مکتب نجف اشرف / دکتر ابوالفضل فاتح - بخش دوم

1396/10/12 ۱۲:۰۸

مکتب نجف اشرف / دکتر ابوالفضل فاتح - بخش دوم

جانشینی و جایگزینی، مسأله مهمی است که البته در نهادهای علمی‏‎ ‎مدرن در دنیا، به دلیل رویه‌های بوروکراتیک، خانوادگی نیست؛ اما در نهادهای‎ ‎سنتی امکان موروثی‌شدن هست. در نجف اشرف با بیداری نسبت به این مسئله، زعامت و مرجعیت موروثی و تبلیغی و یا تحمیلی نیست. هیچ نهاد رسمی خارج‎ ‎حوزه و حتی نهادی در داخل حوزه، مرجعیت کسی را اعلام نمی‌کند و از کسی نیز‎ ‎سلب مرجعیت نمی‌کند.

 

جانشینی و جایگزینی، مسأله مهمی است که البته در نهادهای علمی‏ مدرن در دنیا، به دلیل رویه‌های بوروکراتیک، خانوادگی نیست؛ اما در نهادهای سنتی امکان موروثی‌شدن هست. در نجف اشرف با بیداری نسبت به این مسئله، زعامت و مرجعیت موروثی و تبلیغی و یا تحمیلی نیست. هیچ نهاد رسمی خارج حوزه و حتی نهادی در داخل حوزه، مرجعیت کسی را اعلام نمی‌کند و از کسی نیز سلب مرجعیت نمی‌کند. مسائل عموما در یک مسیر طبیعی عرفی و بر مبنای سنتهای ریشه‌دار تجربه‌شده به انجام می‌رسد. فرّه علم و تقوا و پذیرش بدنه‏ حوزوی به افراد مرجعیت می‌دهد. حال اگر در خاندانی کسی در این سطح باشد، پذیرفته می‌شود و اگر نباشد، نیز مرجعیت از آن خاندان خارج می‌شود؛ مثلا در‏ موقعیت کنونی آقای حکیم از خاندان سیدمحسن حکیم مرجع است و از خاندان آیت‌الله خویی‏ کسی مرجع نیست. حق بهره‌برداری از امکانات و دفاتر مراجع پیشین نیز پس از درگذشت ایشان، بدون اجازه مرجع اعلای بعدی مشروعیت پیدا نمی‌کند و فرزندان و مسئول دفتر مرجع تقلید موظفند همه حساب مرجع را تحت نظارت مرجع اعلی یا یکی از مراجع بعدی قرار دهند.

 

دفاتر‏ مراجع

همچنین تماس مداوم مراجع با عموم مردم خصیصه منحصر به فردی است. دفاتر‏ مراجع ساده و در تراز عادی‌‌ترین مردم است و از عُجب و غرور و بالانشینی خبری‏ نیست. همه همتراز هم می‌نشینند. ممکن است مقلدی دست مرجع را از سر احترام و علاقه ببوسد؛ اما کسی در نزد آنان اظهار مذلت و خواری نمی‌کند. آنجا کسی تحقیر نمی‌شود. خوشبختانه اقتضائات امنیتی فاصله معناداری بین مراجع و مقلدان ایجاد نکرده است و دیدار با مراجع و اساتید تراز اول عموما ساده و بدون تشریفات و تکلف است و می‌توان از نزدیکترین فاصله و بدون هیچ تکلفی با ایشان سخن گفت و پاسخی درخور شنید. در این دیدارها صرفا عکسبرداری و ضبط محدودیت دارد. برخی اساتید نظیر آقای ایروانی که شلوغ‌‌ترین درس خارج نجف را دارد و یا آقای جواهری و آقای سند و دیگر اکابر حوزه، در زمان ملاقات، خودشان به استقبال آیند و در را با روی گشاده باز می‌کنند و بدون خدم و حشم به مصاحبت رسمی می‌نشینند.

در سالهای اخیر صرفا حضرت آیت‌الله ‌سیستانی‏ به دلیل حجم مراجعه‌کنندگان و مقتضیات قابل درک، تا حدی دیدارهایشان نیازمند‏ هماهنگی بیشتر است؛ اما از نظر صفا و سادگی دفتر و حضور در محضر ایشان و بیان دیدگاه‌ها، همان‌گونه است که ۸۷ سال پیش بود. معمولا هر دیدار با حضرت‏ آیت‌الله سیستانی و سایر مراجع نجف اشرف، خاطره‌ای معنوی، ماندگار و آموزنده برای اهل خرد و پیام‌آور روشنی برای شیعیان است، به‌ویژه اینکه ایشان علاوه بر فقاهت و معنویت و اخلاق و دقت بر مسائل شیعیان، با مطالعه عمیق از احوال‏ سایر ملل و تحولات بزرگ تاریخ و انقلاب‌ها و خیزش‌های صدسالة اخیر و عبرت‌ها و آموزه‌های آن، با مخاطب خود سخن می‌گویند و هیچ استبعادی ندارد که آخرین نوشتة قطور فلان نویسنده مطرح در اروپا یا آمریکای جنوبی را زودتر‏ از شما خوانده باشند! این جانب به لطف خداوند در زندگی خود با شخصیت‌های مذهبی و سیاسی عالی‌مقام بسیاری ملاقات داشته‌ام و از هر کدام بهره‌ها برده‌ام. در این حال حلاوت درک محضر و مصاحبت با مراجع عظام، علمای فاضل و طلاب نجفی از شیرین‌‌ترین تجربه‌ها و آموخته‌های زندگی‌ام بوده است.

حوزه نجف از رسانه‌ها، مخصوصاً کانال‌های ماهواره‌ای خبری، اینترنت و شبکه‌های اجتماعی و روزنامه‌ها برای دریافت اطلاعات بهره می‌برد. هر روزه زمانی برای ارتباط عموم مردم با مراجع وجود دارد و معمولا مراجع نجف شنوندة بسیاری خوبی هستند و عموما درباره افراد پیشداوری نمی‌کنند و مردم را منبع خوبی برای شناخت نیازهای جامعه و ارزیابی از وضعیت شیعیان و اوضاع جهان می‌دانند. مرجع معمولا سخنرانی نمی‌کند و کمتر سخن می‌گوید، آنجا هم که سخن می‌گوید، ادبیات آمرانه و بالا به پایین و باید و نباید ندارد و معمولا خیلی‏ آرام و شمرده سخن می‌گوید، به اختلافات وارد نمی‌شود، نقش ارشادی و تربیتی دارد و از رسانه‌ای‌شدن پرهیز دارد. شاید یکی از دلایلش این باشد‏ که هم این عرصه را عرصه‌ای پر لغزش می‌داند و هم اینکه مانع تمرکز بر اصل تحصیل و تدریس است. ضمن آنکه مراجع و اساتید نیز عموما روحیه و رویکرد تبلیغی نسبت به خود ندارند و تلاش معنی‌داری برای معرفی خود از طریق رسانه‌ها نمی‌کنند. رسانه اصلی حوزه، شاگردان اساتید هستند و تألیفات و تقریرات آنان. اساسا خبرنگاران در نجف اشرف گرچه پذیرفته می‌شوند، اما معمولا آنچه بیان می‌شود، برای انتشار نیست‏.

 

سنتهای طلبگی

رابطه شاگرد و استاد در فضای حوزه نجف، رابطه‌ای سنتی و مبتنی بر احترام و تفقد است. در نجف انتظار می‌رود طلبه پیش از اذان صبح برخیزد و پس از نماز، در درس استاد حاضر شود. دروس معمولا تا حدود ۱۰ صبح به طول می‌انجامد و یک طلبه ـ ولو در سطح خارج ـ خوب است به یک درس اکتفا نکند. نظام شاگرد ـ استاد نیز ویژگی‌های منحصر ‌به ‌فرد خود را دارد. مقام استاد از عالی‌‌ترین مقامات و در نهایت احترام است؛ اما شاگرد به تشخیص خود استاد را برمی‌گزیند و استاد نیز بر اساس صلاحیت‌های خود اعلام استادی می‌کند. در حقیقت هم استادمحور است و هم شاگردمحور. کسی در این میانه مداخله‌ای ندارد و فشاری و تحمیلی برای حذف و تأیید استاد و یا شاگرد وجود ندارد. هرگاه هم که شاگرد احساس‏ کند درس استاد دیگری برایش مناسب‌تر است، به درس استاد جدید می‌رود. آنجا باید با قدرت علمی و بیان فصیح و بلیغ درس، جذب طلبه کرد. کسی منصبی ندارد و تبلیغات نقشی جدی در جذب طلبه ایفا نمی‌کند.

در نجف درس و بحث طلبگی در حد بالایی از آزادی صورت می‌پذیرد و اساسا طرح اشکال و انتقاد به استاد یک مزیت علمی تلقی می‌شود؛ لذا مستشکلین دروس مراجع و اساتید، همواره از اعتبار خاصی در این حوزه برخوردار بوده‌اند؛ چنان که از آیت‌الله مصطفی‏ اشرفی شاهرودی به عنوان مستشکل درس امام و از آیت‌الله مصطفی خمینی به‏ عنوان مستشکل درس آیت‌الله محقق داماد نام برده می‌شود. طلبه‌ها نیز معمولا بحثهای خود را حداقل یک بار با طلبه قوی‌تر و یک ‌بار با طلبه پایین‌تر بحث می‌کنند تا درسها اصطلاحاً به‌خوبی هضم شود.

رابطه استاد و شاگرد‏ رابطه پدر و فرزند است و معمولا استاد مراقب احوالات شاگرد است و حتی در امور شخصی نیز به او کمک می‌کند. رسم است که شاگرد در ملأ عام دست استاد‏ را ببوسد و شاگرد می‌تواند در زمان بحث علمی حتی صدای خود را بلند کند؛ اما‏ بلندکردن صدا در غیر از بحث طلبگی، پذیرفته نیست و نوعی بی‌ادبی محسوب می‌شود.

ساعات فراغت طلبه‌ها نیز آمیخته با بحثهای طلبگی است، گرچه اخیراً با ورود موبایل‌ها و دسترسی دائمی به شبکه‌های اجتماعی، بحثهای حاشیه‌ای و خبری فزونی یافته و بعضا بر فعالیت اصلی آنها سایه‌ انداخته است! هر روز پس‏ از ناهار و استراحت، وقت حضور طلبه در بحثهای طلبگی است. شبها معمولا به گعده در نزد بزرگان یا رفقای طلبه می‌گذرد. بخشی خبر است و بخشی مسئله و بخشی هم بحثهای زندگی روزمره.

 

آفتها

این فضای راحت با کمترین میزان بروکراسی، در عین کارایی و جذابیت‌هایی که دارد، ممکن است آفتهایی را نیز به دنبال داشته باشد. شاید چند دهه پیش که تعداد حوزویان محدود بود، چندان مشکلی در این فضای آموزشی وجود نداشت؛ اما امروزه به دلیل سهولت روزافزون رفت‌و‌آمدها، نبود دولت ضد شیعه و ارتباطات مستمر، تعداد حوزویان رو به افزایش است. در حال حاضر حدود ۱۴ تا ۱۵هزار طلبه در نجف حضور دارند و این رقم احتمالا روندی افزایشی نیز داشته باشد؛ اما این حجم از طلبه‌ها، آن‌هم برای نهادی که معطوف به درون است و اجتهاد و فقه را هدف قرار داده است، این معضل را به وجود می‌آورد که: در دراز‌مدت چه برنامه‌ای برای این حجم زیاد از طلبه‌ها تدارک دیده شده است؟ آیا‏ روابط سنتی شاگرد و استادی برای نظارت بر امور طلاب کفایت می‌کند؟ ضعف عمده، نظارت بر میزان تکاپوی علمی و تلاش طلاب است.

صرف نظر از مراجع بزرگ و چند ده مجتهد عالی‌مقام و استاد، اینکه تکلیف هزاران طلبه به کجا می‌انجامد، یک پرسش جدی است. اگر کسی بخواهد، درس می‌خواند و فاضل می‌شود و اگر کسی نخواست، تقریبا امکان عملی و نظام ارزشیابی برای واداشتن او به تحصیل‏ علم وجود ندارد. آری، بسیاری از طلبه‌ها برای تبلیغ و تبیین احکام به کشورها یا بلاد خود بر‌می‌گردند و آنچه آموخته‌اند، برای وظایف آنان در دور‏ دست کافی است؛ اما آنان که می‌مانند و تا آخر عمر نیز شهریه می‌گیرند، معمولا نقش مفیدشان برای حوزه علمیه مورد پرسش است و این ابهام از نقایص حوزه تلقی می‌شود. این که اساسا چه تعداد طلبه مورد نیاز است، شاید پاسخ‏ دقیقی وجود نداشته باشد و نظام ارزیابی هم برای آن وجود ندارد. نظام پذیرش فعلی حوزه نیز عملا امکانی برای نظارت کیفیت ورودی‌ها ندارد و شاید بسنده‌کردن به چند ده قلّه علمی از میان هزاران هزار طلبه جای تأمل باشد. این که امروز پرورش قله‌های علمی بیشتر ضرورت است یا گسترش کمیت طلبه‌ها، خود یک پرسش است. مخصوصا که با گسترش رسانه‌های جمعی بحثهای کیفی را می‌توان به‌سرعت به دوردست‌‌ترین نقاط و بی‌واسطه منتقل کرد. این موضوع زمانی مهمتر جلوه می‌کند که شیوه امرار معاش طلبه‌ها را نیز مد نظر قرار دهیم.

 

معیشت طلاب نجفی

طلبه نجفی باید ساده زندگی کند. او برای گذران زندگی خود‏ وابسته به شهریه اساتید است و در این حال برای درآمد بیشتر، باید یا به‏ پروژه‌های تحقیقی مرتبط با حوزه بپیوندد یا کلاس قرآن و حدیث بگذارد، یا نماز و روزه استیجاری بگیرد و یا اگر مقدور باشد، حج نیابتی برود و یا کمکی از خانواده دریافت کند، یا میراثی از درگذشتگان داشته باشد. طلبه نجفی نمی‌تواند شغلی برای خود اتخاذ کند. برای همسرش نیز امکان شغلی معتنابهی فراهم نیست. تبلیغ نیز چندان شایع نیست و تعداد زیادی را در بر نمی‌گیرد و اگر هم هست، برای طلبه‌های غیرعراقی بسیار کم است.

نگاهی به میزان شهریه دریافتی طلبه‌های نجف در شرایط فعلی، درک وضع معیشتی آنان را روشن‌تر می‌سازد. طبق اطلاع، سقف دریافتی یک طلبه درس خارج‌خوانِ متأهل به عنوان شهریه، حدود ۶۰۰ هزار تا ۶۳۰ هزار دینار عراقی (نزدیک۵۰۰ دلار) است. این میزان برای طلبه سطوح پایین‌تر به نسبت تجرد و تأهل، بین ۳۰۰هزار دینار تا ۶۰۰هزار متغیر است. بیشترین پرداخت نیز مربوط است به آیت‌الله سیستانی به مبلغ ۲۰۰ تا ۲۲۰هزار دینار و سپس آیت‌الله خامنه‌ای حدود ۱۸۵هزار دینار و آیت‌الله حکیم ۹۰ تا ۱۱۰هزار دینار، آیت‌الله فیاض ۳۰هزار دینار برای طلبه‌های خاص و ۱۰هزار برای دیگر طلبه‌ها، آیت‌الله شیخ بشیر نجفی ۱۴هزار دینار برای بعضی اساتید و ۲۵هزار برای طلبه‌های خاص و ده‌هزار برای دیگر طلبه‌ها، آیت‌الله مکارم شیرازی ۳۰هزار دینار، آیت‌الله وحید خراسانی ۳۰هزار دینار و آیت‌الله سیدصادق شیرازی ۳۰هزار دینار است. این میزان شهریه با توجه به آنکه نجف اشرف در سالهای اخیر به شهر گرانی تبدیل شده است، زندگی طلبه را در سطح متوسط به پایین جامعه‏ قرار می‌دهد.

به طلبه نجفی توصیه می‌شود به کارهای اجرایی وارد نشود و تصدی مسئولیت دولتی نکند. او برای نمایندگی و مناصب سیاسی و مشاغل اجرایی تربیت نمی‌شود. او باید فقیه شود و چنان که قبلا گفته شد، نمی‌تواند انگیزه‌ای غیر از طلبگی داشته باشد و هیچ چیز در این حوزه نباید این هدف مهم را تحت‌الشعاع قرار دهد: چه علم باشد، چه سیاست و چه منصب و چه مسئولیتی اجتماعی.

 

آداب و حضور اجتماعی زندگی

روحانیت در نوع خود یک صنف متمایز است و به حریم خود حساس است. محترم بودن روحانیت از لوازم تأثیرگذار بودن این قشر است؛ لذا دقتهای زیادی در حفظ شأن خود دارند. نوع حیات و حضور اجتماعی آنان نیز از فرم و ویژگی‌های خاصی تبعیت می‌کند. در مجامع و مجالس عمومی معمولا در محل خاصی می‌نشینند و رعایت یکدیگر را می‌کنند و معمولا به کسی که فضل بیشتری دارد و یا از سادات است و یا معمّر‌تر است، به احترام جای بهتری داده می‌شود. پیشتر گفته شد که طلبه باید از تجمل بپرهیزد و در سلوک اجتماعی متین و سنگین و موقر باشد. افتاده راه‌رفتن و آرام صحبت‌کردن و خوش‌حساب بودن لازمة این صنف است.

عموما داشتن ساعت مچی، بلندکردن موی سر، پوشیدن لباس گرانقیمت، رانندگی با موتور، رانندگی اساتید با ماشین، جرّ و بحث‌کردن در خیابان، پرسه‌زدن در بازار، خوردن غذا در خیابان و رفتن به قهوه‌خانه و امثال آن از این صنف پذیرفته نیست، گرچه ممکن است طلبه‌های برخی بلاد خیلی مقید به همه این موارد نباشند.

در ازدواج، دیدار دختر و پسر قبل از عقد امری مذموم است. خواستگاری از طریق زنان صورت می‌پذیرد و آنها باید بپسندند. شاید دختر از دور و بدون اطلاع طلبه، او را ببیند؛ اما ملاقات رو در رو قبل از عقد پسندیده و رایج نیست. با خانواده بازار رفتن یا در پارک‌های عمومی قدم‌زدن برای طلبه پسندیده نیست. همسر طلبه نجفی همیشه پوشیه می‌زند، حتی اگر تنها به خیابان‏ برود و اگر با همسر خود به ضرورتی بیرون برود، دو قدم از او عقب‌تر راه می‌رود. صورتش را جز محارم نمی‌بیند. در مجالس خانوادگی اختلاط با نامحرم وجود ندارد و معمولا سفره‌ها و مجالس جدا برپا می‌شود. طلاق بسیار نادر است و ناپسند تلقی می‌شود. اختیار همسر دوم نیز ـ مخصوصا برای اساتیدـ امری ناپسند شمرده می‌شود مگر آنکه همسر نخست دارای بیماری خاص و عذری کاملا پذیرفته شده باشد.

عمامه‌گذاری معمولا پس از گذراندن دوره سطح در محضر اساتید یا مراجع صورت می‌پذیرد.‏ اندازه عمامه نیز خوب است با سطح علمی سازگاری داشته باشد. در عموم مکان‌های اجتماعی انتظار می‌رود طلبه همواره پس از عمامه‌گذاری، با‏ لباس روحانیت در محافل حاضر شود. معمولا در یادکرد‌ها ـ چه از مراجع و چه از اساتید ـ عنوان «آقا» به کار می‌رود، نظیر: آقای خویی، آقای خمینی، آقای‏ سیستانی. در خطاب‌های رسمی برای استفاده از عناوین دقت می‌شود و عبارات «حجت‌الاسلام والمسلمین» برای اساتید و مجتهدان مطرح، عنوان «آیت‌الله»‏ برای مقامات بسیار بالای حوزوی استفاده می‌شود.

 

رویه‌های نظارتی و ساختار سازمانی

برای جلوگیری از مفاسد احتمالی در نجف اشرف نیز به شکل سنتی رویه‌هایی شکل گرفته است. البته منطق مکتب نجف با منطق گردش اقتصادی دوران مدرن که‏ بر مبنای بوروکراسی است، تفاوت ساختاری دارد. از نظر اقتصادی بیوت تلاش بر دقت دارند و تمام ورود و خروج‌ها ثبت می‌شود. نظام سختگیرانه‌ای برای مصارف مالی وضع شده است و اغلب هزینه‌ها، نیازمند اجازه و مُهر خود مرجع و یا دفتر است و احتمال فساد، کمینه است. هزینه‌ها عموما برای شهریه طلاب و اساتید و سپس انتشار کتب و ساخت مدرسه علمیه و گسترش دفاتر و مؤسسات در جهان و ترویج و تبلیغ تشیع مصرف می‌شود. البته موضوع کیفیت هزینه‌ها و اینکه آیا همه‌جا سرمایه‌گذاری‌ها دقیق و هدفمند و منجر به نتیجه بوده و آیا به همان دقت که مرجع تأکید دارد مصرف می‌شود، نکته دیگری است که باید در جای خود بحث شود.

بیوت مراجع نجف معمولا کوچک است و دفتر تفاوت چندانی با بیت ندارد. و از این نظر، محدویت خودساختة مراجع نجف باعث شده که امکان گسترش‏ بیت و ورود کارکنان به شکل عریض و طویل ممکن نباشد. ساختمان و شمایل دفتر باید با اصول ساده‌زیستی سازگاری داشته باشد. دفتر مراجع معمولا ساختمانی بسیار ساده، تک‌طبقه و تا حد زیادی قدیمی و نه چندان مستحکم، دیوارهای گچی، بدون نماسازی و زیباسازی‌های رایج در بیرون و درون، بدون کفپوش‌های معتنابه و معمولا مفروش به موکت یا فرشهای کم‌قیمت است. امکانات ساختمان نیز بسیار ساده و معمولی‌تر از انتظار است. بی‌استثنا دفاتر چهار مرجع اصلی و‏ اغلب اساتید که از نزدیک مشاهده کردم، این گونه است. موقعیت دفتر آیت‌الله سیستانی و ساختمان‌های بلند مشرف به آن به گونه‌ای است که بی‌تردید می‌توان گفت این مرجع تقلید عالی‌مقام شیعه سالهاست روز را دیده‌اند، اما خورشید و‏ آفتاب مستقیم را ندیده‌اند!

در مصرف شخصی هم نهایت مراقبت را به انجام می‌رسانند. معمولا هرچه از وجوهات و نذورات و هدایا می‌رسد، به امور مربوط‏ به مذهب اختصاص می‌یابد و اغراق نیست که بگوییم آیت‌الله سیستانی هیچ چیز برای خود ندارد. داستان خانه اجاره‌ای ایشان که مشهور است. در صفا و ساده‌زیستی آیت‌الله حکیم و آیت‌الله فیاض و آیت‌الله بشیر نجفی نیز تا آنجا که‏ مشاهده کردیم و می‌دانم، امتداد همان داستان است‏.

علاوه بر اینها، در نجف «آقازادگی» موجب برخورداری از امکانات یا امتیازات خاص‏ نیست و کسی نمی‌تواند به این دلیل از موقعیت یا امکاناتی ویژه برخوردار شود. در نجف اشرف معمولا یکی از فرزندان یا داماد یا یکی از شاگردان باسابقه نقش دستیار یا مسئول دفتر اساتید و مراجع عظام را ایفا می‌کند؛ اما این مأموریت به صرف انتساب خویشاوندی نیست و این فرد باید شهرت به صدق، امانت‌داری، پاکدستی، تقوا و ساده‌زیستی داشته باشد. مناعت طبع و پرهیز از دنیاطلبی، کیاست و مراقبت از آمیختگی بیش از حد با اشخاص در عین ادب برای حفظ حریم مرجعیت، یک ضرورت است. نشنیده‌ام که فرزندان مراجع و اساتید اصلی از امکانات خاصی برخوردار بوده و در امور اقتصادی فعال باشند. مسئول دفتر اگر بخواهد کاری خارج از مسئولیت خود انجام دهد، باید از خود خبرویت نشان‏ دهد.

در بسیاری از موارد مسئول دفتر و یا فرزندان مرجع، خود از توان علمی و‏ فقاهت قوی برخوردار است و از این بابت دروس آنها نیز از درسهای پرطرفدار نجف اشرف است و البته این نه به دلیل نسبت خویشاوندی است، بلکه منبعث از‏ خود فرد است، کما اینکه برای مثال در گذشته، آقامصطفی خمینی به وزانت علمی شهرت داشت و امروز دروس آقامحمدرضا سیستانی بسیار پرطرفدار است. افزون بر اینها، به نظر می‌رسد در نجف اشرف تربیت فرزندان و دقت بر چگونگی زندگی و ارتباطات ایشان، از اجزای لاینفک زندگی طلبگی در این حوزه باشد و پذیرفته‏ نیست کسی فرزندان خود را به حال خود رها کند یا اجازه دهد از اعتبار مرجعیت یا تدریس استاد برای کسب امتیازات خاص استفاده کند. نگاهی به شخصیت فرزندان مراجع عظام و اساتید امروز و گذشته تا حد زیادی این مراقبت را تأیید می‌کند.

بُعد دیگر ساختار سازمانی نهاد مرجعیت، نمایندگان مراجع است. آنان موثق‌‌ترین و نزدیکترین شخصیت‌ها به مراجع هستند و معمولا از میان دامادها، شاگردان و معتمدان مورد وثوق انتخاب می‌شوند. آنان سفرای مراجع و نمونه‌ای از نگاه مراجع به جوامع شیعی هستند. از ویژگی‌های نمایندگان مراجع نجف، توانمندی بالا در ارتباط با طیفهای مختلف حوزوی و اجتماعی و فرهنگی و در صورت لزوم، سیاسی است که نیازمند کیاست، مهارت، دقت در سلوک و مراقبت در رفتار است. حسن معاشرت و اعتدال در شخصیت و حسن نظر و رفق و وفق و توان تأسیس و تألیف و شناخت درست از نیازهای مخاطبان، برای گسترش فضای ارتباط‏ مرجعیت و جوامع از آنان مورد انتظار است.

نمایندگان مراجع نیز معمولا از دخالت سیاسی می‌پرهیز‌ند و در بیان رسمی صرفا منتقل‌کننده دیدگاه‌های مرجعیت هستند، چنان‌که از شیخ مهدی کربلایی و سیداحمد صافی سراغ داریم.‏ نمایندگان مرجعیت در خارج از عراق نیز صرفا برای تنظیم وجوهات و پشتیبانی از طلبه‌های کشور مقصد برگزیده نشده‌اند. شناخت نیاز‌های مذهبی مردم کشور یا کشورهایی که آنان در آن نمایندگی دارند و تنظیم روابط با جریانات مؤثر شیعی و بین مذهبی و بین دینی و همچنین نخبگان فرهنگی و علمی و شخصیت‌های بلاد، از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است. نگاه بلندمدت به نیازهای مذهب و رویکرد تأسیسی منزلتی راهبردی دارد. هر پایگاه و نهاد مذهبی که در دنیا تأسیس می‌شود، اگر مبتنی بر نیازسنجی و تصمیم درست باشد، نهال ماندگاری است که برای قرن‌ها میوه خواهد داد. یکی از نمونه‌های سرشناس و موفق نمایندة مرجعیت از مکتب اعتدالی نجف، حجت‌الاسلام سیدجواد شهرستانی است که از‏ بزرگان بسیاری تحسین ایشان را شنیده‌ام و شخصا نیز تجربه کرده‌ام. ایشان برای دوران‌های طولانی، از نمونه‌های ماندگار در دستگاه مرجعیت به شمار خواهند رفت.

مجموعاً ساختار مرجعیت، زعامت، دفتر و نمایندگی مرجعیت شیعه بسیار ساده طراحی شده است و کارکرد آن بستگی مستقیم به ذکاوت، بلندنظری و خصوصیات شخصیتی زعیم، مرجع، دفتر و نمایندگان و شاگردان آنان دارد. این سادگی، تصمیم‌گیری را ساده می‌کند و مخصوصا اگر مرجع خوش‌فکر بوده و تشکیلاتش خلاق باشد، نتیجه درخشان است و از سوی دیگر اگر در هر نقطه از این سلسله، مخصوصا‏ در فشارها و بحران‌ها ضعفی نمایان شود، خود را خیلی زود آشکار خواهد ساخت.

ساختارهای رسمی نهادهای مذهبی در مسیحیت به مدل یک دولت، در اهل سنت به‏ مدل وزارت نزدیک شده و ناکارآمدی‌ها و حتی مفاسد زیادی از خود نشان داده است. ساختارهای مدرن اگر همراه با شفافیت، پاسخگویی و حسابرسی نباشد، منجر به فساد و فرسایش می‌شود. ساختار فعلی زعامت و مرجعیت شیعه، از نمونه‌های نظیر در سایر مذاهب، بهتر و چابک‌تر و هدفمند‌تر به نظر می‌رسد و البته نیازمند بهبود، مخصوصا در حوزه شناخت تحولات جهانی، شناخت تأثیرات فتاوی و اقدامات مرجعیت در جامعه شیعی و ارتباط با سایر مذاهب، نیازسنجی، پاسخگویی‏ و نظارت است.

 

نحوه رسیدگی به تخلفات

طلبه باید مزین به اخلاق، تواضع و تدین باشد و کمتر شنیده شده طلبة نجفی شهرتی به خلاف پیدا کند. دنیاطلبی و تجمل و عافیت‌طلبی هم مذموم است. در این حال اگر تخلفی صورت گیرد، تخلفات طلبه‌ها به شیوه‌ای اخلاقی و مرحله‌ای مورد توجه قرار می‌گیرد. اگر طلبه‌ای جرمی مرتکب شود، در دادگاه‌هایی محاکمه می‌شود که سایر آحاد جامعه محاکمه می‌شوند. اگر موضوع در حد جرائم نباشد و مثلا طلبه‌ای شهرت به عدم رعایت موازین طلبگی پیدا کند، معمولا‏ استاد تذکر می‌دهد و اگر تداوم پیدا کرد، عذرش را خواهد خواست و طبیعتا این‏ طلبه برای رفتن پای درس سایر اساتید، مورد پرسش خواهد بود؛ یا باید خود را‏ تصحیح کند و یا شهرت به بدخلقی و انزوا را اختیار نماید. حوزه مداخله دیگری نخواهد کرد و چیزی به نام خلع لباس در حوزه نجف اشرف وجود ندارد.

 

رویکرد تعاملی و انفتاح نسبت به سایر حوزه‌های علمیه

تا پیش از سیطرة صدام و فشارهای دوران او، طلبه‌هایی که در حوزه‌های دیگر درس خوانده بودند، معمولا نجف را به دلیل حضور پرشمار علمای بسیار‏ بزرگ و تراز اول و مبرز در علوم و فنون فقهی برای مراحل بالاتر تحصیل انتخاب می‌کردند و کمتر دیده می‌شد طلبه‌ای که به نجف آمده است، برای‏ ادامه تحصیل و کسب علم، به حوزه دیگری رجوع کند مگر آنکه تبعید شده باشد‏ یا ضرورتی غیرقابل عدول وجود داشته باشد. آغوش حوزه نجف به روی اساتید و طلابی که سطوح مختلف را در حوزه‌های دیگر طی کرده بودند، همواره گشوده بوده‏‏ است. گرچه شاید تا قبل از دوران جدید، طلاب ایرانی و سپس طلاب عرب کشورهای حاشیه خلیج فارس و لبنان نسبت به طلاب پاکستانی و افغانستانی و هندی از موقعیت بهتری برخوردار بودند؛ به گونه‌ای که در مقطعی، شهریه طلاب ایرانی و عرب از طلاب افغانی و پاکستانی و هندی بیشتر بوده است.

از نظر تنوع ملیتی، تقریباً تا پیش از دوران صدام، حدود ۷هزار طلبه در نجف اشرف تحصیل می‌کردند که از این تعداد، حدود ۷۰درصد خارجی (عموماً ایرانی، پاکستانی، هندی، افغان و عربهای سایر کشورها) و حدود ۳۰درصد عراقی بودند. در دوران صدام و جنگ با ایران، با فشارهای وحشتناک به حوزه و تبعید بسیاری از طلاب ایرانی و بازداشت طلاب عراقی، عملا مهاجرت به عراق نیز به کمترین میزان خود رسید و این تعداد به حدود هزار طلبه کاهش پیدا کرد. پس از سقوط صدام، حوزه نجف اشرف رو به رونق گذاشت و اینک با حدود ۱۵هزار طلبه در حال بازیابی عظمت گذشته خود است.

در این حال در شرایط فعلی حدود ۷۰درصد طلبه‌های این حوزه عراقی و ۳۰درصد غیر عراقی و بیشتر از کشورهای حاشیه خلیج‌فارس، پاکستان، افغانستان و هند و عده‌ای هم از کشورهای غربی هستند. در مهمترین تحول تعداد طلبه‌های ایرانی به کمترین میزان خود رسیده است. و از آنجا که همواره طلبه‌های ایرانی یکی از قطبهای علمی نجف اشرف بوده‌اند، این موضوع و تأثیرات احتمالی‌اش، جای تأمل جدی دارد. گرچه شاید تعداد کم طلاب ایرانی یکی به دلیل وسعت و رونق حوزه علمیه قم باشد و دیگری دقت و سختگیری در پذیرش طلبه‌های ایرانی برای پرهیز از ورود حواشی سیاسی رایج در ایران به نجف اشرف.

از نظر تنوع فرهنگی نیز حوزه نجف به‌خوبی با تنوع فرهنگی طلاب مهاجر خود کنار آمده و غلبه درس و بحث، تمایزات فرهنگی را به‌شدت کم‌رنگ کرده و از یاد برده است. درنتیجه، نسبت به انواع فرهنگ‌های ملل مسلمان نوعی انفتاح و انعطاف وجود دارد. کما اینکه غلبه فلسفه زیارت در حرم امام علی(ع)، تنوع فرهنگی زائران را به‌خوبی در خود متبلور است. در حرم امام علی(ع) هر کس به شیوه خود مشغول زیارت است و شیعه و سنی و گرایش‌های علوی و زیدی و صوفیان و چه بسا مذاهب و ادیان دیگر در این مکان مقدس به زیارت و دیدار مشرف می‌شوند و تنها حرمی است که هرگز به اعتبار مقام و سیاستمدار و حتی مرجع دینی بسته نمی‌شود.

منبع: روزنامه اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: