هنر مهر؛ هنری رو به فراموشی / محمدجواد جدی

1396/12/19 ۰۹:۰۵

هنر مهر؛ هنری رو به فراموشی / محمدجواد جدی

تاریخ مُهر در ایران سابقه چند هزار ساله دارد. از این رو بحث در باره آن نیازمند فرصت مناسب و کافی است و ما در این مختصر، تنها قصد آن داریم به کلیاتی از آن بپردازیم و به معرفی کتابهای مرجع و مآخذی چند برای راهنمایی علاقه مندان اکتفا کنیم.

 

تاریخ مُهر در ایران سابقه چند هزار ساله دارد. از این رو بحث در باره آن نیازمند فرصت مناسب و کافی است و ما در این مختصر، تنها قصد آن داریم به کلیاتی از آن بپردازیم و به معرفی کتابهای مرجع و مآخذی چند برای راهنمایی علاقه مندان اکتفا کنیم. با توجه به آثار فراوان به جا مانده از ایران باستان در زمینة مهرهای استوانه ای ، مسطح و محدب منقوش به تصاویر و خطوط میخی ، اشکانی و پهلوی، می توان به جرأ ت ادعا کرد ایرانیا ن بیشترین سهم را در ایجاد و تکا مل برگ هویت “ مهر” و به عبارتی نشان یا شناسنامه در جهان داشته اند ، که مورد توجه و تقلید ملتهای مختلف قرار گرفته است . علاقه مندان مطالعه در باره مهرهای ایران قبل از اسلام می توانند به کتابهای : آثار شهرهای باستانی بنادر خلیج فارس و دریای عمان

1 ، باستان شناسی ایران باستان

2 ، تاریخ آل جلایر

3 ، ایرانشهر

4 ، اساطیر ایرانی

5 ، تاریخ صنایع ایران 6 و  …مراجعه کنند .

 

ایرانیان در قرون میانه اسلامی برای اولین بار کتابت را به عرصه هنر آوردند و خالق شگفتی های تحسین بر انگیزی در این زمینه شدند و خط به مرور توانست ارزشی مستقل از ادبیات بیابد ، که

ابداع اقلام مشتق از خط کوفی توسط “ ابن مقله بیضاوی شیرازی ” ( 328 ـ 272 هجری ) با

عنوان خطوط ششگانه محقق ، ریحان ،ثلث و نسخ ، رقاع و تعلیق و سپس وضع نستعلیق توسط میر علی تبریزی گواه این مدعاست .

در این میان ، یکی از بدیع ترین هنرهای مردم ایران زمین ، حکاکی روی سنگهای سختی مانند عقیق ، در ، یشم و بندرت زمرد و یاقوت و بعضا شیشه و فلزاتی مانند نقره ، برنز و فولاد است .

استادان حکاک ، این هنرمندان مهجور زمانه ما ، علاوه بر استادی در هنر خوشنویسی ، از مهارت ویژه طراحی ، ترکیب بندی ، قرینه سازی طغری و سپس حکاکی بهره مند بوده اند؛ چه عرصه محدود و اندک این سنگها نیاز مبرم و ویژه ای را می طلبیده و در اهمیت هنری آن همین بس که مهر هر فردی ، برگ هویت و شناسنامه او محسوب می شده است و برای هر فرد ، مهر و سجع آن نمایانگر نسب ، سلیقه ، مبانی اعتقادی و جایگاه اجتماعی او به شمار می رفته و مورد مباهات و افتخار صاحبان آنها بوده است . در آن برهه و گذر تاریخی ، این هنرمندان گمنام توانستند با مهارت ویژه تحسین بر انگیزی بر ابعاد طول و عرض خط افزوده و بدان عمق بخشند و سطح را به حجم و نقطه ای را از مربع تقریبی به هرمی وارونه مبدل کنند.

آنها خالق آثاری شدند که مورد شگفتی همگان است و حتی توجه شرق شناسان دنیای غرب را به خود جلب کرده است .

گوستاولوبون ، خاور شناس بزگ فرانسوی می نویسد:

“ مسلمین در عملیات متعلقه به فلزات درجه کمال را دارا بودند ودر ساخت و پرداخت بعضی چیزها به درجه ای ماهر بودند که حتی استادان امروز هم نمی توانند با آنها در این فن همسری نمایند …آنهااحجار کریمه را بسیار زیبا  تراشیده و روی آنها را گل و بو ته نقش می کردند” . 7

قدیمی ترین مهر اسلامی ، همانا مهر حضرت محمد (ص) است که با سجع “ محمد رسول الله ” مزین نامه های آن زمان بود و شرح آن در “ تحفه خطاطین ” 8 آمده است .

کتاب “ نوروزنامه ” حکیم عمر خیام نیشابوری ( وفات 517 ) که از روی نسخه قدیمی در سال 1926 و در مسکو به چاپ رسیده ،  ص 137 ،چنین آمده است :

“ انگشتر زینتی است سخت نیکو بایسته انگشت ، و نخستین کسی که انگشتری کرد و به انگشت در آورد ، جمشید بود و چنین گفته اند که انگشت بزرگان بی انگشتری چون نوری است بی علم و انگشتری مر انگشت را چون علم است مرمیان را و میان با کمر نیکو تر آید . و پیغامبر ( صلی الله علیه و اله و سلم ) انگشتری به انگشت اندر آورد و نامه ها که فرستادی بهر ناحیتی به مهر فرستادی . سبب آن بود که نامه او بی مهر چون سر بی کلاه بود و سر بی کلاه انجمن را نشاید و چون نامه مهر ندارد ، هر که خواهد ، بر خواند و چون مهر دارد ، آن کس خواند که بدو فرستاده باشد و خردمندان گفته اند که تیغ و قلم ، هر دو خادمان انگشتری ملک اند” .

همان گونه که قبلا اشاره شد ، مشهورترین حکاکان ایران همانا محمد طاهر حکاکباشی آستان قدس در عهد ناصری است که کارهای او از نظر حکاکی ، خطاطی و طراحی ، شگفت انگیز و بس تماشایی است .

امیر مسعود سپهرم در کتاب “ تاریخ برگزیدگان ایران و ادب ” ( ص 523 ) می نویسد : “ حاج آقا محمد طاهر در حدود سال 1264 یعنی اواخر سلطنت محمد شاه و اوایل سلطنت ناصرالدین شاه قاجار زندگی می کرده. وی اصلا اصفهانی بوده ، ولی هم در تهران و هم در اصفهان اقامت داشته است تا بالاخره در نود سالگی در اصفهان فوت کرده و همانجا مدفون شده است . فرزند وی حاج محمد حسن و نواده هایش میرزا نصرالله و دیگری اسدالله و سومی میرزا اسماعیل صدرالقراء نیز به شغل اجدادی خویش مشغول بوده اند.”  

مرحوم عبدالله مستوفی در کتاب “ تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجار ” می نویسد:

“ میرزا نصرالله ، نواده آقا محمد طاهر که به شغل اجدادی خویش ـ یعنی حکاکی ـ مشغول بود و در اواخر سلطنت ناصرالدین شاه قاجار شاگرد مرحوم میرزای کلهر خوشنویس بود و از او تعلیم خط می گرفته است .”

می توان حدس زد آثاری که با امضای خلف طاهر مشاهده شده است ، از کارهای او و یا یکی از فرزندان طاهر بوده است . چون مهرها را به جهت کاربردی لازم بود از چپ حکاکی کنند و آنها هویت فرد بخصوصی را گواهی می دادند، حکاکان آن روز مجاز به امضای اثر خود نبودندکه در این میان فقط مهر شخصی خود مرحوم محمد طاهر حکاکباشی یک استثنا و سند کار هنرمندانه او در این باره است .

او حکاکی های راست را که عمدتا آیات کریمه است ، با عنوان “ طاهر ” و یا بندرت “ط” امضا کرده است.

از هنرمندان دیگر که در اوج هنر حکاکی و اعتلای آن سهم بزرگی داشته و سر آمد دیگران به شمار می آید ، حاج میرزا حسن حکاک و حاج میرزا حسین حکاکباشی است که این دو برادر هنرمند از بستگان مرحوم محمد طاهر بوده و اصلا اهل شیراز بوده اند. مرحوم حاج میرزا حسین حکاک بنابر نوشته شادروان دکتر بیانی در کتاب “ آثار و احوال خوشنویسان ” ( ج 2 ، ص 151 ) به آذربایجان رفته و مدت 40 سال در تبریز زندگی کرد و به خلق آثار هنری بی بدیل در خط نستعلیق و نقر و حک و کتیبه نگاری و سجع و مهر و طغرا سازی و ترکیب بندی اقدام کرده و در عصر خود بی نظیر بود. به نظر اغلب صاحب نظران ،آثار مرحوم حاج میرزا حسین حکاکباشی اوج هنر حکاکی خطوط نستعلیق تا به امروز به شمار می آید. در کتاب “ الاثر والاثار ”  نیز آمده است که : مهر ناصرالدین شاه و بسیار ی از شاهزادگان و رجال به دست او حک شده و لقب حکاکباشی با فرمان به نام او صادر گردیده است. او در 80 سالگی به سال 1290 در تبریز در گذشت . نگارنده این سطور را فقط شانس تماشای دو اثر با امضا از آن هنرمند بزرگ بود که یکی بر روی عقیق زرد و آیه ماشاالله کبیر و با امضای “ ح”  ودیگری آیه نصر من الله و فتح قریب با امضای حسین بر روی در بود. تاثیر شیوه آن مرحوم و همچنین شیوه مرحوم محمد طاهر حتی در خطوط خوشنویسان نامدار چون میرزا غلامرضا و میرزای کلهر بخوبی مشهود است.

در ایجا برای جلوگیری از اطاله مطلب فقط به ذکر نام چند هنرمند دیگر این رشته اکتفا کرده تحقیق بیشتر را با ذکر مرجع به علاقه مندان توصیه می کنیم.

مرحوم ملا علی ، ملقب به بقا ، شاگرد جناب قدسی 9

میرزا محمد علی حکاک ، برادر میرزا محمود مذهب باشی 10

میرزا نصرالله ، نواده مرحوم طاهر 11  مولاناقاضی قزوینی 12

سراجای حکاک 13

همچنین باید از احمد دهلوی ، مولانا مقصود هروی و مولانا ابراهیم هروی و مرحوم سید مرتضی شیرازی ( ذره ) که از حکاکان بزرگ به شمار می روند ، به نیکی نام برد.

در اینجا شایان ذکر است که مهرهای بسیار زیبا با امضای سری تقی و “ د”  بندرتدیده شده که اطلاعی از شرح حال و حتی نام آن هنرمندان در دست نیست. همچنین آثاری که به کوپال مشهور است و بدرستی برنگارنده معلوم نیست که کوپال سبک خط یا مکانی در هند و یا نام فردی است و مانند دهها مطلب مجهول نیازمند کاوش است ؛ هر چند حدس اخیر به واقعیت نزدیکتر به نظر می رسد و بعدها شیوه او به نام سبکی خاص متداول و مرسوم شده است. خوشبختانه این سبک به

دلیل اولین خطوط بر جسته کاری شده همواره مورد توجه استاد محمد حسین جدی بوده است و من به خوبی به یاد دارم ایشان در سالهای 49 تا 51 با دوستی و صمیمیتی که با مرحوم استاد حسن میر خانی داشتند ، از ایشان می خواستند خطوطی را در شکلهای هندسی و عموما بیضی به سبک حکاکان قدیم طراحی و سپس خوشنویسی کنند ، که ابتدا به این دلیل رعایت نکردن کرسی واحد برای  آنعزیز مشکل و دشوار می نمود تا این که از مرحوم  والدخواستندخودطراحی و ترکیب بندی را به عهده بگیرند. از آن روز به بعد برای اولین بار کارهای مشترکی بر صفحه کاغذ نقش بسته و سپس بر نگین حکاکی شد که الحق زیباترین خطوط بر جسته حکاکی شده تا به امروزهستند.

جای بسی خوشحالی است که این شیوه و سبک بعدها توسط استادانی پیگیری شد و ترکیب بندی و قرینه سازی جایگاهی ویژه در خطوط معاصران یافته ، ادامه راه هنرمندان حکاک پس از منسوخ شدن جنبه کاربردی مهر بدین صورت میسر شد. علاقه مندان به تماشای تصویر مهرها می توانند به این منابع مراجعه کنند :

مقدمه ای بر شناخت اسناد تاریخی 14

تاریخ و جغرافیای تبریز 15

و آلبوم سکه ها ، نشانها و مهرهای پادشاهان ایران 16

بحث درباره سجع های به کار رفته در مهرها و جایگاه آنها در فرهنگ و ادبیات فارسی ، که مورد سوال جوانان است ، خود بحثی شیرین و مفصل است که آن را به فرصت مناسب دیگری موکول می کنیم.

در پایان ، با تشکر از آقای کریم زاده تبریزی ، نویسنده مقاله حکاکان و نگین تراشان و همه عزیزانی که مطالب آنه مورد استفاده این نوشتار بوده و برای حسن ختام قطعه شعری از آقای بهاری به نام “  درشاهوار ”  راتقدیم کرده اند ، امیدواریم این مختصر توانسته باشد سکوت وغربت و مهجوری حاکم بر هنر و هنر مندان  حکاک را هر چند با اندک زمزمه ای بشکند و زنگار فراموشی را از پس سالهای دور از چهره هنرمندان بزرگی که الحق هنرشان گل سرسبد هنر ایرانی است ، زدوده باشد.

 

خوشنویسی و خلا پژوهش

هنر خوشنویسی از قدسی ترین و ناب ترین هنرهای است که بویژه در بستر دینی ـ عرفانی ایران رشد کرده و همواره در تلطیف روحیات و احساسات و ترویج معارف متعالی دینی و عرفانی ، نقش داشته است.

بی مهرهایی که در قیاس با دیگر نسبت به خوشنویسی ، صورت می پزیرد ، ضرورت نوگرایی و بازنگری در این هنر و بالندگی آن را بیش از پیش افزایش می دهد.

امروزه جفایی که نسبت به خوشنویسی می شود ، تنها ریشه در تلقی عمومی از هنر به عنوان ابزاری برای تفریح و سرگرمی ندارد ؛ بلکه ریشه دیگر آن در میان اهل هنر و کسانی است که فلسفه وجودی هنر را نمی دانند و از آن به شکل یک “ ابزار ” برای مقاصد گوناگون استفاده می کنند ! بی شک یکی از عواملی که فرهنگ هنری را ارتقا می دهد و نگاه ابزار پندارانه به هنر را تغییر می دهد ، نوع نگاهی است که اهل هنر دارند و تا زمانی که این نگرش بدرستی سامان نیابد ، باید همچنان شاهد نوعی جفا و بی مهری نسبت به این هنر بود. یکی از خلأ هایی که امروز به چشم می آید ، نبود پژوهش های نظری در هنر خوشنویسی است. هر چند استادان خوشنویسی همواره به هنر جویان خود مشق نظری را توصیه می کنند ، ولی هیچ گاه کار مدون و آکادمیک برای ارائه نکته ها در مشق نظری به شکلی نظام مند صورت تگرفته و یا اگر تلاشی هم شده ،آنقدر کم و ناچیز بوده که نتوانسته فقر فرهنگی را نسبت به مقوله خوشنویسی جبران کند.

جهات متعددی وجود دارد که می توان باب پژوهش های نظری را بر آنها گشود ؛ این که کارکرد تربیتی و روحی و معنوی خوشنویسی چیست و فرآیند اثر گذاری آن در شخصیت انسانی چگونه است ؟ آیا این هنر چه از نظر شکلی و چه از بعد محتوایی ، نسبتی هم با معارف دینی و عرفانی داشته است یا نه ، و اگر چنین نسبتی در کار بوده ، تاثیر و تاثر متقابلشان چگونه و چه بوده است ؟

آیا هنر خوشنویسی با اقسام گوناگونی که دارد ، قابلیت کنکاش نظری و مطالعه علمی را دارد ؟ و همین طور این پرسش نیز مطرح است که چرا هنر خوشنویسی از ابتذال به دور بوده است ؟

مهمترین پیشنهاد در این جهت ، تاسیس پژوهشکده هنر خوشنویسی در مراکزی است که چنین امکانی در آنها وجود دارد.

چه بسا برنامه ریزی و آینده نگری انجمن خوشنویسان و تربیت و تعلیم کارورزان جوان برای پژوهش های نظری می تواند افقهای روشنی را برای توسعه کمی و کیفی این هنر ایجاد کند.

ناگفته پیداست که کار نظری در رشد هنر خوشنویسی و ابتکاراتی که برای حیات و بالندگی هر هنری ضروری است ، نقشی وافر خواهد داشت و این هنر را از خمودی و خموشی بیرون خواهد آورد.

________________________________________

1. آثار شهرهای باستانی بنادر خلیج فارس و دریای عمان ، انتشارات انجمن آثار ملی ، نوشته : احمد اقتداری

2. باستان شناسی ایرانیان باستان ، چاپ دانشگاه تهران ،1345 ، نوشته لویی واندنبرگ ، ترجمه : دکتر عیسی

3. تاریخ آل جلایر ، انتشارات دانشگاه تهران ، نوشته دکتر شیرین بیانی

4. ایرانشهر ، کمیسیون ملی یونسکو ، 1342 ، نوشته : علی اصغر حکمت

5. اساطیر ایرانی ،چاپ تبریز 1341 ،نوشته : آ.جی ،کانوری، ترجمه : دکتر احمد طباطبایی

6. تاریخ صنایع ایران ، چاپ وزارت معارف ، 1317 ،نوشته عبدالله فریار

7. کتاب تمدن ، ص 660

8. مستقیم زاده سلیمان افندی ، تالیف سال 1173 هجری ،چاپ 1928 استامبول ،ص 606

9. کتاب فرصت شیرازی ، ص 551

10. آثار خوشنویسان مرحوم بیانی ، ج سوم ، ص 792

11. همان ، ص 938

12. تحفه سامی ، تصحیح همایون فرخ ، ص272

13. تذکره نصر آبادی ، ص 143

14. چاپ انجمن آثار ملی دکتر قائم مقامی

15. محمد مشیری ، چاپ اقبال

16. ه پ . ل . رابینودی بورگوماله ، به اهتمام محمد مشیری

منبع: هنر اسلامی

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: