مکتب نجف اشرف / دکتر ابوالفضل فاتح - بخش سوم و پایانی

1396/10/16 ۰۸:۲۱

مکتب نجف اشرف / دکتر ابوالفضل فاتح - بخش سوم و پایانی

موضوع مهم دیگر، در خوداتکایی و استقلال نهاد علم و نحوه تأمین مالی آن است. حوزه نجف اشرف به استقلال خود در اقتصاد، نظام آموزشی و سیاست سخت حساس است و هیچ دخالتی را از سوی حکومت یا غیر حکومت در امور خود نمی‌پذیرد.

 

 

رویکردهای سیاسی و استقلال نهاد حوزه

موضوع مهم دیگر، در خوداتکایی و استقلال نهاد علم و نحوه تأمین مالی آن است. حوزه نجف اشرف به استقلال خود در اقتصاد، نظام آموزشی و سیاست سخت حساس است و هیچ دخالتی را از سوی حکومت یا غیر حکومت در امور خود نمی‌پذیرد. از نظر مالی با نفی پذیرش کمک از حکومت، تنگدستی و ریاضت را پذیرفته و صرفا به کمک‌ها و وجوهات شرعی مردم استوار است و البته به وادی کسب درآمد از طرق دیگر نیز کشیده نشده است؛ یعنی حوزه نجف اشرف تجارت نمی‌کند. حساسیت به استقلال حوزه به حدی است که آیت‌الله سیستانی هیچ کمکی از هیچ دولتی را قبول نمی‌کنند و آیت‌الله فیاض بیان می‌‌دارد: «علمای ما شهادت را قبول می‌کنند، اما کمک دولت را قبول نمی‌کنند!»

همین سبک عدم وابستگی اقتصادی به دولت یا جریانات، به این حوزه استحکام منحصر به فردی بخشیده است و لذا توانسته در دولت‌ها و حکومت‌های مختلف که بعضا تا حد کشتار و قلع و قمع طلبه‌ها پیش رفته‌اند، استقامت ورزیده و دوام بیاورد. نهایت ارتباط حوزه با دولت، صدور مجوز اقامت طلبه‌های خارجی از سوی دولت پس از دریافت تأییدیه شورای منتخب حوزه است. این شورا نیز منتخب حوزه است و دولت نقشی در آن ندارد.

استغنای اقتصادی حوزه علمیه نجف تا آنجا پیش رفته است که آیت‌الله سیستانی نه تنها کمک از دولت را نمی‌پذیرد، بلکه مصرف وجوهات در عراق را هم به خود مردم واگذار کرده است. این استغنا قطعا آثار معنوی و واقعی بسیاری در حفظ کرامت حوزه و روحانیت برجای گذاشته و اعتماد به نفس و حسن نیت تلاش حوزه در امر دین را تعمیق می‌بخشد.

در عین استقلال و پرهیز از مداخلات پرهیاهو و حزب‌گرایانه سیاسی، حوزه علمیه نجف از بُعد نظری، دارای دیدگاه سیاسی متنوع است. این موضوع که حوزه نجف چه دیدگاهی درباره حکومت در اسلام دارد، بحثی فقهی است که باید اهلش به آن بپردازند؛ اما از منظر یک ناظر بیرونی اگر بخواهم جمع‌بندی کنم، می‌توانم بگویم نجف در این خصوص صراحت ندارد و باب اجتهاد در این خصوص را نبسته است؛ اما قیام ابتدایی برای تشکیل حکومت در این حوزه عمومیت نداشته است.

در خصوص وظیفه فقهای شیعه در دوران غیبت، به عنوان مثال، حوزه نجف طیف وسیعی از دیدگاه‌ها را شامل شده است: نگاه تقلیل‌گرایانه در حد دخالت در امور حسبیه از یک سو، دیدگاه دخالت به میزان توان و هنگام ضرورت که مشروعیت حکومت را به امضای مجتهد می‌داند اما قیام ابتدایی به حکومت نمی‌کند، چنان‌که از سیره آیت‌الله خویی استنباط می‌شود از سوی دیگر، تا نگاه حداکثری طرح تشکیل حکومت با ولایت مطلقه چنان که امام‌خمینی باور داشتند، و نهایتاً دیدگاه بینابین دولت مدنی و نظارت فقیه که در آیت‌الله سیستانی سراغ می‌رود.

در میان نسل جدید نیز این‌گونه فهمیده می‌شود که آیت‌الله ایروانی و بسیاری از اساتید دیگر به دیدگاهی بین آیت‌الله خویی و آیت‌الله سیستانی، یعنی دخالت در سیاست و حکومت در حد «ضرورت و مصلحت» و در چارچوب احکام اولیه و نه از نوع ولایت مطلقه، و عده دیگری از علما نظیر آیت‌الله جواهری به دیدگاه امام خمینی یعنی ولایت مطلقه نزدیک باشند. آیت‌الله سند نیز دیدگاه خاص خود را با عنوان دولت جهانی در نظام معصوم(ع) دارد که نقشی ویژه برای علما و نخبگان و مؤمنان در آن قائل هستند. تنها نقطه اشتراک این دیدگاه‌های متنوع، شاید این باشد که مشروعیت حکومت منوط به امضای نهایی مجتهد جامع‌الشرایط است.

در بین رویکردهایی که عنوان شد، امروز و تحت زعامت آیت‌الله سیستانی، نگاه غالب اولویت دادن به دخالت ابتدایی در سیاست و حکومت نیست. از منظر ایشان دخالت در سیاست تنها از باب «ضرورت و مصلحت» باید باشد؛ به عبارتی ایشان توانسته است با دو قید «ضرورت» و «مصلحت»، بر میزان دخالت در سیاست و قدرت مهار بزند و با تصمیمی ارادی، سیاست و حکومت را شغل روزمره خود تعریف نکند. همین نگاه پرهیز از سیاست مداخله‌گرایانه و محدودکردن ورود به سیاست، به «ضرورت و مصلحت» و همچنین تنوع جهان‌بینی‌های سیاسی در حوزه علمیه نجف اشرف (در کنار عواملی چون بافت متفاوت اجتماعی و قومی و مذهبی عراق)، باعث شد تا ولایت فقیه یا مرجعیت در قانون اساسی عراق وارد نشود؛ اما شیعه‌بودن نخست‌وزیر که تابعی از پارلمان و در حقیقت اکثریت شیعی عراق است، تضمین شود.

حوزه علمیه نجف اشرف علاوه بر سنتهای علمی خود، تجربه ایران را نیز در اختیار دارد که به این تجربه احترام می‌گذارد و نام حضرت امام را به عزت و تواضع یاد می‌کند و در این حال از نکات مثبت و منفی این تجربه، برداشت‌های خود را دارد. اگر مقایسه‌ای با پنج سال گذشته بخواهم بکنم، این روزها درنظر داشتن موضوع «مصلحت» در کنار «ضرورت» که نوعی تلفیق دیدگاه نظری با واقعیت بیرونی است، بیشتر در ادبیات اساتید شنیده می‌شود که به نظر می‌رسد ناشی از تجربه‌های اندوخته و آموخته شده تحولات سالهای پس از سقوط صدام و نقش روحانیت شیعه در دوران اخیر عراق باشد.

تا پیش از سقوط صدام، به طور کلی در نجف، حفظ نوعی فاصله با حکومت در عراق یک اصل بود. اگر حکومت سر ستیز با دین نداشته و یا به حریم حوزه تعدی نداشته است، جریان اصلی حوزه نیز سودای مداخله در امور را در سر نمی‌پرورانده است. البته اگر مفسده‌ای احساس می‌شد، به شیعیان هشدار داده می‌شد؛ چنان‌که زمانی رفتن به مدارس دولتی را جایز نمی‌دانستند و وقتی احساس شد در خلأ حضور وسیع جوانان مؤمن شیعه در مدارس، احزاب غیر دینی توانسته‌اند از خانواده‌ها عضوگیری کنند، مجدداً اجازه داده شد. یا شهید صدر اقدام به تأسیس «حزب‌الدعوه» کرد تا جوانان را از تهاجم اندیشه‌های مارکسیستی و الحادی و انحرافی محافظت کند، گرچه بعداً خود از این حزب خارج شد.

زمانی نیز حکومت فشار آورد و از حوزه تقاضای همکاری داشت که به دلیل عدم تمکین، از مهاجرت و تبعید گرفته تا زندان و نثار خون علمای بزرگ نظیر شهید صدر و وابستگان بیوت مراجع نظیر خاندان حکیم و شاگردان و فرزند آیت‌الله خویی و دیگر بزرگان و همچنین تلاش برای حذف زعامت آیت‌الله خویی و یا طراحی ترور آیت‌الله سیستانی و حصر ایشان پیش می‌رفت. آنجا نیز که ضرورت راهی جز مداخله در سیاست باقی نگذاشته، حوزه ورود کرده و اثر سیاسی خود را بر جای گذاشته است، که به مواردی از آن اشاره شد. این دخالت محدود و مؤثر را در «انتفاضة شعبانیه» نیز از سوی آیت‌الله خویی مشاهده می‌کنیم. همچنین هر جا کیان دین و میهن در خطر بوده، حوزه حکم جهاد هم داده است؛ چنان که آیت‌الله سیستانی علیه داعش حکم دادند. البته ورود ایشان به حوزه سیاست، از جمله اصرار بر یکپارچگی عراق، ورود جهت شکل‌گیری قانون اساسی و تعیین نخست‌وزیر شیعی و یا مداخله در بحران نجف پس از محاصره حرم شریف توسط آمریکایی‌ها، همگی از نوع دخالت ثانویه و حداقلی و از جنس حضور در گردنه‌های خطرناک برای دفاع از امت و بازکردن گره‌های سخت بوده است.

به‌ طور کلی می‌توان گفت صرف نظر از طیف متنوع دیدگاه‌ها درباره ولایت فقیه و ورود حداقلی فقها در سیاست، در بُعد عملی فعالیت سیاسی یا حزبی به مفهوم رایج در این حوزه جاری نیست. امروز نیز با آنکه حکومت ضدیتی با دین ندارد، توصیه زعامت حوزه آن است که استاد یا طلبه حوزه نجف به شکل روزمره در سیاست مداخله نکند. مراجع عظام به‌ویژه زعیم حوزه نیز عموماً از پذیرش سیاسیون پرهیز دارند. زعیم حوزه نجف هر روز بیانیه نمی‌دهد و غالباً در سیاست ریز نمی‌شود و عموماً در انتخابات هم مداخله نمی‌کند. البته این موضوع حالت تحکمی ندارد و بیشتر وجه توصیه‌ای دارد و تنوع و آزادی دیدگاه‌ها در نجف ممکن است باعث شود که برخی در انتخابات نیز مداخله کنند که این موضوع عمومیت نداشته است و نمی‌توان آن را تعمیم داد.

در نجف اشرف حکومت‌های امروز جهان حکومت مطلوب تلقی نمی‌شوند، با این حال معمولا به رابطه صلح‌آمیز دولت‌های جهان به‌ویژه دول اسلامی نگاهی مثبت وجود دارد و کمتر ادبیات و سیاست تهاجمی از این حوزه شنیده می‌شود. رفت و آمد به کشورها و تحصیل و تجارت هم موجب پرسش و مسئله‌ای نمی‌شود، می‌خواهد آن دولت ایران باشد یا عربستان، آمریکا باشد یا انگلیس٫ سفارش تنها به حفظ حلال و حرام خدا و رعایت حدود است. حتی نسبت به اخذ مقام سیاسی یا اجتماعی در کشورهای غربی در صورت وجود صلاح مسلمین، نگاه مثبتی وجود دارد. نسبت به تحمل ادیان و مذاهب، چه توحیدی و چه غیر توحیدی نیز انفتاح وجود دارد.

اصلی‌‌ترین خصوصیات حوزه نجف

بر اساس موارد پیش‌گفته، اصلی‌‌ترین خصوصیاتی را که حوزه نجف اشرف در موقعیت فعلی به نسبتی در خود نهادینه کرده و یا تلاش می‌کند تقویت کند، می‌توان در نکات ذیل خلاصه کرد:

ـ ایمان و باور به معنویت گرایی در کسب توفیقات، به‌ویژه زعامت و مرجعیت.

ـ تقدم بُعد نظری و تأکید بر فقه و اصول.

ـ اعتدال در فتوا، تعادل در ممشا.

ـ باور به ابتکار و نوآوری علمی و حریت در اجتهاد، در کنار تعلق به سنت و عقبه علمی خود و توجه به مکاتب دیگر و فقه مقارن.

ـ رویه‌های مدنی و دمکراتیک در فرایند مدیریت نهاد علم (حوزه).

ـ شاگردمحوری با حفظ کرامت و شأنیت استاد.

ـ استحکام و نشاط علمی، در عین مدارا و پذیرش تنوع آرا در حوزه و بیرون حوزه.

ـ پایبندی به سنتهای سلوک اجتماعی و شخصیتی از جمله ساده‌زیستی، ادب و آداب گفتگو و تعایش با مردم و نخبگان.

ـ نبود رقابت فردگرایانه و غیر اخلاقی به‌ویژه در سطح زعامت و مرجعیت.

ـ نگاه به درون و تقدم حفظ حوزه.

ـ منع فعالیت اجرایی و تصدی‌گری برای روحانیان.

ـ ورود حداقلی و ثانویه به سیاست با محوریت ضرورت و مصلحت؛ دشوارسازی مداخله سیاست در حوزه.

ـ استقلال اقتصادی از دولت‌ها و قدرت‌ها.

ـ پرهیز از تحزب.

ـ فراملیتی بودن.

ـ هاضمه بزرگ و بزرگ‌اندیشی.

ـ احترام به کرامت و حقوق انسان و عنصر اندیشه و آزادی.

ـ برخورداری از تجربه زیست به عنوان اقلیت مظلوم که روح همدلی و نگاه به حقوق اقلیت‌ها را وسعت داده است.

ـ حیات اجتماعی به مثابه یک نهاد مدنی در حد فاصل مردم و حکومت.

ـ تسلط به زبان عربی به عنوان زبان فهم قرآن کریم و روایات.

آسیب‌ها و چالش‌های نجف امروز

حوزه نجف در حال گذران تحولی بنیادین است. سقوط صدام و گشایش حوزه سیاسی در عراق سبب شده است که روز به روز انتظار از حوزه بالاتر برود و نقش نظارتی حوزه در سیاست جدی‌تر شود. انفتاح به عالم سبب شده است که تماس مستمری با نهادهای علمی و دینی جهان ایجاد شود، و تغییرات منطقه‌ای حوزه را به شکل مستمر در موقعیت‌های جدی برای اتخاذ تصمیم و نظر قرار داده است. علاوه بر آن جهانی شدن، روز به روز مسائل خاص خود را به دنبال دارد. تعداد شیعیان در کشورهای مختلف جهان در حال افزایش است و نیازهای فقهی و دینی نسل جوان روز به روز متحول می‌شود.

این موضوعات دغدغه‌‌های اساسی آینده است و برای آنها تأملات جدی نیاز است. با تکریم و تواضع کامل در برابر این حوزه علمیه فاخر، وزین و بی‌نظیر که در کنار قم مقدسه، از امیدهای شیعیان جهان است و با ادای احترام به سایر حوزه‌های علمیه شیعی ـ از خراسان تا لبنان ـ با استنتاج از تجربیات سایر نهادهای علمی در جهان، مباحث مطروحه پیرامون حوزه‌های علمیه و توقعات عمومی از این نهاد علمی و با امید به مفیدبودن، مواردی از چالش‌ها را که به ذهن یک ناظر بیرونی متبادر می‌شود و البته ممکن است برای هر کدام ادله و توجیهات منطقی وجود داشته باشد، به عرض می‌رساند:

 

آینده استقلال سیاسی و اقتصادی حوزه

از ویژگی‌های حوزه استقلال اقتصادی آن و دنبال آن، استقلال سیاسی‌اش بوده است. ناکارآمدی دولت‌ها به‌ویژه در عراق باعث می‌شود تا مردم انتظار خود را معطوف به حوزه و مراجع نمایند و انتظار داشته باشند تا مراجع و حوزه دست به کار نقد و حتی دخالت در حوزه سیاست بزنند و برای جلوگیری از فساد و تقویت کارایی، اقدام نمایند. در چنین فضایی عدم دخالت به یک گونه تفسیر می‌شود و ورود حوزه و مراجع، تبعات دیگری به دنبال خواهد داشت و ممکن است به‌تدریج به دور شدن از ایده دولت مدنی منجر شود. با توجه به این چالش‌های محتمل، چه تمهیداتی برای استقلال سیاسی و اقتصادی حوزه در آینده می‌توان متصور بود؟

همچنین دگرگونی‌های اجتماعی و سیاسی و نیازهای روزافزون ممکن است به‌تدریج بُعد اقتصادی حوزه را دچار آسیب سازد. اینکه حوزه تا چه زمانی می‌تواند بر مبنای وجوه دریافتی علما و کمک‌های مردمی استقلال خود را حفظ کند، سؤالی جدی است.

علاوه بر اینها نیاز طلبه‌ها، حوزه و کارکردهای اجتماعی حوزه نیز در حال دگرگونی است. حوزه امروز در بسیاری از امور، از برپایی خیریه و تأسیس بیمارستان و رسانه و کمک در بحران‌های زیست‌محیطی چون زلزله گرفته تا برپایی نهادهای برون‌مرزی، در حال گسترش کارکردهای اجتماعی و علمی است.

علاوه بر آن با مبالغ اندک گذشته، امکان ایجاد زندگی‌های در حد متوسطی که حرمت و عزت طلبه‌ها را نگه دارد، آرام آرام دشوار می‌شود، به‌ویژه آنکه رویکرد حوزه عمدتا نظری است که باعث می‌شود توانایی‌های شغلی بسیاری از طلبه‌ها محدود باقی بماند. این موضوعات و انفتاح به عرصه سیاست و جهان خارج از حوزه، ممکن است کم‌کم راه منابع دولتی و اقتصادی را به حوزه باز کند و تبعات جبران‌ناپذیری داشته باشد.

علاوه بر آنچه گفته شد، به نظر می‌رسد بین ساختار امرار معاش، روند روزافزون طلبه‌ها و هدف منحصر به فرد حوزه نجف که تربیت فقیه است و طلبه نباید به مشاغل دیگر وارد شود، به‌تدریج نوعی درگیری پدید آید و باید تدبیری اندیشیده شود. استقلال اقتصادی حوزه از دولت، برای آینده روحانیت شیعه امری حیاتی است و در این حال وابستگی به وجوهات و شهریه نیز با گسترش تعداد طلبه‌ها، عوارضی چون خطر عوام‌گرایی حوزه یا وابستگی به ثروتمندان و یا فقیر شدن حوزه را ممکن است به دنبال داشته باشد. طلبه نیز اگر خود بخواهد تولید درآمد کند، موارد مرتبط با فعالیت‌های فکری و حوزوی او چندان محل کسب درآمد نیست و ناچار خواهد شد یا مشاغل دولتی اختیار کند، یا شغل غیرحوزوی.

رویکرد اقتصادی حوزه در درازمدت چه خواهد بود؟ آیا منع طلاب از کارکردن در حرفه‌های دیگر، هنوز کارایی گذشته را دارد؟ آیا می‌توان به دورانی بازگشت که منبع درآمد و معیشت طلاب، دین نباشد؟ اینکه آیا ضروری است طلبه تا پایان عمر شهریه دریافت کند و آیا بهتر نیست اگر بنا به پرداخت شهریه است، مربوط به دوران رسمی تحصیل باشد و پس از آن طلبه خود مسئول تحصیل درآمد باشد نیز نکته دیگری است.

مجموعا این موضوع که ناشی از متحول شدن فضای اجتماعی سیاسی حوزه نجف است و مبتلابه سایر حوزه‌های علمیه نیز می‌باشد، نیازمند تفکر و آینده‌نگری است و اتخاذ هر تدبیری، نیازمند سنجش دقیق و همه‌جانبه است و نباید به دلیل مشکلات نظام جاری، محاسن آن را نادیده گرفت و به یکباره و بی‌مطالعه تصمیم جدیدی گرفت که چه بسا خطرهای بیشتری برای حوزه نجف به دنبال داشته باشد.

 

ضرورت تبیین نظری و مستند کردن اندیشه‌ها

نجف روی کاکل کیاست و درایت زعیم خود و مراجع روشن‌ضمیرش می‌درخشد. در این حال نیازمند تعریف روشن‌تری از منزلت خود در آینده است. نجف تنها حوزه علمیه‌ای برای عراق نیست و یکی از دو بال اصلی علمی جهان تشیع در کنار قم مقدسه است. در این حال سلوک متفاوت نجف، به‌ویژه در امر سیاست، نیازمند تبیین تئوریک است. هر دو نظریة «ولایت مطلقه فقیه» و «دولت مدنی» گرچه به صورت کلی ترسیم و تبیین شده‌اند، اما مبانی نقلی و عقلی آنها نانوشته باقی مانده است. مادامی که این نظریات صرفاً در حد حوزه علمیه بود و ارتباطی با زندگی عمومی مردم پیدا نمی‌کرد، نیازی هم به توضیحش نبود؛ اما در شرایط امروز که هر دو دیدگاه اصلی مستقیما بر زندگی و برنامه اجتماعی شیعیان تأثیرگذار است، نمی‌توان از تبیین مستدل آن طفره رفت و صرفاً در حد یک تکلیف تقلیدی از مردم در قبال آن مطالبه داشت. اگر منابع روشن برای فهم مبانی و دیدگاه نجف و قم در اختیار نباشد، آنگاه این دو نظریه مبتنی بر ظن و گمان تفسیر خواهد شد که چه بسا قریب به صواب نباشد. علاوه بر آن ضرورت دارد که ‌اندیشه‌های اساتید بزرگ حوزه و حداقل نوآوری‌های جدید مستمراً تدوین و منتشر گردد، حتی اگر در قالب پیاده‌کردن مطالب درس و ضبط و ثبت توضیحات شفاهی باشد تا میراثی برای آیندگان باقی بماند.

 

تولیدات علمی و انتشارات حوزوی

در حوزه علمیه، تولید و انتاج‌های علمی فراوانی انجام می‌شود؛ اما این تولیدات هنوز نظم و نسق مورد انتظار در خصوص مخاطب و تأثیر بر جهان علم را ندارد. مخاطبان این تولیدات عموماً محدود به درون حوزه نجف است و افق بزرگتری برای بسیاری از نوشته‌ها مدّ نظر قرار نمی‌گیرد، درحالی که انفتاح جهانی به حوزه نجف، مخاطبان متنوعی را در برابر حوزه قرار می‌دهد. در جهانی که ماهیانه هزاران مقاله و کتاب منتشر می‌شود، حوزه نجف باید به شیوه‌هایی بیندیشد که صدای تفکر و اندیشه شیعی را در جهان علم منعکس کند. در این زمینه و به‌ویژه با توجه به حجم روزافزون طلاب، می‌توان تولیدات بیشتر، منظم‌تر و با هدف مخاطبان متنوع‌تر را مد نظر قرار داد.

علاوه بر اینها، انتشارات حوزوی نیازمند تعیین ملاکی چون انتشارات علمی است. اکنون هر فردی به تشخیص خود آنچه لازم می‌داند و به ذهنش مفید می‌رسد، منتشر می‌سازد که البته از باب آزادی اندیشه و بیان بسیار خوب است؛ اما شایسته است برای اینکه طلبه و مردم بتوانند کتب تأییدشده را از کتب دیگر تشخیص دهند، حوزه نجف اشرف بدون ممانعت از انتشار کتب اشخاص، روشی جامع را برای تأیید و معرفی کتب موثق اقامه کند. گرچه برخی کتب از جمله «تقریرات» به تأیید بزرگان می‌رسد، اما برای حفظ موازین لازم در بازار کتب فقهی و مذهبی مکفی نیست.

ضعف دیگر این است که اساساً انتشاراتی که قابل عرضه به دنیای خارج از حوزه علمیه و برای شناساندن تشیع به مراکز علمی و نخبگان جهان باشد، تقریباً بسیار نادر است. حوزه علمیه نجف اشرف باید از طریق تبادل علمی با مراکز علمی جهان، در اندیشه معرفی تشیع به جهان جدید باشد.

 

نظریه‌پرداری و آشنایی با مبانی فکری و فلسفی جهان جدید

بُعد تکنولوژیک جهان جدید امروز به سنتی‌‌ترین خانواده‌ها نیز وارد شده است. کمتر خانواده‌ای را می‌توان یافت که دسترسی به فنّاوری‌های ارتباطی نوین نداشته باشد. به موازات این فناوری‌ها، دستاوردهای جدید فلسفی و اندیشه‌ای نیز راه خود را باز می‌کنند و دغدغه‌‌های فکری خود را به‌ویژه برای نسل جوان به دنبال خواهند داشت. پاسخ به سؤالات و چالش‌های جدید برآمده از بنیان‌های اندیشه‌ای جهان جدید، نیازمند آشنایی با این اندیشه‌هاست. ناآشنایی با این علوم، به ناتوانی در پاسخگویی به نیازهای فکری جوامع مسلمان و نسلهای جدید و آینده منجر خواهد شد؛ به همین دلیل شاید آشنایی عمیق با اقتصاد، سیاست، فلسفه و علوم اجتماعی و آموزش زبان‌های بین‌المللی ضروری باشد تا بتوانند به تولیدات علمی، نظریه‌پردازی‌های نوین و حضور مؤثرتر در جهان علمی و اجتماعی منجر شود.

 

فقه سیاسی، فقه اجتماعی، پرسش‌های روز و فقه غرب‌نشینان

تلاش‌های خوبی در حوزه نجف برای پاسخ به پرسش‌های فقهی روز به‌ویژه در موضوعات مربوط به تحولات علمی، تکنولوژیک و پزشکی و حقوق انسان آغاز شده است. موضوعات مرتبط با جهان غیر اسلامی نیز با هوشمندی مد نظر قرار گرفته است؛ اما در چالش مدرنیزاسیون سریع جوامع، تولیدات فعلی نجف اشرف با روند پیچیدگی‌های دنیای امروز و سرعت تحولات و میزان ارتباط شیعیان با جهان غیر مسلمان سازگاری کامل ندارد. پرهیز از سیاست نیز سبب شده است بسیاری از پرسش‌ها که به حوزة دخالت دولت‌ها یا سازمان‌های دولتی یا حقوق مردم در قبال دولت‌ها برمی‌گردد، به اتهام سیاسی بودن، بی‌پاسخ گذاشته شود که باید برای آن فکری کرد. نجف نمی‌خواهد در سیاست دخالت کند؛ اما به هر روی در معرض پرسش‌های سیاسی و اجتماعی روزافزون جوامع شیعی است و طبیعتاً نیازمند فقه سیاسی و فقه اجتماعی روزآمد مبتنی بر اجتهادی جامع‌نگر و برخاسته از مکتب نجف است.

 

کمبود منابع مطالعاتی برای شیعیان دوردست

انتشارات اصلی نجف به زبان عربی است و زبان‌های دیگر معمولاً در این حوزه فقیر هستند. زبان فارسی نیز به مدد حوزه علمیه قم از منابع خوبی برخوردار شده است. فقدان طلبه‌های باسواد در کنار نبود منابع غنی و مکفی برای شیعیان، به‌ویژه در کشورهای غربی، شیعیان نسلهای آینده را در معرض یک خلأ واقعی معارفی و ضعف فکری در برابر اندیشه‌های الحادی و انحرافی قرار می‌دهد. امروز به‌زحمت می‌توان یک تفسیر مناسب قرآن یا نهج‌البلاغه به زبان غیر عربی و غیر فارسی پیدا کرد. حتی بیشتر سایت‌های مراجع عظام تقلید به یکی دو زبان عربی و فارسی و نهایتا اردو و انگلیسی احکام شرعی را ارائه می‌دهند. این نقطه ضعف باعث می‌شود تا تحقیقات روزافزونی که در حوزه اسلام و به زبان‌های غیر عربی انجام شود، از یافته‌ها و پژوهش‌ها و تحقیقات موجود بی‌بهره باقی بماند.

 

ارتباط بین‌ حوزوی

ضعف ارتباط علمی بین حوزه‌های علمیه، از ضعفهای شاخص است. شاید علما با یکدیگر نشست و برخاست‌هایی داشته باشند؛ اما تبادل علمی به شکل رفت و آمد جدی و منظم اساتید و یا مناظرات و نشست‌های علمی بین حوزه‌های علمیه به‌ویژه نجف و قم بسیار کم است و صرفاً شاید از طریق بعضی مکتوبات و یا شاگردان علما از دیدگاه‌های هم با خبر شوند. در جهان امروز باید بابهای ارتباط علمی گشوده‌تر باشد.

 

ضعف معیارهای ورود به طلبگی

طلبه‌شدن بیشتر برخاسته از یک تشخیص فردی و یا خانوادگی است. معمول است که در خانواده‌های روحانی، فرزندان ذکور و حداقل یکی از آنها ملبس به لباس روحانی باشد. در حقیقت طلبه‌شدن تابع علاقه و سنت است و «استعداد» نقش مهمی در این مقوله ندارد. اگر استعداد و همت طلبه معمولی باشد، در حد عادی رشد می‌کند و نهایتاً طلبه متوسطی خواهد شد و اگر دارای هوش و ذکاوت فوق‌العاده باشد و همت و توفیق یارش باشد، طبیعتاً به سطوح بالاتر تا حد مرجعیت ارتقا خواهد یافت. برای ورود به طلبگی حداقلی تعیین نشده مگر در حد سواد خواندن و نوشتن که این البته از اشکالات است و در بلندمدت موجب پرورش تعداد زیادی طلبة معمولی و صرف امکانات و بودجه تا آخر عمر برای این طلبه‌هاست که معلوم نیست تا چه ‌اندازه برای حوزه علمیه، جامعه و حتی خود این افراد مفید باشد.

 

مراجع خودخوانده

تبلیغ و تکاپوی شخصی و استفاده از رسانه‌ها و پرداخت هزینه برای جاانداختن یک مرجع، امری ناپسند و مذموم شناخته می‌شود. در این حال در فضای دمکراتیک اعلام مرجعیت، این نقص نیز بروز می‌کند که برخی افراد با تراز علمی نه چندان برتر، با توجیهات فردی یا خانوادگی و موروثی یا محلی و منطقه‌ای و یا دخالت جریانات سیاسی یا دولت‌ها و یا صرف هزینه و تبلیغ و رسانه، تکاپوی جاانداختن خود را کرده و فضایی را به خود اختصاص داده یا حاشیه‌هایی ایجاد کرده‌اند. گرچه چنین کسانی، عموماً در نجف چندان رونق نمی‌یابند و در حد محدودی باقی می‌مانند و به دلیل فقدان فضل زیاد و یا شاگردان فاضل، معمولاً تداوم نمی‌یابند، اما پیدا کردن راهی که هم دخالت در فرآیند سنتی و دمکراتیک مرجعیت نباشد و هم از این نقیصه پیشگیری کند، یک ضرورت است. نجف باور دارد که این خداست که کسی را در منصب مرجعیت، به‌ویژه مرجعیت عالی می‌نشاند و چنین افرادی نمی‌توانند به منصب حقیقی دست یابند. این نگاه نباید مانع دقت در رفع نقیصه جاری باشد.

 

مبلغان کم سواد

تبلیغ از شاخصه‌های حوزه علمیه نجف اشرف شمرده نمی‌شود و شاید در نگاه سنتی حوزه نجف، طلبه‌ای که به تبلیغ می‌رود، تا حدی از تحصیل بازمانده و کسی که استاد است، فرصتی برای تبلیغ ندارد؛ لذا منبر رفتنِ تبلیغی چندان پسندیده شمرده نمی‌شود. این موضوع سطوح منابر را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد و با توجه به روند رو به رشد تحصیلات و دانش عموم مردم و مخاطبان منابر، به نظر می‌رسد باید فکری برای منابر بشود. اخیراً توجه طلاب عراقی به وجه تبلیغ بیشتر شده و روزهای آخر هفته، طلاب عراقی برای تبلیغ به شهرهای خود بازمی‌گردند.

نکته دیگر آنکه منابر خطبا معمولاً نظارت نمی‌شود و مهمترین ملاک، تعداد مستمعین یک منبر است؛ اما در دورانی که خرافه‌ها به عنوان کالای دینی عرضه می‌شوند و هر روز از گوشه و کنار ادعاهای بی‌ریشه به نام دین به خورد جامعه داده می‌شود و موجب تضعیف دین و مستمسکی برای مخالفان می‌گردد، باید معلوم باشد هر منبر تا چه ‌اندازه بینش مردم را عمق بخشیده و دین را از آرایه‌ها و خرافه‌ها و بدعت‌ها دور نگاه داشته یا تا چه ‌اندازه روایات و تفاسیر مستند تحویل مردم داده است. حوزه نیازمند شیوه‌های پیشرفته‌تری برای تقویت و نظارت بر منابر است.

رونق نداشتن زبان‌های خارجی به‌ویژه انگلیسی و فرانسه و اسپانیایی در حوزه نجف اشرف از یک سو و از سوی دیگر تعداد رو به تزاید شیعیان در کشورهای غربی شرایطی را پدید آورده که حوزه برای تربیت طلبه برای این کشورها در اقدامی درست و آینده‌نگرانه به طلبه‌های بومی روی آورده است. دهها جوان شیفته تشیع هر ساله به نجف سفر می‌کنند و به تحصیل علوم دینی می‌پردازند و پس از عمامه‌گذاری، بازمی‌گردند. نقطه قوت این جوانان، شیفتگی به مذهب و آشنایی به زبان بومی است و نقص عمده بسیاری از این جوانان، بی‌بهرگی از دانش و عمق فقهی مناسب است، حال آنکه پرسش‌های شیعیان در غرب پیچیدگی‌ها و تنوع بیشتری دارد و ارائه مکتب اهل بیت در مواجهه با امکانات، نیروهای آموزش‌دیده و قدرت تبلیغی مکاتب دیگر، هم ظرافت و هم دانش بیشتری می‌طلبد. باید فکری برای تربیت بلندمدت روحانیان مسلط به زبان انگلیسی و در عین حال ممحض واقعی در فقه کرد. فراموش نکنیم تحصیل‌کرده‌ترین، ثروتمند‌‌ترین و فعال‌‌ترین نیروهای شیعی در غرب در حال شکل‌گیری‌اند. باید از این ظرفیت غافل نشد و مراقب بود در خلأ جریان اصلی تفقه شیعی در غرب و بلاد دوردست، شاهد شکل‌گیری فرقه‌های جدید و منحرف و یا اعلام مرجعیت افراد کم‌صلاحیت و آیت‌الله‌های یک‌شبه برای شیعه در این کشورها نباشیم.

 

ارتباط بین مذهبی ر بین دینی

گرچه نجف اشرف انفتاح روشنی نسبت به گفتگوی بین مذهبی با سایر مذاهب اسلامی و بین دینی با سایر ادیان الهی دارد و عراق در جریان مناقشات اخیر، بردباری و رویکرد انسانی خود را به نحو شایسته‌ای نشان داده است، اما در عین حال دیپلماسی فعالی از سوی این حوزه در جهان اسلام و در ارتباط با سایر ادیان مشاهده نشده است؛ راهبرد (استراتژی) و دیدگاه مشخصی بیان نشده و اگر هم شده، عناصر مناسب آن شناسایی و معرفی نشده و مخصوصا به فعلیت نرسیده است. در عمده کرسی‌ها و مناسبات بین مذهبی و بین دینی فعال در جهان امروز، جای نماینده‌ای از حوزه علمیه نجف اشرف خالی است. مذاهب و سایر ادیان مشتاقند بدانند نجف در قبال تحولات عقیدتی و جنبش‌های فکری و پرسش‌های اندیشه‌ای جهان امروز چه می‌گوید و الگوی نجف برای همفکری، همزیستی و یا جلب همراهی سایر مذاهب و ادیان چیست.

 

ضعف رسانه‌ای

حوزه علمیه نجف اشرف رسانه‌ای مختص به خود ندارد. در فضای مجازی حضوری بسیار ضعیف و کم‌سو دارد و علاقه‌ای هم به حضور رسانه‌ای از خود نشان نمی‌دهد. رسانه‌ها و تلویزیون‌های متکثری به نام مذهب مشغول به فعالیت هستند و بیشتر به شیوه‌ای سلیقه‌ای و یا برای تبلیغ جریان و گروه و افراد خاص مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرند. البته این تکثر در فرهنگ مذهبی بلامانع است، اما اشکال آن است که رسانه‌ای رسمی که نهایتا مردم بتوانند در موارد شبهه و اشکال و پیداکردن حقیقت به آن رجوع کنند و بر وثاقتش اطمینان داشته باشند، در دسترس نیست. درحالی که گوش‌ مردم در اختیار رسانه‌هایی با عنوان مذهبی است، این رسانه‌ها عموما از نظر کیفی بسیار ضعیف و از نظر رویکرد نیز چه بسا با اندیشه اعتدالی و عمیق تشیع فاصله داشته باشند و در بهترین حالت، بیشتر بر احساس مذهبی تأکید دارند تا اندیشه دینی. به نظر می‌رسد نجف اشرف چه در بیان مواضع خود و چه در عرضه اطلاعات مذهبی و اخلاقی متناسب با ره‌یافت (دکترینِ) تشیع در جهان، نیازمند بازبینی رویکرد خود در قبال رسانه است.

 

تعطیلات حوزوی

تعطیلات طولانی حوزوی از نکات قابل تأمل در همه حوزه‌های علمیه است. چه بسا تعداد روزهای فعال سال در حوزه به بیش از ۱۲۰ روز نرسد و در همان روزهای فعال هم بعضا به یکی دو ساعت تدریس بسنده می‌شود و تازه اگر طلبه‌ای شرکت هم نکرد، امکانی برای فراخوان او به درس وجود ندارد! این تعطیلات توان موجود در حوزه را به هدر می‌دهد، در حالی‌که ساماندهی این نیروها در قالب کارهای علمی، پژوهشی و تولیدی سرمایه فراوانی برای حوزه خواهد داشت.

 

مراقبت‌های مدرنیزاسیون حوزه

ارتباط با نهادهای علمی و دینی در سایر نقاط جهان ممکن است اتخاذ تصمیماتی مبتنی بر نوین‌گرایی (مدرنیزاسیون) فضای مادی حوزه را نیز در بر داشته باشد؛ برای مثال با کوشش بزرگان، در سالهای اخیر در نجف اشرف مدارس جدیدی در حال ساخت است. در فضای باز فعلی نجف، اگر مدارس جدید با ساختاری قوی طراحی شوند، همچون دانشگاه تهران که در فضای باز آن روز علمی ایران تأسیس شد و نقشی محوری در تولید فرهنگ و سبک علمی ایفا می‌کند، مدارس جدید به عنوان ژنراتورهای جریان طلبگی حوزه علمیه نجف در آینده ایفای نقش خواهند کرد. مدیریت این مدارس و سبک علمی، آموزشی و پژوهشی و سلوک سیاسی و اقتصادی و زیّ طلبگی آنان به‌شدت بر آینده حوزه نجف تأثیرگذار خواهد بود. نجفِ آینده ارتباط دیالکتیکی خاصی با این مدارس خواهد داشت و فارغ‌التحصیلان این مدارس بخشی بزرگ از نمایندگان نجف آینده و حتی جریان روحانیت شیعی خواهند بود؛ لذا حوزه نجف اشرف و مدیریت عالی این مدارس مسئولیتی مضاعف نسبت به نهال‌هایی که امروز کاشته می‌شود و سبک و سیاقی که این مدارس بر آن قرار می‌گیرند، بر عهده دارند.

در برخی از این مدارس به شکل فوق تصوری از نظر ساخت و ساز و امکانات و تسهیلات، پیشرفته طراحی شده‌اند. در حجرة هر طلبه، دسترسی به همه امکانات رفاهی، رایانه، ارتباط با فضای مجازی و همچنین در فضای ساختمان محلی برای سلامت جسمانی با امکانات پیشرفته پیش‌بینی شده است. طبیعتاً طلبه‌هایی با شرایط خاص و حداکثر قابلیت در این حوزه‌ها پذیرفته می‌شوند و نهایت دقت برای حفظ هماهنگی و سازگاری این بناها با سایر حوزه‌های علمیه در نجف اشرف می‌شود. در عین حال باید دید با توجه به عدم برخورداری بسیاری از طلاب از این امکانات، پایه‌گذاران این مدارس برای کاهش تأثیرات احتمالی شکاف امکانات و رفاهیات چه تدابیری اندیشیده‌اند. در این مدارس احتمالاً شیوه‌های جدید در نظام مدیریت و آموزش و احتمالاً متناسب با سیستم‌های جدید به کار بسته خواهد شد. باید دید برآیند نظام آموزشی جدید و گسترش رفاهیات و امکانات با توقعات علمی و خصوصیات اخلاقی مورد انتظار از طلبه چه نسبتی پیدا خواهد کرد.

این تنها یک مثال است. گریزی نیست جز اینکه برای محیطی مانند حوزه نجف، تغییر و تحولات بنیادین سریع در قالب استراتژی و طرحی کامل دیده شود و گرنه چه بسا در کنار مواهب غیر قابل انکارش، ناهمگونی آسیب‌زایی در پی داشته باشد. اعتبار نهادهای تراز اول جهان در تکامل دائمی و تولید دانش و در عین حال، توانایی برقراری و حفظ و بازتولید سنتها در جهان جدید است. مکرراً می‌بینیم که دانشگاه‌های تراز اول جهان ساختمان‌های خود را با معماری قرن ۱۸ و ۱۹ برپا می‌کنند و ساختمان‌ها و سنتهای کهن خود را نیز حفظ می‌کنند و در عین حال با بهره‌گیری از پیشرفته‌‌ترین امکانات، در صف نخست تولید علم جهان می‌ایستند. و البته معماری نمودی است از اینکه چگونه سنتها در زمان حال بازتولید و تجدید می‌شوند. پیداکردن راههای جدید تقویت علمی و روزآمدی حوزه در کنار ضروت ارتباط با سنتهای گذشته، به حفظ معنایی حوزه نجف کمک می‌کند و امکان خروج‌های انحرافی را بسیار کم می‌سازد. نجف میراث گرانبهایی است و طبیعی است همه بکوشند با تأمل جدی در این فرایندها، اولویت‌بندی، و توجه به این نکته که تجدد نجف از درون نجف و در تعامل با جهان بیرون برمی‌خیزد، بهترین راه را پیدا کنند تا خدای ناکرده منجر به توسعه یک‌بُعدی و نامتوازن با واردکردن عناصر چهل‌تکه از فرهنگ‌های مختلف نشود و به آسیب به این میراث عظیم تاریخی و معنوی و علمی نینجامد.

 

حسابرسی و پاسخگویی

حوزه در پرداخت‌ها و دریافت‌ها بسیار دقیق است و به‌شدت به فساد حساس است؛ اما تقریباً فاقد نظام ارزیابی است. اینکه آنچه هزینه شده است و یا می‌شود و پروژه‌هایی که سرمایه‌گذاری شده و یا می‌شود و کتبی که منتشر شده یا می‌شود و امثال آن تا چه ‌اندازه واقعاً مؤثر واقع شده و آیا میزان هزینه با میزان تأثیرگذاری سازگاری داشته یا نه، صرفاً مبتنی بر حدس و گمان و گزارش‌ها و ارزیابی‌های فردی و کمّی است؟ برای مثال شاید تعداد بالایی کتاب منتشر شود، اما اینکه این کتب تا چه ‌اندازه خریداری شده و واقعاً چه کسانی از آن استفاده کرده‌اند و آیا این بودجه در جای دیگری اگر استفاده می‌شد مفید‌تر بود یا نه، امری مغفول است.

شاید میزان وصول وجوهات و یا تعداد شرکت‌کننده در مراسمات، ملاکی برای میزان تأثیرگذاری حوزه تلقی شود، اما اینکه کیفیت دینداری مردم چگونه است و اساساً راهبرد بهتری برای ارائه و تبیین و ترویج دین وجود داشته یا نه، پرسشی واقعی است.

 

جهان تشیع و دکترین تشیعر اقلیت‌ها

گرچه اعاظم اصلی نجف، به تحولات جهان واقفند و آن را رصد می‌کنند، و تحلیل‌های جدی و دیدگاه‌های عمیق و پخته‌ای دارند، اما نجف در بسیاری از تحولات سیاسی جهان تشیع غایب است. بخش اعظمی از شیعیان جهان مقلد علمای مقیم نجف اشرف هستند؛ اما آنها در تنگناهای متعدد و بحران‌های کلان سیاسی نمی‌دانند موضع نجف دقیقاً چیست. اطلاع از موضع نجف به رویکرد و همدلی و وفاق شیعیان، جهت و معنای بهتری می‌بخشد. وضعیت به گونه‌ای است که امروز برای حل مشکلات سیاسی شیعیان در سایر کشورها نیز از حوزه نجف انتظار مداخله می‌رود. عدم ورود نجف به سیاست‌های رایج در دو کشور ایران و عراق قابل درک است؛ اما میلیون‌ها شیعه در کشورهای دیگری زندگی می‌کنند که عموماً در اقلیت هستند و یا نظیر بحرین حائز اکثریت هستند، اما تحت ستم زندگی می‌کنند. این اقلیت حدوداً ۲۰۰ میلیونی نیازمند ره‌یافت (دکترین) و راهبرد (استراتژی) برای بقا، انسجام، سازماندهی و ارتقای خود در آینده است. ره‌یافت تشیع در حوزه اجتماعی کمتر از ره‌یافت تشیع در حوزه عقیدتی نیست. امام صادق علیه‌السلام در آموزه‌ای راهبردی فرمودند که شیعیان «زینت اهل بیت» علیهم‌السلام باشند. بدیهی است پیاده‌سازی این راهبرد مهم و زینت‌بودن در دنیای پیچیده امروز در دستورالعمل‌های ساده و البته بسیار مهم فردی خلاصه نمی‌شود.

شیعه در هر کجای عالم که هست، باید بداند وظیفه اجتماعی، اقتصادی، خانوادگی، علمی و هویتی‌اش نسبت به سایر شیعیان، مذاهب، ادیان و ملل چیست. فتاوای مهم نجف اشرف در قبال غرب‌نشینان فتح باب خوبی برای منزه‌ساختن و جهت‌دادن به جامعه شیعیان است؛ اما هنوز در حد ره‌یافتی همه‌جانبه نیست. شیعه باید بداند با توجه به کشور محل زیستش، چگونه زندگی کند، با کدام جهت‌گیری درس بخواند، نوع سرمایه‌گذاری و اقتصادش چه باشد و مشارکت اجتماعی و سیاسی و اخلاق ارتباطی‌اش و نقش مردان و زنان شیعه با توجه به مصالح دیگر شیعیان در کشورهای دیگر چگونه تنظیم شود.

جامعه یهودیان به‌ویژه پس از نسل‌کشی و فجایع جنگ جهانی دوم به دست آلمان نازی، آموخته است تا برای خود استراتژی‌های بلندمدتی داشته باشد. یهودیان طبق آموزه‌های مذهبی باید «ما» و «مال ما» را بر «من» و «مال من» ترجیح دهند. جامعه یهودیان با هوشمندی در کشورهای مختلفی که در آن در اقلیت هستند، بسیار متشکل‌اند و از جمله تحصیل علم، تحصیل ثروت، توانمندی حرفه‌ای، خوشنام بودن، خوش‌حساب بودن، کلاهبرداری نکردن، رسیدگی به فقرای یهود، و تأسیس نهادهای عمومی و خیریه نظیر بیمارستان، با تأکید برای خدمت به همه است و از منظر سیاسی تلاش دارند هر جا اقلیت هستند، اگر زمینه باشد، نظیر آمریکا از جریان مطلوب خود حمایت کنند و اگر نه، شیوه سکولار و سازگاری را پیشه سازند. بسیار هم تأکید دارند هر جا که هستند، دانش‌آموزانشان در مدارس خاص آنها درس بخوانند و آنقدر بر این موضوع تأکید دارند که امروزه بسیاری از مدارس تراز اول اروپا در مقطع ابتدایی و متوسطه و بالاتر، متعلق به یهودیان و متمرکز بر آموزش فرزندان یهودیان است. یک تحقیق در سال ۲۰۱۵ از سوی مؤسسه تحقیقاتی «یوگاو» نشان داد که جامعه یهودیان انگلیس از نظر ادب، کمک به دیگران و صداقت و هوشمندی و همچنین پرهیز از اعتیاد، پرهیز از خشونت، پرهیز از روابط جنسی متعدد، پرهیز از بدمستی، از برگزیده‌‌ترین جوامع انگلیس هستند و به ادعای این تحقیق، به عنوان محبوب‌‌ترین جمعیت در این کشور معرفی می‌شوند. این امر قطعا ناشی از تشکل، همفکری و مراقبت این اقلیت از خود در جامعه متکثری چون انگلیس است. همین چند روز پیش ساندی تایمز اعلام کرد: بر اساس نتایج امتحانات سال ۲۰۱۷ در سطح ملی، ۴ مدرسه یهودیان (یاونه کالج، ج‌اف‌اس، کینگ دیوید و هاسمونیان) در میان بالاترین رتبه مدارس انگلیس قرار دارند و شواهد نشان می‌دهد که اکثر فارغ‌التحصیلان این مدارس در بهترین رشته‌ها و برترین دانشگاه‌های انگلیس پذیرفته می‌شوند. درحالی که برای مثال هیچ‌کدام از مدارس مسلمانان بریتانیا در این تراز قرار نمی‌گیرد و می‌دانیم که جمعیت مسلمانان بریتانیا ده برابر یهودیان این کشور است؛ آری ده برابر!

باید برای فرزندان شیعه در جهان سرگردان امروز نیز فکری کرد. وظیفه شیعیان در پرداخت وجوهات و حضور در مجامع مذهبی به عنوان یک مستمع خوب خلاصه نمی‌شود. از آزادی‌های دنیای امروز و انرژی شیعیان در جهت شکل‌دادن به جامعه‌ای جهانی و موفق برای تشیع باید بهره جست. سرمایه‌گذاری‌های شیعیان نیز باید رویکرد منسجم‌تری پیدا کند. باید مطالعات دقیق‌تری برای نهادسازی‌های شیعی در کشورهایی که شیعه در اقلیت است، صورت گیرد.

اینکه در این شرایط تأسیس مسجد، یا حسینیه، یا کتابخانه، یا درمانگاه، یا دفاتر مرجعیت و یا مدرسه و یا شبکه ماهواره‌ای و انواع دیگر رسانه کدام یک ضروری‌تر است، باید بر مبنای نیازسنجی بلند‌مدت و افق آینده ترسیم شود. نیازهای نسل سوم و نسلهای بعدی شیعه به طور دقیق‌تر دیده شود. بسیاری از کتابخانه‌ها و کتاب‌های چاپ‌شده چون بر مبنای مطالعات حساب‌شده‌ای عرضه نشده است، درنتیجه بلا‌استفاده باقی مانده، درحالی که شاید تأسیس یک مدرسه یا حتی دبیرستان فنی و حرفه‌ای و یا رسانه‌ای کارآمد و جهانی، سنگر مستحکم‌تری برای تربیت نسلهای جوان و ماندگاری آن نهاد در جوامع دیگر است. معلوم نیست آزادیی که امروز شیعیان از آن بهره می‌برند، در آینده نیز به همین صورت در اختیار باشد. ممکن است در آینده اجازه ندهند شیعیان مثل امروز نهادسازی کنند؛ اما نهادهایی که امروز ساخته شود، امکان محوش دشوار است، کما اینکه در بسیاری از کشورهای اسلامی اجازه تأسیس کلیسا و کنیسة جدید نمی‌دهند، اما حفظ کلیساهای گذشته بلامشکل است.

آینده حوزه نجف: بهره‌گیری از عنصر استقلال و آزادی و بازتولید مجد و عظمت

چنان که اشاره شد، حوزه نجف اشرف به رغم طبیعی بودن مداخله در قدرت سیاسی پس از سقوط صدام، دکترین اسلام غیر متداخل یا با فاصله از قدرت سیاسی را برگزید. دلایل این رویکرد عبارت بود از:

ـ دلایل فقهی و فکری مراجع نجف اشرف، به‌ویژه زعیم آن حضرت آیت‌الله سیستانی و نگاه دولت مدنی ایشان،

ـ ثقالت و سنگینی ره‌یافت فقهی و سنت زعمای پیشین در دوری از مداخله سیاسی غیر ضرور (زعمای حال حاضر حوزه، شاگرد مکتب زعمای پیشین و وفادار به آن هستند)

ـ تنوع ملیتی اکابر حوزه و گسترش خصلت جهان‌وطنی و

ـ کارکرد قوی نفوذ معنوی و منزلت برتر حوزه علمیه نجف با دوری از قدرت رسمی سیاسی و نبود اطمینان و تضمین که دخالت در قدرت سیاسی اثر مثبتی به بار می‌آورد، بلکه ممکن است آثار منفی را هم بر حوزه نجف بار کند و بار مسئولیت یا پاسخگویی ناکارآمدی‌ها و فساد را بر دوش حوزه بیندازد؛

ـ دلایل منفی تاریخی انباشته شده از تداول قدرت‌ها و سرکوب‌های شقاوت‌بار؛

ـ وضعیت قومی به‌ویژه وزن جمعیتی اهل تسنن عراق؛

ـ وضعیت اشغال و آشوب‌های داخلی و دخالت بیگانگان و احتمال دامن زدن به منازعات مذهبی؛

ـ تجربیات مثبت و منفی همسایگان و دولت‌های مسلمان دیگر؛

ـ تجربه سالهای پس از سقوط صدام که منافع دخالت غیر مستقیم در سیاست را برای روحانیت شیعه بر منافع دخالت مستقیم مرجح می‌سازد و حفط فاصله از دولت را واجد منافع طرفینی می‌داند؛

و بر مبنای همه نکات پیش‌گفته، مجموعا نجف اشرف در حال پیشرفت و بازتولید مجد و عظمت گذشته خویش است. نجف با تمرکز بر فقه و اصول و دور نگاه‌داشتن خود از فضاهای پراکنده دیگر، فقیه‌پروری و مرجع پروری را هدف خود قرار داده است و به نظر می‌رسد که در این مسیر، با شناخت حرکت می‌کند. بر همین مبنا نیز طلبة نجفی نوعاً معنویت، اخلاق، اندیشه و سلوک متناسب با این هدف را پیدا می‌کند. نجف کارویژة خود را شناخته و در همان مسیر گام برمی‌دارد؛ اما آنچه امروز بیش از همیشه در این حوزه به چشم می‌خورد، بهره‌مندی از عنصر آزادی و احساس آزادی در اندیشه و بیان است؛ همان چیزی که ملت عراق آن را با گوشت و پوست و استخوان حس می‌کند. همین احساس آزادی به آنها نشاط خاصی بخشیده است. ملت عراق در دوران صدام به ملتی مسخ‌شده تبدیل شده بود که به اجبار باید از خود رفتاری متفاوت با آنچه اعتقاد داشت، بروز دهد، درحالی که امروز همان چیزی را نشان می‌دهد که هست. حوزه نجف نیز از این خصیصه آزادی بهره‌مند شده است و نیازمند تقیه و مخفی‌سازی دیدگاه‌های خود نیست. حوزه نجف از این آزادی در عمق‌بخشیدن و نضج نشاط علمی بهره می‌برد. علمای نجف آزادانه سخن می‌گویند و کسی احساس دخالت در حوزه شخصی خود را ندارد. کسی نگران نیست که به ‌خاطر اظهار دیدگاهش در حوزه دینی یا اجتماعی، دیگران منزل یا مکتبش را مورد هجمه قرار دهند. در نجف کسی شعار نمی‌دهد و طلبه‌ها برای حمایت از این و آن یا محکومیت این و آن اجتماع نمی‌کنند و بیانیه دادن مرسوم نیست. کسی هم درگوشی صحبت نمی‌کند؛ چون کسی نگران مداخله پنهان دیگری نیست. آنها درباره همه چیز سخن می‌گویند، اما دخالت رسمی نمی‌کنند.

دیدگاه‌های نجف نیز در حوزه‌های مختلف از رابطة دولترملت، تا نقش علما در سیاست، تا حق انتخاب مردم و تا میزان اعمال شرع در سطح حاکمیت و جامعه، همه با این اصل آزادی مقارنت دارد. آیت‌الله سیستانی و دیگر مراجع نجف اشرف مانع آزادی کسی نمی‌شوند و فتوای تکفیر نمی‌دهند. البته نجف به گذشته خود حساس است و به آن افتخار می‌کند. نقد را تحمل می‌کند، اما اتهام به خود را معمولاً برنمی‌تابد و اگر هم در پاسخ سکوت کند، درواقع فراموش نمی‌کند؛ لذا کسانی که در گذشته اتهاماتی را متوجه نجف کرده‌اند، هر چقدر از نظر علمی بزرگ باشند، آنجا محبوبیتی ندارند. نجف همیشه بزرگ می‌اندیشیده حتی وقتی تحت خفقان صدام بوده است. اندیشه‌های آیت‌الله خویی و امام خمینی و شهید صدر و آیت‌الله سیستانی در دوران اخیر از این جمله‌اند. با همه تفاوت‌ها و مباینت‌ها، همه بزرگ هستند و جایگاه ویژه خود را دارند. اینک که دوران آزادی است، چه بسا اندیشه‌هایی بزرگتر و جهانی‌تر رخ دهد. پای صحبت یکایک علمای بزرگ نجف که بنشینید، از آیات سیستانی و حکیم و فیاض و شیخ بشیر نجفی تا ایروانی و آل‌راضی و جواهری و سند و حائری، در همه این شخصیت‌ها نوعی نشاط، استحکام فکری و جهان‌بینی ستودنی را مشاهده می‌کنید.

این جهان‌بینی در آیت‌الله سیستانی و دیدگاه «دولت مدنی» ایشان که صندوق رأی را در شرایط فعلی ممکن‌‌ترین راه همزیستی مردم و تشکیل دولت می‌دانند، تمایز خاص دارد و نمونه‌ای از اندیشه انسانی و مدرن شیعی در دوران آزادی و بهره‌مندی از آن است. حوزه نجف اشرف با پناه بردن شیخ طوسی از تعدی و ظلم سلجوقیان به مجاورت امام علی(ع)، محوریت یافت و دوران مکرری از قبض و بسط سیاسی، از قلع و قمع و کشتار و کتاب‌سوزی تا عزلت و انزوا و اتهام و دوره‌هایی از مجد و عزت و آزادی را تجربه کرده و جالب آنکه در هر دوره همواره صامد و منیع و استوار بوده و با استحکام علمی‌اش مخالف و موافق را به تواضع واداشته است.

اکنون نیز بی‌تردید این حوزه علمیه شیعی می‌داند که امتحانی دیگر در پیش است. در پیش چشم نخبگان جهان، نوع رفتار و مناعت و نقش‌آفرینی سیاسی و اجتماعی و مذهبی این حوزه در دوران قدرت و عزت و آزادی، یک تجربه تاریخی، یک الگو، یک درس و یک عبرت خواهد بود. نجف بسیاری از مختصات خود را در قبل، به‌ویژه در دوران پیش از صدام نیز داشته است؛ اما هیچ‌گاه این‌همه آزاد نبوده و آزادی را لمس نکرده است. نجف در یک کلام آزاد شده است و با وسائط ارتباطی جدید، امکان شناخت جهان و تحولات آن و نیازهای بشر بیش از همیشه برای عالمان این حوزه فراهم است. آنان شاید بهتر از همیشه ابزارهای تشخیص «ضرورت و مصلحت» را در اختیار دارند و باید دید تفقه نجف و فهم آن از «ضرورت و مصلحت» در دوران آزادی چه ارمغانی برای جهان اسلام به بار خواهد آورد. نجف میوه «آزادی» را می‌چیند و این حوزه می‌داند که قدر و قیمت آزادی چیست.

در یکی از دیدارها از حکیمی پرسیدم: «مهمترین شاخصه امروز نجف چیست؟» گفت: «آزادی علمی و فردی و نفوذ معنوی و سیاسی.» باز پرسیدم: «مهمترین نگرانی برای نجف چیست؟» گفت: «همین نفوذ و آزادی!» والسلام علیکم و رحمه‌الله و برکاته

کربلای معلی، بین‌الحرمین

آذرماه ۱۳۹۶ر ربیع‌الاول ۱۴۳۹

منبع: روزنامه اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: