1396/12/2 ۱۰:۰۷
پروین سلاجقه، شاعر، نویسنده، منتقد، پژوهشگر و استاد دانشگاه در رشته زبان و ادبیات، کتاب «امیرزاده کاشی ها» را در نقد و بررسی اشعار احمد شاملو نوشته است و تاکنون بارها تجدید چاپ شده است، در نخستین دوره جایزه شعر شاملو یکی از داوران مورد اعتماد جامعه بوده است، به خاطر سلامت نفس، صداقت و خوشنامی در فضای فرهنگی و در میان اهل قلم. اما در جریان برگزاری نخستین دوره جایزه شعر شاملو در کنار شاپور جورکش شاعر و منتقد شیرازی مسائل پشت پرده و دستهایی که خط میدادند را دیده که به اعتراض برخاست، اما نه فریادش شنیده شد و نه رویکرد مسالمت جو و اعتراضش دیده شد.
خودم را سرزنش میکنم معصومه تیرگریان: پروین سلاجقه، شاعر، نویسنده، منتقد، پژوهشگر و استاد دانشگاه در رشته زبان و ادبیات، کتاب «امیرزاده کاشی ها» را در نقد و بررسی اشعار احمد شاملو نوشته است و تاکنون بارها تجدید چاپ شده است، در نخستین دوره جایزه شعر شاملو یکی از داوران مورد اعتماد جامعه بوده است، به خاطر سلامت نفس، صداقت و خوشنامی در فضای فرهنگی و در میان اهل قلم. اما در جریان برگزاری نخستین دوره جایزه شعر شاملو در کنار شاپور جورکش شاعر و منتقد شیرازی مسائل پشت پرده و دستهایی که خط میدادند را دیده که به اعتراض برخاست، اما نه فریادش شنیده شد و نه رویکرد مسالمت جو و اعتراضش دیده شد. پروین سلاجقه در گفتوگو با روزنامه ایران از پشت پرده جایزه بنیاد شاملو سخن گفت. از پروین سلاجقه دو مجموعه شعر، سه اثر انتقادی در حوزه ادبیات و... منتشر شده و کتاب «از این باغ شرقی» او در سال 1386 جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی نصیب نویسندهاش کرد.
خانم سلاجقه، اعلام اسامی برندگان جایزه شعر شاملو مانند دورههای گذشته با انتقادات فراوانی مواجه شد. کمکم اعتبار این جایزه زیر سؤال میرود، چرا؟ ما الان در وضعیتی هستیم که انتقاداتی که به جایزه شعر شاملو میشود و ابهاماتی که در تمام این سالها (از نخستین دوره جایزه تا همین امسال) نسبت به این جریان در اذهان جامعه پیدا شده، ذهن مرا شدیداً بهخود مشغول کرده است و من احساس میکنم به شکلی مسئولم در مقابل آن مسئولیتی که در یک دوره این جایزه به عهده گرفتم و آنچه شاهدش بودم معتقدم مسائل پشت پرده به دلایل مختلف حتماً باید گفته شود شاید بتواند به این روند مسموم جایزه سازی و جایزه بازی پایان بدهد. به هر تقدیر میدانم که صحبتهای من حتماً در جامعه بازتابهای زیادی خواهد داشت و احتمالاً ناسزاهایی از سوی کسانی که از مکتوم ماندن پشت پرده سود میبرند، نصیب من خواهد کرد ولی مهم نیست. مهم این است که بهعنوان یک فرد مستقل بهعنوان کسی که دستی در ادبیات دارد و بهعنوان فردی که اگر اندک اعتباری میان اهل قلم و خوانندگان آثارم دارم خود را در برابر وجدانم و خدای خودم مسئول میدانم و باید پاسخگو باشم. بنابراین تصمیم گرفتم که این صحبتها را با علاقهمندان ادبیات معاصر در میان بگذارم.
شما یکی از داوران و یکی از منتقدان جایزه شعر شاملو بودید که هر سال از سوی بنیاد شاملو به بهترین دفتر اشعار منتشر شده تعلق میگیرد. انتقاد شما از چه منظری است؟ انتقاد من به این جایزه بیشتر به دلیل اجرای ضعیف و شفافیت نداشتن در همه مراحل انتخاب آثار برتر است که از طرف دبیر جایزه از آغاز تا پایان ادامه داشته و دارد. این نقصان از همان گام اول که شروع شد از سوی سرپرست و مسئول بنیاد شاملو- با توجه به اعتماد و اعتقاد بیچون و چرایی که به دبیر جایزه داشت- نتوانسته بهطور فعال واکنشهای لازم را نسبت به این روند نشان بدهند. بخش دیگر انتقاد من به منفعل بودن داوران در بحثهای اقناعی در نشستهایی که داشتیم بر میگردد. یعنی در دوره اول جایزه شعر شاملو که من بهعنوان یکی از داوران حضور داشتم بعضی از داوران به طورکل هیچ اظهارنظری نمیکردند در عین اینکه با برخی از داوران در مورد ضعیف بودن مثلاً یک مجموعه شعر موافق بودند ولی ترجیح میدادند هیچ سخنی نگویند اما در مرحله بعد بدون دلیل به همان اثری که تأیید کرده بودند ضعیف است، رأی میدادند. آن موقع این طور به نظرم رسید که چگونه ممکن است چند داور به این شکل عمل کنند؟ و بعد میدیدید که اینها در یک توافق پنهانی هم رأی و هم نظرند. انتقاد دیگرم در دوره اول جایزه این بود که برخی داوران اصلاً کتابها را نمیخواندند و این طور در ذهن ما تداعی میشد که این افراد نقش و حضوری تزئینی در جمع داوران دارند که از سوی بنیاد یا دبیر جایزه انتخاب شدهاند به این عنوان که با حضور خود ارزش و اعتباری به جایزه شعر شاملو بدهند، در هر صورت این نوع رفتار یک نقصان کلی است که ما الان داریم نتایجش را میبینیم. مسأله دیگر این است که در دوره اول جایزه از طرف دبیر جایزه و سرپرست بنیاد به ما داوران اعلام شد که ما یک داور غایب داریم. واقعیت این است که هویت این داور غایب هیچ وقت برای ما مشخص و معلوم نبوده. یعنی به ما گفته شد که این داور غایب یک آقای دکتر روانشناسی هستند که دفتر کار خودشان را در اختیار بنیاد شاملو گذاشتند تا داوران نشستها و جلسات خود را در آنجا برگزار کنند. بههمین دلیل بنیاد شاملو خواستند که ایشان هم جزو داوران باشند. ما تا آخر نفهمیدیم این داور تخصصشان چیست؟ و در چه زمینهای فعالیت میکند. این داور چه شکلی است و چقدر از شعر و شاعری اطلاع دارند؟ این شخص در هیچ جلسه داوری حضور پیدا نکردند حتی در جلسه نهایی غایب بودند. من یکی، دو بار که خواستم بدانم هویت این داور چیست؟ و قضیهاش چگونه است؟ دبیر جایزه فرمودند تصمیم بنیاد است که این آقا در بین داوران باشند. لازم به یادآروی است که در جلسه نهایی با رأی همین داور ناشناس و غایب تغییر خیلی اساسی در رأی نهایی هیأت داوران و نتیجه داده شد. واقعیت این است که برای خود من حضور این داور نامرئی و غایب که در دوره اول تصمیمگیری نهایی بود، - دورههای بعد را نمیدانم- جای سؤال است و هنوز خودم را سرزنش میکنم که چرا من چنین جایزهای را در این مرحله و با این مختصات و شرایط قبول کردم. در جایزهای که یک داور غایب نظرش را بر کل داوران اعمال کند و تصمیمگیر نتیجه نهایی باشد.
آنچه در نخستین دوره داوری مطرح بود، نبود کارشناسی، روابط بهجای ضوابط و... سبب شد کسی برنده نهایی معرفی شود که بعدها براساس آنچه عنوان شد خود را شاعر برتر آسیا معرفی کند. روند داوری در آن دوره بهگونهای بود که استعفای شاپور جورکش از شاعران و منتقدان خوشنام شیرازی را در پی داشت. این روند گویا در دورههای بعد هم تداوم پیدا کرد؟ متأسفانه همین طور است. انصراف آقای جورکش بهدلیل ابهاماتی بود که در روند داوری وجود داشت. برای خود من هم تا زمانی که همه ابعاد قضیه روشن نشود، این تصور و این ابهامات که منجر به استعفای جورکش شد، وجود دارد. متأسفانه شواهدی هم که از نخستین دوره داوری وجود داشت و انتخاب نهایی اسامی برگزیدگان این قضیه را تأیید میکند. من هنوز هم اعتقاد دارم بعد از استعفای آقای جورکش که دلایل متعددی داشت خودشان بهتر میتوانند توضیح بدهند ولی به هر دلیلی که بود در بیانیه داوران در خبرهای جراید باید گزارش میشد و بازتاب پیدا میکرد ولی این کوتاهی از طرف دبیر جایزه بود که اصلاً قابل توجیه و توضیح نیست. این حرکت از سوی برگزارکنندگان جایزه یا هر کسی که مسئول است نوعی شفافیت نداشتن به حساب میآید نوعی پنهان کاری است. در مورد برنده نهایی جایزه آن شخصی که خودشان را برنده جایزه شاعر برتر آسیا معرفی کردند البته من هم خبرهایش را دیدم و شنیدم و در گزارشها هم کذب موضوع را خواندم، واقعاً جای تأسف دارد این ماجراها. در مورد برنده شدن ایشان در نخستین دوره جایزه شعر شاملو هم جای چند و چون و جای سؤال زیاد دارد یعنی برای خود من بهعنوان داور نخستین دوره جایزه جای ابهام هنوز وجود دارد چون همان طور که توضیح دادم روند داوری در جلسه نهایی خیلی غافلگیرکننده بود. این شخص مورد نظر با رأی همان داور غایب برنده نهایی اعلام شد نه رأی گروه داوران یا اجماع اکثریت داوران. رأی آن شخص بهعنوان شاعر برنده جایزه شاملو با رأی داور نامرئی تعیین شد یعنی با این رأی به کلی ورق برگشت که الان بهتر است توضیح بیشتری ندهم. فقط آنچه را شاهدش بودم خود را ملزم میدانم بگویم. در حقیقت به این دلیل میگویم که خود را مسئول میدانم در برابر وجدان، در مقابل جامعه ادبی و در پیشگاه تاریخ. وگرنه من به همه این دوستان بهعنوان یک شخص حقیقی احترام میگذارم. هم به آقای برنده جایزه که بعدها به رسانهها خبر داد به عنوان شاعر برتر آسیا انتخاب شدم، هم به دبیر جایزه، هم به سرپرست بنیاد شاملو. به همه، همه آنهایی که در این جریان دخیل بودند. برندگان، بازندگان یا هر چیزی که به حساب میآوریم. درواقع این طور بگویم بدون رأی این داور غایب نتیجه طور دیگری بود، آقای باباچاهی به شکل طبیعی رأی آورده بودند. در واقع آقای باباچاهی و آقای فرزادآبادی نفرات اول بودند براساس رأی داوران، اما داور غایب با رأی خود نتیجه را تغییر داد. یعنی آن رأی آمد کنار رأی باباچاهی نشست و آقای فرزادآبادی یک پله پایین آمدند که برای خود من قابل هضم نبود. من نه فرزادآبادی را میشناختم و نه با آقای باباچاهی هرگز دیداری داشتم. ولی برای من یک چیزی در آنجا سخت گران میآمد. و آن هم سرزنش وجدان بود. وجدانم از این تصمیمات پشت پرده معذب بود و خیلی دوست دارم دبیر جایزه یا سرپرست بنیاد در مورد این داور غایب روشنگری کنند و گزارش به نسل شاعران جوان بدهند و بگویند ماجرا چه بود؟ درباره آن شخص که خودش را شاعر برتر آسیا معرفی کرد بهتر است قضاوت را به جامعه ادبی و تاریخ واگذار کنیم. جز تأسف هیچ چیزی نمیتوانم بگویم.
شما که شاهد این بیعدالتی بودید چرا استعفا ندادید؟ همان طور که شاپور جورکش استعفا داد. آیا به امید بازگشت روند داوری به مسیری سالم و توجه به اصول علمی و اقناعی مجاب به ماندن در هیأت داوری شدید؟ این روند گویا در دورههای بعد هم تداوم پیدا کرد. اتفاقاً در آخرین جلسات داوری فعالترین کسی که در نشستها به تمامی از ظرفیت آثار حرف میزدیم آقای جورکش و من بودم و آقای... بقیه داوران عموماً ساکت بودند. ولی بعداً رأی خودشان را آنگونه که شرحش رفت دادند. آقای جورکش در اعتراض به این روند بیسروصدا انصراف دادند.من الان خودم را سرزنش میکنم. بعد از آخرین جلسه و اعلام نتایج خودم را سرزنش کردم چرا در آن جلسه انصراف ندادم. حتی اگر انصراف من هم مثل انصراف جورکش گزارش داده نمیشود به جامعه و همه چیز در هالهای از ابهام و بیخبری ادامه مییافت. من باید این کار را میکردم. چون از نظر من نتیجه اعلام شده ناعادلانه بود. به این دلیل که نتیجه نهایی براساس اتفاق آرای کیفی داوران نبود. اعتقاد دارم که نبود، عمده مسأله این بود کسانی که رأی دادند به آن اثر خاص، هیچگونه دفاعی از رأی خود نداشتند. همه چیز در سکوت برگزار شد. هنوز که هنوز است، رأی داور غایب برای من مبهم است. البته بعد از اعلام نتیجه جایزه شعر، زمانی که به خانههای خود برگشتیم. دلایل دیگری از جمله ضعف در اجرا و برگزاری مراسم در منزل شاملو بسیار بد و تأسفآور بود. از نظر همه کسانی که در آن مراسم حضور داشتند یا از چند و چون اجرا مطلع شدند. دستاندرکار اصلی مراسم هم دبیر جایزه بودند. هم بهعنوان مجری برنامه بودند. هم بیانیه را خواندند، هم شعرهای خودشان را در جریان مراسم خواندند هم شعرهای دیگر شاعران را که باید از شاعرش دعوت میکردند پشت تریبون بیاید و بخواند. اصلاً مراسم را به تنهایی میگرداند و از هر کسی که میخواست، شعری خودش انتخاب میکرد و خودش اجرا میکرد، به جای اینکه از شاعرش بخواهد بیاید پشت تریبون بخواند. انگار مراسم برای مانور دادن یک فرد خاص باشد. ولی این مسائل چندان اهمیتی ندارد. هیچ کدام از این وقایع درشأن شاملو و بنیاد شاملو نبود و نیست. ولی من بعد از جایزه بهصورت تلویحی در مصاحبهای کوتاه نارضایتی خودم را اعلام کردم و منتشر شد. بعد از آن در نامهای تقاضای برگزاری جلسه آسیبشناسی جایزه را دادم با حضور داوران و دبیر جایزه و سرپرست بنیاد شاملو. علتش این بود که هنوز ذهن خود من درگیر این ماجراها بود و اینکه چرا سکوت کردم. یا چرا ما و بقیه داوران سکوت کردیم؟ فرقی نمیکند، چه جورکش چه من چه بقیه داوران همه باید در این زمینه حرف بزنند. بعد از آن هم همان طور که فکر میکردم، بعد از آن انتقادها به داوری دوره های بعد خیلی بیشتر شد.و حرف و حدیث فراوانی به دنبال داشت. من بهعنوان کسی که سالها روی شعر شاملو کار کردم و دو سال و نیم وقت گذاشتم کتاب «امیرزاده کاشیها» را در تحلیل و بررسی شعر شاملو نوشتم و با همه وجود تمام ابعاد آن شعرها را درونی خود کردم. طوری که شعر شاملو و نام شاملو با بخشهایی از وجود من آمیخته، احساس کردم به خاطر نام شاملو هم که شده باید این نامه را بنویسم که نوشتم. و از بنیاد بخواهم که جلسه آسیبشناسی را برگزار کند، با حضور داوران، دبیر جایزه و رسانههای کشور، نظرم این بود که با این حرکت مقداری آبروی جایزه خریداری شود و به اعتبار خودش برگردد. اگر نقصانی وجود دارد، که دارد قطعاً، آن را به شکلی جبران کنیم. بیاییم آسیبشناسی کنیم. چرا که نه؟ ولی از طرف بنیاد شاملو این نامه با بیاعتنایی مواجه شد که برای من خیلی سنگین و عجیب بود، بعداً گفتند آیدا جلسهای گذاشتند و به برخی جواب دادند. من نمیدانم واقعاً این قضیه چه و چطوری بود؟! امیدوارم که برگزاری این جلسه حقیقت داشته باشد. اگر چه من دوست داشتم در آن جلسه حضور میداشتم. از آقای جورکش دعوت میشد و منتقدانی که در سطح جامعه انتقاد اساسی نسبت به روند این جایزه دارند. باید همه دعوت میشدند و دبیر جایزه میآمدند و از عملکرد خود گزارش میدادند و به انتقادات پاسخ میدادند. متأسفانه چنین جلسهای برگزار نشد و این شک و شبههها همچنان ماند تا سرانجام ضربه اساسی را به بدنه یکی از جوایز بخش خصوصی ای وارد کرد میتوانست یکی از معتبرترین و بهترین جایزه های کشور شناخته شود. به خاطر اعتبار شاملو و نام شاملو. به اعتبار شعرش و به اعتبار ظرفیتهایی که آیدا برای اعتلای این جایزه دارند و در ماندگار کردن این جایزه به نام شاعر بزرگ کشور ما، در بنیاد شاملو میشد خیلی کارها کرد. متأسفانه نشده وکسانی نمیخواهند به قول شما مسائل پشت پرده شفاف شود، من الان این طور فکر میکنم و به این نتیجه رسیدم. مگر اینکه خلافش ثابت شود. احساس میکنم کسانی با پنهان کاری سعی دارند این چرخه معیوب جایزه بازی و برندهسازی آن هم به نام یکی از بزرگترین شاعران معاصر کشور تداوم داشته باشد.
دکتر ضیاء موحد، بهعنوان شاعر و نظریه پرداز اهل فلسفه، از سطح آثار برگزیده و کیفیت شعرهای نهایی انتقاد داشتند و معتقدند سطح کیفی این شعرها پایینتر از متوسط است. آیا بضاعت شعر ما همین است؟ در این زمینه حرفهای زیادی هست. ولی من در دوره اول جایزه شعر شاملو شاهد بودم سطح یکی از این آثار برگزیده نهایی در پایین درجه به لحاظ فرم، اندیشه، زبان و ساختار قرار داشت، ولی خب، انتخاب شد. ولی آثار خوب دیگری در همان دوره داشتیم که الان با توجه به تجربیات عینی که از برگزاری این جایزه دارم، امکان اینکه برخی در تلاشند تا بعضی از شاعران در انزوا بمانند و به نوعی همان مسأله محفلسازی و محفل بازی و مطرح کردن دوستان خود و مسائلی از این دست را رد نمیکنم. فعلاً در ذهن من هم این شبهها وجود دارد.
آیا جایزه شاملو به ارتقای شعر و شاعران کمک کرد؟ آیا برگزاری این جایزه حاصلی داشت؟ به اعتقاد من نه. جایزه شاملو تا الان هیچ حاصلی نداشته است متأسفانه بهدلیل همان مسائل و معضلات اساسی که ساختار اجرایی، ضعفهای مدیریتی، انتخاب داوران و همه بحثهای رفیقبازی و محفل بازی و دیگر آسیبها مانع به ثمر نشستن تلاش بانیان اصلی جوایز است. بنیاد شاملو هم تا زمانی که دست به اصلاح ساختارها نزند هیچ حاصلی ندارد جز ایجاد مشکل و تردید نسبت به کل جایزه ادبی در ایران و ضربه زدن به نام یک شاعر بزرگ و جایزه یک بخش خصوصی که میتوانست و ظرفیت آن را داشت که مهمترین و معتبرترین جایزه ادبی ایران باشد.الان به نظرم خیلی افتخار نیست که کسی بگوید من برنده جایزه شعر شاملو بودم یا هستم.
منبع: ایران
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید