1396/7/29 ۰۹:۰۳
محمدرضا مهدویکنی در 14 مرداد 1310 هجریشمسی مصادف با ربیعالاول 1350 هجری قمری در قریه کن که در آن زمان در دو فرسخی تهران قرار داشت به دنیا آمد. پدرش حاج اسدا... کنی پیشه کشاورزی داشت. حاج اسدا... مردی مذهبی و مقید به مسائل دینی بود و با روحانیون ارتباط داشت. آیتا... مهدویکنی در کتاب خاطرات خود میگوید: «مرحوم پدرم همیشه با علما و روحانیون رفت و آمد داشت.
محمدرضا مهدویکنی در 14 مرداد 1310 هجریشمسی مصادف با ربیعالاول 1350 هجری قمری در قریه کن که در آن زمان در دو فرسخی تهران قرار داشت به دنیا آمد. پدرش حاج اسدا... کنی پیشه کشاورزی داشت. حاج اسدا... مردی مذهبی و مقید به مسائل دینی بود و با روحانیون ارتباط داشت. آیتا... مهدویکنی در کتاب خاطرات خود میگوید: «مرحوم پدرم همیشه با علما و روحانیون رفت و آمد داشت. خودش روحانی نبود ولی علاقهمند به علما بود. ایشان با علمای تهران و کن مانند آیتا... حاج شیخ محمدعلی عمیقی از شاگردان مرحوم آخوند خراسانی، آیتا... سرخهای، آیتا... آملی و حاج آقا یحیی سجادی و... ارتباط داشتند و در منزل ما پذیرای علما و روحانیونی بودیم که از قم به تهران تشریف میآوردند.» این ارتباط پدر با روحانیون باعث شد محمدرضا نیز به این قشر گرایش پیدا کند. وی که مراحل ابتدایی تحصیل را نیز در همان قریه کن سپری کرده بود، خاطرات فراوانی از ظلم و تعدیهای رضاخان در آنجا دارد. یکی از این خاطرات به روزهای کشف حجاب مربوط میشود. آیتا... مهدویکنی خاطرات تلخ آن روزها را اینگونه روایت میکند: «در دوره سلطنت رضاشاه، من کودک بودم و اقدامات ضدمذهبی او را تا حدودی به یاد دارم. رضاشاه با حجاب زنان مخالف بود و دستور کشف حجاب را در سراسر کشور حتی در دهات و روستاها صادر کرده بود و در دهات ژاندارمها مأمور اجرای آن بودند. من حادثه تلخی از این دوران به یاد دارم... . از جنایاتی که من خودم به چشم دیدم همین مساله برداشتن چادر از سر زنان بود. حتی در روستایی مثل کن هم مزدوران رضاخان نمیگذاشتند زنها چادر داشته باشند... در آن زمان زنها برای اینکه چادرشان را حفظ کنند روزها از منزل بیرون نمیآمدند... .»
تحصیلات
آیتا... مهدویکنی بعد از گذراندن مراحل ابتدایی تحصیل، چند روزی در مدرسه سپهسالار به تحصیل پرداخت و سپس وارد مدرسه علمیه لرزاده در تهران شد. وی که به تشویق پدر به طلبگی علاقه پیدا کرده بود درباره انصراف از مدرسه سپهسالار و ورود به مدرسه لرزاده میگوید: «در ابتدا چند روز در مدرسه سپهسالار جدید (شهیدمطهری فعلی) نزد استادی به نام آقای شیخ حسین کرمانی صرف میر را شروع کردم. در آن زمان مدرسه سپهسالار مرکز رفت و آمد دانشکده معقول و منقول بود و طلاب سنتی کمتر وجود داشت. برای من حضور در فضای آن مدرسه جالب نبود از این رو به مدرسه لرزاده واقع در خیابان خراسان انتقال یافته و به محضر مرحوم حجتالاسلام والمسلمین آقای شیخ علیاکبر برهان رسیدم و دوران طلبگی را از آنجا شروع کردم.»وی از 14 سالگی طلبگی را آغاز کرد و سه سال بعد در سال 1327 برای ادامه تحصیل به قم رفت. در قم ابتدا به مدرسه فیضیه و سپس به مدرسه حجتیه رفت و تا سال 1340 از محضر اساتیدی چون آیتا... بروجردی، امام خمینی، آیتا... گلپایگانی، علامه طباطبایی، آیتا... مشکینی، حاج شیخ عبدالجواد سدهای (جبل عاملی)، شهید صدوقی، رفیعی قزوینی، شعرانی و... بهره برد. اما به گفته خودش، درس امام خمینی و آیتا... بروجردی در حدود سال 1330 بیش از دیگر کلاسها او را به خود جذب کرد.
اولین بازداشت در سال 1328
آیتا... مهدویکنی که از اوان کودکی با ظلم و ستم خاندان سلطنتی پهلوی آشنا بود در سال 1328 و در 18 سالگی برای اولین بار توسط رژیم پهلوی دستگیر شد. قضیه از این قرار بود که در نوروز آن سال که مصادف با ایام فاطمیه بود، وی به اردستان رفت. در آنجا به مناسبت ایام فاطمیه یک مجلس سوگواری در مسجد جامع برگزار شده بود. از آنجا که بهاییها در آن منطقه نفوذ داشتند از برگزاری این مراسم به وحشت افتادند. رئیس ژاندارمری اردستان نیز که با بهائیان همراه بود، با دریافت رشوه از آنها دستور بازداشت و تبعید مسئولان مراسم را صادر کرد که آیتا... مهدویکنی نیز یکی از آن افراد بود که به قم تبعید شد. وقتی خبر دستگیری، شکنجه و تبعید این افراد به آیتا... بروجردی رسید ایشان بلافاصله واکنش نشان داده و گفتند: «اینها فرزندان ما هستند، شما چطور جرات میکنید که به فرزندان ما اهانت کنید و آنها را مورد ضرب و شتم قرار دهید. باید اینها یعنی کسانی که طلبهها را زدهاند تنبیه شوند.» بدین ترتیب با پیگیریهای آیتا... بروجردی، مسئولان ضرب و شتم طلاب در اردستان تعلیق یا تعویض و طلاب آزاد شدند. آیتا... مهدویکنی در این رابطه میگوید: «این موضوع اگرچه یک مساله جزئی و موضعی بود ولی نشان میداد که ایشان سازش با دستگاه نداشتند که مثلا مسامحه کنند و بگویند گذشت میکنیم... .»
15 خرداد 1342
همزمان با آغاز نهضت امام خمینی در دهه چهل، جو حوزه نیز سیاسی شد و طلاب و روحانیون نیز به آگاهیبخشی به جامعه پرداختند. آیتا... مهدویکنی که از سال 1342 امام جماعت مسجد جلیلی تهران شده بود، این مسجد را به پایگاه مبارزاتی و سیاسی تبدیل کرد. در همان سال قیام 15 خرداد رخ داد که نقطه عطف مبارزات سیاسی علیه رژیم پهلوی بود. آیتا... مهدویکنی خاطرات آن روزها را اینگونه روایت میکند: «بنده روز 15 خرداد در تهران بودم... بهطور کلی جو تهران حتی در خیابانهای بالای شهر متلاطم بود... من اوایل خیابان 15 خرداد فعلی بودم و داشتم تلفن میزدم که اولین حمله پلیس را مشاهده کردم و دیدم ماشینهای پلیس آژیرکشان آمدند... صدای تیراندازیها مکرر همانطور میآمد تا ساعت پنج بعدازظهر مکرر به گوش میرسید... .»
فعالیتهای فرهنگی در سنگر مبارزه
از همان دهه 40، آیتا... مهدویکنی علاوهبر مبارزات سیاسی، در عرصه فرهنگی نیز فعالیت میکرد. وی با برگزاری کلاسهای درس برای جوانان آنها را با مبارزه آشنا میکرد و نیز جلوی انحراف آنها را میگرفت. وی شبهای شنبه جلسهای با جوانها داشت. از آنجا که در آن زمان، مارکسیستها با طرح مباحث اقتصادی به دنبال منحرف کردن جوانان بودند، از جمله بحثهایی که در این جلسات مطرح میشد، بحث مربوط به اقتصاد اسلامی بود. به گفته آیتا... مهدویکنی: «اوضاع مملکت بهگونهای بود که جوانها را به سوی بیبندوباری و فساد سوق میداد و از طرف دیگر جوانهایی که به مبارزه علاقه داشتند معمولا جذب چپیها و کمونیستها میشدند. به این جهت مصلحت دیدم برای حفظ و هدایت جوانهای مسلمان اینگونه فعالیتها را آغاز کنم.»
دستگیری و تبعید در سال 1353
در اوایل دهه 50 که نیروهای امنیتی رژیم پهلوی بهشدت از مطرح شدن مبارزه و تبیین نهضت امام خمینی واهمه داشتند، آیتا... مهدویکنی در سخنرانیها و منابر خود همواره نام امام خمینی را مطرح میکرد و همین موضوع حساسیت ساواک را برانگیخت و زمینههای تبعید وی به بوکان را فراهم کرد. چنانکه آیتا... مهدویکنی میگوید: «شب 23 ماه رمضان سال 1353 که دعا خواندیم و صحبت کردیم. در آنجا هم برای بازگشت امام دعا کردیم... یادم هست آن شب مرحوم آیتا... طالقانی هم در مسجد ما در احیا بودند. منبر که تمام شد... آمدند به من گفتند: معاون کلانتری هفت واقع در تخت جمشید شما را برای چند دقیقه به کلانتری احضار کرده است... فهمیدم که میخواهند مرا بازداشت کنند... ما به کلانتری رفتیم و از آنجا ما را به بوکان در استان کردستان تبعید کردند... .» پس از مدتی، وی از بوکان به مهاباد و سپس به تهران اعزام شد تا در کمیته مشترک ضد خرابکاری مورد بازجویی قرار بگیرد. در همان شبی که او به کمیته مشترک منتقل شد، آیتا... طالقانی و آیتا... هاشمیرفسنجانی هم در آنجا تحت بازداشت و بازجویی بودند. آیتا... مهدویکنی که به چهار سال زندان محکوم شده بود، دو سال بعد به دنبال فضای باز سیاسی به همراه گروهی از زندانیان سیاسی آزاد شد.
عضویت در شورای انقلاب
مبارزات آیتا... مهدویکنی با رژیم پهلوی تا واپسین لحظات سقوط رژیم ادامه داشت. در سال 57 وی یکی از اعضای شورای انقلاب بود. آیتا... مهدویکنی درباره تشکیل شورای انقلاب و حضور خود در این شورا میگوید: «مساله تشکیل شورای انقلاب در آن زمان چیز بسیار هراسناکی بود، خطرناک هم بود که در آن زمان تعدادی از روحانی و غیرروحانی بهعنوان شورای انقلاب؛ یعنی انقلاب علیه دستگاه جمع بشوند و بهمنظور رهبری و پیشبرد انقلاب تاسیس شد... در آن زمان شهید مطهری بیشتر از همه در ارتباط با امام بودند. بعد هم جناب آقای بهشتی بودند که افراد را به امام پیشنهاد میدادند و ایشان هم اگر میپذیرفتند بعد به آنها اعلام میکردند و موافقت آنها را میگرفتند. یادم میآید که آیتا... مطهری، آیتا... طالقانی، بنده، آیتا... خامنهای، آقای هاشمی و آقای باهنر بودیم.»
حضور در کمیته استقبال از امام خمینی(ره)
هنگامی که مساله بازگشت امام خمینی به وطن جدیتر از قبل مطرح شد، برای برگزاری مراسم استقبال از ایشان کمیته با عنوان «کمیته استقبال» تشکیل شد که اولین جلسه این کمیته در مدرسه رفاه برگزار شد و اعضای شورای مرکزی آن کمیته انتخاب شدند. آیتا... مهدویکنی نیز یکی از اعضای کمیته استقبال بود. وی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز در سمتهای مختلف به خدمت به نظام مقدس جمهوری اسلامی پرداخت اما یکی از مهمترین مسئولیتهای او در نخستین سالهای پیروزی انقلاب اسلامی، نخستوزیری پس از ترور شهیدان رجایی و باهنر بود.
منبع: فرهیختگان
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید