاسخ بگیرد برای آن راهحلهای نولیبرالی از جمله تجاری شدن در نظر گرفته شده است كه هیچ نتیجهای جز ورشكستگی دانشجویان و مقروض شدن آنها ندارد.
رابطه دانشگاه و شهرهایمان چیست؟ آیا دانشگاه و شهر در این مدت اگر بپذیریم كه تاریخ دانشگاه مدرن از تاسیس دانشگاه تهران بوده، توانستهاند رابطهای معنادار با هم داشته باشند؟ ساخت دانشگاه در ایران كه آغاز آن را باید نه در ساختن دانشگاه تهران، بلكه در شكلگیری دارالفنون دانست، بیش و پیش از هر چیز همچون سایر مواردی كه به مدرنیته مادی مربوط میشوند در فرآیند نوعی تقلید از غرب («فرنگ») قابل تبیین است كه مظهر «پیشرفت» و «تمدن» برای حاكمان شمرده میشد. تصور حاكمان این بود كه با ساختن این مراكز كشور آنها نیز آباد و به وضعیت كشورهای اروپایی كه در سفرهایشان (ناصرالدینشاه و مظفرالدینشاه) دیده بودند، میرسد و به نوعی دانشگاه تفاوت چندانی با سایر «پیشرفت»ها مثل «بانكداری»، «راهآهن»، «ارتش»، «برق» و غیره نداشت. رضا شاه نیز چنین دیدگاهی داشت كه البته به وسیله گروهی از تحصیلكردگان و روشنفكرانی «فرنگ رفته» اطرافش نیز تایید میشد. از این رو تاسیس دانشگاه تهران، بیشتر باید نوعی استراتژی یا راهحل برای رفتن در مسیر غرب و رسیدن به تمدن و شكوفایی آن از طریق تربیت نیروهای علمی به شمار بیاید. البته نمیتوان تردید داشت كه این فرآیند یعنی تعلیم نیروهایی با سطح آموزش بالا، تا حد زیادی نیز موفق بود به صورتی كه در طول مدتی نزدیك به نیم قرن، آموزش داخلی و اعزام دانشجویان به خارج از كشور سبب شدند كه تقریبا در همه علوم ما دارای متخصصانی بشویم و دیگر نیاز به دخالت بیگانگان برای سامان دادن به بخشهای مختلف كشور نداشته باشیم. فراموش نكنیم كه كمتر از نیم قرن پیش ما تقریبا در همه حوزهها از صنایع تسلیحاتی، مهندسی، پزشكی، شیمی، فیزیك و مهندسی تا علوم انسانی و اجتماعی و ادبیات و هنر ایران، نیازمند اساتید خارجی و كاملا وابسته به تولید علمی خارج از كشور بودیم و امروز چنین نیست. از این رو دانشگاه به مثابه بخشی از یك شهر مدرن به معنای سیاسی كلمه كاملا در منطق ساخت دولت جدید قابل درك و قابل جای دادن است. مركزیتی كه دانشگاه تهران در این شهر به خود اختصاص داده و میدهد، گویای آن است كه جوان بودن جمعیت و نظام ارزشی كه به علم بهای زیادی میداد، تاكنون توانستهاند تا حدی حفظ شوند و بنابراین شهر جدید بدون دانشگاه برای ایرانیان قابل تصور نیست. همین ساختار در شهرهای دیگر ایران نیز تكرار شد و دانشگاههای دولتی و دانشگاه آزاد در طول مدت تقریبا نیم قرن، توانستند شهر مدرن ایرانی را با دانشگاههایی گاه متعدد در آن تعریف كنند و جمعیت تحصیلكرده و با سرمایه فرهنگی نسبتا بالا در هر دو جنسیت، روابط اجتماعی و فرهنگی و حتی اقتصادی و مادی را در جامعه ما به كلی دگرگون كنند و با ایجاد تقاضاهای اجتماعی جدید، سبب شدند كه نیاز به پاسخدهی به این نیازها نیز به وجود آمده و حركت به سوی دموكراسی بیشتر و فضاهای باز و توسعه یافته شهری هر روز افزایش بیابد و به حدودی بسیار بیشتر از مرز توان دولتها برای ایجاد آنها برسد.
به جنبههای مثبت حضور دانشگاه در شهر اشاره كردید، آیا این امر جنبه یا جنبههای منفی نیز داشته است؟ در كنار این جنبههای مثبت، دانشگاه جنبههای منفی زیادی نیز در بر داشته است كه افزون بر كمیگراییهای گسترده كه انواع آسیبها را از تقلبهای علمی تا كاهش ارزش تحصیلات عالی در ایران از آن جمله میتوان شمرد، شامل در تضاد قرار گرفتن كالبد دانشگاهیان با كالبدهای اجتماعی شهری در بسیاری از شهرهای كشور در حال حاضر میشود. شهرهای سنتی، توان همسازی و همگرایی با دانشجویانی را كه از شهرهای بزرگ میآیند ندارند و در بسیاری موارد ما با تنشهایی روبرو میشویم. دانشجویان، سبك زندگی خاصی دارند كه بیشتر به تهران و گروههای خاص درآمدی و فرهنگی در آن نزدیك است و شهرستانها نمیخواهند تحت تاثیر این فرهنگ قرار بگیرند. همچنین دانشجویانی كه از شهرستانهای كوچك وارد دانشگاههای تهران میشوند نیز اغلب با نوعی تضاد در شیوههای زندگی و رویكردهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با گروهی دیگر از دانشجویان سروكار دارند كه تنشهایی را ایجاد میكند و در زندگی آتی آنها از جمله در بازگشتشان به شهرستان (به ویژه برای دختران) تاثیرگذار است. از طرف دیگر دانشگاه و تفكر دانشگاهی به ویژه در علوم انسانی و اجتماعی نیاز به آزاد گذاشتن اندیشه انتقادی و وجود فضاهای زیادی برای بحث و گفتوگو و انتقادهای حتی رادیكال دارد كه به نظر میرسد ما هنوز فاقد ظرفیت برای تحقق بخشی به این فضاها و سپس مدیریت كردن آنها باشیم. همین امر موتور گروه دیگری از تنشها در محیطهای دانشگاهی ما و عاملی در سیاسی شدن دایم آنها در معنای نامناسب كلمه است.
ارزیابی كلیتان از رابطه شهر و دانشگاه در ایران چیست؟ اما با وجود همه آنچه گفته شد، شهر مدرن ایرانی را نمیتوان بدون دانشگاه تصور كرد. در كشور ما به ویژه به دلیل تركیب جوان جمعیتی، فضاهای دانشگاهی نیازی اساسی را برای جامعه میسازند. باید توجه داشته باشیم كه دانشگاه صرفا تعدادی فضا و كنشهای درونی میان دانشجویان، اساتید و كارمندان نیست. دانشگاه كالبدهای بزرگ انسانی را میسازد كه تقریبا كل جامعه را تغییر میدهند. این دقیقا در جامعه ما اتفاق افتاده است. هم از این رو است كه با وجود هر داوریای كه نسبت به كیفیت اشكالات دانشگاههای خود داشته باشیم، نمیتوانیم اذعان نكنیم كه همین نظام دانشگاه بوده است كه سبب اجتماعی شدن گسترده زنان در طول سی سال اخیر و تمام پی آمدهای مثبت این امر شده است؛ همین دانشگاه بوده كه ظرفیتهای مدنی را در جامعه بسیار جوان ما افزایش داده است؛ همین دانشگاه بوده كه سرمایههای فرهنگی را در كشور ما بالا برده و به رونقی غیر قابل انكار در هنر و ادبیات و خلاقیتهای علمی رسیده است؛ ولو اینكه بسیاری از این موارد مشكلات و آسیبهای زیادی هم داشتهاند؛ همین نظام دانشگاهی بوده كه با ایجاد نوعی عقلانیت در جامعه ما (ولو هنوز ناقص) سبب شده است كه بتوانیم پوپولیسمهای حاد را پشت سر بگذاریم و به نوعی اعتدال برگردیم و با وجود وسوسههای بسیار سخت نولیبرالیسم از تن در دادن به آن به صورت كامل اجتناب كنیم. بنابراین با وجود همه انتقادهایمان به دانشگاه باید به این نكات نیز توجه داشته باشیم. حضور دانشجویان و كالبد اساتید و همه كنشگرانی كه حتی غیرمستقیم با فضاهای دانشگاهی یا پیرادانشگاهی در تماس هستند برای یك شهر مدرن غنیمت به شمار میآیند، به شرط آنكه آن شهر هم بتواند از این نیروهای بالقوه از خواستهها و نیازها و شیوه زندگی و مصرف آنها استفاده كند؛ مثلا فضاهای فرهنگی و عملی را در خود افزایش دهد، امكان مبادله میان این كنشگران را كه معمولا بهترین كنشگران هستند افزایش دهد. هر اندازه یك شهر دارای فضاهای فرهنگی و آزادی بیشتری باشد، میزان تنشها در آن كاهش، نشاط افزایش و آسیبها و خطرات زندگی مدرن شهری كاهش مییابند.
نسبت دانشگاه و هویت ایرانی چیست؟ دانشگاه در این زمینه مثل بسیاری دیگر از زمینهها هم تاثیر مثبت داشته است و هم تاثیر منفی. تاثیر مثبت آن بوده است كه با ایجاد كنجكاوی علمی و درك نسبت به اهمیت داشتن هویت، اندیشیدن در روابط میان هویتها، خطرات بیهویتی و غیره، سبب شده است كه در این زمینه افكاری شكل بگیرد، تحقیقاتی انجام بگیرند، بحثهایی برانگیخته شوند و به هر حال جامعه از خود درباره هویت كنونی و تاریخی خود سوال كند، به عناصر هویتی، نمادها و نشانهها اهمیت بدهد و توجه كند. همچنین به گروهی از فرآیندها و اشیا و میراث فرهنگی خود اهمیت بیشتری بدهد و شاید بهتر از آنها نگهداری و سعی كند خود را به سایر فرهنگها به صورت مثبت و از خلال آفریدههای فرهنگی و هویتیاش بشناساند. این جنبه مثبتی بوده است كه فكر میكنم تا حد زیادی (ولی نه صرفا) حاصل رشد دانشگاه و تحصیلات عالی در ایران به خصوص در رشتههای علوم انسانی و اجتماعی شده است. اما جنبه منفیای هم در این فرآیند بوده است و آن قرار گرفتن جوانان و همه كسانی كه با اندیشههای علمی و دانشگاهی آشنا میشوند، زیر خطر اندیشههای مخربی مثل نژادپرستی، ملیگراییهای افراطی، قومگراییها و قبیلهگراییها و اصولا اندیشههای ایدئولوژیكی است كه تمایل دارند از هویت سلاحی برای گسترش سلطه خود بسازند. متاسفانه هویت و عناصر هویتی امكانات بسیار زیادی را برای دستكاری و تحتتاثیر قرار دادن افراد به ویژه جوانان در اختیار ایدئولوگها و تبلیغاتچیهای سیاسی قرار میدهد. همین طور در اختیار گروهی از اساتید و دانشگاهیان كه هدفشان از حضور در دانشگاه، نه كمك به شناخت و بالا بردن میزان همگرایی و همسازیهای اجتماعی و فرهنگی بلكه دامن زدن خودآگاه یا ناخودآگاه به دشمنیها و نفرت میان فرهنگها است. امروز وقتی میبینیم كه افراد تحصیلكردهای كه قاعدتا باید یار و یاور دیگران برای درك پیچیدگیهای فرهنگی باشند، خود به دام نژادپرستی و ملیگراییهای حاد میافتند، واقعا افسوس میخوریم، زیرا دقیقا در حال كار و حركت در جهت ضد فرهنگی هستند و حتی آن فرهنگی را كه گمان میكنند از همه بالاتر است و باید مركز همه توجهات قرار بگیرد در معرض بالاترین خطرات قرار میدهند. این جنبه منفیای است كه باید آن را نیز متوجه دانشگاه و پیآمدهای آن دانست.
نسبت تفكر ایرانی و جریانهای فكری در ایران با نهاد دانشگاه چیست؟ آیا نسبتی وجود دارد؟ در تاریخ صد سال اخیر متاسفانه باید گفت كه بیشتر از آنكه شاهد شكلگیری مكاتب و جریانهای دانشگاهی در ایران باشیم، اینگونه جریانها را در بیرون از دانشگاه تجربه كردهایم. مشكل لزوما حتی در خود كنشگران نیز نبوده است. بدین معنا كه بسیاری از كسانی كه در جریانهای فكری بیرون دانشگاه نقش داشتهاند خود دانشگاهی نیز بودهاند، اما نه بهمثابه دانشگاهی، بلكه بهمثابه روشنفكر تاثیرگذاری كردهاند و باعث شدهاند كه فكری شكل بگیرد. ناگفته نگذاریم كه این یك نظریه عمومی در حوزه تفكر و روشنفكری نیز هست كه اصولا جریانهای تاثیرگذار فكری به ناچار باید از نهادهای هنجارمند فاصله میگرفتهاند تا به یك جریان تبدیل شوند و بار نهادینه دانشگاه نمیتوانسته است اجازه شكلگیری این جریانها را بدهد. برای نمونه حتی در كشوری مثل فرانسه نیز این بحث مطرح است كه هرچند شاخصترین روشنفكران این فرهنگ در قرن بیستم در حوزه دانشگاه مشغول به كار بودهاند، اما در حوزه روشنفكری عمل كردهاند. این یك واقعیت است كه البته بیشتر اروپایی است تا امریكایی. در امریكا، دانشگاهیان در محیط دانشگاهی تاثیر زیادی داشته و مكاتب زیادی را ایجاد كردهاند، اما این یك واقعیت است كه در اروپا به ویژه تا مه 1968 چنین نبوده است. اما در ایران نیز ما بیشتر با موقعیتی اروپایی روبهرو هستیم یعنی سنگینی و بروكراتیك دانشگاه سبب شده است كه دانشگاهیانی كه حتی توانایی ایجاد جریانهای فكری را داشته باشند در بیرون از دانشگاهها این جریانها را ایجاد كنند. البته در ایران باید بر این نكته انگشت گذاشت كه بسیاری از كسانی كه قابلیت شكل دادن به جریانهای فكری را داشتهاند، اصولا یا به دانشگاه راه نیافتهاند یا از آن حذف شدهاند و در نتیجه هرگز نتوانستهاند جریانساز باشند. اما این را هم باید اضافه كرد بسیاری از شبهجریانها و شبهمكاتب پیرامون دانشگاه كه تنها افتخارشان نبودن در دانشگاه است، بیشتر خودشان را گول میزنند تا جامعه را. واقعیت در آن است كه ما هنوز به نهادی به نام دانشگاه به طور كامل شكل و سامان ندادهایم و در این شرایط لزوما سخن گفتن از ایجاد جریانهای فكری پیرادانشگاهی و روشنفكری محض به نظرم چندان جدی نمیآید.
منبع: اعتماد
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید