گفت‌وگو با قانعي‌راد؛ انفعال جنبش دانشجويي نشانه خوبي نيست

1396/9/18 ۱۲:۰۵

گفت‌وگو با قانعي‌راد؛ انفعال جنبش دانشجويي نشانه خوبي نيست

هر سال ١٦ آذر، دانشجو باشیم یا نباشیم، یاد سه آذر اهورایی در ما زنده می‌شود كه ٦٤ سال پیش از این در سرسرای دانشكده فنی دانشگاه تهران در اعتراض به حضور نظامیان در دانشگاه به خون غلتیدند: مصطفی بزرگ نیا، احمد قندچی و مهدی شریعت رضوی.



محسن آزموده : هر سال ١٦ آذر، دانشجو باشیم یا نباشیم، یاد سه آذر اهورایی در ما زنده می‌شود كه ٦٤ سال پیش از این در سرسرای دانشكده فنی دانشگاه تهران در اعتراض به حضور نظامیان در دانشگاه به خون غلتیدند: مصطفی بزرگ نیا، احمد قندچی و مهدی شریعت رضوی. در روزهای سرد پس از كودتای ٢٨ مرداد كه مصدق در حصر بود و نیروهای مشروطه‌خواه هر یك به كنجی خزیده بودند یا در زندان بودند، دانشجویان به سفر ریچارد نیكسون رییس‌جمهور كشوری كه از عاملان اصلی كودتا بود، اعتراض كردند و نتیجه آن شد كه همه می‌دانیم. در طول همه این سال‌ها و دهه‌ها، جنبش دانشجویی به مثابه دماسنج حال و هوای جوانان پیش رو و تحول خواه ایران عمل كرده است و همواره بازتابی بوده از آنچه در جامعه در جریان است و ‌ای بسا مطالبات جامعه را نمایندگی می‌كرده. البته هم سو با تحولات شگفتی كه جامعه و سیاست ایران در این سال‌ها تجربه كرده، دانشگاه نیز تغییراتی را از سر گذرانده است، دگرگونی‌هایی كه ناگزیر الگوهای كنش و واكنش جنبش دانشجویی را متاثر ساخته است. همین تاثیر و تاثرات موضوع گفت‌وگوی ماست با محمد امین قانعی راد، جامعه شناس و پژوهشگری كه دانشگاه و تحولات آن یكی از دغدغه‌های اصلی و همیشگی‌اش بوده و هست.

 

 

با احتساب ١٦ آذر ١٣٣٢ به عنوان نقطه عطفی در حیات دانشجویان، بیش از شش دهه تجربه جنبش دانشجویی داشته‌ایم و از این حیث نسل‌های متوالی دانشجویان بر این تجربه انباشت شده‌اند، البته نباید از تجربیات دانشجویان نسل‌های پیش از ١٦ آذر ٣٢ نیز غفلت كرد. در هر صورت به نظر شما خصائص و ویژگی‌های این تجربه انباشته جنبش دانشجویی چیست؟

یكی از مهم‌ترین ویژگی‌های تجربه جنبش دانشجویی در ایران قاعده خود تنظیمی است كه باعث شده در مواجهه با مسائل انعطاف پذیر عمل كند، یعنی ما در این ٦٠ سال الگوهای كنش متفاوتی از جنبش دانشجویی را شاهدیم و چنین نیست كه دانشجویان بر مبنای الگوی ثابتی عمل كنند. مبنای این انعطاف‌پذیری نیز تحولاتی است كه در جامعه رخ می‌دهد، یعنی جنبش دانشجویی نسبت به تحولات جامعه گشوده است و متناسب با تحولاتی كه در آن رخ می‌دهد، نحوه كنش خود را انتخاب می‌كند. به همین خاطر است كه در مقاطعی با كنش رادیكال جنبش دانشجویی مواجه هستیم و در مواردی نیز شكلی از كنش ارتباطی را شاهدیم. به عبارت دیگر جنبش دانشجویی ایران همیشه میان این دو وجه در رفت و آمد بوده است.

 

 

چه موقع جنبش دانشجویی دچار كنش رادیكال می‌شده است؟

زمانی كه احساس می‌كرده نظام نمایندگی سیاسی در جامعه درست عمل نمی‌كند و در نظام حزبی ضعف وجود دارد. در عین حال در جامعه نارضایتی سیاسی در جامعه وجود دارد. در چنین شرایطی است كه جنبش دانشجویی به كنش شبه حزبی دست زده و در مواردی سعی كرده نقش نمایندگی سیاسی از طرف جامعه را ایفا كند، گویا به نحوی جامعه خواسته‌ها و نیازهای خودش را در شرایط انسداد سیاسی از طریق جنبش دانشجویی بیان می‌كند. این امر سبب شده كه جنبش دانشجویی در مواردی تا حد درگیر شدن با نظام قدرت مستقر پیش برود. در دوره‌های مختلف نمونه‌های آن را دیدیم.

 

 

چه زمان جنبش دانشجویی به كنش به تعبیر شما ارتباطی پرداخته است؟

زمانی كه جنبش دانشجویی بطور نسبی احساس اطمینان از عملكرد نظام سیاسی دارد، به مسائل درون دانشگاهی می‌پردازد، مسائلی كه جنبه آموزشی، پژوهشی، ترویجی و... دارد و فوق برنامه‌هایی را پی می‌گیرد كه مخاطب اصلی‌اش خود دانشجویان هستند. در چنین شرایطی جنبش دانشجویی در فضای درون دانشگاه فعالیت می‌كند. اما وقتی احساس ناایمنی در جامعه پدید آید، واكنش رادیكال دانشجویان را به دنبال خواهد داشت. برای مثال در دوره بعد از انقلاب در دوره آقای احمدی‌نژاد شاهد محدودیت‌هایی برای فضای دانشجویی بودیم كه این امر باعث تندروی بیشتر شد. این تندروی بیشتر البته لزوما به شكل پدیده شورش دانشجویی یا رفتار سیاسی دانشجویان خود را نشان نمی‌دهد، ممكن است خود را به شكل انفعال عمیق نشان دهد، یعنی دانشجویان دچار نوعی درون رفتگی می‌شوند و نسبت به مسائل پیرامون از حیث سیاسی و اجتماعی و فرهنگی بی‌تفاوت می‌شوند. این بی‌تفاوتی خودش نوعی تندروی و كنش سیاسی اعتراضی است. یعنی هر چند در ظاهر غیرسیاسی شدن است اما دلالت‌های سیاسی دارد. گاهی نیز به جای انفعال و شورش شاهد مهاجرت هستیم، یعنی قشر تحصیلكرده دانشجو از فضای دانشگاه و كشور ناامید می‌شود و در نخستین فرصتی كه بتواند از كشور خارج می‌شود. بنابراین ویژگی اصلی جنبش دانشجویی در ایران همین انعطاف‌پذیر و تغییر واكنش نسبت به شرایط بیرونی است.

 

 

دیگر ویژگی‌های جنبش دانشجویی در ایران چیست؟

بر اساس انعطاف‌پذیری كه اشاره شد، در دوره‌های مختلف بر شعارهای متفاوتی تاكید می‌كند. برای مثال در دوره آقای احمدی‌نژاد كه بر عدالت اجتماعی با ویژگی‌های پوپولیستی تاكید می‌شد، جنبش دانشجویی بر آزادی‌های اجتماعی انگشت تاكید گذاشت، اما در دوره آقای روحانی كه دولت بر بهبود فضای كسب و كار و افزایش سرمایه‌گذاری و... تاكید می‌كند، جنبش دانشجویی به مقوله عدالت اجتماعی می‌پردازد و در برابر سیاست موجود جنبش به انتقاد از تضعیف سیاست‌های اجتماعی در زمینه‌های آموزش و بهداشت و اشتغال می‌پردازد یا به نقد پولی شدن آموزش عالی و كالایی شدن دانش مشغول می‌شود.

 

 

چه چیز باعث می‌شود كه جنبش دانشجویی توانایی این انعطاف‌پذیری و تغییرپذیری الگوهای كنش را داشته باشد؟

بازبودگی ذهنی دانشجویان این ظرفیت را در اختیار ایشان می‌گذارد. بخشی به علت جوانی دانشجویان است كه ذهنیت باز دارند و در برابر ذهنیت دیوانسالارانه و بوروكراتیك قرار می‌گیرند كه ذهنیتی بسته است و مسائل را در چارچوبی محدود ارزیابی می‌كند. جنبش دانشجویی می‌كوشد محدودیت‌های سازمانی و بخشی را در هم بشكند. در مجموع می‌توان گفت ویژگی جنبش دانشجویی نمایندگی جامعه است. این نمایندگی در شرایط انقباض سیاسی تبدیل به نمایندگی سیاسی می‌شود و صدای جامعه را بازتاب می‌دهد. اما وقتی در جامعه گشایش سیاسی وجود دارد، جنبش دانشجویی یا نماینده غیرسیاسی از جامعه می‌كند یا به مسائل درون دانشگاه‌ها می‌پردازد.

 

 

شما از نمایندگی جامعه توسط جنبش دانشجویی یاد كردید. اما آیا نمی‌توان با نگرشی انتقادی‌تر گفت كه جنبش دانشجویی نسبت به تحولات جامعه بیشتر واكنش داشته و جنبه پیشرو و پیشگام نداشته است؟ به عبارت اگر ایده دانشگاه به مثابه یك نهاد مدرن را پیشگامی جامعه تلقی كنیم، می‌بینیم كه جنبش دانشجویی ما از این حیث موفق نبوده است.

تا حدی این حرف را می‌پذیرم، یعنی جنبش دانشجویی به جای اینكه پیشگام باشد، پیرو تحولات جامعه بوده است. البته مفهوم «پیشگام» در دوره‌هایی برای نقش روشنفكران نیز محل بوده است. اما دانشگاه از این حیث كه بتواند ایده‌ها و كنش‌های نوآورانه‌ای را طرح كند كه به صورت فعال با مسائل جامعه برخورد كند، چندان موفق نبوده است. یعنی این جنبش كه مدعی نمایندگی مطالبات جامعه است، باید بتواند با روش‌های نوآورانه به كنشگر تاثیرگذار در شرایط اجتماعی تبدیل شود. نكته شما درست است. اما جنبش دانشجویی باید ضمن تجربه خودش و در طول دهه‌ها حركت به نحوی به ایده دانشگاه دست پیدا بكند و بتواند از طریق بازاندیشی در خودش و ارزیابی كردن فعالیت‌های خودش به تدریج موضعی مستقل پیدا كند. البته جنبش دانشجویی نمی‌تواند كاملا ارتباطش را با جامعه قطع كند، زیرا در آن صورت به نوعی نخبه‌گرایی دچار می‌شود و مسائل را از بالا و برج عاج می‌بیند و برای جامعه نسخه می‌پیچد. بنابراین جنبش باید در ضمن حفظ ارتباطش با جامعه و گفت‌وگو با آن، طرح‌های نوآورانه‌ای را در زمینه‌های مختلف ارایه بدهد كه آن طرح‌های نوآورانه بتوانند به بهبود وضعیت دولت و جامعه بینجامند، یعنی موجب ارتقای سطح رفتارهای دولتی و ارتقای كیفیت زندگی عمومی مردم شود. بنابراین جنبش دانشجویی ما نیازمند تجربه‌ای برای دستیابی به این جایگاه است تا بتواند ایده‌های نوآورانه‌ای از طریق كنش ارتباطی با جامعه و نه نوعی نخبه گرایی دست یابد.

 

 

تا الان بیشتر به خود جنبش دانشجویی پرداختیم، اما نقدی كه به گروه‌های عمدتا سیاسی بیرون از دانشگاه وارد است، این است كه نگاه‌شان به دانشجویان و جنبش دانشجویی ابزاری است. یعنی همین كه به انتخابات نزدیك می‌شویم، این گروه‌های سیاسی سمت دانشگاه می‌روند و می‌كوشند از پتانسیل شور جوانی برای پیروزی استفاده كنند، اما وقتی بر سر كار می‌آیند، توجهی به خواسته‌های دانشجویان نمی‌كنند. به هر حال سیاستمداران همیشه این كار را می‌كنند، اما به نظر شما دانشجویان چه كار باید بكنند تا به سادگی بازی این گروه‌های سیاسی را نخورند؟

به نظر من جنبش دانشجویی نباید بطور مطلق از هیچ جریان سیاسی حمایت بكند و همیشه باید حمایتش را مشروط كند و این مشروطیت را نیز حفظ كند، یعنی اولا فقط در شرایط انتخاباتی به فعالیت سیاسی نپردازد و بعد از آن هم به نحوی فعالیت گروه‌های سیاسی را پایش و رصد بكند، حتی از سوی حزب و جریانی كه علی‌الاصول جنبش دانشجویی به آن تعلق خاطر دارد. به عبارت دیگر این پیوند نباید مطلق باشد. این سخن من هم معطوف به دانشجویانی است كه از جریان‌های اصولگرا حمایت می‌كنند و هم خطاب به جریان‌های دانشجویی است كه از جریان‌های اصلاح‌طلب حمایت می‌كنند. این دانشجویان باید نظارت خود را در دوره‌های ٤ ساله بین انتخاباتی حفظ بكنند و هشدارهای خودشان را به دانشجویان بدهند و اجازه ندهند كه این وسط صرفا نقش ابزاری داشته باشند. جنبش دانشجویی می‌تواند این پایگاه و منزلت را داشته باشد كه اگر با مسائل جدی برخورد بكند، احزاب و جریان‌های سیاسی نیز حرفش را بشنوند و نسبت به دیدگاه‌های جنبش دانشجویی حساسیت داشته باشند. ثانیا چنین نباشد كه جنبش خودش را صرفا در مقابل قدرت مستقر قرار دهد. یعنی جنبش دانشجویی نباید صرفا نقاد دولت مستقر باشد، بلكه باید نقاد جریان‌های سیاسی نیز باشد. حتی خوب است كه جنبش دانشجویی به جریان‌های سیاسی كه در كشور وجود دارند، كمك كند كه نقاط ضعف خودشان را بشناسند و در این میان راهبردهایی شكل بگیرد كه این نقاط ضعف مرتفع شود و جریان‌های سیاسی كشور قدرت لازم را پیدا بكنند. بنابراین ایده‌های خلاق و تحركی كه دانشجویان دارند، باید به نقد جریان‌های سیاسی یاری برسانند، نه با هدف مقابله و حذف این جریان‌ها بلكه با هدف یاری رساندن در بازسازی آنها. كلیه نهادهای دموكراتیك ما در كشور جوان هستند، مثل نهاد انتخابات، نهاد حزب و حتی نهاد جنبش دانشجویی. این نهادها نیازمند آن هستند كه بطور دایم به خودشان بیندیشند و خودشان را اصلاح و بازسازی كنند. در این میان نهادی كه می‌تواند میانجی‌گیری و تسهیل‌گری و زمینه‌سازی كند تا نهادهای دموكراتیك دیگر بتوانند به خوداصلاحی بپردازند، جنبش دانشجویی است.

 

 

تاكنون به جنبش دانشجویی و گروه‌های سیاسی بیرون از دانشگاه پرداختیم. اما از تحولات خود نهاد دانشگاه نیز نباید غافل شد. نهاد دانشگاه در دهه‌های اخیر هم در سطح بین‌المللی و هم در ایران تحولات جدی‌ای را تجربه كرده است. برای مثال برخی كارشناسان دانشگاه معتقدند كه باید تصورمان نسبت به دانشگاه را تغییر دهیم، امروز مفهوم و شكل دانشگاه و نحوه زیست دانشجویان تغییر كرده است. این تحولات چه تاثیری بر جنبش دانشجویی دارد؟

بله، مفهوم دانشگاه در دنیا تغییر پیدا كرده است. یكی از نقش‌هایی كه جنبش دانشجویی طی دهه‌های گذشته در ایران و دنیا ایفا می‌كرد، این بود كه یك كانال ارتباطی برای پیوند برقرار كردن میان دانشگاه و جامعه ایجاد می‌كرد. یعنی به نحوی مشكلات جامعه را بازنمایی می‌كرد و صدای جامعه را به دانشگاه و از طریق آن به نهادهای قدرت منتقل می‌كرد. بنابراین جنبش دانشجویی ذاتا یك جنبش ارتباطی برای ارتباط دانشگاه و جامعه بوده است. به همین دلیل هر دانشگاهی كه بخواهد با جامعه ارتباط داشته باشد، به جنبش دانشجویی نیاز دارد. اما در برخی كشورهای غربی دانشگاه به روی جامعه باز شده است و از مفهوم دانشگاه مدنی استفاده می‌شود. یعنی دیوارهای دانشگاه به روی جامعه بسته نیست و در درون دانشگاه صرفا صدای اساتید شنیده نمی‌شود. مثلا می‌بینید كه نمایندگان و فعالین عرصه‌ها و گروه‌های مختلف اجتماعی و مدنی و سازمان‌های غیردولتی مثل سازمان‌های محیط زیستی یا فعالین صلح در دانشگاه حضور دارند و با اساتید و دانشجویان وارد دیالوگ جدی می‌شوند.

 

 

فایده این دانشگاه با درهای باز به تعبیر شما چیست؟

این امر كه در غرب اتفاق افتاده است، از سویی زمینه‌هایی را برای تنفس دانشگاه باز كرده و از سوی دیگر زمینه‌هایی را برای تقویت ارتباط جامعه و دانشگاه فراهم آورده است. در چنین شرایطی ممكن است كه شكل كاركرد ارتباطی جنبش دانشجویی و نقش ارتباطی آن تغییراتی را داشته باشد و نیازی نیست كه جنبش دانشجویی با روش‌های سنتی به نمایندگی جامعه بپردازد، زیرا جامعه در دانشگاه حضور دارد و درهای دانشگاه به روی جامعه باز شده است. این مرحله‌ای پیشرفته از فعالیت دانشگاه است، یعنی شكل‌گیری دانشگاه مدنی كه در آن دانشگاه دارای مسوولیت اجتماعی است و با مردم وارد گفت‌وگو می‌شود و تلاش می‌كند مشكلات مردم را مفهوم‌پردازی كند و هر جا لازم باشد این مطالبات را به گوش نهادهای ذی‌ربط برساند.

 

 

آیا در ایران چنین دانشگاهی داریم؟

خیر، در ایران فعلا جنبش دانشجویی تنها كانال ارتباطی دانشگاه با جامعه است. به همین خاطر در ایران كماكان جنبش دانشجویی كاركردهای پیشین خودش را دارد.

 

 

اما به هر حال در ایران نیز دانشگاه توده‌ای شده است و دیگر چنین نیست كه اقشار و گروه‌های خاصی بتوانند فرزند خود را به دانشگاه بفرستند. الان انواع و اقسام دانشگاه‌ها داریم و دانشگاه در همه جای شهر و همه شهرها حضور دارد.

بله توده‌ای شدن دانشگاه پیامدهای خاص خودش را دارد، اما دانشگاه به مثابه یك نهاد تعریف خاص خودش را دارد. اینكه بر سر در یك ساختمان ٢٥٠ متری دو طبقه تابلو بزنند و بالایش بنویسند دانشگاه كه دانشگاه نیست. اگر قرار باشد دانشگاه یك نهاد نوآور و ایده‌پرداز برای آینده جامعه باشد و بتواند مرزهای معرفتی را جلو ببرد و بتواند به تامین بقای اجتماعی به شیوه‌های نرم كمك كند، دانشگاه باید در مفهوم سنتی خودش تداوم داشته باشد. این سخن بدان معنا نیست كه مراكز آموزشی دیگری شكل پیدا نكنند، ولی ما به دانشگاهی نیاز داریم كه جامع باشد. منظورم فضاهای بزرگ دانشگاهی است كه تعامل ایجاد می‌كنند و رشته‌های مختلف را رویاروی یكدیگر قرار می‌دهند و فضاهای بزرگ برای اوقات فراغت، ورزش، كتابخانه‌ها و آزمایشگاه‌های بزرگ دارند. منظورم این است كه مفهوم دانشگاه ویژگی‌هایی را بر ما تحمیل می‌كند كه با مراكز آموزشی یا مدارس عالی یا موسسات آموزش عالی متفاوت است. ما هنوز به دانشگاه در مفهوم جامع آن نیاز داریم. از حیث تشبیه وقتی می‌گوییم شهرها به مساجد جامع نیاز دارند، این بدان معنا نیست كه هر محلی مسجدی نداشته باشد. شهر دینی هویتش را با مسجد جامع پیدا می‌كند. با این تشبیه می‌توان گفت شهرهای مدرن نیز به نهاد جامعی مثل دانشگاه جامع در همان مفهوم كلاسیك نیاز دارند و این منافاتی ندارد با آنچه غربیان community College می‌خوانند، یعنی مراكز آموزشی محلی و اجتماعی كه در اجتماعات محلی وجود دارد و مدرك آموزش عالی هم می‌دهد. اما این دیگر university نیست.

 

 

وقتی با خود دانشجویان صحبت می‌كنیم، بسیار مایوس و ناامید هستند و می‌گویند فضای دانشگاه خیلی منفعل و راكد شده است و انگیزه‌ای برای فعالیت ندارند. یعنی نگرش دانشجویان نسبت به جنبش دانشجویی بسیار منفی و ناامید‌كننده است. دیدگاه شما نسبت به وضعیت فعلی جنبش دانشجویی چیست؟ آیا شما فكر می‌كنید می‌توانیم به جنبش دانشجویی امیدوارم باشیم؟

چنانكه گفتم یك صورت از رادیكالیسم همین انفعال اجتماعی و ناامیدی و یأس است. این نشانه خوبی نیست كه در فضای دانشگاهی ما چنین هوایی تنفس شود. اگر دولت‌ها نتوانند شرایط جنبش دانشجویی را به طور مناسب فراهم كنند، باید خودشان را برای صورت‌های گوناگون رادیكالیسم دانشگاهی از بی‌تفاوتی تا خشونت‌زدگی و رها كردن سرزمین خودشان یعنی مهاجرت و رفتن آماده كنند. این اهمیت جنبش دانشجویی را باید برای سیاستگذاران خودمان روشن كنیم. البته جنبش دانشجویی در شرایط امروز ایران افت و خیز و بالا و پایین دارد، اما در عین حال شاهدیم كه در مقاطعی بر خلاف انتظار از خودش پویایی‌هایی را نشان می‌دهد كه آدم انتظارش را ندارد. مثلا در روزهای اخیر می‌بینیم كه دانشجویان در برخی دانشگاه‌ها وارد طرح مطالبات خودشان شدند و به بیان خواسته‌های خودشان كه عمدتا مربوط به وضعیت دانشجویی است، پرداخته‌اند. از سوی دیگر خود جنبش دانشجویی به ویژه هسته‌های فكری‌اش باید در فكر این باشند كه كنش‌های بدیل متناسب با نیازهای جامعه بررسی كنند و پیش بگیرند. در مجموع سخن من این است كه ما خوش‌بین باشیم یا خیر، در تاریخ جنبش دانشجویی شاهد افت و خیز بوده‌ایم و اگر در دوره‌ای ركود را دیده‌ایم، بعید نیست كه چند ماه دیگر از خودش تحركی نشان دهد.

 

منبع: اعتماد

 

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: