روایت منابع تاریخی از رنگ حضور تاریخی زنان در جشن‌های نوروز

1396/12/15 ۱۰:۱۰

 روایت منابع تاریخی از رنگ حضور تاریخی زنان در جشن‌های نوروز

«شرقی‌ها به‌طورکلی هر نوع نمایش چشم‌نواز را دوست دارند و برای ایرانیان، هیچ‌چیز خوش‌آیندتر از آتش‌بازی نیست. ... جمعیت، با لباس‌های عجیب و رنگارنگ که هرازگاهی روشنایی خیال‌انگیز آتشبازی‌ها روی آنها رنگ و نور می‌پاشید، نظامیان بی‌حرکت که در دو سوی پیاده‌روها صف بسته بودند، ساززن‌ها که روی زمین نشسته بودند، انبوهی زن که خود را در چادر پیچیده، و روی پشت‌بام‌های کوتاه و پست خانه‌ها به تماشا ایستاده بودند، منظره‌ای را تشکیل می‌دادند، که نظیر آن را تنها در شرق می‌توان یافت».

 

زنانه‌های یک آیین کهن/ عید دیرینه زن

 مژگان جعفری: «شرقی‌ها به‌طورکلی هر نوع نمایش چشم‌نواز را دوست دارند و برای ایرانیان، هیچ‌چیز خوش‌آیندتر از آتش‌بازی نیست. ... جمعیت، با لباس‌های عجیب و رنگارنگ که هرازگاهی روشنایی خیال‌انگیز آتشبازی‌ها روی آنها رنگ و نور می‌پاشید، نظامیان بی‌حرکت که در دو سوی پیاده‌روها صف بسته بودند، ساززن‌ها که روی زمین نشسته بودند، انبوهی زن که خود را در چادر پیچیده، و روی پشت‌بام‌های کوتاه و پست خانه‌ها به تماشا ایستاده بودند، منظره‌ای را تشکیل می‌دادند، که نظیر آن را تنها در شرق می‌توان یافت». این روایت کارلا سرنا، جهانگرد زن ونیزی که در دوره ناصرالدین شاه قاجار به ایران آمده است، از یک جشن نوروزی با فرارسیدن این آیین دیرینه در ایران، نه‌تنها ما را در میانه آن جشن‌ها به روزگار گذشته می‌برد که دریچه‌ای پیش رویمان می‌گشاید تا از آن راه با حضور زنان در آیین‌های نوروزی روبه‌رو شویم. بررسی منابع تاریخ اجتماعی ایران به‌ویژه در دو سده اخیر، یافته‌هایی تازه از پیوند میان جشن‌های نوروزی با حوزه زنان به ما وامی‌گذارد. در این بررسی با شگفتی درمی‌یابیم که برخی از آیین‌ها و مناسبت‌های یادشده اساسا رنگ و لعابی زنانه داشته‌اند؛ به گونه‌ای که از آن به‌عنوان «زنانه‌های یک آیین دیرینه» می‌توان یاد کرد و رنگ حضور تاریخی زنان را در جشن‌های نوروز براساس منابع تاریخی جست.

 

 

یک - واپسین چهارشنبه سال؛ پیش‌درآمدی کاملا زنانه
جشن‌های نوروزی در ایران، از واپسین چهارشنبه ‌سال کهنه آغاز می‌شود و با جشن‌های ویژه سیزدهمین روز ‌سال نو پایان می‌یابد. ایرانیان در گذشته با تدارک فراوان، واپسین چهارشنبه ‌سال را گرامی می‌داشتند. جشن‌هایی که چهارشنبه‌سوری نامیده می‌شد اما بیش از همه آیین‌های نوروزی، رنگ زنانه داشته‌اند. چرا؟ به روشنی نمی‌توان بیان داشت. آنچه اما مشخص است منابع تاریخی از برنامه‌ها و جشن‌هایی در این میانه نام برده‌اند که تماما زنانه بوده‌اند. عبدالله مستوفی، کارگزار خوشنام دولتی در دوره‌های قاجار و پهلوی اول و نگارنده کتاب «شرح زندگانی من» دراین‌باره چنین می‌نویسد «شب چهارشنبه آخر سال، در خانه‌ها آتش‌افروزي ميكردند و زنها باين كار خيلي علاقه داشته، مقداري بوته در يك سمت حياط كپه‌كپه ميگذاشتند و آتش ميزدند و از روي آنها ميپريدند. اين جست‌وخيز دو سه بار از سر تا ته تكرار ميشد و اين ذكر را هم در ضمن ميگفتند: غم برو، شادي بيا! محنت برو، روزي بيا! در دفعه بعد اين ذكر را كه آتش مخاطب آن بود، بايد بگويند: زردي من از تو، سرخي تو از من سرخي تو از من، زردي من از تو». جزییات بیشتر از حضور و بروز زنان در آیین‌های گوناگون چهارشنبه‌سوری را از دریچه توصیف‌های جعفر شهری، تاریخ‌نگار فرهنگ و زندگی مردم تهران قدیم می‌توان دریافت. او در کتاب «طهران قدیم» هنگام توصیف «آداب شب چهارشنبه‌سوری»، با اشاره به تخلیه و تعویض آب‌های حوض‌های خانه‌ها می‌نویسد «قبلا زنها ظروف دم‌دستی و سپس هرچیز کثیف شستنی خود، مانند البسه، علی الخصوص لباس‌های زیر را داخل هم شسته و آب کشیده به روی بند پهن میکردند و به نیت اتصال خانواده از بغل به همشان گره میزدند». روایت این تاریخ‌نگار برجسته به گونه‌ای است که گویی در روزگار قدیم به‌ویژه در تهران عصر قاجار، چهارشنبه‌سوری یک آیین زنانه بوده است. او در این توصیف از آدابی چون «آب دباغخانه»، «حمام جهودها»، «چله‌بری»، «قلیاب سرکه‌»، «توپ مروارید»، «بزک شب»، «فال‌گوش‌» و «قاشق‌زنی‌» نام می‌برد که ویژه زنان بوده‌اند؛ درحالی‌که پیش از این، تنها دو سنت «فال‌گوش» و «قاشق‌زنی» را در دسته کارهایی برمی‌شمردیم که زنان در گرامی‌داشت واپسین چهارشنبه ‌سال انجام می‌داده‌اند. آگاهی درباره برخی از این آداب که زنان ایرانی در گذشته انجام می‌داده‌اند، می‌تواند تصویری جذاب از آیین‌های زنانه نوروزی در تاریخ ایران به دست دهد؛ به‌ویژه آن‌که بخشی از آداب یادشده، از آن‌دسته باورهای همگانی جامعه برمی‌آمده است که امروزه به دلیل رشد آگاهی‌ها برافتاده‌اند. نخستین کار بعدازظهر سه‌شنبه پایان سال، به روایت جعفر شهری، آن بود که «سحرزده‌ها و سیاه‌بخت‌ها و بخت‌بسته‌ها، مثل دختران و بیوه‌زنان خانه‌مانده روانه دباغخانه شده تا آب آنرا بدست آورند و رسوم این کار چنین بود که هریک کوزه یا شیشه‌ای برداشته رخت و کفش کهنه پوشیده جلوتر را پوشیده در اطاقی که درش رو به جنوب باز شود جمع شده از آن‌جا با هم حرکت بکنند و سخنانشان تا دباغخانه همه از بریدن و دریدن و شکستن و ریشه‌کن کردن و پر دادن و سوزاندن و بیرون کردن و مانند آن باشد تا به دباغخانه برسند، مانند «حاج میرآغا درخت عرعرش را انداخت». «ربابه‌خانم پر چادرش به میخ در کوچه گرفت درید.» ... و آن‌قدر از این حرف‌ها بزنند تا به دباغخانه برسند. در این اعتقاد که این سخنان در راه ابطال سحر و گرفتاری و بستگی موثر و خود مبطل سحر و جادو و سبب رفع گیر و گره کار می‌باشد تا از در دباغخانه وارد شده به کار بپردازند». حمام جهودها، از دیگر آداب چهارشنبه‌سوری در گذشته به شمار می‌آمده است «برای ابطال سحر و کارگشایی و رفع بستگی بخت زنان بیوه و دختران به خانه مانده در بعدازظهر این روز بود رفتن به حمام کلیمی‌ها و آب از چهار گوشه آن گرفتن و با آن غسل کردن و بدن را خشک نکرده لباس پوشیدن و متذکر به نام مادر موسی (یوخابه) شدن و به خانه بازگشتن که آخرین چاره کارشان معلوم شده بود». شهری در بیان جزییات سنت «چله‌بری» این‌گونه روایت می‌کند «دیگر چلّه‌بری دختران و زنانی که به خانه ماندنشان به خاطر چله‌ای بود که به سرشان افتاده بود و دیگر عروس شده‌هایی که حامله نمی‌شدند و زن‌هایی که نطفه در رحمشان قرار نگرفته، یا بچه سقط کرده یا بچه مرده می‌زائیدند. علت اولی این بود که در عروسی خانه بعد از برگزاری زفاف به حجله عروس و داماد داخل شده بودند و چله عروس به سرشان افتاده بود، و سبب آبستن نشدن دومی‌ها این‌که یا بچه مرده زائویی را بغل کرده یا کسی به دشمنی موش مرده یا مرغ سربریده به اطاقشان برده بود که باید چله‌بری بکنند. به این شیوه که در چهار کنج حمام «البته همان حمام کلیمی‌ها» ایستاده کسی به دیوار آب پاشیده آنها سر و تنشان را زیر شتک، یعنی قطرات و ذرات از دیوار برگشته بگیرند و خشک نکرده لباس بپوشند و تا رسیدن به خانه اسم پدر موسی، یعنی (عمران) به زبانشان باشد». مهیا کردن قلیاب سرکه و پاشیدن آن در چهار گوشه اتاق همراه با خواندن برخی وردها و دعاها، دخیل‌بستن بر توپ مروارید در میدان ارگ یا میدان نقاره‌خانه و سرانجام بزک شب چهارشنبه‌سوری با هفت قلم آرایش، از دیگر آداب زنانه این جشن هیجان‌انگیز و ریشه‌دار به شمار می‌آمد. زنان با برآوردن این آداب و سنت‌ها آرام‌آرام خود را مهیای ‌سال نو می‌کردند.
 

 

دو - نوروز و زنانه‌هایی که رنگ و طعمی دیگر می‌دهند
«از شروط ساعات اول‌ سال نو بود که ... زنها که برنج پاک کرده و یا آرد خمیر می‌کردند، به این حساب که تا آخر ‌سال دستشان در نعمت و برکت بوده باشد و اولین رفت و آمدشان از اطاق به خارج بطرف مبال (مستراح) بود که آن‌جا را بهترین و خوش‌یمن‌ترین اماکن میدانستند، چنانچه در خرید کفش و چادر نیز به همین طریق که اول باید با آنها به مبال بروند، در این اعتقاد که تا پاره شوند به عروسی و میهمانی و جشن و سرور می‌روند». با این توصیف جذاب نگارنده کتاب «طهران قدیم» فرارسیدن نخستین روز فروردین، جشن‌های نوروزی ایرانیان را به مرحله‌ای تازه وارد می‌کرد. با وجود حضور همه افراد جامعه از مردان و زنان و کودکان و تا کهنسالان، اما باز می‌توان رنگی جذاب از حضور زنانه را در این میانه در تاریخ ایران جست. با روایت یاکوب ادوارد پولاک، پزشک اتریشی دربار ناصرالدین شاه قاجار، در کتاب «سفرنامه پولاک؛ ایران و ایرانیان» با زنان ایرانی در جشن‌های آغازین روزهای‌ سال همراه می‌شویم «هرکس از دستش برآید و به‌خصوص هر زنی در نوروز لباس نو ب[ه]بَر می‌کند. به همین دلیل کار تهیه و فروش پارچه در این ایام به حداکثر قوت می‌رسد ... به‌خصوص شلوار پف‌کرده ابریشمی چیزی است که چشم همه زنها به دنبال آن است و باعث خانه‌خرابی شوهرها می‌شود». توصیف منابع تاریخی در این میانه نیز بیانگر تمایزی است که آداب زنانه نوروز با دیگر سنت‌های همگانی نوروزی داشته‌اند. فرشته پناهی در کتاب «زن ایرانی در سفرنامه‌ها» دراین‌باره چنین می‌نویسد «زنان تمام روزهای اولین ماه‌ سال را به مناسبت همین جشن و سرور، به دید و بازدید آشنایان و دوستان اختصاص می‌دهند. ... در دربار نیز، در یکی از روزهای اوایل ‌سال نو، ملکه مادر مراسم «سلام زنانه»ای را در محدوده خود برپا می‌کند، که شاهزاده خانم‌ها و اطرافیانشان در آن شرکت می‌کنند و ضمنا از خانم‌ها سفرای اروپایی نیز، در این مراسم دعوت بعمل می‌آید». این سنت آخر، همانی است که کارلا سرنا، جهانگرد ونیزی به تفصیل جزییات آن را روایت کرده است. این بانوی جهانگرد در «سفرنامه مادام کارلاسرنا؛ آدمها و آیین‌ها در ایران» درباره این دیدار ویژه نوروزی می‌نویسد «در ایام نوروز، خانم‌های سرشناس از رفتن به دیدن ملکه انیس‌الدوله غفلت نمی‌کنند و این روزها را برای مطرح‌کردن درخواست‌هایی که از سوگلی شاه دارند مغتنم می‌شمارند، ضمنا اهدای تحفه‌های سنتی از قبیل شیرینی، مربا، نقل و نبات که لای آنها با مهارت خاصی جواهرات گرانبها و کیسه‌های کوچک محتوی سکه‌های یک تومانی جا داده می‌شود، نیز فراموش نمی‌گردد. خانمها بعد از مبادله تعارفات معمولی، آزادانه با هم سخن می‌گویند. مثلا خانمی به یکی از اعضای خانواده خود از ملکه، مقام بهتری را درخواست دارد، و درعین‌حال هدیه‌ای را که برای گرفتن چنین مقامی به همراه آورده است، به او عرضه می‌کند». او سپس به دیگر دیدارهای نوروزی زنان اشاره کرده، یادآور می‌شود که زنان همه روزهای نخستین ماه‌ سال را به دید و بازدید آشنایان و دوستان اختصاص می‌دهند. به نوشته کارلا سرنا، نخستین دیدارها ساعت‌ها به دراز می‌کشد به گونه‌ای که گاه پیش می‌آید تنها روزی یک نفر را ببینند.
نوروز برای زنان، تنها با آن دیدارهای ویژه و عادی آغاز نمی‌شده؛ آنان پیش از نو شدن سال، نیز وظایفی اختصاصی برعهده داشته‌اند. عبدالله مستوفي به مسئولیت خانم هر خانه در تهیه فاخرترین غذاها برای شب و روز عید اشاره کرده، می‌نویسد «كمتر خانه‌اي بود كه در اين دو روزه تحويل و عيد حتي شب قبل از عيد ديگ پلو و ماهي و رشته و مرغ پلوش ببار نباشد». جعفر شهری نیز از «خانه‌تکانی» و «سبزه سبز کردن» به‌عنوان دو تدارک مهم زنانه، در میانه چهارشنبه‌سوری و آغاز ‌سال نو نام می‌برد که هیچ‌گاه تعطیل‌بردار نبود «بعد از آسوده شدن از رخت و لباس و کفش و کلاه خود و بچه‌ها نوبت به خانه‌تکانی میرسید و این سنّتی بود که در خانه هیچ اعیان و گدا تعطیل‌پذیر نمیگردید». به اعتقاد وی «با همین خانه‌تکانی‌های عید هم بود که اشیاء زاید یکساله بیرون ریخته شده دل‌ها به دریا زده شده حلبی زنگ‌زده‌ها و شکسته قراضه‌های طول زمان، مانند آفتابه حلبی سماور حلبی‌ها که بیش از قیمت خود پول لحیم‌کاری برده بود و چراغ موشی‌های نشتی که به کلفتی خود به اطرافشان قره‌قروت چسبیده و به داخلشان گچ ریخته شده بود و شیشه پیله‌های شکسته بی‌مصرف مانند کاسه پیاله‌های ترک‌خورده و لب‌پریده که تا این هنگام دل به طرد و دور افکندنشان راضی نمیگردید به بیرون افکنده شده یا برای فروش به دوره‌گردها کنار گذاشته می‌شدند». نویسنده کتاب «طهران قدیم» سپس تصویری از وضع یادشده را پیش روی خواننده نقش می‌کند «در همین روزهای قبل از عید بود که زن‌ها از خانه‌ها به کوچه‌ها و کنار جوی‌ها می‌ریختند و گردوخاک و غباری بود که از فرش‌تکانی‌های خود به هوا متصاعد می‌ساختند و دو طرف جوی‌ها را که برای شست‌وشو اشغال می‌کردند و بد و بیراه و دشنام و ناسزاهای راهگذران و همسایگان به خاطر بلند کردن گرد و خاک نثارشان می‌گردید». دیگر سنت آیین‌های نوروزی که تنها به دست زنان انجام می‌گرفت، «سبزه سبز کردن» بود. زنان در هر خانواده به تفاوت، از ١٠ تا ٢٠ روز پیش از نوروز بدین‌ترتیب به کار یادشده مشغول می‌شدند «زن خانه به تعداد جمعیت خانواده، مشت مشت گندم یا عدس و ماش ... در ظرفی سفالین می‌ریخت و با هر مشت نیت سلامتی و تندرستی و خوشی و خوشبختی و مال و گشایش و آنچه را که به هریک از افراد مربوط می‌گردید کرده آب نیم گرم ریخته در جای گرم و اگر هوا زیاد سرد و جای گرم نبود در پای کرسی می‌گذاشت و هر روز آب خورد رفته‌اش را به او میرساند تا دانه‌ها در ظرف کجه (نیش) زده به سفیدی گراید. آنگاه در دستمال ریخته سه روز نیز با رطوبت معتدل در دستمال نگاه می‌داشت تا کجه‌هایش نقره‌ای شده کاملا نیش‌هایش بالا آمده باشد. سپس در دوری مسی یا بشقاب و دوری چینی و مانند آن و یا مطابق جمعیت خانه در ظروف کوچک و بزرگ پهن کرده رویش را دستمال می‌کشید و آب پاشیده روزها در معرض آفتاب و شب‌ها در گرم‌ترین اطاق یا مکان می‌گذاشت تا سبزه‌ها رخ کشیده رو به سبزی بیاورند، آنگاه روبان قرمزی به دورش بسته پاپیون مانند گره زده با گل‌های پارچه‌ای رنگارنگ که به اطراف روبان می‌دوخت زینت کرده آماده می‌نمود».
زنان بدین‌ترتیب، خود و خانواده را مهیای آغاز ‌سال نو می‌کردند و آن‌گونه که نویسنده کتاب «زن ایرانی در سفرنامه‌ها» روایت می‌کند «مراسم فرش‌تکانی، خانه‌تکانی، تهیه و پخت شیرینی و دوخت لباس‌های نو توسط مادران و دختران برای همه افراد خانه» نیز از دیگر کارهای آنان در این مناسبت کهن به شمار آمده، شرایطی فراهم می‌آمد که «همه خانه‌ها از درون و برون مثل ستاره» برق می‌زدند و «همه افراد، اعم از مرد و زن و کودک، لباس‌های خوش نقش‌ونگار که حاصل هنرمندی زنان و دختران می‌باشد بر تن» می‌داشتند.
 

 

سه - جشن‌های سیزده نوروز؛ نمود تاریخی شادی دختران
روزهای‌ سال نو که سپری می‌شد، با پایان ‌یافتن دیدها و بازدیدها، این آیین دیرینه در فرهنگ ایرانی، با جشنی دیگر پایان می‌یافت که آن هم بیش از دیگر آیین‌ها و جشن‌های ایرانی، رنگی زنانه بر خود می‌گرفت؛ تاریخ که این‌گونه برایمان روایت می‌کند! کلارا کولیور رایس، جهانگرد انگلیسی که همراه با همسر خود، عضو هیأت مذهبی و تبلیغی مسیحی در جلفای اصفهان در اواخر دوره قاجار به ایران آمده است، در کتاب سفرنامه خود «زنان ایرانی و راه و رسم زندگی آنان»، چکیده تصویر زنانه این جشن پایانی نوروز را برایمان نقش می‌بندد «همه می‌خواهند به بیرون شهر و باغ‌ها و مزارع اطراف بروند. بیرون شهر، در کنار قهوه‌خانه‌ها یا دشت و صحرا، مردان بسیاری را می‌توان دید که کنار هم نشسته‌اند و جشن گرفته‌اند؛ شماری از زنان قلیان و سماور برمی‌دارند و چند ساعتی را در زیارتگاهی، در گوشه کشتزاری، یا بهتر از همه در باغی می‌گذرانند. ایرانی طالب لذت و شادی است و هرچه هم این شادی ساده‌تر باشد از آن لذت می‌برد. ویژگی‌های مردم بندرت از دوران حکیم عمر خیام تغییر کرده است». بررسی منابع تاریخی به‌ویژه سفرنامه‌ها بیانگر وضعیتی ویژه برای زنان در این روز است. لیدی شیل، همسر وزیر مختار انگلیس در دوره ناصرالدین شاه از شرایطی ویژه سخن می‌راند که در این روز بر باغ‌های برخی سفارتخانه‌های اروپایی حاکم بوده است؛ به روایت فرشته پناهی در کتاب «زن ایرانی در سفرنامه‌ها»، بدین‌گونه که «چند سالی هم رسم بر این بوده که باغ سفارتخانه‌ها در این روز، اختصاص به زنهای طبقات گوناگون داشته باشد و مردان را در چنین روزی به باغ راه ندهند. در طول مدت روز، تمام محوطه باغ سفارت انگلیس، به اشغال ٤٠٠-٣٠٠ زن که در میان آنها شاهزادگان، همسران رجال و زن‌های طبقات فقیر دیده می‌شود، درمی‌آید و این عده خود را با دودکردن قلیان و خوردن نقل و شیرینی و کاهو و تربچه سرگرم می‌کنند».
دخترکان ایرانی به تصریح منابع تاریخی، این روز را سرخوشانه به خود متعلق می‌دانستند و آدابی ویژه با انگیزهایی گوناگون برای آن برگزار می‌کردند. آن‌گونه که عبدالله مستوفی روایت کرده است «در اين‌ روز دخترهاي دم‌بخت، براي پيدا كردن شوهر، بسبزه گره مي‌زدند و معتقد بودند كه تا سيزده آينده البته حاجت آنها روا خواهد شد، بشرط اين‌كه اين ذكر را در حين انجام گره‌زني گفته باشند: «سيزده‌بدر، ‌سال ديگر، خانه شوهر، بچه به بر.» ولي گره‌زدن سبزه اختصاص باين حاجت نداشت، زن‌ها براي نيت‌هاي ديگر ولو رفتن زيارت كربلا و مشهد هم، اين كار را مي‌كردند». او همچنین تصویری از باغ پدری‌اش در «سه‌راه خيابان برق» تهران ارایه داده است که در آن «خانم‌ها بداربست مو كنار ديوار باغ تاب مي‌بستند و تاب مي‌خوردند حتي الك‌دولك و توپ بازي هم مي‌كردند».
گره‌زدن سبزه در روز سیزده، گویا مرتبه‌ها و مرحله‌هایی بیش از آنچه مستوفی نوشته، داشته است. آن‌گونه که جعفر شهری در کتاب «طهران قدیم» توصیف کرده، آرزوهای دختران و زنان با یکدیگر تفاوت داشته است. دخترکان در گره نخست این‌گونه می‌گفتند «سبزی تو از من زردی من از تو». آنها در گره دوم می‌خواندند «سبزه و سبزه‌بختی یه شوور دس بنقدی». آنها سپس در گره سوم زیر لب چنین می‌گفتند «سیزده‌بدر - ‌سال دیگر خونه شوور - بچه ببغل» و در گره چهارم تا پایان، «همه که حوائجی را نیت کرده نگفتنی‌هایشان را آهسته و گفتنی‌هایشان را بلندبلند میگفتند». زنان اما براساس گرفتاری‌ها و آرزوهای خود، هنگام گره‌زدن، خواسته‌هایشان را چنین بیان می‌داشتند «سیزده‌بدر - ‌سال دیگر مردم به بر - هووم دربدر»، «سیزده‌بدر -‌سال دیگر - کنار شوور - همراه پسر - پهلوی دختر - دردم دوا - کامم روا - هووم طلاق - دستش چلاق» و «مالم فراوون - کارم بسامون - خصمم پریشون - سالم به دلخواه - بختم بهمراه». جعفر شهری از یک نگرانی جالب آگاهی می‌دهد که در آن هنگام پدید می‌آمده است «حتما باید سبزه‌ها را همراه نیت گره بزنند، و همین نیت و گره‌زدن بود که دلهره و تشویش با خود داشت مبادا پاره بشوند که در صورت پاره شدن حاجتشان روا نمی‌گردید».
 

 

پایان سخن؛ زنانه‌هایی پررنگ و معنادار
این اندازه حضور و بروز زنان در آیین‌های نوروزی، از واپسین چهارشنبه ‌سال تا به‌درکردن سیزده، از اهمیتی نشان دارد که زنان ایرانی در برگزاری آیین‌های دیرینه و برآوردن آداب و سنت‌های آنها داشته‌اند. تاکید منابع تاریخی بر اختصاص پاره‌ای مهم از سنت‌ها و آیین‌های نوروزی به زنان، از آن‌رو مهم می‌نمایاند که گویی این جشن‌ها و مناسبت‌ها اساسا برمبنای حضور زنان در جامعه پدید آمده‌اند. از دریچه این همراهی و همنشینی شاید بتوان درکی از اهمیت اجتماعی زنان در گذر روزگاران ایران داشت؛ زنانی که این‌گونه در میانه جشن‌ها و آیین‌ها مسئولیت و جایگاه می‌یافتند و از مسیر کارکردهای زنانه آنان در جامعه بود که این آیین‌ها پدید می‌آمد و در دیرینه‌ روزگار ایران تا روزگار کنونی تداوم می‌یافت.

 

 

منبع: شهروند

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: