غدیر،کمال رسالت نبوی / دکتر عبدالحسین طالعی

1396/6/19 ۰۹:۰۲

غدیر،کمال رسالت نبوی / دکتر عبدالحسین طالعی

تحریف و تغییر مفاهیم و آموزه‌های دینی (به عمد یا سهو) در گذر زمان، نشستن فروع به جای اصول، تغییر جایگاه اولویت‌های آیین و مانند آنها، چنان بازتابی از مسائل دینی پدید آورده است که هر گونه سخن گفتن از مطالب دینی را در وهله اول، با واکنش خواننده یا شنونده روبه‌رو می‌سازد.

 

 

تحریف و تغییر مفاهیم و آموزه‌های دینی (به عمد یا سهو) در گذر زمان، نشستن فروع به جای اصول، تغییر جایگاه اولویت‌های آیین و مانند آنها، چنان بازتابی از مسائل دینی پدید آورده است که هر گونه سخن گفتن از مطالب دینی را در وهله اول، با واکنش خواننده یا شنونده روبه‌رو می‌سازد. در چنین فضایی، سخن گفتن از غدیر چندان آسان نیست. این حقیقت، همانند دیگر حقایق دینی، در عین روشن بودن، دستخوش همین گونه تغییرها شده است. در این شرایط، تنها راه برای بازیابی معنای صحیح آن، مروری دیگر است تا با نگاهی تازه به این رویداد کهن، دیگر بار به تازه‌هایی دست‌یابیم.شاید بهتر آن باشد که سخن را از اینجا آغاز کنیم که: «غدیر چه نیست؟». باشد تا با ورود از این مدخل به حقیقت دست‌یابیم.

 

غدیر چه نیست؟

در مرور پیشینه غدیر پژوهی، گزارش‌ها و توصیف‌ها و تعریف‌هایی از غدیر می‌بینیم که هر چه بیشتر گفته و نوشته شود، واقعیت مطلب بیشتر گم می‌شود. غدیر، نه یک روز در دل تقویم، نه یک شاخص فرقه‌ای در بازار گرم گرایش‌ها، نه یک ابزار برای قدرت طلبی مقتدران، نه یک دستمایه برای جدال‌های کور، نه یک موضوع تکراری برای منازعات اندیشگی بی‌ثمر است. هر رویکردی از این گونه قضاوت را دشوار می‌کند، دشوارتر از اینکه کسی هیچ در این مورد نداند.

 

غدیر چیست؟

بهتر است پاسخ را از مقدمه‌ای کوتاه آغاز کنیم. از حرا آغاز شد. بیرق هدایت که پیام آور رحمت آورد، در میان مردمی که خشونت حرف اول را در میان آنها می‌زد، با خرافات وحشتناک می‌زیستند و بدان دل‌خوش داشتند. بدین سان پیامبری در جمع آنها ظهور کرد که هر لحظه از بیست و سه سال نبوتش فراتر از قرنها تاریخ آنان درس آموز بود، حقیقتی که بلال را از آفریقا و سلمان را از ایران به دیار حجاز کشاند.

آنک برگ‌های تقویم، روزهای پایانی آن بیست و سه سال طلایی را نشان می‌دهند. در خلال این مدت، دو گروه با این آموزه‌های وحیانی برخورد کردند: گروهی که حتی در زمان پیامبر، می‌خواستند شیشه کثیف زندگی و فرهنگ و رفتار خود را با دستمال کثیف جاهلیت گذشته خود پاک کنند و عطر کلام آسمانی آن گرامی را نادیده گیرند. اما معدود یاران همراه همانند ابوذر و سلمان و مقداد و عمار، گوهرشناس مردمی بودند که به چیزی جز گوهری عرشی رضایت نمی‌دادند. این گوهرشناسان نگران بودند که خزف، رونق بازار گوهر را بشکند و ناهمراهان، فقدان پیامبر را فرصتی برای خود پندارند تا به روزهای ناخوش گذشته بازگردند. چه کنند این یاران همراه در برابر نیرنگ‌های هزار رنگ آن ناهمراهان که گرگی در لباس میش بودند و نفاق شاخصه اصلی‌شان بود؟ چه کنند این معدود نمک شناس در برابر آن خیل عظیم ناسپاس؟

غدیر، پاسخی بود به این پرسش که غدیرآفرین به آن مردم داد و تداوم رایت هدایت را تضمین کرد. مشعلی که در حرا افروخته شد، در جحفه بار دیگر چهره نمود، ناسپاسان را نومید کرد و گوهرشناسان را نوید داد.

 

مروری بر بعضی از دستاوردهای غدیر

آنچه در غدیر با آن روبه‌روییم، نمایش دو خط متمایز، یا به تعبیر دیگر، دو قرائت از اسلام است که هر کس جویای شناخت اسلام باشد، باید نسبت به این دو قرائت آگاه باشد.

 از توحید آغاز کنیم که رکن رکین دین است. قرائت غدیری توحید را به معنای تنزیه ساحت مقدس ربوبی از هر گونه شباهت به مخلوق می‌داند. یعنی آفریدگار در هیچ زمینه‌ای مانند آفریدگان نیست. این آموزه‌های اصیل که مبین اصول توحیدی قرآن است، عمود خیمه بینش دینی را تشکیل می‌دهد.

در برابر قرائت غدیری، قرائت دیگر مطرح است که بر اساس آن، خداوند را مانند مردم می‌داند و او را جسم متعالی می‌خواند. این اندیشه که آن را تجسیم و تشبیه نام می‌نهند، در شماری از متون این گروه آمده است، تا آنجا که ابن تیمیه رسماً بر آن صحه می‌نهد و آن را توحید اصیل می‌پندارد.

در باب اعمال انسان، غدیر، سخن از «امر بین الامرین» به میان می‌آورد، یعنی که قدرت انسان، موهبت آفریدگار است، اما نحوه بهره‌گیری انسان از آن، به اختیار اوست؛ همان اختیاری که خدایش به او بخشیده و بر همان مبنا از او حساب می‌کشد.

در برابر آن، قرائت دیگر، به روشنی سخن از جبر انسان به میان می‌آورد، یعنی که آفریدگار را ستمگر می‌پندارند، از آن روی که خودش انسان را به وادی گناه و خلاف سوق می‌دهد و آنگاه خودش او را بر آن کردارها مؤاخذه می‌کند.

غدیر، پیامبر را آیت و حجت خدای مقدس و منزه می‌داند، لذا او را – در حد و اندازه مخلوق – مقدس و منزه می‌داند. لذا به هیچ صورتی نمی‌پذیرد که گناهی به پیامبران نسبت دهند. قرائت دیگر، اما انواع زشتی‌ها را – حتی کارهای خلافی را که اراذل حاضر به ارتکاب آن نیستند – براحتی به پیامبران نسبت می‌دهند. در این جهت، بهره‌وری از انواع حدیث نماهای ساختگی را آسان‌ترین کار خود می‌دانند.

غدیر، امت را نه یک مجموعه پراکنده و بی‌هدف ، بلکه یک گروه منسجم و هدفمند می‌داند که حول محور امام معصوم شکل می‌گیرد، چنانکه در زمان حیات پیامبر، حول محور پیامبر شکل گرفته بود. دیگران، اما  برای شکل گرفتن امت، هر تجمعی را کافی می‌دانند. پیامد چنین شبه امت‌هایی را کیست که ندیده باشد؟

غدیر، خلافت را امانتی الهی و مقدس می‌داند که آفریدگار به آفریدگان سپرده تا آنان به اهلش واگذارند. روشن است که این امانت الهی با لودگی و آلودگی سر سازگاری ندارد. دیگران چه می‌گویند؟ کافی است که برخی متون اسلام نما را بخوانیم، کتاب‌هایی که برخی از آنها عنوان مقدس تفسیر قرآن را یدک می‌کشند. آنگاه ببینیم که چگونه این حقیقت الهی را به یک ماجرای خودخواسته با مبانی خودساخته بدل کرده‌اند؛ تا آنجا که هر اقدامی را نیز برای رسیدن به خلافت الهی می‌پذیرند.

در فرهنگ غدیر، گسترش دین با فتح دل‌ها است، که از گذرگاه علم همراه با عمل می‌گذرد، راهی که پیامبر پیمود و اخلاق نیکویش در عمل، پشتوانه سخنان نیکویش شد. این همان راهی است که حتی در فضای شکست ظاهری، پیروزی هماره و حسن جاودانه را برای صاحبش رقم می‌زند، چنانکه در کربلا شاهدیم.

اما فرهنگ بیگانه با غدیر، تنها به فتوحات می‌اندیشد، با هر کارنامه‌ای که فاتحان پیش آیند و پیش آرند. پیامد چنین کارهای خطا، این است که تا قرن‌های آینده باید جوابگو باشیم که چرا اسلام به کجا و کجا هجوم آورد؛ در حالی که آنچه هجوم برد، مسلمانان بودند، نه اسلام. و کدام خردورز منصف است که میان اسلام با مسلمانان تفاوتی ننهد؟

فرهنگ غدیر، پیامبر را – به تعلیم قرآن - «پیامبر رحمت» می‌داند، که طبق آموزه‌هایش حتی شاخه درختی را بی‌دلیل نمی‌توان شکست، چه رسد به انسان. در برابر، فرهنگ مقابل، همه جا سخن از کشت و کشتار به میان می‌آورد. آنها طبق حدیث خودساخته جعلی ضد عقلی «جئتکم بالذبح» ادعا می‌کنند که پیامبر، آمده تا همه مردم را – بجز تعدادی معدود - بکشد!

شگفتا که اینان نمی‌اندیشند که در قرآن، سخن از رحمت پیامبر برای تمام جهانیان مطرح است، نه تنها برای مؤمنان یا مسلمانان. و مگر تمام جهانیان در کدام زمان مسلمان بوده‌اند؟ حاکم غدیری – طبق فرمان مولای غدیر – تمام مردم را دوست می‌دارد، زیرا «یا برادر او هستند در دین یا مانند او در آفرینش». قرائت دیگر از دین را امروز همگان در رسانه‌ها دیده‌اند و نیازی به بیان نمونه ندارد.

معنای صحیح جهاد، همین جا روشن است. دستورات پیامبر(ص)  و امام علی(ع) در باب جهاد، در کتاب کافی آمده است؛ از جمله اینکه: ابتدا با سخن و توضیح و استدلال وارد شوید. اگر مهاجمان سلاح خود را کنار نهادند، حق تعرض ندارید. اما اگر چنین نکردند و جنگ در گرفت، آب آنان را آلوده نکنید؛ کهنسالان و زنان و کودکان را مکشید؛ هر کسی را که از صحنه جنگ (از برابر مجاهدان مسلمان) بگریزد تعقیب مکنید؛ درختی را مشکنید و...

این است جهاد طبق فرهنگ غدیر. گمان نمی‌کنم که کسی آن را قابل مقایسه بداند با رفتارهای وحشیانه گروهی که به نام تکبیر و بیعت دینی پیش آمده‌اند و جهان را به وحشت انداخته‌اند و...

اینها فقط چند شاخص است از مقایسه فرهنگ غدیری با فرهنگ مقابل آن. از نقل مستندات فراوان این مطالب برای رعایت اختصار خودداری شد، چنانکه بسیاری از جوانب در همین عنوان‌های یادشده، در کمال اختصار بیان شد.

هر یک از این عنوان‌ها و شاخص‌های دیگر در باب تفاوت بین دو قرائت از اسلام، مطالعات مفصلی می‌طلبد و فرصت گسترده می‌خواهد.

کوته کنم کلام...

غدیر، فرهنگی است حیات بخش که رایحه «زندگی» را به «انسان» می‌رساند و او را در کشاکش گرایش‌های گونه گون تنها نمی‌گذارد. زیر رواق تاریخ، با آن همه فریادها و غوغاها، این نسیم حیات آفرین است که انسان را می‌نوازد، از دیروز آن برکه برکت خیز، تا فردای ظهور که مردی از آن سوی افق باز آید و تحقق پیام غدیر یعنی عدالت و ایمان را فراز آرد.

درخت سبز غدیر، هماره پربار باد.

 

منبع: روزنامه ایران

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: