1396/6/21 ۰۸:۵۱
روزنامهنگاري دولتي در همه تاريخ ضربه جانكاهي بر پيكر مطبوعات است
روزنامهنگاری دولتی در همه تاریخ ضربه جانكاهی بر پیكر مطبوعات است
ماهرخ ابراهیمپور- محسن آزموده: جامعه ایران با مطبوعات وارد دنیای جدیدی شد؛ دنیای جدیدی كه باید با قلم و نگاهی ایراندوستانه به افشای چهره عقبمانده وطن میپرداخت، البته این كوشش مشفقانه در حالی آغاز شد كه شاهان قاجار درك درستی از روزنامه نداشتند و در جامعه نیز درصد پایینی از افراد قادر به خواندن و نوشتن بودند. با این حال آنچه از تاریخ مطبوعات برمیآید حاكی از این است كه بعضی افراد بیسواد روزنامه میخریدند و افراد باسواد برای آنها میخواندند. جامعه ایرانی، روزنامه را در حالی تجربه كرد كه با جهان خارج از خودش از نظر توسعه فرسنگها فاصله داشت؛ توسعهای كه با مطبوعات حالت جدیتری به خود گرفت. مطبوعاتی كه گامهای آغازین را برمیداشت و تلاش بر آن بود كه حساسیت دربار شاهان مستبد قاجار را برنینگیزد. در این میان قشر مطبوعاتی و افرادی كه با دشواری بسیار به این راه قدم گذاشتند، با تحمل مشقات بسیار توانستند چرخه مطبوعات ایران را فعال نگه دارند. مطبوعاتی كه در كشوری جهان سومی نفس میكشید و دست و پا میزد تا داد و درد مردم و پیشرفت جهان را به گوش شاهان قاجار برساند. شاهانی كه تاب سخنان مشفقانه روزنامهنگاران را نداشتند و روزنامه را در خدمت خود میخواستند و مجالی برای قلمفرسایی و مدح سلطنت فارغ از درد و غم جامعه ایرانی. یكی از پژوهشگرانی كه دریایی از تاریخ مطبوعات را با خود یدك میكشد، سیدفرید قاسمی است كه از وی به عنوان حافظه مطبوعات ایران یاد میكنند، به مناسبت سالروز تولد استاد قاسمی برآن شدیم تا با وی مروری بر سپیدهدم مطبوعات در ایران داشته باشیم؛ از زبان وی كه سالهاست با مطبوعات دیروز و امروز دمخور است، از دل گذشته با امروز پل میزند و از قصههای دیروز و غصه امروز روزنامهنگاران حكایتهای ناگفته بسیار دارد.
مواجهه دربار قاجار با آغاز روزنامهنگاری در ایران چگونه بود؟
روزنامه با دشواری بسیار در ایران به وجود آمد. شاه و دربار تصوری از مطبوعات و روزنامهنگاری نداشتند. میرزا صالح ١٨ سال در صف یك نفره صدور مجوز بود. تا بالاخره در دوره محمدشاه و صدارت ملاعباس ماكویی، مشهور به حاجی میرزا آقاسی ایروانی در سال ١٢٥٢ قمری-١٢١٥ خورشیدی موفق به انتشار نشریه شد. میرزا صالح اگرچه از اروپاییها الگوبرداری میكرد، اما در همان گام اول پایههای ایرانیزه شدن مطبوعات را گذاشت. با متر و معیار امروز نباید دیروز را اندازهگیری كنیم. ظرف زمانی را باید در نظر بگیریم. باید متقاعد كردن شاه و صدر اعظم را از هنرهای میرزاصالح قلمداد كرد. محمد شاه از قلم میترسید. همروزگارهای او نوشتهاند موقعی كه ابوالقاسم قائم مقام را حبس كردند محمدشاه كه از قدرت قلم بیم داشت گفته بود به او قلم و كاغذ ندهند و اگر مطلبی نوشت برای شاه نیاورند چون باور داشت قلم قائممقام معجزه میكند و ممكن است تصمیم او را تغییر دهد.
برخورد ناصرالدین شاه با مطبوعات به چه شكل بود؟
قریب ٥٠ سال ناصرالدین شاه حكومت كرد و شش تن را به مقام صدراعظم رساند كه فقط دو نفر به آگاهی عموم علاقهمند بودند. چهار نفر دیگر جهالت عامه را پایه بقای خود میدانستند. میرزاتقیخان امیركبیر با آن چهار صدر اعظم خلف یا بهتر بگویم جانشینانش تفاوت داشت. میرزاتقیخان به روحیه شاه واقف بود. میدانست نباید شاه را به روزنامه و روزنامهنگاری حساس كرد. انتخاب نام روزنامچه اخبار دارالخلافه طهران در شماره اول و بعد تغییر نام به روزنامه وقایع اتفاقیه، تصمیم گسترده توزیع شهری در آغاز و بعد توسعه كشوری همه نشان از درایت امیركبیر دارد.
مطبوعات در دوره ناصری چه وضعیتی داشت؟ به عبارتی آیا دولتی بودن مطبوعات در آن دوره باعث شده بود كه كاركرد دولتی و محدود داشته باشند؟
به صرف دیدن یك شماره از روزنامههای دوره ناصری نمیتوان حكم كلی صادر كرد و كارنامه یك روزنامه را به كل مطبوعات آن دوره تعمیم داد. به طور كلی روزنامهنگاران در بیشتر دورهها محدود بودهاند، اما هنر روزنامهنگار این است كه هدف خود را بین سطرها بزند و پیام خود را به مخاطب برساند.
روزنامهنگاران دوره ناصری نیز این گونه بودند. بسیاری از آنچه امروز مفاهیم جدید مینامند به وسیله روزنامهنگاران به اطلاع عموم رسید. یكی از روزنههایی كه در آن دوره میتوانستند حرف دلشان را بزنند اخبار و گزارشهای خارجی بود. مثلا به بهانه معرفی بلژیك یا ذیل خبرهای آن كشور مینوشتند: در مملكت بلژیك مثل بعضی ممالك دیگر آزادی كامل وجود دارد. روزنامهنویسها هر چه دلشان بخواهد مینویسند. یا درباره حرفهایگری روزنامهنگارانه در بسیاری از كشورها مینوشتند تا شاه و درباریها از یك طرف و مردم در طرف دیگر در جریان باشند كه تفاوت از كجا تا كجاست؟ با بررسی آن دوره متوجه میشوید كه در همان روزگار هم توقیف، بازداشت و محاكمههای مطبوعاتی وجود داشته، حالا یك كسی فوقالعاده یا ویژه نامه سفر ناصرالدین شاه مثلا به فلان شهر را میبیند و برای كل مطبوعات آن دوره حكم صادر میكند. بله فرمان ممیزی شهامت نوآوری را از روزنامهنگاران ایرانی سلب كرد. اما همان روزنامهنگاران زمانی بین سطرها خواص را در جریان میگذاشتند تا به بدنه جامعه تفاوتهای ایران و انیران را یادآور شوند. روزنامهنگاری دولتی در همه تاریخ ضربه جانكاهی بر پیكر مطبوعات است. معنایش دخالت یك قوه در قوه دیگر است. در این نوع روزنامهنگاری تامین نیازهای شاه جای تامین نیازهای مخاطب را گرفته و موجب گسست بیشتر مردم از روزنامهها شد. در همه تاریخ اگر روزنامه نتواند نیازهای مخاطب را برآورده كند، مخاطب بیرحمانه روزنامه را رها میكند و به سراغ رسانههای جانشین میرود. با وجود همه مشكلها روزنامهنگاران عهد ناصری مطالبی درباب آزادی افكار، آزادی مطبوعات، وظیفه روزنامهنگار و فایده روزنامه به چاپ رساندهاند. ما باید با اشراف و انصاف درباره روزنامهنگاران پیش از مشروطه اظهارنظر كنیم. شاید تنها فردی باشم كه صفحه به صفحه همه روزنامههای هفتاد سال اول روزنامهنگاری را از آغاز تا مشروطیت به دقت دیدهام، این حرفهایی كه میزنم حاصل جمعبندی شخصی و مبتنی بر پژوهش است.
مخاطبان این روزنامهها چه كسانی بودند؟
ببینید شما باید میزان جمعیت ایران را در آن دوره بدانید. عدد باسوادها را در نظر بگیرید. بعد به این نكته توجه داشته باشید كه در كانونهای ارتباطی عصر قاجار مثل قهوهخانه، مسجد و رختكن حمامهای عمومی با سوادها برای بیسوادها روزنامه میخواندند. در آن روزگار هم باسوادها روزنامه میخریدند و هم بیسوادها. بیسوادها روزنامه را میخریدند و با یك باسواد قرار میگذاشتند كه در گذرگاه یا كانونهای ارتباطی برایشان روزنامه بخواند. به هر صورت تیراژ روزنامههای آن دوره كه جمعیت كشور حدود ١٠ (ده) میلیون نفر بود از شمارگان بعضی از روزنامههای امروز با جمعیت بیش از ٨٠ میلیون نفر بیشتر بود.
از نظر محتوا مطالب فقط به اخبار، اوضاع دربار، روابط ایران با دولتهای خارجی اختصاص داشت یا جایی برای پرداختن به زندگی روزمره مردم هم در نظر گرفته شده بود؟
روزنامههای آن دوره در مجموع به همه زمینهها و موضوعها میپرداختند، البته با زبان آن روزگار. در كتاب سرگذشت مطبوعات ایران، ردهبندی قالب و مضمون روزنامهها را نوشتهام. در كنار اخبار و گزارشهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و هنری، شما میتوانید خبر ورزشی هم بخوانید مثلا سر خوردن روی یخ كه منظورشان اسكی است، یا اخبار حوادث، معرفی كتاب، شعر، داستان، طنز و فكاهه، رویدادها و دستاوردهای علمی. سرآغاز گزارشنویسی، مصاحبه، مقاله، نقد و تفسیر و تحلیل، پاورقی، نامهنویسی هم به همان روزگار برمیگردد.
افرادی كه در مطبوعات دوره قاجار قلم میزدند، از چه طبقه یا طبقاتی بودند، چه تحصیلاتی داشتند؟ از نظر تحلیل گفتمانی از چه ایدهای متاثر بودند؟ از چه دیدگاهی دفاع میكردند؟ چه متنهایی را در مطبوعات ترجمه میكردند؟
پژوهش چاپ نشدهای دارم با عنوان فرهنگ ناموران مطبوعات ایران. در این اثر زندگینامه روزنامهنگاران و به طور كلی مطبوعاتیها را نوشتهام. اگر روزی این كتاب منتشر شود شما خواهید دید كه بیشتر مشاهیر و مفاخر تاریخ معاصر ایران یك دوره از زندگی خود را با فعالیتهای مطبوعاتی و به خصوص روزنامهنگارانه گذراندهاند. درباره ردهبندی روزنامهنگاران هر دوره كارهایی به انجام رساندهام. مثلا در كتاب «مطبوعات ایران در قرن بیستم» نوشتهام به طور كلی نخبگان جامعه ایرانی را میتوان با یك تقسیمبندی سر دستی به خودمحور، دینمحور، میهنمحور، نفیمحور یا به سخن دیگر به خوددوست، دین دوست، میهندوست و نفیدوست از یكدیگر تفكیك كرد. خودمحورها بر اساس منافع شخصی تصمیم میگیرند. دین محورها به دو گروه سنتگرا و تجددطلب قابل تقسیماند. میهنمحورها را میتوان به دو گروه باستانگرا و دین باور تفكیك كرد كه دینباورهای میهنمحور در بعضی زمینهها با دینمحوران تجددطلب اشتراك نظر داشتهاند، تا جایی كه گاهی مرزبندیشان مخدوش میشود. نفیمحورها نیز درصدد نفی همهچیز بودند و تلقی و تصورشان این بود كه نفی نشانگر پیشگامی و برتری آنهاست. علاوه بر اینها ایران در قرن بیستم نخبگان فنمحور یا فندوست نیز داشت كه سرشان به كار خودشان بود و به كار و فنشناسی اهمیت میدادند. در هر ردهای هم افراطی و معتدل میتوان دید. در همان كتاب و سایر آثارم درباره روزنامهنگاری حرفهای و روزنامهنگاری حزبی هم مطالبی نوشتهام و خلاصه اینكه روزنامهنگاران تاریخ مطبوعات ایران هر دوره هم ردهبندی شدهاند. اگر تاریخ مطبوعات آن دوره را به درستی ورق بزنید افراد گوناگون با سطح تحصیل متفاوت، گفتمانهای متضاد و دیدگاههای موافق و مخالف یكدیگر با نگارشها و برگردانهایی در همه زمینههای موضوعی میبینید. زندگی هر یك را باید جداگانه ردهبندی كرد. مثلا زندگی علیاكبر دهخدا ٤ مرحله دارد: روزنامهنگاری، سیاستورزی، خارجنشینی، انزوا و كتابنویسی و فرهنگنگاری.
ساختار تحریریه در مطبوعات در عهد قاجار به چه شكل بود؟ آیا از این راه درآمدی كسب میكردند؟
بیشتر روزنامهنگاران روزگار قاجار تنها منبع معیشتشان روزنامه بود. البته در دوره محمدشاه از وزارت امور خارجه حقوق میگرفتند. در دوره ناصرالدین شاه به ترتیب از وزارت علوم و معارف، اداره روزنامهجات و بعدها از وزارت انطباعات حقوق میگرفتند. در دوره مظفرالدینشاه، چون نشریه خصوصی پدید آمد اداره نشریههای خصوصی و پرداخت حقوق روزنامهنگاران بر عهده ناشران نشریههای خصوصی بود كه البته و متاسفانه یارانه هم در همان ایام باب شد. یعنی یارانه مطبوعاتی همزاد انتشار روزنامههای خصوصی در ایران است. البته رانت مطبوعاتی پیشینه دیرینهتری از یارانه مطبوعاتی دارد. در مطبوعات دولتی هم در عهد مظفری كماكان حقوق روزنامهنگاران را وزارت انطباعات میپرداخت. پس از مشروطه حال و هوای دستمزد روزنامهنگاران به طور كلی تغییر كرد. هر كس هفت تومان پول داشت، چهار تومان كاغذ روسی میخرید و سه تومان هزینه چاپ میداد و میشد مدیر و سردبیر!
تبلیغات و آگهیها تا چه اندازه مطرح بود؟
مدخل آگهی را برای بسیاری از دایرهالمعارفها و دانشنامهها نوشتهام. در جلد اول كتاب سرگذشت مطبوعات ایران فصلی را به آگهی اختصاص دادهام. مدیر نخستین نشریه ایران در سفرنامهاش درباره اهمیت آگهی در مطبوعات انگلیس مطالبی نوشته است. اعلام مطبوعاتی در ایران عمری به بلندی تاریخ روزنامهنگاری دارد. آگهی با قیمتهای سهشاهی، پنجشاهی، پانصد دینار و قیمتهای گوناگون دیگر در روزنامههای ایران باب شد. انواع آگهی را هم در روزنامههای پیش و پس از مشروطه میتوان خواند. از آگهی اجاره و فروش خانه تا زنجیر و دستبند و چتر و شمع، ساز و پیراهن، از آگهیهایی كه بعدها به غلط نامهای مناقصه و مزایده به خود گرفت تا آگهیهایی كه امروز اسناد تاریخیاند. بعضی از آگهیها امروز مرجع محققان است. مثلا چون فهرست درستی از كتابهای عصر قاجار منتشر نشده اعلانهای فروش كتاب یكی از راههای آگاهی از نشر كتابهای آن دوره به حساب میآید و كتابشناسان و كتابپژوهان باید از این منبع بینظیر بهره بگیرند.
نقد یا مخالفت با برخی مطالب روزنامهها چگونه بازتاب پیدا میكرد؟
به شیوههای گوناگون نقد و نظرها بازتاب داشت. مقالهای درباره سرآغاز جنگهای قلمی مطبوعاتی و مقالههای دیگری درباره سیر نقد نوشتهام. گاهی روال شبیه امروز بود و زمانی هم كه روزنامه از چاپ نقد سرباز میزد، به وسیله رسانههای جانشین نقدها و انتقادها و ردیهها را به اطلاع عموم میرساندند. گاهی پاسخ بعضی روزنامهها در رسالهها چاپ شده، زمانی در جزوه، اوقاتی به صورت اعلان دیواركوب، نمونههایی هم موجود است كه هنوز نسخه خطی باقی ماندهاند و تا امروز چاپ نشدهاند.
علما در رابطه با مطبوعات چه واكنشی نشان میدادند؟
موضع عالمان دینی در ارتباط با مطبوعات متفاوت بود. مثلا آخوند خراسانی یك نظر داشت و شیخ فضلالله نوری نظری دیگر. نظر بسیاری از عالمان دینی با یكدیگر تفاوت داشت. در مقدمه كتاب اسناد روزنامهنگاران و مطبوعات به انضمام اسناد چاپ درباره نظر عالمان دینی در دوره اول مجلس شورای ملی بر اساس اسناد، مشروح گفتوگوهای مجلس و دیگر برجای مانده مطالبی نوشتهام. مثلا سید عبدالحسین شهشهانی در مجلس اول میگوید: روزنامه به منزله حس مشترك است نسبت به سایر حواس در وجود مملكت. اگر بنا شد روزنامه توقیف شود سایر حواس مختل و بینتیجه میماند. یا فردی به نام شیخ ابراهیم در مخالفت با توقیف روزنامهها گفته است: حكم شرعی و مجازات شرعی بر آلات نیست بر صاحب آلات است. آلات معصیت را شرع نفرموده توقیف كنند. مجازات بر آن مقرر فرموده، باید مجازات داد توقیف معنی ندارد. میرزا محمود كتابفروش خوانساری در تایید شیخ ابراهیم میگوید كه در مغازه پارچهفروشی كه ٣٠ نفر مشغولند اگر یك نفر خلافی كرد، نباید مغازه پارچهفروشی را بست. آن دسته از عالمان دینی كه در دوره اول مجلس شورای ملی نماینده شدند همه مجتهد مسلم بودند و بیشترشان توقیف را قتل میدانستند و میگفتند توقیف روزنامه یعنی قتل! اگر نظرهای عالمان دینی روزگار قاجار وارد یك بانك اطلاعات میشد شاید نگاه مهربانتری به مطبوعات و روزنامهنگاران صورت میگرفت.
منبع: اعتماد
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید