1396/6/29 ۰۸:۵۷
ساعت، بهعنوان یک پدیده نو در میانههای دوره قاجار، تاثیری شگرف در زندگی ایرانیان داشت. مردمان این سرزمین البته از هزاران سال پیش با پدیده زمان آشنایی داشتند و شیوههایی گوناگون برای تعیین وقت پدید آورده بودند. ساعت اما بهعنوان ابزاری نو، تصویری تازه به زمان بخشید. جعفر شهری در کتاب پربرگ و ارزشمند «طهران قدیم» روایتی جالب درباره آشنایی ایرانیان با «ساعت» آورده است.
معومعوکن و قناری و طوطیدار
ساعت، بهعنوان یک پدیده نو در میانههای دوره قاجار، تاثیری شگرف در زندگی ایرانیان داشت. مردمان این سرزمین البته از هزاران سال پیش با پدیده زمان آشنایی داشتند و شیوههایی گوناگون برای تعیین وقت پدید آورده بودند. ساعت اما بهعنوان ابزاری نو، تصویری تازه به زمان بخشید. جعفر شهری در کتاب پربرگ و ارزشمند «طهران قدیم» روایتی جالب درباره آشنایی ایرانیان با «ساعت» آورده است. او با اشاره به تاثیر «نصب ساعتهای بالای عمارت شمسالعماره و سردر مسجد مشیرالسلطنه» و پیچیدن «صدای زنگ آنها در شمال و جنوب شهر» در رواج بهرهگیری از ساعت در میان تهرانیها مینویسد «کمکم که ساعت متداول گردیده از اندرون سلاطین بخانههای وزرا و اعیان و رجال و پائینتریها و عوام راهیافته ساعتهای جیبی بغلی ببازار آمده متعارف شده جانشین اوقات شناسائی دیرین گردید». او سپس نخستین نسل ساعتهای درون خانه را این گونه توصیف میکند: «ساعتهای خانهها بچند صورت بود که ابتدا اندازههای آنان از یکی دو قد آدمی تجاوز کرده با زنجیرهایی که وزنههای کوک آنها را نگاه میداشت در بالا و کنار و گوشههای طالارها و شاهنشینها و گالریها و پنجدریها قرار میگرفت تا ساعتهای کوکی سربخاری که با اشکال مختلف جلوهگری کردند». شهری، ساعتهای «معومعوکن گربهای» و «طوطی و قناریدار» را نخستین ساعتهایی برمیشمرد که به خانههای ایرانیان راه یافت: «از جمله ساعتهای وقتشمار معومعوکن گربهای که در هر نیمساعت و ساعت سر گربهای از آن بیرون آمده سر باطراف گردانده معومعو مینمود و ساعت طوطی و قناریدار که بهمان صورت سر ساعت صدای طوطی و قناری مینمود و ساعتهای جیبی بغلی که بهترین آنها ساعتهای دوقابهی نقره میناکاری سفارشی کلید کوک از تصاویر ناصرالدینشاه یا اتابک بود که ساعت بمبئیاش گفته از هندوستان میآمد و عقیده داشتند که یکی از آنها عمر آدمی را کفایت مینماید که با زنجیرهای طلا و نقره در جیبهای جلیقهها جا میگرفت». کوک ساعتهای آن زمان، با باورهایی عامیانه آمیخته میشد: «ساعتها غروب بغروب کوک میشدند که بعدها بغروب کوک معروف گردیدند چه در ابتدا تا وقتی که فرنگرفتهها از فرنگ برنگشته ساعتهای ظهر کوک نداشتند ظهرکوکی و غروبکوکی ساعتها مطرح نبوده همگان اول غروب و اول صبح را (دسته) که عقربهها بر روی دوازده سوار میشدند میشناختند». جامعه ایران، بستری مناسب برای رواج باورهایی نادیده دارد و توده مردم به گسترش چنین باورهایی بسیار شیفتگی داشتند؛ ساعت نیز بهعنوان پدیدهای نو از چنین ویژگی برکنار نبود: «چنانچه دو ساعت با هم موافق بوده هردو بیک میزان نشان میدادند «که هرگز چنین چیزی ممکن نگردیده از نوادر بشمار میآمد» از عجایب بود که با آن فالهای نیک گرفته مثلا اگر کسی بخواستگاری و بلهبران دختری رفته بود و ساعت پرسیده دو نفر ساعت از جیب کشیده هر دو یک موقع را اعلام میکردند آن وصلت را از خوششگونترین وصلتها میدانستند که باید بهر صورت پذیرفته بانجام رسانند و همچنین در ابتدای کارها و شرکتها و خانهخریدنها که این از سعادات آن کار بشمار آمده با دل قرص و روحیه قوی از آن استقبال میکردند.»
منبع: شهروند
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید