1396/7/12 ۰۸:۴۱
همواره اهالی فلسفه در عرصه اجتماع، با این پرسش مواجهه بودهاند، که خروجی کار یک فیلسوف چیست و اساساً فلسفه به چه کار میآید؟ و آیا میتوان از فیلسوف توقع اقدام اجتماعی داشت؟ این پرسشها ما را بر آن داشت که در گپوگفتی با دکتر خسرو باقرینوعپرست، استاد فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه تهران، «جایگاه فیلسوف در جامعه» را به پرسش گذاریم. ماحصل این نشست پیش روی شما است.
مهسا رمضانی: همواره اهالی فلسفه در عرصه اجتماع، با این پرسش مواجهه بودهاند، که خروجی کار یک فیلسوف چیست و اساساً فلسفه به چه کار میآید؟ و آیا میتوان از فیلسوف توقع اقدام اجتماعی داشت؟ این پرسشها ما را بر آن داشت که در گپوگفتی با دکتر خسرو باقرینوعپرست، استاد فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه تهران، «جایگاه فیلسوف در جامعه» را به پرسش گذاریم. ماحصل این نشست پیش روی شما است.
جناب دکتر باقری، به اعتقاد شما، کار فیلسوف چیست؛ «تفسیر جهان» یا «تغییر جهان»؟ من با اشاره به صحبت مارکس پاسخ میدهم؛ آنجا که گفته بود، فیلسوفان در فکر «توصیف جهان» هستند در حالی که مسأله «تغییر جهان» است. جالب، پاسخی است که ریچارد رورتی به مارکس میدهد و آن این است که برای «تغییر جهان» باید «توصیف جهان» را عوض کرد. گویی، فیلسوفان از طریق تغییر توصیفها و تفسیرها، جهان را عوض میکنند. این صحبت از لحاظی میتواند جالب باشد چراکه در جامعه بشری، انگارهها و تصورها، از اهمیت بالایی برخوردار هستند و اتفاقاتی که در سطح فعالیتهای اجتماعی رخ میدهد، به گونهای با آن ایدهها در ارتباط هستند به طوری که اگر ما آن ایدهها را عوض کنیم، جهان عوض میشود.
چه سهمی برای فیلسوفان در عرصه اجتماع و مشارکتهای اجتماعی میتوان قائل شد؟ در واقع میخواهیم بدانیم «تعامل فیلسوف و اجتماع» چگونه باید باشد؟ کار ویژهای که یک فیلسوف میتواند انجام دهد درگیر شدن با اندیشه است که از قضا با تغییرات و فعالیتهای اجتماعی ارتباط دارد و مدخل تغییر نیز از طریق درگیر شدن با ایدههایی است که بنیاد فعالیتها هستند. و امروزه ما بیش از هر زمان دیگری به این مسأله نیاز داریم که ایدههای جدیدی داده شود و بر فعالیتهای اجتماعی تأثیر گذارد. معتقدم، مهمترین تأثیری که یک فیلسوف میتواند در جامعه بگذارد این است که «تغییر» ایجاد میکند؛ اما تغییری که او ایجاد میکند بیشتر «با واسطه» انجام میشود؛ یعنی، به واسطه مفاهیم و ایدهها است که فیلسوف تأثیر خود را اعمال میکند. ولی وظایف عادی فیلسوف بهعنوان یک شهروند در جایگاه خود باقی است و همچون دیگر شهروندان، فعالیتهای اجتماعی لازم را انجام میدهد.
نقش فیلسوف در اجتماع چه تفاوتی میتواند داشته باشد با نقشی که دیگر دانشمندان یا نخبگان جامعه بهعنوان مثال جامعهشناس یا روانشناس ایفا میکنند؟ جامعهشناس و روانشناس و در واقع عالمان، در سطح خاصتری با مسائل رو به رو هستند. همواره این بحث مطرح بوده که «فلسفه با علم چه تفاوتی دارد؟» معتقدم، علم با واقعیتها سر و کار دارد و بیشتر با factها در ارتباط است. بر این اساس، روانشناس پیوسته در حال رصد کردن وضع روانی شهروندان است. جامعهشناس نیز اوضاع اجتماعی را از دریچه تخصصی خود مینگرد؛ البته اینها در کنار وجوه توصیفی، جنبههای تجویزی نیز دارند. ارتباطی هم که در این فضا بین فلسفه و علم برقرار میشود، دقیقاً در مرحله تجویزها است. چون کار ویژه دانشمندان توصیف وضعیت جهان است اما آنجا که میخواهند وارد بحث «انسان مطلوب» و «جامعه مطلوب» شوند با ایدههای فیلسوفان مواجه میشوند. چراکه فیلسوفان آرمانگرا هستند و اغلب میخواهند «چیستی ایده مطلوب» را بررسی کنند. بنابراین، یک داد و ستدی بین «علم» و «فلسفه» رخ خواهد داد. اگر بخواهیم به حالت مطلوب بیندیشیم با این پرسش مواجه خواهیم شد که «با کدام ایده میتوان به انسان مطلوب بودن نزدیک شد؟»
طبق تعریف شما، آیا میتوان گفت در واقع فیلسوفان خط دهنده سایر علوم هستند؟ به یک معنا بله، دانشمندان در دو نقطه با فلسفه ارتباط برقرار میکنند؛ نخست آنکه، جهان چگونه است؟ انسان چیست؟ جامعه چیست؟ اینها پرسشهایی است که فیلسوفان با آنها مواجه هستند و اغلب تصویر کلان از اوضاع و احوال جهان ارائه میکنند. از طرفی، جامعهشناس، روانشناس، سیاستمدار و اقتصاددان و... نیز بالاخره به تصویری از اینکه انسان و جامعه چیست نیاز دارند که باید آن را اخذ کنند و اینجا است که فلسفه ورود میکند و با تصویری که از جهان ارائه میکند بر علم تأثیر میگذارد. دوم، در گرفتن نسخه مطلوب از جهان است که مجدد عالم را با دانشمند در پیوند قرار میدهد. البته این جاده یکطرفه نیست و اینگونه نیست که فقط علم از فلسفه تأثیر بپذیرد، بهطور متقابل، همانطور که ما در طول تاریخ شاهد بودیم، دانشمند هم میتواند مسألههای جدیدی را برای فیلسوف مطرح کند، همانطور که فیزیک کوانتوم بحث اختیار و علیت را برای فیلسوفان مطرح کرد که آیا اساساً علیتی برقرار است؟ و اگر نیست پس انسان آزاد است یا خیر؟ یا مثلاً داروین سؤالات بسیاری را در خصوص اینکه انسان چیست؟ مطرح کرد. بنابراین، میخواهم بگویم که میان فلسفه و علم همواره داد و ستدی برقرار بوده است.
اشاره کردید که فیلسوف با واسطه با جامعه ارتباط برقرار میکند، به این اعتبار، میتوان اینگونه برداشت کرد که از فیلسوف نباید انتظار اقدامهای اجتماعی داشت؟ ارتباط فیلسوف با اجتماع ارتباطی غیرمستقیم است و فیلسوف از طریق ایدههای بنیادی وارد کار میشود. ایدههای بنیادی نیز انتزاعی هستند. به همین دلیل است که ارتباط با مردم عادی سختتر میشود چون مردم عادی در سطح عینی زندگی میکنند.
اما ما فیلسوفانی همچون سقراط هم داریم که بخوبی با مردم در ارتباط قرار میگیرند. زبانی که فیلسوف برای اندیشهورزی خود انتخاب میکند چقدر در شکلگیری این ارتباط میتواند مؤثر باشد؟ البته اینگونه نیست که تصور کنیم فیلسوف به هیچ روی با توده مردم در ارتباط مستقیم قرار نمیگیرد، سقراط یک نمونه برجسته از فیلسوفانی است که مستقیماً با مردم در ارتباط قرار میگرفت. میخواهم بگویم، انتخاب یک زبان سادهتر میتواند به برقراری ارتباط کمک کند. امروزه ترمهایی همچون «فلسفه برای کودکان» و «فلسفه برای مردم» بیانگر تلاشهایی است که فیلسوفان برای ارتباط با مردم به کار بستهاند؛ اما با این حال، تاریخ فلسفه، عکس این مسأله را نشان میدهد و افرادی همچون هگل، هایدگر و... زبان و نگاهی پیچیده و سخت دارند که از قضا برای مردم عامه دیریاب است.
به نظر میرسد که ما در جامعه با گسل میان «سیاستگذاران» و آنان که صاحب ایده هستند، مواجه هستیم. چطور میشود از عمیق شدن این شکاف جلوگیری کرد؟ شکاف میان «نظر» و «عمل» البته شکافی سابقهدار است. تقریباً سطحی از آن در همه جای دنیا دیده میشود. اما این شکاف در جامعه ما عمق بیشتری مییابد. این شکاف را دوجانبه میبینم؛ هم از سوی «اهل فلسفه» که باید با رویکردی انتقادی به ارائه طرحهایی بپردازند و هم از طرف «سیاستگذاران» که باید از مشاوره اهل فلسفه بهره بگیرند و برای آنان در تصمیمات، جایگاهی قائل شوند. اگر ایدههایی که راهبر ما است، نادرست باشد بنیان دیگر اقدامات را نیز به هم خواهد ریخت.
منبع: ایران
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید