1396/11/25 ۱۱:۲۶
داخلی صفحه علومانسانی آرشيو گفت و گوی بلند ۰ توصيه مطلب در گفتوگو با نویسنده کتاب «ﺳﻴﺪﺣﺴﻴﻦ ﻓﺎﻃﻤﻲ ﻭ ﺗﺤﻮﻻﺕ ﺳﻴﺎﺳﻲ ﺍﻳﺮﺍﻥ» مطرح شد ترور فاطمی بر مزار محمد مسعود، یک اشتباه تاکتیکی بود روزنامه «باختر» و «باختر امروز» منابع نگارش کتاب رزا ناظم تاریخ انتشار : چهارشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۶ ساعت ۱۰:۳۹ رزا ناظم میگوید: انتشار نخستین مقالهاش با عنوان «یا مرگ یا آزادی» نشانگر مشی او در مطبوعات است. در دورانی که دکتر فاطمی فعالیت مطبوعاتی میکرد، چه در روزنامه «باختر» و چه در «باختر امروز»، بارها و بارها، او را از اداره راهنمایی نامهنگاری که وظیفهاش، سانسور مطبوعات بود، میخواستند و مورد بازجویی قرار میدادند. ترور فاطمی بر مزار محمد مسعود، یک اشتباه تاکتیکی بود خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- مریم منصوری: حسین فاطمی از چهرههای اصلی جبهه ملی و یاران موافق محمد مصدق بود که در هر دو کابینه او حضوری موثر داشت؛ در کابینه اول مصدق، معاون پارلمانی بود و در کابینه دوم، هنگام ملی شدن صنعت نفت که وزارت خارجه، مهمترین وزراتخانه برای مصدق بود، فاطمی جوان را با سابقه مطبوعاتی درخشان، برای این وزراتخانه برگزید. اما جسارت و آزاداندیشی فاطمی شاید، او را در مواردی تبدیل به نشانهای برای فعالیتهای سیاسی گروههای دیگر و یا کوبیدن دولت مصدق و یا تحت فشار قرار دادن خودش میکرد. ترور نافرجام حسین فاطمی در 25 بهمن 1330 توسط نیروهای فدائیان خلق از آن جمله است. و البته بعد از کودتای 28 مرداد، فاطمی تنها فرد کابینه دکتر مصدق بود که حکم اعدامش، بدون عفو اجرا شد. حسین فاطمی را در ساختمان زرهی ارتش تیرباران کردند و خواهر او با جسارت تمام توانست، جنازه فاطمی را پس بگیرد. نقل است که؛ در روزی هم که دکتر فاطمی را در ابنبابویه به خاک میسپردند، خواهرش سخنرانی غرایی کرد و رژیم پهلوی را زیر سؤال برد و نظامیانی هم که در آنجا بودند گریه میکردند. رزا ناظم در ﻛﺘﺎﺏ «ﺳﻴﺪﺣﺴﻴﻦ ﻓﺎﻃﻤﻲ ﻭ ﺗﺤﻮﻻﺕ ﺳﻴﺎﺳﻲ ﺍﻳﺮﺍﻥ» ﺑﻪ ﺑﺮﺭﺳﻲ ﺯﻧﺪﮔﻲ، ﻣﺒﺎﺭﺯﺍﺕ، ﺍﻧﺪﻳﺸﻪﻫﺎ ﻭ ﻧﻘﺶ «ﺳﻴﺪﺣﺴﻴﻦ ﻓﺎﻃﻤﻲ» ﺩﺭ ﺗﺎﺭﻳﺦ ﻣﻌﺎﺻﺮ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺑه ویژه ﺷــﻜﻞﮔﻴﺮﻱ ﺗﺤﻮﻻﺕ ﺳﻴﺎﺳــﻲ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺳــﺎﻝﻫﺎﻱ 1329 ﺗﺎ 1332 ﺷﻤﺴﻲ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻪ ﺍﺳﺖ. این کتاب در سال 1388، برای نخستین بار توسط انتشارات آگاه منتشر شد. به مناسبت سالروز ترور نافرجام حسین فاطمی بر مزار محمد مسعود در تاریخ 25 بهمن سال 1330 با رزا ناظم گفتوگویی داشتهایم، وی این روایت را در کتابش بازگو کرده است که در پی میآید: از چه منابعی برای نگارش این کتاب استفاد کردهاید؟ بخشی از منابع این کتاب را در سازمان اسناد و کتابخانه ملی جستوجو کردم. بخشی دیگر را از مرکز اسناد کتابخانه مجلس و آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی و آرشیو اسناد وزارت خارجه استفاده کردم. شیوه پژوهشی این کتاب هم، مبتنی بر کار کتابخانهای است. برای نوشتن این کتاب، بیشتر از منابع فارسی استفاده کردهام تا منابع انگلیسیزبان. علاوه بر اینها «روزنامه باختر» و «باختر امروز» که دکتر فاطمی منتشر میکرد و روزنامههایی که بعد از ملی شدن صنعت نفت، مقالاتی بر له یا علیه دکتر فاطمی مینوشتند، از منابع من برای این کتاب بودند. آیا فاطمی پیش از حضور در کابینه مصدق هم سابقه فعالیت سیاسی داشته است؟ پیش از آن، دکتر فاطمی در عرصه مطبوعات فعال بوده و ورود او به موضوعات سیاسی، با فعالیت مطبوعاتی و از سن خیلی کم، در هجده سالگی همراه بود. در روزنامه برادرش که با نام «باختر» در اصفهان منتشر میشد، شروع به نوشتن کرد و خیلی سریع این نوشتهها، تم سیاسی پیدا کرد. ابزار او برای مخالفت با وضع موجود، مطبوعات بود. تا سال 1328 که خودش اقدام به انتشار روزنامه «باختر امروز» میکند و فعالیتهای سیاسیاش تندتر میشود. انتشار نخستین مقالهاش با عنوان «یا مرگ یا آزادی» نشانگر مشی او در مطبوعات است. در دورانی که دکتر فاطمی فعالیت مطبوعاتی میکرد، چه در روزنامه «باختر» و چه در «باختر امروز»، بارها و بارها، او را از اداره راهنمایی نامهنگاری که وظیفهاش، سانسور مطبوعات بود، میخواستند و مورد بازجویی قرار میدادند. برای چاپ مطالب در مطبوعات، نیاز بود تا این اداره، مهر «روا برای چاپ» را روی آن بزند. فاطمی از همان ابتدای کارش، به خاطر مقالات تند و تیزی که مینوشت برای این اداره، نامی شناخته شده بود. او از همان اوایل کارش و با توجه به مطالبی که مینوشته به عنوان یک روزنامهنگار صاحب ایده و خوش ذوق، هم حساسیت حکومتیها را بر میانگیزد و هم جامعه روشنفکری همروزگارش او را میشناسند. نخستین مطلبی که از او در مطبوعات منتشر میشود، یک مقاله ادبی با عنوان «ای کبوترها» است که در سال 1317 منتشر شد و در ستایش آزادی بود. پس سابقه سیاسی او به فعالیتهای سیاسی محدود میشد؟ از جمله فعالیتهای سیاسی دیگر او، پیش از حضور در کابینه دکتر مصدق این بود که بعد از رفتن و خروج رضاشاه از ایران، فاطمی در مسجد نو اصفهان، بزرگداشتی برای سیدحسن مدرس برپا میکند. در این بزرگداشت خودش به ایراد سخنرانی میپردازد و مبارزات مدرس را بررسی میکند. برای اولین بار در همان مجلس است که فاطمی عنوان شهید را برای مدرس استفاده میکند. این جلسه بدون روضهخوانی و فقط با خطابه ایشان تمام میشود. اما به طورکلی میتوان گفت عمده فعالیتهای او قبل از ورود به کابینه مصدق در عرصه مطبوعات است که میتواند از آن تجربه در حوزه فعالیتهای سیاسی هم استفاده کند. اما بهطورکلی میتوان گفت دکتر فاطمی، شخصیت خاصی داشت و شباهتهای زیادی بین محمد مسعود و دکتر فاطمی بهلحاظ جسارت و روحیه بلندی که داشتند وجود داشت. هر دو خیلی تند و عملگرا و رادیکال با موضوعات برخورد میکردند و خیلی آزادمنشی داشتند. فکر میکنم همین آزاداندیشی و جسارتش هم باعث شد که او به دکتر مصدق خیلی نزدیک شود و بعد از مصدق، به نفر دوم در کابینه او تبدیل شود. فاطمی تاثیر زیادی در روند حرکت ملیگرایی داشت و بهطور کلی در تصمیمگیریها نقش موثری داشت. او بهعنوان تئوریپرداز جبهه ملی معرفی میشد. روی تخت بیمارستان، پس از ترور نافرجام 25 بهمن 1330 جریان شکلگیری جبهه ملی چگونه بود؟ اولین بار در 20 آبان 1328 در هنگام شکلگیری جبهه ملی، مصدق و فاطمی در کنار هم بودند. در آن هنگام، مجلس پانزدهم کنار رفته بود و اینها برای انتخابات مجلس شانزدهم کار میکردند. سعی میکردند تا طی مبارزاتی، یکسری آزادیهای انتخاباتی از شاه بگیرند و تلاش میکردند تا تقلبها در این زمینه از بین برود. بعد از انتخابات مجلس شانزدهم اعتراض کردند چراکه سهچهارم صندوقهای رأی به نام ملیون بود ولی در انتخابات تقلب میشود و آراء را تغییر میدهند. در همینجاست که دکتر فاطمی و مصدق کنار هم قرار میگیرند و جبهه ملی شکل میگیرد. آنها تحصنهای چندروزه در کاخ شاه داشتند و حتی یک روز هم تحصن غذایی میکنند تا اینکه در نهایت شاه قول میدهد که در مجلس شانزدهم تجدید نظر کند. تحصنکنندگان در خانه دکتر مصدق گرد هم میآیند تا درباره جبهه ملی باهم همفکر شوند و اصلا عنوان «جبهه ملی» را دکتر فاطمی پیشنهاد میدهد و میگوید که باید یک گروه مطبوعاتی برای حمایت از جبهه ملی شکل بگیرد. بخش مهمی از فعالیتهای مطبوعاتی جبهه ملی با حمایت دکتر فاطمی در روزنامه «باختر امروز» انجام میشد و بهنوعی باختر امروز به ارگان مطبوعاتی جبهه ملی تبدیل شده بود. فاطمی پیش از آن هم در پاریس، دورههای آموزشی مطبوعاتی دیده بود و جزء نخبههای مطبوعاتی بود که قلم بینظیر و تاثیرگذاری داشت. درباره ارتباط محمد مسعود و دکتر فاطمی بگویید؟ آشنایی این دو از زمان روزنامه «مرد امروز» محمد مسعود بوده است که با دکتر فاطمی دوست بودند. این روزنامه 5 سال منتشر میشد و اینها با هم ارتباط دوستی و همکاری داشتند. زمانی که در «باختر امروز» نمینوشت و برای ادامه تحصیل به پاریس رفته بود، از آنجا مقالاتی برای «مرد امروز» میفرستاد. بین محمد مسعود و فاطمی شباهتهای زیادی به لحاظ شخصیتی وجود داشت. فاطمی در کار مطبوعاتی او را سرمشق و الگوی خود قرار میداد و هر دو برای بیان سیاسی، ابزار مشترکی بهنام مطبوعات داشتند. هر دو قلم تند و تیزی داشتند و خیلی بیپروا مینوشتند. وقتی محمد مسعود کشته میشود، فاطمی اصلا باور نمیکرده و به همین دلیل هر سال در سالروز مرگش بر مزار او حاضر میشده و به ایراد سخنرانی و زندهنگهداشتن یادش میپرداخت. مسعود خیلی دربار و خاندان پهلوی را مورد حمله قرار میداد. ابتدا میگفتند خانواده سلطنتی او را کشته اما بعدها حزب توده اعتراف میکند و مرگ مسعود را به گردن میگیرد. فاطمی در برخورد با نیروهای چپ احتیاط بیشتری میکرد. حتی در جریان ملیشدن صنعت نفت سعی میکرد تا آنها را بهعنوان نیروی بالقوه یا بالفعل مبارزه در نظر داشته باشد. اما مسعود همه گروههای سیاسی را از چپ تا متعصبین مذهبی و دربار، مورد حمله قرار میگرفت. باتوجه به ملیگرا بودن دکتر فاطمی و حتی مبارزات ضداستعماری که داشته و تعطیلی سفارت انگلیس در دوره وزارت او، دلیل ترور فاطمی توسط فدائیان اسلام بر مزار محمد مسعود چه بود؟ باید شرایطی را که این ترور اتفاق میافتد در نظر بگیریم. زمانی که نواب صفوی و رهبران درجه یک فداییان اسلام در زندان هستند و این تصمیم، توسط آدمهای رده دو این گروهک گرفته میشود. آقای عبد خدایی که ترور را انجام میدهد، در آن زمان 16 سال داشته و حتی دستش توانایی نگهداری کلت را نداشته است. در آن خلا رهبری فداییان اسلام، اینها از فرصت برای فشارآوردن به شاه و مصدق استفاده میکنند. فاطمی از یکسو معاون پارلمانی دکتر مصدق بوده و از سوی دیگر رابط دولت و شاه به حساب میآمده. عبد خدایی گفته است: «ما تصمیم گرفتیم که فاطمی را ترور کنیم تا بین مصدق و شاه اختلاف بیندازیم.» وقتی رابطه نخستوزیر و شاه خراب میشود اینها از فرصت استفاده میکنند تا برای آزادی رهبرانشان تلاش بیشتری کنند. چون در هنگام زندانیبودن نواب صفوی، اینها برای آزادی او بارها تحصن کرده بودند و حتی به بیوت علما رفته بودند تا کاری برای آزادی سرانشان انجام دهند. وقتی مدت زندان نواب و همراهانش طولانی شد به فکر کارهای رادیکالتر و علمیتری افتادند. با این شرایط میخواستند امکان آزادی نواب را فراهم کنند. اما ترور فاطمی بر مزار محمد مسعود، یک اشتباه تاکتیکی بود. از طرف دیگر، هنگامی که فدائیان اسلام، رزمآرا را ترور کرده بودند، متنی مینویسند تا اعلام کنند که این کار را به گردن میگیرند و این متن را برای انتشار به روزنامه «باختر امروز» میفرستند. فاطمی بخشی از شروع متن آنها را حذف میکند و متن را با کمی حذفیات چاپ میکند. همین اتفاق، سابقه ناراحتی فداییان اسلام از فاطمی را منجر میشود. از طرف دیگر این گروهک از دولت مصدق بهعنوان مجری آرمانها و خواستههای خودشان ناامید شده بودند. علاوه بر آن خود را محق میدانستند که بتوانند امتیازاتی در این راستا به دست بیاورند. مصدق چون خود را ملزم به اصول مشروطه و قانون اساسی میدانست، نمیتوانست مجری خواستههای آنها باشد. پس در یک شرایط و تنگنای روانی آنها برای اینکه به خواست خودشان برسند تصمیم به ترور فاطمی میگیرند. چراکه فاطمی موثرترین فرد در کابینه دکتر مصدق بود. اما این تصمیم اشتباهی بود. کما اینکه آنها به هدف خودشان نرسیدند و تنها دکتر فاطمی برای مدتی از صحنه سیاسی حذف شد. در دوران وزارت امور خارجه دکتر فاطمی در دولت مصدق، چگونه موفق به کشف مدارک جاسوسی انگلیس در ایران شدند و سفارت انگلستان در یک بهمن 1331 تعطیل شد؟ این تصمیمی نبود که دکتر فاطمی بگیرد. فرآیندی بود که در طی یکی دوسال مبارزه برای قطع رابطه با انگلیس، منجر به چنین تصمیمی از سوی دکتر مصدق شد. این را هم در نظر بگیرید که مصدق، فاطمی را که یک وزیر بسیار جوان است برای وزارت امور خارجه انتخاب میکند. مسئله اصلی دولت مصدق بهخاطر موضوع نفت، وزارت امور خارجه بود. چراکه او باید در روابط خارجیاش بتواند فشارهای کشورهای غربی را کم کند و حمایت کشورهای عربی و مستعمره را هم جلب کند. دکتر فاطمی تمام تلاشش را انجام داد تا در منطقه خاورمیانه، کمترین تنش و درگیری را داشته باشد و کشورهای منطقه را در مخالفت با غرب و استعمارگران با خودشان همراه کند. در حالی که در آن زمان، عراق مورد حمایت انگلستان بود. دکتر فاطمی سفری به عراق میکند و میکوشد تا نظر آنها را جلب کند. در چنین اوضاعی، مصدق یک مرد مطبوعاتی جوان را برای وزارت امور خارجه انتخاب میکند. چون به فاطمی اعتقاد و اعتماد داشت. از سوی دیگر کسانی که در دولت اول و دوم با مصدق همکار بودند کاملا با او هم عقیده و همراه نبودند. اما فاطمی با وجودی که سنش خیلی کم بود، میکوشد کار مبارزه با انگلستان را تمام کند. کاری که با مذاکره تمام نمیشود. هرچند کسانی از طرف آمریکا واسطه میشوند و سعی میکنند حلقه ارتباطی باشند تا موضوع را برطرف کنند. اما در نهایت قطع رابطه با انگلستان در نتیجه تاریخچهای که پشت آن بود، اتفاق افتاد و البته چندسال مبارزه مردم برای ملیشدن صنعت نفت عملی. دکتر محمد مصدق در کنار دکتر حسین فاطمی در روز 22 اسفند 1332 بعد از دستگیری فاطمی و در زمان دادرسی، هنگام خروج از ساختمان کاخ شهربانی، دکتر فاطمی مورد حمله گروه «جمعیت جوانمرد جانباز» به سرکردگی شعبان جعفری معروف به «بیمخ» قرار گرفت. انگار حکومت پهلوی میخواست بدون هیچگونه محاکمه و قضاوت حقوقی با چنین حرکتی و با نام ترور مردمی فاطمی، خودش را از شر او خلاص کند. اگر شما مقالات دکتر فاطمی را قبل از شروع نهضت ملی بخوانید، متوجه میشوید که تمامش در دفاع از مردم محروم و پابرهنه و به قول خودش بیکسان است. و در بیان بیعدالتیها، حکومت پهلوی، دربار و سیاستمداران ناکارآمد را مقصر میدانست. او خیلی پیشتر بهخاطر این مقالاتش باعث توقیف روزنامه باختر در اصفهان شده بود. روزهای اول «باختر امروز» در تهران هم چندین بار توقیف شد و دوباره به راه افتاد. این فعالیت و مبارزه با حکومت شاه را او از قبل داشت و در جریان ملیشدن صنعت نفت، خیلی جدیتر و علنیتر شد. 25 مرداد 1332 سه مقاله نوشت که در آنها بسیار صریح و آشکار به شاه حمله کرد و گفت: «شاه روی ملکفاروق را سفید کرد» نیمه شب 25 مرداد کودتایی انجام گرفت که ناکام ماند. در روز 25 مرداد عدهای به خانه مصدق ریختند و میخواستند او را دستگیر کنند اما 8 ساعت بعد، کودتا را خنثی کردند. در همان روز شاه از ایران به ایتالیا فرار کرد. دکتر فاطمی از مصدق خواست حالا که شاه از ایران رفته بهتر است کار را یکسره کنیم. دکتر فاطمی در میدان بهارستان، سخنرانی انجام میدهد و اعلام میکند که عمر حکومت پادشاهی تمام شده و بهتر است حکومت جمهوری روی کار بیاید. به مصدق هم اصرار میکند که به میدان بهارستان بیاید. اما مصدق میگوید من به مشروطه و قانون اساسی پایبندم و این کار را انجام نمیدهم. بعد از کودتای 28 مرداد هم تنها کسی که در کابینه دکتر مصدق اعدام میشود دکتر فاطمی است. شاید بهخاطر مبارزه آشکار، تند و علنی که با حکومت پهلوی داشت. هنگام دستگیری در کنار تیمسار تیمور بختیار پس از تیرباران فاطمی، جنازه او را هم نمیخواستند به خانوادهاش پس بدهند. بدن بیجان یک فعال سیاسی آیا باز هم میتواند یک نشانه سیاسی باشد؟ بازهم باید شرایط زمانی را در نظر بگیریم. این اتفاق در آبان سال 1333 میافتد. اگر بررسی کنیم متوجه میشویم که با توسل به اعمال نظامی و کودتا، افراد مصدق و رهبران ملی و مذهبی را دستگیر، زندانی و تبعید کرده بودند و شرایط امنیتی را در سراسر کشور بهوجود آورده بودند. همه مردم سرخورده و ناامید بودند. بعد از 28 مرداد، حکومت کودتا در کشور برقرار بود و خشم فروخوردهای در همه مردم وجود داشت. مهمترین فرد کابینه دکتر مصدق، فاطمی، هم با آن شرایط بیماری و تن تبدار تیرباران شده بود. بهنظر شما تشییع جنازه فاطمی چه اتفاقی در پی داشت؟ نارضایتی مردم که با اعمال زور کنترل شده بود در تشییع جنازه فاطمی میتوانست بحرانساز باشد. به همین خاطر لازم بود خیلی بی سروصدا و با تهدیدهای بسیار، جنازه او را به خانوادهاش تحویل دهند تا مبادا جنبشی به وجود بیاید. فاطمی یکسال بعد از کودتا کشته شد. شما در نظر بگیرد که دکتر مصدق در سال 1345 و 13 سال بعد از کودتا فوت میکند و در وصیتنامهاش مینویسد که او را در گورستان ابنبابویه در کنار شهدای 30 تیر دفن کنند. اما با وجود گذشتن 13 سال از کودتا، برخلاف وصیتش او را در اتاقی در منزلش در احمدآباد دفن میکنند. همه اینها نشاندهنده آن است که تا سالها بعد همچنان حکومت پهلوی از یادآوری و زندهشدن نارضایتیهای مردم و تحریک آنها میترسید. آرامگاه حسین فاطمی در گورستان ابن بابویه- شهرری
رزا ناظم در ﻛﺘﺎﺏ «ﺳﻴﺪﺣﺴﻴﻦ ﻓﺎﻃﻤﻲ ﻭ ﺗﺤﻮﻻﺕ ﺳﻴﺎﺳﻲ ﺍﻳﺮﺍﻥ» ﺑﻪ ﺑﺮﺭﺳﻲ ﺯﻧﺪﮔﻲ، ﻣﺒﺎﺭﺯﺍﺕ، ﺍﻧﺪﻳﺸﻪﻫﺎ ﻭ ﻧﻘﺶ «ﺳﻴﺪﺣﺴﻴﻦ ﻓﺎﻃﻤﻲ» ﺩﺭ ﺗﺎﺭﻳﺦ ﻣﻌﺎﺻﺮ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺑه ویژه ﺷــﻜﻞﮔﻴﺮﻱ ﺗﺤﻮﻻﺕ ﺳﻴﺎﺳــﻲ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺳــﺎﻝﻫﺎﻱ 1329 ﺗﺎ 1332 ﺷﻤﺴﻲ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻪ ﺍﺳﺖ. این کتاب در سال 1388، برای نخستین بار توسط انتشارات آگاه منتشر شد. به مناسبت سالروز ترور نافرجام حسین فاطمی بر مزار محمد مسعود در تاریخ 25 بهمن سال 1330 با رزا ناظم گفتوگویی داشتهایم، وی این روایت را در کتابش بازگو کرده است که در پی میآید:
از چه منابعی برای نگارش این کتاب استفاد کردهاید؟ بخشی از منابع این کتاب را در سازمان اسناد و کتابخانه ملی جستوجو کردم. بخشی دیگر را از مرکز اسناد کتابخانه مجلس و آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی و آرشیو اسناد وزارت خارجه استفاده کردم. شیوه پژوهشی این کتاب هم، مبتنی بر کار کتابخانهای است. برای نوشتن این کتاب، بیشتر از منابع فارسی استفاده کردهام تا منابع انگلیسیزبان. علاوه بر اینها «روزنامه باختر» و «باختر امروز» که دکتر فاطمی منتشر میکرد و روزنامههایی که بعد از ملی شدن صنعت نفت، مقالاتی بر له یا علیه دکتر فاطمی مینوشتند، از منابع من برای این کتاب بودند.
آیا فاطمی پیش از حضور در کابینه مصدق هم سابقه فعالیت سیاسی داشته است؟ پیش از آن، دکتر فاطمی در عرصه مطبوعات فعال بوده و ورود او به موضوعات سیاسی، با فعالیت مطبوعاتی و از سن خیلی کم، در هجده سالگی همراه بود. در روزنامه برادرش که با نام «باختر» در اصفهان منتشر میشد، شروع به نوشتن کرد و خیلی سریع این نوشتهها، تم سیاسی پیدا کرد. ابزار او برای مخالفت با وضع موجود، مطبوعات بود. تا سال 1328 که خودش اقدام به انتشار روزنامه «باختر امروز» میکند و فعالیتهای سیاسیاش تندتر میشود. انتشار نخستین مقالهاش با عنوان «یا مرگ یا آزادی» نشانگر مشی او در مطبوعات است. در دورانی که دکتر فاطمی فعالیت مطبوعاتی میکرد، چه در روزنامه «باختر» و چه در «باختر امروز»، بارها و بارها، او را از اداره راهنمایی نامهنگاری که وظیفهاش، سانسور مطبوعات بود، میخواستند و مورد بازجویی قرار میدادند. برای چاپ مطالب در مطبوعات، نیاز بود تا این اداره، مهر «روا برای چاپ» را روی آن بزند. فاطمی از همان ابتدای کارش، به خاطر مقالات تند و تیزی که مینوشت برای این اداره، نامی شناخته شده بود. او از همان اوایل کارش و با توجه به مطالبی که مینوشته به عنوان یک روزنامهنگار صاحب ایده و خوش ذوق، هم حساسیت حکومتیها را بر میانگیزد و هم جامعه روشنفکری همروزگارش او را میشناسند. نخستین مطلبی که از او در مطبوعات منتشر میشود، یک مقاله ادبی با عنوان «ای کبوترها» است که در سال 1317 منتشر شد و در ستایش آزادی بود.
پس سابقه سیاسی او به فعالیتهای سیاسی محدود میشد؟ از جمله فعالیتهای سیاسی دیگر او، پیش از حضور در کابینه دکتر مصدق این بود که بعد از رفتن و خروج رضاشاه از ایران، فاطمی در مسجد نو اصفهان، بزرگداشتی برای سیدحسن مدرس برپا میکند. در این بزرگداشت خودش به ایراد سخنرانی میپردازد و مبارزات مدرس را بررسی میکند. برای اولین بار در همان مجلس است که فاطمی عنوان شهید را برای مدرس استفاده میکند. این جلسه بدون روضهخوانی و فقط با خطابه ایشان تمام میشود. اما به طورکلی میتوان گفت عمده فعالیتهای او قبل از ورود به کابینه مصدق در عرصه مطبوعات است که میتواند از آن تجربه در حوزه فعالیتهای سیاسی هم استفاده کند. اما بهطورکلی میتوان گفت دکتر فاطمی، شخصیت خاصی داشت و شباهتهای زیادی بین محمد مسعود و دکتر فاطمی بهلحاظ جسارت و روحیه بلندی که داشتند وجود داشت. هر دو خیلی تند و عملگرا و رادیکال با موضوعات برخورد میکردند و خیلی آزادمنشی داشتند. فکر میکنم همین آزاداندیشی و جسارتش هم باعث شد که او به دکتر مصدق خیلی نزدیک شود و بعد از مصدق، به نفر دوم در کابینه او تبدیل شود. فاطمی تاثیر زیادی در روند حرکت ملیگرایی داشت و بهطور کلی در تصمیمگیریها نقش موثری داشت. او بهعنوان تئوریپرداز جبهه ملی معرفی میشد.
جریان شکلگیری جبهه ملی چگونه بود؟ اولین بار در 20 آبان 1328 در هنگام شکلگیری جبهه ملی، مصدق و فاطمی در کنار هم بودند. در آن هنگام، مجلس پانزدهم کنار رفته بود و اینها برای انتخابات مجلس شانزدهم کار میکردند. سعی میکردند تا طی مبارزاتی، یکسری آزادیهای انتخاباتی از شاه بگیرند و تلاش میکردند تا تقلبها در این زمینه از بین برود. بعد از انتخابات مجلس شانزدهم اعتراض کردند چراکه سهچهارم صندوقهای رأی به نام ملیون بود ولی در انتخابات تقلب میشود و آراء را تغییر میدهند. در همینجاست که دکتر فاطمی و مصدق کنار هم قرار میگیرند و جبهه ملی شکل میگیرد. آنها تحصنهای چندروزه در کاخ شاه داشتند و حتی یک روز هم تحصن غذایی میکنند تا اینکه در نهایت شاه قول میدهد که در مجلس شانزدهم تجدید نظر کند. تحصنکنندگان در خانه دکتر مصدق گرد هم میآیند تا درباره جبهه ملی باهم همفکر شوند و اصلا عنوان «جبهه ملی» را دکتر فاطمی پیشنهاد میدهد و میگوید که باید یک گروه مطبوعاتی برای حمایت از جبهه ملی شکل بگیرد. بخش مهمی از فعالیتهای مطبوعاتی جبهه ملی با حمایت دکتر فاطمی در روزنامه «باختر امروز» انجام میشد و بهنوعی باختر امروز به ارگان مطبوعاتی جبهه ملی تبدیل شده بود. فاطمی پیش از آن هم در پاریس، دورههای آموزشی مطبوعاتی دیده بود و جزء نخبههای مطبوعاتی بود که قلم بینظیر و تاثیرگذاری داشت.
درباره ارتباط محمد مسعود و دکتر فاطمی بگویید؟ آشنایی این دو از زمان روزنامه «مرد امروز» محمد مسعود بوده است که با دکتر فاطمی دوست بودند. این روزنامه 5 سال منتشر میشد و اینها با هم ارتباط دوستی و همکاری داشتند. زمانی که در «باختر امروز» نمینوشت و برای ادامه تحصیل به پاریس رفته بود، از آنجا مقالاتی برای «مرد امروز» میفرستاد. بین محمد مسعود و فاطمی شباهتهای زیادی به لحاظ شخصیتی وجود داشت. فاطمی در کار مطبوعاتی او را سرمشق و الگوی خود قرار میداد و هر دو برای بیان سیاسی، ابزار مشترکی بهنام مطبوعات داشتند. هر دو قلم تند و تیزی داشتند و خیلی بیپروا مینوشتند. وقتی محمد مسعود کشته میشود، فاطمی اصلا باور نمیکرده و به همین دلیل هر سال در سالروز مرگش بر مزار او حاضر میشده و به ایراد سخنرانی و زندهنگهداشتن یادش میپرداخت. مسعود خیلی دربار و خاندان پهلوی را مورد حمله قرار میداد. ابتدا میگفتند خانواده سلطنتی او را کشته اما بعدها حزب توده اعتراف میکند و مرگ مسعود را به گردن میگیرد. فاطمی در برخورد با نیروهای چپ احتیاط بیشتری میکرد. حتی در جریان ملیشدن صنعت نفت سعی میکرد تا آنها را بهعنوان نیروی بالقوه یا بالفعل مبارزه در نظر داشته باشد. اما مسعود همه گروههای سیاسی را از چپ تا متعصبین مذهبی و دربار، مورد حمله قرار میگرفت.
باتوجه به ملیگرا بودن دکتر فاطمی و حتی مبارزات ضداستعماری که داشته و تعطیلی سفارت انگلیس در دوره وزارت او، دلیل ترور فاطمی توسط فدائیان اسلام بر مزار محمد مسعود چه بود؟ باید شرایطی را که این ترور اتفاق میافتد در نظر بگیریم. زمانی که نواب صفوی و رهبران درجه یک فداییان اسلام در زندان هستند و این تصمیم، توسط آدمهای رده دو این گروهک گرفته میشود. آقای عبد خدایی که ترور را انجام میدهد، در آن زمان 16 سال داشته و حتی دستش توانایی نگهداری کلت را نداشته است. در آن خلا رهبری فداییان اسلام، اینها از فرصت برای فشارآوردن به شاه و مصدق استفاده میکنند. فاطمی از یکسو معاون پارلمانی دکتر مصدق بوده و از سوی دیگر رابط دولت و شاه به حساب میآمده. عبد خدایی گفته است: «ما تصمیم گرفتیم که فاطمی را ترور کنیم تا بین مصدق و شاه اختلاف بیندازیم.» وقتی رابطه نخستوزیر و شاه خراب میشود اینها از فرصت استفاده میکنند تا برای آزادی رهبرانشان تلاش بیشتری کنند. چون در هنگام زندانیبودن نواب صفوی، اینها برای آزادی او بارها تحصن کرده بودند و حتی به بیوت علما رفته بودند تا کاری برای آزادی سرانشان انجام دهند. وقتی مدت زندان نواب و همراهانش طولانی شد به فکر کارهای رادیکالتر و علمیتری افتادند. با این شرایط میخواستند امکان آزادی نواب را فراهم کنند. اما ترور فاطمی بر مزار محمد مسعود، یک اشتباه تاکتیکی بود. از طرف دیگر، هنگامی که فدائیان اسلام، رزمآرا را ترور کرده بودند، متنی مینویسند تا اعلام کنند که این کار را به گردن میگیرند و این متن را برای انتشار به روزنامه «باختر امروز» میفرستند. فاطمی بخشی از شروع متن آنها را حذف میکند و متن را با کمی حذفیات چاپ میکند. همین اتفاق، سابقه ناراحتی فداییان اسلام از فاطمی را منجر میشود. از طرف دیگر این گروهک از دولت مصدق بهعنوان مجری آرمانها و خواستههای خودشان ناامید شده بودند. علاوه بر آن خود را محق میدانستند که بتوانند امتیازاتی در این راستا به دست بیاورند. مصدق چون خود را ملزم به اصول مشروطه و قانون اساسی میدانست، نمیتوانست مجری خواستههای آنها باشد. پس در یک شرایط و تنگنای روانی آنها برای اینکه به خواست خودشان برسند تصمیم به ترور فاطمی میگیرند. چراکه فاطمی موثرترین فرد در کابینه دکتر مصدق بود. اما این تصمیم اشتباهی بود. کما اینکه آنها به هدف خودشان نرسیدند و تنها دکتر فاطمی برای مدتی از صحنه سیاسی حذف شد.
در دوران وزارت امور خارجه دکتر فاطمی در دولت مصدق، چگونه موفق به کشف مدارک جاسوسی انگلیس در ایران شدند و سفارت انگلستان در یک بهمن 1331 تعطیل شد؟ این تصمیمی نبود که دکتر فاطمی بگیرد. فرآیندی بود که در طی یکی دوسال مبارزه برای قطع رابطه با انگلیس، منجر به چنین تصمیمی از سوی دکتر مصدق شد. این را هم در نظر بگیرید که مصدق، فاطمی را که یک وزیر بسیار جوان است برای وزارت امور خارجه انتخاب میکند. مسئله اصلی دولت مصدق بهخاطر موضوع نفت، وزارت امور خارجه بود. چراکه او باید در روابط خارجیاش بتواند فشارهای کشورهای غربی را کم کند و حمایت کشورهای عربی و مستعمره را هم جلب کند. دکتر فاطمی تمام تلاشش را انجام داد تا در منطقه خاورمیانه، کمترین تنش و درگیری را داشته باشد و کشورهای منطقه را در مخالفت با غرب و استعمارگران با خودشان همراه کند. در حالی که در آن زمان، عراق مورد حمایت انگلستان بود. دکتر فاطمی سفری به عراق میکند و میکوشد تا نظر آنها را جلب کند. در چنین اوضاعی، مصدق یک مرد مطبوعاتی جوان را برای وزارت امور خارجه انتخاب میکند. چون به فاطمی اعتقاد و اعتماد داشت. از سوی دیگر کسانی که در دولت اول و دوم با مصدق همکار بودند کاملا با او هم عقیده و همراه نبودند. اما فاطمی با وجودی که سنش خیلی کم بود، میکوشد کار مبارزه با انگلستان را تمام کند. کاری که با مذاکره تمام نمیشود. هرچند کسانی از طرف آمریکا واسطه میشوند و سعی میکنند حلقه ارتباطی باشند تا موضوع را برطرف کنند. اما در نهایت قطع رابطه با انگلستان در نتیجه تاریخچهای که پشت آن بود، اتفاق افتاد و البته چندسال مبارزه مردم برای ملیشدن صنعت نفت عملی. دکتر محمد مصدق در کنار دکتر حسین فاطمی
اگر شما مقالات دکتر فاطمی را قبل از شروع نهضت ملی بخوانید، متوجه میشوید که تمامش در دفاع از مردم محروم و پابرهنه و به قول خودش بیکسان است. و در بیان بیعدالتیها، حکومت پهلوی، دربار و سیاستمداران ناکارآمد را مقصر میدانست. او خیلی پیشتر بهخاطر این مقالاتش باعث توقیف روزنامه باختر در اصفهان شده بود. روزهای اول «باختر امروز» در تهران هم چندین بار توقیف شد و دوباره به راه افتاد. این فعالیت و مبارزه با حکومت شاه را او از قبل داشت و در جریان ملیشدن صنعت نفت، خیلی جدیتر و علنیتر شد. 25 مرداد 1332 سه مقاله نوشت که در آنها بسیار صریح و آشکار به شاه حمله کرد و گفت: «شاه روی ملکفاروق را سفید کرد» نیمه شب 25 مرداد کودتایی انجام گرفت که ناکام ماند. در روز 25 مرداد عدهای به خانه مصدق ریختند و میخواستند او را دستگیر کنند اما 8 ساعت بعد، کودتا را خنثی کردند. در همان روز شاه از ایران به ایتالیا فرار کرد. دکتر فاطمی از مصدق خواست حالا که شاه از ایران رفته بهتر است کار را یکسره کنیم. دکتر فاطمی در میدان بهارستان، سخنرانی انجام میدهد و اعلام میکند که عمر حکومت پادشاهی تمام شده و بهتر است حکومت جمهوری روی کار بیاید. به مصدق هم اصرار میکند که به میدان بهارستان بیاید. اما مصدق میگوید من به مشروطه و قانون اساسی پایبندم و این کار را انجام نمیدهم. بعد از کودتای 28 مرداد هم تنها کسی که در کابینه دکتر مصدق اعدام میشود دکتر فاطمی است. شاید بهخاطر مبارزه آشکار، تند و علنی که با حکومت پهلوی داشت.
هنگام دستگیری در کنار تیمسار تیمور بختیار
پس از تیرباران فاطمی، جنازه او را هم نمیخواستند به خانوادهاش پس بدهند. بدن بیجان یک فعال سیاسی آیا باز هم میتواند یک نشانه سیاسی باشد؟ بازهم باید شرایط زمانی را در نظر بگیریم. این اتفاق در آبان سال 1333 میافتد. اگر بررسی کنیم متوجه میشویم که با توسل به اعمال نظامی و کودتا، افراد مصدق و رهبران ملی و مذهبی را دستگیر، زندانی و تبعید کرده بودند و شرایط امنیتی را در سراسر کشور بهوجود آورده بودند. همه مردم سرخورده و ناامید بودند. بعد از 28 مرداد، حکومت کودتا در کشور برقرار بود و خشم فروخوردهای در همه مردم وجود داشت. مهمترین فرد کابینه دکتر مصدق، فاطمی، هم با آن شرایط بیماری و تن تبدار تیرباران شده بود. بهنظر شما تشییع جنازه فاطمی چه اتفاقی در پی داشت؟ نارضایتی مردم که با اعمال زور کنترل شده بود در تشییع جنازه فاطمی میتوانست بحرانساز باشد. به همین خاطر لازم بود خیلی بی سروصدا و با تهدیدهای بسیار، جنازه او را به خانوادهاش تحویل دهند تا مبادا جنبشی به وجود بیاید. فاطمی یکسال بعد از کودتا کشته شد. شما در نظر بگیرد که دکتر مصدق در سال 1345 و 13 سال بعد از کودتا فوت میکند و در وصیتنامهاش مینویسد که او را در گورستان ابنبابویه در کنار شهدای 30 تیر دفن کنند. اما با وجود گذشتن 13 سال از کودتا، برخلاف وصیتش او را در اتاقی در منزلش در احمدآباد دفن میکنند. همه اینها نشاندهنده آن است که تا سالها بعد همچنان حکومت پهلوی از یادآوری و زندهشدن نارضایتیهای مردم و تحریک آنها میترسید.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید