بازرگانی که تجارت نکرد

1396/10/30 ۰۹:۲۶

بازرگانی که تجارت نکرد

بیست وسه سال پیش در آخرین روز دی ماه 1373 مهندس مهدی بازرگان (1286-1373) که بعد از یک دوره بیماری، جهت درمان به سوئیس اعزام شده بود، در سن 87 سالگی چشم از جهان فروبست.مرد دیانت و سیاست، با 60 سال سابقه فعالیت سیاسی و علمی و فرهنگی مستمر، دبیر کلی یک حزب سیاسی، نخست‌وزیری در یکی از مهم‌ترین فرازهای تاریخ ایران و سال‌ها استادی و ریاست دانشکده فنی دانشگاه تهران، به همان سادگی که زندگی کرد، به همان سادگی گذاشت و گذشت.

به مناسبت سالگرد درگذشت مرحوم مهندس مهدی بازرگان
 

 

 بیست وسه سال پیش در آخرین روز دی ماه 1373 مهندس مهدی بازرگان (1286-1373) که بعد از یک دوره بیماری، جهت درمان به سوئیس اعزام شده بود، در سن 87 سالگی چشم از جهان فروبست.مرد دیانت و سیاست، با 60 سال سابقه فعالیت سیاسی و علمی و فرهنگی مستمر، دبیر کلی یک حزب سیاسی، نخست‌وزیری در یکی از مهم‌ترین فرازهای تاریخ ایران و سال‌ها استادی و ریاست دانشکده فنی دانشگاه تهران، به همان سادگی که زندگی کرد، به همان سادگی گذاشت و گذشت.


بازرگان ، پیشتاز رویکرد «سازش»/ محمد حسن قدیری ابیانه

بازرگان را فردی مسلمان مؤمن و صادق می‌دانم. اما به رغم آن وی متأثر از تفکرات غربی بوده و توان غرب را بیش از اندازه واقعی قدرت اسلام و ملت ایران را کمتر از واقعیت ارزیابی می‌کرد. به‌همین لحاظ معتقد بود انقلاب پیروز شدنی نیست و رژیم شاه به‌دلیل قدرت درونی و به‌دلیل حمایت بیرون ماندنی است. لذا توصیه بازرگان به امام خمینی(ره) این بود که به جای خواسته سرنگونی شاه، کاهش قدرت او را هدف قرار دهد. به‌دلیل اینکه پیروزی انقلاب را باور نداشت. طبیعتاً امام خمینی به این خواسته او وقعی ننهاد و با ورود به ایران بازرگان را در ۱۶ بهمن ۵۷ به نخست‌وزیری برگزید و چند روز بعد حکومت شاه سرنگون شد. با اینکه امام شرط کرده بود که حکم انتصاب او فارغ از رویکردهای سازمانی است اما بازرگان در انتصاب وزیران این توصیه امام را ملاک عمل قرار نداد و از جبهه ملی و نهضت آزادی در کابینه خود انتخاب کرد. بازرگان همچنین رویارویی انقلاب اسلامی با امریکا را ممکن نمی‌دانست و عملاً معتقد بود که باید از در سازش با امریکا برآییم. وی حتی نسبت به منافقین و سایر ملحدین نظر ملایمی داشت و مواضع قاطع آیت‌الله بهشتی، آیت‌الله مطهری، آیت‌الله خامنه‌ای و آیت‌الله هاشمی را در آن زمان مناسب ارزیابی نمی‌کرد. افکار او تا حدود زیادی شبیه بنی صدر بود و بیش از اندازه به روابط بین‌الملل اهمیت می‌داد به نحوی که بشدت با نحوه گروگانگیری در سفارت امریکا زاویه پیدا کرد. استعفای بازرگان راه را برای ورود نیروهای انقلاب باز کرد. اگر مطابق با تفکرات بازرگان عمل می‌شد، انقلاب اسلامی در همان سال‌های اول ساقط می‌شد. باورش این بود که انقلاب در سال‌های اول خود به‌دلیل مواضع ضد استکباری‌اش شکست می‌خورد. بازرگان البته زنده نماند تا ۴۰ سالگی انقلاب و نفوذ آن را در سایر کشورهای منطقه که هیچ بلکه در معادلات جهانی مشاهده کند. بازرگان و ابراهیم یزدی همواره بر عقاید خویش استوار بودند. هر چند این عقاید بنیان سستی داشت. بسیاری از افرادی که آن زمان بازرگان و یزدی را در عقایدشان رد می‌کردند دچار تحول شده و بتدریج مطالبی را بیان می‌کنند که این مطالب را ۴۰ سال پیش بازرگان مطرح می‌کرد. به گونه‌ای به باور بر افکار لیبرالی در اداره جامعه و اقتصاد رسیدند و آن را یک تحول مثبت می‌دانند و حتی افکار گذشته خویش را تخطئه می‌کنند. بازرگان از منافقین به‌عنوان فرزندانش یاد کرده بود و امام نیز از منافقین به‌عنوان فرزندان بازرگان یاد کردند. از جمله افراد مشهوری که از افکار انقلابی امام دور شد و به باورهای امثال بازرگان نزدیک شدند می‌توان از آیت‌الله منتظری و کسانی نام برد که همسو با کارگزاران و اصلاح‌طلبان قرار دارند. آنها این تحولات را پیشرفت خود ارزیابی می‌کنند. از نظر من آنها دچار عقبگرد ارتجاعی شده‌اند. در تفاوت موضع میان امام و بازرگان گفته شده که بازرگان اسلام را برای ایران می‌خواست و امام ایران را برای اسلام می‌خواست. فکر می‌کنم که این تحلیل درست باشد با این تفاوت که اگر ما ایران را برای اسلام بخواهیم قدرت چند برابری برای ایران حاصل خواهد شد و زمینه وحدت جهان اسلام فراهم خواهد شد.
البته من برای بازرگان و امثال او که از ابتدا این افکار صادقانه و دلسوزانه را داشتند بیشتر احترام قائلم تا کسانی که آن زمان علیه لیبرالیسم شعار می‌دادند یا به آن تظاهر می‌کردند و اینک همچون بازرگان تسلیم لیبرالیسم و مبهوت قدرت نمایی غرب شده‌اند.

 

دینداری به شرط علم و آزادی/ دکتر سید محمدمهدی جعفری


رویکرد قرآنی مهندس مهدی بازرگان برگرفته از تعالیم اولیه اسلامی ایشان در جوانی بود. وی در خانواده‌ای مذهبی رشد یافت و از پدری نواندیش تأثیر پذیرفت و وقتی در سال ۱۳۰۷ برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت، با سرمایه‌ای که از تعالیم اسلامی به همراه داشت در آن فضا نه تنها خودباخته نشد، بلکه نکات مثبت تمدن غرب را در چارچوب اسلام ریخت و به این نتیجه رسید که اسلام ظرفیت بی‌پایانی در تمدن سازی داشته و دارد و این ما مسلمانان هستیم که فرهنگ و معارف را بد اجرا می‌کنیم یا آن را درست نمی‌فهمیم. بازرگان چه در فرانسه و چه در زمان بازگشت به ایران، تمام تلاش خود را به کار بست تا تعالیم اسلامی را با تمدن غرب و در قالبی جدید عرضه کند و نشان دهد که همه تعالیم و معارف اسلامی مطابق با اصول علمی است. شاید نخستین کار ایشان در این زمینه تألیف کتاب «مطهرات» در اسلام بود که در آن تمام مسائل بهداشتی برگرفته از اسلام با آنچه در علم موجود است انطباق داده شده است.
بازرگان هنگام بازگشت به ایران و پس از شهریور ۱۳۲۰ با مرحوم آیت‌الله طالقانی و سایر اندیشمندان مسلمان در تعامل علمی – عقیدتی و مذهبی بود و همان‌طور که از آثار قرآنی مسلمانان نواندیشی چون آیت‌الله طالقانی؛ نظم و انضباطی را که در خلال تحصیلاتش در فرانسه آموخته بود به برخی دیگر منتقل کرد.ایشان قرآن را از ابعاد مختلف مورد پژوهش قرار می‌داد؛ اما هرگز نظر شخصی خود را در آن دخیل و بر آن تحمیل نمی‌کرد، بلکه برعکس در انجام پژوهش‌های خود به قرآن تأسی می‌جست.
 

از دیگر تألیفات ارزنده بازرگان
کتاب «سیر تحول قرآن» است. این کتاب از دو جهت اثری ارزنده به شمار می‌آید: یکی از جهت ترتیب نزول آیات قرآن که آن را از طریق محاسبات ریاضی مورد بررسی قرار داده و به این نتیجه رسیده که ترتیب نزول قرآن منظم و کتابت آن نیز بر اساس همین نظم انجام گرفته است. دیگر اینکه سیر تحول قرآن با سیر تحول پدیده‌های طبیعی هماهنگ است؛ بنابراین نمی‌تواند گفته بشر باشد، به تعبیری دیگر نظم حاکم بر قرآن تابع سیری منظم و فوق بشری است؛ لذا تنها می‌تواند از سوی پروردگار نازل شده باشد و بیان پیامبر اکرم(ص) نیست. بازرگان ارزش‌هایی چون دموکراسی، آزادی و... برگرفته از قرآن را در آثار دیگر خود - بویژه در سال‌های آخر- از جمله «بازیابی ارزش‌ها» بازیابی کرد و به نتایج فراوانی در ابعاد فرهنگی، اجتماعی و... دست یافت.مهدی بازرگان از آغاز زندگی سیاسی و اجتماعی خود هرگز تحت تأثیر جو قرار نگرفت و تا پایان عمر ۸۷ ساله‌اش ذره‌ای از اصول خود منحرف نشد.


 

«احتیاج روز» هنوز هم خواندنی است / محمد توسلی
شصت سال قبل زنده یاد مهندس مهدی بازرگان سخنرانی «احتیاج روز» را در جشن عید فطر انجمن اسلامی دانشجویان در دانشکده کشاورزی کرج ایراد کردند.(1) پیام اصلی این سخنرانی پاسخ به مبرم‌ترین مشکل فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی در جامعه امروز ما هم، هنوز هست. بویژه در شرایط کنونی که کشور با بحران‌های سنگینی روبه‌رو است و لازمه خروج از این بحران‌ها گفت‌و‌گو و وفاق ملی است. برای این منظور ضروری است همه کسانی که دل در گرو منافع و امنیت ملی و التزام به قانون اساسی دارند باید بتوانند حول مطالبات ملی با هم همکاری جمعی و جبهه‌ای داشته باشند تا بتوانند بتدریج راه خروج از بحران‌های جاری را هموار سازند.
مهندس بازرگان ریشه این مشکل فرهنگی جامعه ما را این چنین توضیح می‌دهد: «آنچه لازم‌تر و واجب‌تر از همه چیز است تربیت دموکراسی و امکان مجتمع شدن و همکاری است که ما در اثر 2500سال زندگی غیردموکراتیک و غیراجتماعی یعنی انفرادی تحت رژیم‌های استبدادی در تاریخ، فاقد آن هستیم. نه می‌توانیم دور هم جمع شویم و نه وقتی دور هم جمع شدیم حاضر به گذشت و سازش و همکاری هستیم. پس باید عجالتاً عملاً خود را برای فعالیت اجتماعی تربیت کنیم. این افکار و استدلال‌ها را بعداً در یک سخنرانی جشن عید فطر انجمن اسلامی دانشجویان در دانشکده کشاورزی کرج مطرح کردم و چاپ شده است.» این برداشت و جمع‌بندی مهندس بازرگان در پی تجربیات تلاش‌های فرهنگی‌ - اجتماعی دهه 20 و همکاری‌های دوره نهضت ملی ایران و بویژه تجربیات همکاری‌های جمعی احزاب، گروه‌های سیاسی ـ اجتماعی و شخصیت‌های ملی و اسلامی در دوره نهضت مقاومت ملی، در دهه 30 به‌دست آمده است.
 

 

چه باید کرد!
مهندس بازرگان ضمن تشریح علل و موجبات خصوصیات تکروی و اعراض از کارهای دسته جمعی ایرانیان بر ضرورت ایجاد بسترهای لازم برای اصلاح خصلت‌های خودبینی، خودخواهی و خودپرستی و کسب تربیت اجتماعی و کار جمعی است. مهندس بازرگان در پاسخ به این سؤال مهم آن روز که امروز نیز عموماً مطرح می‌شود که چرا مطالبات تاریخی یکصد ساله ملت ما تاکنون محقق نشده و حال آنکه سایر ملل چون ژاپن که یکصد سال قبل همزمان اصلاحات خود را با ما آغاز کرده‌اند، به اهداف خود نائل شده‌اند، می‌گوید: «احتیاج روز و وظیفه ما در راه سعادت دنیا و آخرت، اقدام جدی عملی در اصلاح و در اجتماع نفوس است... هر قدر در برابر مشکلات عظیم روزگار، دست تنهایی مأیوس‌کننده و وحشت‌آور است، اجتماع و اتحاد، قوت قلب و امید می‌دهد و پس از آنکه جمع شدیم، هر قدر بحث و حرف، اختلاف و تفرقه ایجاد می‌کند، کار و عمل، صمیمیت و احترام می‌آورد، هر قدر مجادله و مجامله سردی و ضعف می‌آورد اقدامات مثبت مفید، دلگرمی و قوت می‌زاید، ... هرچه می‌توانیم بیشتر دور هم جمع شویم، از کارهای ساده و کوچک شروع نماییم و به بزرگتر و مهمتر برسیم.»
بعد از دهه 30 و اقداماتی که برای تأسیس و تقویت نخستین نهادهای مدنی مدرن در ایران صورت گرفت، تحولات زیادی در دهه‌های بعدی در جامعه ما رخ داده است، در پی تلاش‌های پیگیر و مستمر مهندس بازرگان، همفکران او و سایر روشنفکران متعهد ایران در چند دهه گذشته، انقلاب اسلامی 57، دوم خرداد سال 76 و 8 سال تلاش اصلاح‌طلبان ایران، انتخابات سال 92، 94 و 96 امروز باید به این سؤال پاسخ داده شود که مطالبات تاریخی ملت ایران تا چه حد تحقق یافته است؟
در ایران آزادی، دموکراسی و حقوق بشر دغدغه اصلی و محور اصلی مبارزات یکصد ساله اخیر مردم ایران برای تضمین دستیابی به این مطالبات بوده است، زیرا پیش نیاز و تحقق برنامه‌های توسعه همه جانبه و پایدار جامعه را مشارکت آگاهانه و داوطلبانه مردم در عرصه‌های مختلف اداره کشور دانسته‌اند و برای تنظیم مشارکت مفید و مؤثر مردم در سرنوشت و اداره امور جامعه، باتوجه به زمینه‌های فرهنگی جامعه ایران و تجربیات بشری، ساز و کار دموکراسی (مردمسالاری) و تأمین آزادی و کرامت انسان را راهکار آن مورد تأکید قرار داده‌اند ولی از آنجا که به پیش‌نیازهای دموکراسی توجه کافی مبذول نشده است این تلاش‌ها با موفقیت مورد انتظار همراه نبوده است. ویژگی‌های فرهنگ سیاسی ایران مثل کیش شخصیت، توطئه نگری، خودبزرگ‌بینی، خودخواهی، شتاب در عمل (فرهنگ زور و زود)، ضعف و ناتوانی در همکاری، عدم استمرار کار گروهی، عدم مسئولیت‌پذیری در مقابل اعمال خود، انتقادناپذیری، عدم توجه به واقعیات و غیرعملی اندیشیدن - و سایر عناصر و عواملی که مانع ظهور و رشد دموکراسی است - گریبانگیر تمام نیروهای فکری جامعه ایران بوده است. روابط پدرسالارانه و قیمومیتی در جامعه ایران محدود به حاکمیت‌ها نبود، بلکه این خصیصه در هر گوشه جامعه ایران یافت می‌شود، چه در سازمان‌های سیاسی و چه در نهادهای فرهنگی و انجمن‌های داوطلبانه و چه در روابط اجتماعی و فردی.
فرهنگ خودکامگی و قبیلگی و عدم توجه به فرهنگ ملی و دینی، عدم رعایت توازن ظریف بین گذشته و آینده یا سنت و مدرنیته، عدم ایجاد آگاهی‌های لازم برای برنامه‌های پیشنهادی، تحمیل برنامه‌های نوگرایانه بدون دخالت مردم در انتخاب و برنامه‌ریزی آنها ازجمله دلایل عدم موفقیت جنبش دموکراسی خواهی در ایران بوده است. نوسازی فرهنگ سیاسی ایران و تقویت نهادهای مدنی - علاوه بر آگاهی از موانعی که برشمرده شد‌‌ -‌ نیاز به زمان داشته و باید یک مسیر تدریجی و تحولی را طی کنند. تحولات اجتماعی سریع سطحی‌، بی‌ریشه و ناپایدار و آماده بازگشت به عقب خواهد بود. باتوجه به جوان بودن جامعه ما و نقش جوانان و زنان در برنامه‌های توسعه کشور، توسعه سازمان‌های داوطلبانه جوانان و زنان که در سال‌های اخیر از رشد قابل ملاحظه‌ای برخوردار بوده است، باید در کانون توجه برنامه ریزان اینگونه انجمن‌های داوطلبانه و مشارکتی قرار گیرد و بسترهای لازم برای رشد و توسعه کمی و کیفی اینگونه نهادهای مدنی فراهم شود.
 

جمع‌بندی
پیام «احتیاج روز» مهندس بازرگان در شصت سال قبل، امروز نیز با ابعاد وسیع و پیچیده‌تری «احتیاج امروز» جامعه ماست. از یکسو با تمرین کار جمعی و یادگیری آزادی و دموکراسی می‌توان این مشکل رفتاری و فرهنگی را که مانع موفقیت کارکرد نهادهای مدنی است و اختصاص به جناح خاصی ندارد، برطرف نمود تا بسترهای لازم شکل‌گیری و توسعه نهادهای مدنی که پیشنیاز برنامه‌های توسعه است، فراهم گردد.سازمان‌های داوطلبانه مشارکتی و احزاب سیاسی از نهادهای مدنی مهم و مؤثر در توسعه‌اند که هم هدف توسعه و هم ابزار توسعه هستند. سازمان‌های داوطلبانه مشارکتی محل مناسبی برای تمرین مشارکت و یادگیری تحمل نظرات دیگران در عمل جمعی هستند. تحول اینگونه انجمن‌ها را نمی‌توان یک شبه انتظار داشت. این سازمان‌های اجتماعی دارای مراحل مختلف توسعه هستند. لازم است برنامه ریزان توسعه بر این نکته توجه کنند و با مطالعه خصوصیات ساختاری و فرهنگی جامعه ایران و الگوهای مشارکتی نهادینه شده موجود، باتوجه به میزان ظرفیت‌پذیری آنان، در جهت توسعه و گسترش آنان اقدام کنند.باتوجه به تحولات پیچیده جاری کشور‌ «احتیاج روز» و مسئولیت روشنفکران متعهد امروز جامعه - در دهه نود - بسیار پیچیده‌تر و گسترده‌تر از شرایط دهه سی کشور است که شادروان مهندس بازرگان آن را عنوان کرد.
پی نوشت:1- سال  1336

 

 

 

راهی نو در سیاست‌ورزی/ غلامعلی دهقان
قطعاً یکی از رجال سیاسی – مذهبی تاریخ معاصر ما که توانست در قشر روشنفکر و دانشگاهی مسلمان تأثیرات بسزایی داشته باشد، بازرگان بود. واقعیت این است که در دهه 30 و 40 دو جریان ملی‌گرایی محض که یکی مبتنی بر ناسیونالیسم ایرانی بود و جریان چپ کمونیستی که قبله آمال خود را اتحاد جماهیر شوروی می‌دانست در عرصه سیاسی کشور جولان می‌دادند. علاوه بر این جریان، جریان رسمی کشور نظام پادشاهی بود و آنها خود را میراث دار ایران باستان می‌دانستند.
 مرحوم بازرگان و همچنین دیگر یارانش مانند مرحوم یدالله سحابی در کنار انقلابیون دانشگاهی همچون دکتر علی شریعتی، پرچمدار اسلام سیاسی بودند که تلاش می‌کردند خود را با دنیای جدید تطبیق دهند و این دو البته هر کدام ویژگی‌های خاص خود را داشتند. مهندس بازرگان از آنجا که یک چهره دانشگاهی بود، تلاش می‌کرد نوعی خوانش و قرائتی از اسلام ارائه کند که با علوم روز منافاتی نداشته باشد و به تعبیر دیگر این اسلام با آموزه‌های علمی روزگار خود مخالفتی نداشته باشد. تمامی تلاش او در دهه 30 و 40 در همین راستا بود و کتاب‌هایی که نوشت از جمله «راه طی شده» و دیگر کتاب‌هایی که در آنها  تلاش می‌کرد آیات قرآن را به گونه‌ای تفسیر کند که مؤید و تأیید‌کننده این رویکرد باشد. همه اینها نشان می‌داد که بازرگان تلاش می‌کند تصویر جدیدی از اسلام ارائه نماید تا بتواند مخاطب جوان خود را اقناع کند که اسلام اندیشه عقب افتاده قرون وسطایی نیست بلکه اندیشه‌ای است برای امروز و فرداهای انسان.
برای همین است که بازرگان توانست بخش قابل توجهی از جوانان دهه 30 و 40 را جذب نماید. از جهات سیاسی هم او و دوستانش سحابی و آیت‌الله طالقانی در آغاز دهه 40 به این نتیجه رسیدند که با توجه به بافت مذهبی ایران، تفکر ناسیونالیستی که در جبهه ملی دیده می‌شد پاسخگو نیست. به همین جهت از دل جبهه ملی، نهضت آزادی شکل گرفت. با این شعار که ایرانی هستیم، مسلمان هستیم و مصدقی و در حقیقت با پارامتر «مسلمان هستیم» راه خود را از جبهه ملی اول و دوم جدا کردند.


گپ و گفتی با  هاشم صباغیان ، وزیر کشور دولت موقت:مصدق به بازرگان اطمینان کامل داشت
 


مجید بجنوردی: متن پیش رو خلاصه گفت‌و‌گویی است با مهندس هاشم صباغیان (متولد 1316)، از نزدیکان مهندس مهدی بازرگان و وزیر کشور در کابینه دولت موقت، که به زمینه‌های شکل‌گیری نهضت آزادی ایران در سال 40 توسط مرحوم بازرگان و رابطه ایشان با جبهه ملی و دکتر مصدق می‌پردازد که در ادامه می‌خوانید.
 

 

برای شروع از نخستین آشنایی‌تان با مهندس بازرگان بگویید.
در آغاز مهندس بازرگان استاد دانشکده فنی تهران بود و بنده هم دانشجوی دانشکده فنی بودم و ما با ایشان درس داشتیم؛ از طرفی دیگر مهندس بازرگان مؤسس «انجمن اسلامی دانشجویان» و «انجمن اسلامی مهندسین» بودند و این انجمن‌ها سبب آشنایی بیشتر ما با ایشان می‌شد، چون من هم عضو این انجمن‌ها بودم؛ می‌دانید که امریکایی‌ها در اواخر دهه 30 به شاه فشارهایی وارد کردند مبنی بر اینکه باید در ایران آزادی‌هایی به مردم داده شود؛ در نتیجه این فضای باز، جبهه ملی دوم تأسیس شد که مهندس بازرگان هم در جبهه ملی دوم حضور داشت و بنده هم در کمیته جبهه ملی دانشگاه فعالیت داشتم؛ کسانی که در شورای مرکزی جبهه ملی بودند هر کدام حزب جداگانه هم داشتند و جبهه ملی مجمعی از احزاب مختلف بود؛ در این میان دکتر سحابی به مهندس بازرگان می‌گوید که «همه افراد جبهه ملی دارای حزب هستند! چرا ما که دارای ایده‌های اسلامی هستیم حزب نداشته باشیم!» در نتیجه این مقدمات بود که در سال 40 نهضت آزادی ایران تأسیس شد و دکتر مصدق هم این حزب را تأیید کرد.
 

 

یدالله سحابی درباره انگیزه تأسیس نهضت آزادی معتقد بودند که جبهه ملی بیشتر فعالیت سیاسی لائیک داشت و مستقل از فکر دینی بود و در نتیجه این را عاملی برای تأسیس نهضت آزادی می‌دانستند؛ تا چه میزان دغدغه‌های مذهبی زمینه تشکیل نهضت آزادی را فراهم آورد؟
اصولاً مسلمان‌ها در جبهه ملی که مهندس بازرگان و دکتر سحابی از شاخصین آنها بودند، فعالیت اسلامی را فقط در جهت تفسیر قرآن و مسائل فقهی نمی‌دانستند، بلکه این مبارزه‌ها را هم جزوی از مسائل اسلامی قلمداد می‌کردند و البته خود مهندس بازرگان به ورود مذهب در سیاست باورمند بودند...
بله؛ اصلاً مرامنامه نهضت آزادی به این مسائل تأکید داشت و می‌گفت که ما ایرانی، مسلمان و مصدقی هستیم.
 

 

 گرچه بعضی افراد جبهه ملی نظیر بختیار یا فروهر سکولار بودند، اما خیلی از افراد جبهه ملی، مذهبی هم بودند و اصلاً تشیع را از ارکان مهم ملیت ایرانی قلمداد می‌کردند؛ دغدغه مذهبی امثال بازرگان و سحابی با این افراد جبهه ملی چه تفاوتی داشت؟
به هر حال بعضی از سران جبهه ملی سکولار بودند. اما اصولاً در جبهه ملی بنا بر این بود که مذهب داخل سیاست نشود و حتی کسانی هم که مذهبی بودند این عقیده را داشتند و مسائل مذهبی را مطرح نمی‌کردند؛ یک خاطره‌ای تعریف کنم! بعد از فوت آیت‌الله بروجردی در سال 40، ما از طرف کمیته انجمن اسلامی دانشگاه پیشنهاد دادیم که در مراسم چهلم ایشان جبهه ملی هم شرکت کند، چون اعتقاد داشتیم یک حرکت اجتماعی پدید آمده و جبهه ملی باید از آن بهره‌برداری بکند؛ اما جبهه ملی زیر بار نرفت و گفتند چون آیت‌الله بروجردی به شاه نامه نوشته، بنابراین نمی‌خواهیم در این مراسم شرکت کنیم! در نتیجه ما خودمان اتوبوس گرفتیم و به قم رفتیم؛ در قم استقبال عجیبی از ما شد و یک نطقی هم تهیه کردیم؛ این نطق را آقای کاظم سامی در مسجد اعظم قم قرائت کرد و این نخستین بار بود که یک فرد به قول معروف «فُکل کراواتی» بر منبر می‌ایستاد و نطق می‌خواند؛ درنتیجه ما توانستیم با روحانیت ارتباط پیدا کنیم. بنابراین اصولاً در جبهه ملی مسائل مذهبی مطرح نمی‌شد؛ وقتی مهندس بازرگان این حزب را تشکیل داد بر او خرده می‌گرفتند که چرا این حزب را تشکیل دادید! در حالی که خودشان حزب داشتند؛ مثلاً این انتقاد‌ها از جانب آقای سنجابی مطرح می‌شد که خودش حزب ایران را داشت؛ یا مثلاً بختیار یا دکتر آذر هم مخالفت‌هایی می‌کردند؛ نهایتاً حزب تشکیل شد و آنها همزمان داخل جبهه ملی هم بودند؛ همان‌طور که دیگران هم حزب خودشان را داشتند و هم داخل جبهه ملی بودند؛ به‌طور کل امثال مهندس بازرگان سعی داشتند مسائل داخل نهضت آزادی را به درون جبهه ملی نیاورند.
 

 

شاید بشود گفت که در داخل نهضت آزادی هم یک تلقی از مذهب وجود نداشت؛ چنانچه در ساختار تشکیلاتی و ترکیبی اعضا دو گرایش را می‌توان دید؛ یکی گرایشی که از دین اسلام برداشتی مکتبی و ایدئولوژیک داشت و دیگری گرایشی که نهضت آزادی را بیشتر به چشم یک آلترناتیو جبهه ملی می‌دید و چندان مکتبی نبود؛ از نظر شما آیا می‌شود این تنوع‌ها را در نهضت آزادی مشاهده کرد؟
در حزب، خصوصاً حزبی که در آن آزادی حاکم باشد همه دارای یک رأی هستند چنانچه در نهضت آزادی هم اینگونه بود؛ مثلاً دانشجویانی مثل من قابل مقایسه با آیت‌الله طالقانی نبودند ولی وقتی که رأیی گرفته می‌شد همه یک رأی داشتند؛ ما به معنای واقعی در نهضت آزادی، آزادی داشتیم؛ بنابراین گرایش اکثریت اعضا مطرح می‌شد؛ گرایش‌های مذهبی هم به همین ترتیب بود و طیف‌های مختلف داشت؛ ممکن بود افراد در امور مذهبی یک برداشت نداشته باشند ولی نسبت به مسائل مذهبی اصلی اختلافی وجود نداشت؛ اگر هم اختلاف عجیبی وجود داشت چون در اقلیت بود تصویب نمی‌شد. اما افراد غیر مذهبی نمی‌توانستند عضو نهضت آزادی شوند چون یکی از شرایط عضویت این بود که فرد عامل به احکام باشد؛ یعنی اهل نماز و روزه باشد؛ اگرچه نهضت آزادی طرفداران غیر مذهبی هم داشت مثل بعضی دانشجویان و...
 

علت موافقت دکتر مصدق با تشکیل جمعیت نهضت آزادی در پاسخ به نامه مهندس بازرگان چه بود؟
اعتماد خاصی که دکتر مصدق به مهندس بازرگان داشت به دیگران نداشت؛ مهندس بازرگان آن زمان یک کوله بار تجربیات سیاسی بود و دکتر مصدق در زمانی که بر سرکار بود، امور حساس را به او محول کرد؛ مهندس بازرگان پیشتر رئیس هیأت خلع ید از شرکت نفت انگلیس بود و همچنین معاونت وزارت فرهنگ کابینه اول دکتر مصدق را داشت؛ کسی بود که شبکه لوله کشی آب تهران را در زمان دکتر مصدق تأسیس کرده بود و این اقدام در کارنامه مهندس بازرگان با ارزش و درخشان بود؛ بنابراین مصدق به بازرگان اطمینان کامل داشت وگرنه دکتر مصدق بیهوده کسی را تأیید نمی‌کرد، خصوصاً به گونه کتبی!
به هر نظر مهندس بازرگان به ملیت و ایرانی بودن و حقوق مردم خیلی اهمیت می‌داد و اگر جایی بنا بود حقوق مردم پایمال بشود محکم می‌ایستاد؛ بنابراین مورد اطمینان دکتر مصدق بود.

 

 

بازرگان دوشادوش روحانیت نواندیش/ محمد بسته‌نگار

درباره مرحوم مهندس بازرگان همین بس که وی به اتفاق آیت‌الله طالقانی، دکتر یدالله سحابی و... به زندان افتادند. اکثر روحانیت بخصوص مراجع از امام خمینی(ره) گرفته تا آیت‌الله مرعشی نجفی، آیت‌الله میلانی و علمایی که در شهرستان بودند، همه از مهندس بازرگان حمایت کردند.
مهندس بازرگان به همراه مرحوم آیت‌الله طالقانی نهضت آزادی را تشکیل دادند و برای نخستین بار یک روحانیت داخل حزبی سیاسی شد. آیت‌الله سید رضا زنجانی از مهندس بازرگان در نهضت آزادی حمایت کرد. همچنین ارتباط خاصی بین مرحوم طالقانی و مرحوم مطهری وجود داشت و هر دوی آنها نیز از مهندس بازرگان حمایت می‌کردند. گذشته از این خود بازرگان نیز قبل از بازداشت شدن، با مراجع ارتباطی ویژه داشت و هر بار که به قم سفر می‌کرد، به خانه مراجع می‌رفت، حتی در این ارتباط یک بار به اتفاق مرحوم آیت‌الله طالقانی و سحابی به کاشان رفت تا مراجع آن زمان را با کودتای ۲۸ مرداد آشنا کنند، مانند مرحوم آیت‌الله یثربی که در کاشان حضور داشت.پس از ملی شدن نفت در اسفندماه ۱۳۲۹ و زمانی که دکتر مصدق در اردیبهشت‌ماه ۱۳۳۰ زمام امور را به دست گرفت، نخستین اقدام عملی وی تشکیل هیأت‌ مدیره جهت ملی شدن نفت در پالایشگاه نفت آبادان بود. در این راستا مرحوم بازرگان به همراه هیأتی به آبادان سفر کرد و پس از تشکیل جلسه و مذاکره در این شهر، کار ملی شدن صنعت نفت را به دست گرفت.  خود وی نقل می‌کرد که به اتفاق حسین مکی و سایرین وارد اتاق رئیس شرکت نفت می‌شوند و وقتی «مستر دریک» رئیس شرکت نفت برای استقبال از آنها از جای خود بلند می‌شود، مرحوم مهندس بازرگان بلافاصله بر جای وی روی صندلی می‌نشیند. رئیس شرکت نفت که چنین حرکتی را می‌بیند، اتاق را ترک می‌کند. قبل از این اتفاق نیز مهندس بازرگان با هیأت و جمعی از مردم آبادان با در دست داشتن پرچم ایران وارد شرکت نفت می‌شوند، مهندس بازرگان پرچم انگلستان را پایین می‌کشد و پرچم کشورمان را جایگزین آن می‌کند.

 

 

منبع: ایران

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: