تأثیر ابن‌سینا برجنبش‌های علمی و عقلی هند / سید اطهر عباس رضوی - بخش دوم و پایانی

1396/5/30 ۰۸:۰۳

تأثیر ابن‌سینا برجنبش‌های علمی و عقلی هند / سید اطهر عباس رضوی - بخش دوم و پایانی

با ورود حکیم فتح‌الله شیرازی به دربار اکبرشاه در سال ۹۹۰قر ۱۵۸۲م، بُعد جدیدی به جنبش فکری او افزود. ملا عبدالقادر بدائونی که از منتقدان سرسخت اطرافیان محبوب اکبر بود، درباره او می‌گوید: «از سادات شیراز بود. اعلم العلمای زمان است.

 

 

 

ترجمه: سید مهدی حسینی اسفیدواجانی

با ورود حکیم فتح‌الله شیرازی به دربار اکبرشاه در سال ۹۹۰قر ۱۵۸۲م، بُعد جدیدی به جنبش فکری او افزود. ملا عبدالقادر بدائونی که از منتقدان سرسخت اطرافیان محبوب اکبر بود، درباره او می‌گوید: «از سادات شیراز بود. اعلم العلمای زمان است. مدتها مقتدای حکام و اکابر فارس بود. جمیع علوم عقلی از حکمت و هیئت و هندسه و نجوم و رمل و حساب و طلسمات و نیرنجات و جرّ اثقال نیکو می‌دانست و در این فن آنقدر حالت داشت که اگر پادشاه متوجه می‌شدند، رصد می‌توانست بست و در علوم عربیت و حدیث و تفسیر و کلام نیز نسبت او مساوی است و تصانیف خوب دارد؛ اما نه در برابر مولانا میرزاجان شیرازی که در ماوراءالنهر مدرس متفرد متورع یگانه روزگار بود.»

اگرچه منابع ادبی تنها درباره تغییراتی که او در ضرابخانه اکبر، تنظیم تقویم شمسی «الهی»۲۲ و برخی اصلاحات در درآمدها پیشنهاد داده بود سخن گفته‌اند، ولی نفوذ او را می‌توان در اختراع بسیاری از تجهیزات مکانیکی از جمله اصلاح و تغییر اسلحه و نظام جدید آبیاری مشاهده کرد. اکبر پس از مرگ حکیم فتح‌الله شیرازی در سال ۹۹۷قر۱۵۸۹م در سرینگر (کشمیر) با این عبارات نسبت به وی تجلیل به عمل آورد: «اگر او به دست اهل فرنگ (فرانک‌ها) افتاده بود و آنها در قبال بازگرداندنش تمام خزانه مرا طلب می‌کردند، با کمال مسرت چنین معامله پرمنفعتی را انجام می‌دادم و این گوهر ارزشمند را به بهای ارزان می‌خریدم.»

تمام منابع عصر شاه فتح‌الله و منابع پس از آن، نشان می‌دهند که او مرید واقعی مکتب ابن‌سینا بود و علاوه بر آن، هم در حکمت اشراق و هم در عرفان ابن‌عربی تبحر داشت. اظهار نظر بدائونی که می‌گوید «شاگردی رشید هم از دامن او برنخاست»، مقرون به صحت نیست. اگرچه هیچ یک از شاگردان فتح‌الله شیرازی چه در معقول و چه در تحقیقات علمی همتراز او نبودند، مع ذلک سنت آمیختن کلام با اندیشه‌های ابن‌سینا تا عصر حاضر پا بر جاست و این ارتباط و اتصال به دست عبدالسلام لاهوری (وفات ۱۰۳۷ق ر۱۶۲۷ یا ۱۶۲۸م) شاگرد فتح‌الله شیرازی انجام گرفته است و در «درس نظامی»۲۳ به کمال خود رسیده است. از لحاظ فکری نیاکان «درس نظامی» به شرح زیر می‌باشد:

ـ میر فتح‌الله شیرازی۲۴

ـ عبدالسلام دیوه‌ای۲۵

ـ ملا دانیال چوراسی

ـ ملا قطب‌الدین سهالوی۲۶

ـ ملا نظام‌الدین بنیانگذار «درس نظامی» (و: ۱۱۶۱قر۱۷۴۸م).

سایر جریان‌های عقلی و جریان‌های مخالف آن نیز در دوران مغولهای هند پدیدار گشتند و مطالعه ‌اندیشه‌های ابن‌سینا را برانگیختند.

معروف‌ترین اساتید علم کلام؛ قاضی محمد اسلم هروی (و: ۱۰۶۱ق ر۱۶۵۰ یا ۱۶۵۰م) و فرزند با استعدادش میرمحمد زاهد (و: ۱۱۱۱ق ر۱۶۹۹ یا ۱۷۰۰م) بودند.۲۷ این دو اساسا جزو اساتید علم کلام شمرده می‌شدند، ولی در حکمت مشّاء و اشراق نیز تبحر داشتند.

ملا عبدالحکیم (و: ۱۰۶۷ق ر۱۶۵۶م) فیلسوف و متکلم دربار شاه‌جهان (۱۰۳۷ ـ ۱۰۶۸ق ر۱۶۲۸ـ ۱۶۵۷م) بود که کتاب «دره الثامنه»۲۸ را برای تبری و توجیه نظرات غزالی و ابن‌سینا نوشت.

اما درخشان‌ترین دانشمند و استاد معقول دوره شاه‌جهان، ملا محمود فاروقی جونپوری (و: ۱۰۶۲ق ر۱۶۵۲م) بود. استاد او شیخ محمد افضل جونپوری نیز در معقول و منقول تبحر داشت.

کتاب «شمس البازغه» ملا محمود شرح «شفا»ی ابن‌سینا نیست، بلکه در تفسیر مفاهیمی از قبیل متناهی و نامتناهی، مکان، حرکت و مابقی امور طابق النعل بالنعل از «شفا» تبعیت می‌کند. علاوه بر آن، این کتاب به تفصیل در باب جهان و آفرینش بحث می‌کند. ملا محمود با شیخ عبدالرشید (و: ۱۰۸۳ق ر۱۶۷۲ یا ۱۶۷۳م) صوفی قادری که آثار ابن‌عربی را به‌خوبی می‌شناخت نیز روابط بسیار دوستانه‌ای داشت. هم ملا محمود و هم شیخ عبدالرشید به‌ندرت شبها می‌خوابیدند. شیخ به دعا می‌پرداخت و ملا به ستارگان چشم می‌دوخت و سعی می‌کرد تا مشکلات اختر شناسی را حل نماید. او نیز همچون ابن‌سینا رصدخانه‌ای نداشت. شاه‌جهان مایل بود که برای او رصدخانه‌ای بسازد، ولی این خواسته به دلیل مخالفت وزیر اعظم تحقق نیافت. ۲۹

دانشمندخان اهل یزد در ایران و نامش ملاشفیعا بود. وی پس از تحصیل علوم متداول عقلیه و نقلیه به همراه تجار ایرانی به هند عزیمت کرد و چندی در اردوی پادشاهی به سر برد و سپس برای بازگشت به وطن به بندر «سورت» رفت. کسانی که ملاشفیعا را تحسین می‌کردند، مراتب دانش و فضل و کمال دوست خود را به شاه‌جهان معروض داشتند به نحوی که پادشاه تحت تأثیر قرار گرفت و او را از سورت فراخواند. وی پس از ورود به درگاه معلی در سال ۱۰۶۱ق (۱۶۵۱م) به‌سرعت ارتقای مقام یافت، به گونه‌ای که هفت سال بعد به منصب فرمانداری دهلی منصوب شد. به نظر می‌رسد که به دلیل اختلاف با داراشکوه مجبور به استعفا گردید؛ اما در دومین سال سلطنت اورنگ‌زیب دوباره به خدمت پذیرفته شد و به مقام چهارهزاری دوهزار سوار و فرمانداری و نظم دار الخلافه منصوب گردید. دانشمندخان به‌رغم اختلافاتش با داراشکوه، به تعدادی از اشرافیان و درباریان پیوست که طالب نجات جان داراشکوه بودند و تنها حبس او را در گوالیور می‌خواستند. اورنگ‌زیب دانشمندخان را به مناصب عالی‌تر نیز گماشت و در دهمین سال سلطنتش او را به مقام «میر بخشیگری» منصوب کرد. دانشمندخان در ۱۳ربیع‌الاول ۱۰۸۱ق (۱۰ اوت ۱۶۷۰م) وفات نمود.

اشتیاق دانشمندخان به تحقیق بی‌نظیر بود. وی علاوه بر پشتیبانی از علمای ابن‌سیناشناس و محققان سنسکریت، فرانسوا برنیه۳۰ را نیز به خدمت خود درآورد. برنیه آثار گاسندی (۱۵۹۲ـ ۱۶۵۵م) و دکارت (۱۵۹۶ـ۱۶۵۰م) را برای او ترجمه کرد. مطالعه کتاب «قانون» ابن‌سینا میل به خواندن آثار ویلیام هاروی (۱۵۷۸ـ۱۶۵۷م) و ژان پکوئه (۱۶۲۲ـ۱۶۷۴م)را در دانشمندخان برانگیخت. برنیه می‌گوید: «وی روزها وقت خود را به وظایف سنگینش به عنوان وزیر خارجه و مسئولیت امور سواران [چهارهزاری دوهزار سوار] سپری می‌کرد؛ اما این مانع از آن نمی‌شد که بعد از ظهرها خود را از مطالعات فلسفی معاف نماید. نجوم، جغرافیا و علم تشریح جزو مطالعات مورد علاقه او بودند و با حرص و ولع آثار گاسندی و دکارت را می‌خواند.»

از قرن هفدهم‌ به بعد، علوم تجربی اهمیت «قانون» ابن‌سینا را در اروپا تضعیف کرد؛ اما متأسفانه هیچ محققی در ایران و هند پدیدار نشد که از لحاظ تأثیر فکری و پژوهش با دانشمندخان قابل قیاس باشد. شاهنواز خان (۱۱۱۱ـ۱۱۷۱قر۱۷۰۰ـ ۱۷۵۸م) از اینکه دانشمندخان خود را وقف علوم اروپایی کرده بود، مأیوس شد و در کتاب خود «مآثرالأمراء» تا آنجا پیش رفت که گفت دانشمندخان «تحریفات» اروپاییان را تکرار می‌کند۵۴ و منظورش تحریفات وحی الهی بود به نحوی که در عهد قدیم و جدید آمده است! در قرن هجدهم‌ مفاد دروس ریاضیات و الهیات «درس نظامی» به آثار ابن‌سینا گرایش پیدا کردند. مدرسه معقولات خیرآباد هم با «فرنگی محل»۳۲ و هم با مدرسه سنتی شاه عبدالعزیز (۱۱۵۹ـ ۱۲۳۹ق ر۱۷۴۶ـ۱۸۲۴م) مرتبط شده بود. مدرسه خیرآباد شهرت خود را مدیون مساعدت‌های مولانا فضل امام (وفات ۱۲۴۰ق ر۱۸۲۵م) و پسرش مولانا فضل حق بود. فضل امام «شفا»ی ابن‌سینا را تلخیص کرد و فضل حق نیز حاشیه‌ای بر تلخیص پدرش نوشت. علاوه بر آن او رساله‌هایی نیز در باب نظرات ابن‌سینا درباره طبیعت، وجود، ماهیت و جسم نوشت.

در سال ۱۸۵۹ مولانا فضل حق برای هدایت مبارزه آزادیبخش سالهای ۱۸۵۱ـ۱۸۵۸م در هند عازم جزایر آندامان۳۳ شد و مادام‌العمر در همانجا باقی ماند. مولانا فضل حق خیرآبادی در تاریخ ۱۲ صفر ۱۲۷۸ق (۱۹ اوت۱۸۶۱) در اسارت جان خود را از دست داد. با مرگ او مرحله مهمی از مطالعات عقلی، اخلاق و عرفان ابن‌سینا به پایان رسید. در عین حال «قانون» و «شفا» هنوز در مراکز عمده طب سنتی تدریس می‌شود و مراکز برجسته «درس نظامی» هنوز حواشی و شروح آثار ابن‌سینا را مطالعه می‌کنند.

 

پی‌نوشت‌ها:

۲۲ـ یکی از دستاوردهای فتح‌الله شیرازی تدوین نوعی تقویم شمسی است که مبتنی بر زیج الغ‌بیک بود و با حرکت سیارات و تحولات نجومی دوره وی روزآمد شده بود. بر اساس این تقویم طول سال به مدت ۳۶۵ روز، ۵ ساعت، ۴۹ دقیقه و ۱۵ ثانیه محاسبه شده بود. تعداد روزها در یک ماه نیز از ۲۹ تا ۳۲ بود. اسامی ماهها بر اساس تقویم یزدگردی بود ولی نام «الهی» نیز به آن اضافه می‌شد. هفته وجود نداشت و هر یک از روزهای ماه به نامی نامیده می‌شد. (مترجم)

۲۳ـ مولانا حکیم سید عبدالحی لکهنوی نظام درسی هند را از قرن هفتم‌ق در هند به چهار دوره تقسیم می‌کند: دوره اول از قرن هفتم تا پایان قرن دهم‌ق است. در این دوره کسانی که در هند بر تخت نشسته بودند، از غزنه و غور بودند و فقه و اصول در این مناطق از اولویت بالایی برخوردار بود.

دوره دوم متأثر از کتابهای «مطالع» و «مواقف» قاضی عضد و «مفتاح‌العلوم» سکاکی بود و در پایان این دوره شیخ عبدالحق محدث دهلوی علم حدیث را توسعه داد و پس از وی پسرش شیخ نورالحق نیز تلاش کرد تا این رشته را گسترش دهد؛ ولی تلاش او به ‌اندازه پدرش با موفقیت همراه نبود.

دوره سوم متأثر از حضور میرفتح‌الله شیرازی در هند و ظهور شاه ولی‌الله و فرزندانش بود. شاه صاحب نیز مطالعات جدیدی را وارد مواد درسی نمود. این دوره تحت‌الشعاع روابط ایران و هند در زمان همایون و اکبر قرار داشت. حوزه علمی در این دوره از دهلی به لکهنو منتقل شده بود.

دوره چهارم که از قرن دوازدهم‌ق ‌آغاز می‌گردد، دوره‌ای است که بنیانگذارش ملا نظام‌الدین محمد سهالوی (۱۶۷۷ـ ۱۷۴۸م) است که «درس نظامی» را نیز همو بنیاد نهاد. هدف وی این بود که طلاب، علوم دینی را از آغاز تا به سطوح عالی مطالعه نماید؛ به همین علت مواد آن شامل صرف و نحو و فقه حنفی و اصول و منطق و بلاغت و حساب و هندسه و حکمت و کلام و تفسیر قرآن و حدیث و غیره بود. در قرن سیزدهم‌ق که در این دوره قرار دارد، سه حوزه درسی عمده در دهلی، لکهنو و خیرآباد وجود داشت. مواد درسی این حوزه‌ها تقریبا یکی بود؛ ولی نگاه آنها به امور متفاوت بود. در دهلی بیشتر به حدیث و تفسیر (غالبا مشکاه المصابیح و تفاسیر جلالین و بیضاوی) و در لکهنو بیشتر به فقه و اصول توجه می‌شد، در حالی که محور تحصیلات در خیرآباد منطق و حکمت بود. ویژگی عمده درس نظامی این بود که به بینش و توان مطالعه شخصی افراد اهمیت می‌داد و طلاب در هیچ رشته‌ای تخصص به دست نمی‌آوردند و این بر عهده تلاش مستقل هر فرد گذاشته شده بود و هر کس می‌توانست در هر رشته‌ای که دوست داشت، مطالعات خود را افزایش دهد و تخصص به دست آورد. (مترجم)

۲۴ـ میر غلامعلی آزاد بلگرامی. مآثر الکرام. (لاهور: ۱۹۷۱)، ص۲۲۶٫

۲۵ـ همان، ص۲۲۵٫

۲۶ـ همان، صص۱۹۸ـ۱۹۹٫

۲۷ـ مآثر الکرام، صص. ۱۹۵ـ۱۹۸٫

۲۸ـ نسخه خطی کتابخانه رضا رامپور.

۲۹ـ مآثر الکرام. صص. ۱۸۹ـ۱۹۱٫

۳۰ـ Francois Bernier (1625ـ ۱۶۸۸م) دانشمند و سیاح فرانسوی که به مدت دوازده سال اقامت در هند به عنوان پزشک مخصوص اورنگ‌زیب خدمت کرد. وی ارتباط نزدیکی با دانشمندخان داشت و در آثار خود او را «آقای من» خطاب می‌کند. وی آثار گاسندی و دکارت را نیز در مدت پنج یا شش سال به فارسی ترجمه کرد و نظام طبقه‌بندی جدیدی از نژادها ارائه داد. (مترجم)

۳۱ـ مآثرالأمرا، ج۲٫ (کلکته: ۱۸۸۷ـ۱۸۸۹)، صص۳۰ـ۳۲٫

۳۲ـ فرنگی محل یکی از مهمترین حوزه‌های علمیه هند است که در لکهنو ـ مرکز ایالت اوتارپرادش ـ قرار دارد و حدود سیصد سال قدمت دارد. ریشه تشکیل این حوزه علمیه به خانواده‌ای از روستای سهالی می‌رسد که شجره خود را به خواجه عبدالله انصاری و از او به ابوایوب انصاری می‌رساندند. یکی از مهمترین افراد این خاندان ملا قطب‌الدین شهید (وفات ۱۶۹۲م) بود. پس از کشته شدن وی فرزندانش به دلیل برخی خصومت‌ها به دربار اورنگ‌زیب در حیدرآباد روی آوردند تا محل دیگری غیر از سهالی را در اختیار آنها قرار دهند. سپس در پی فرمانی از سوی اورنگ‌زیب برای یافتن محل مناسبی برای این خاندان اهل علم و صوفی مشرب در لکهنو به آن محل مراجعت کردند. محلی که به این خاندان داده شد، متعلق به یک تاجر فرانسوی به نام «نیل» بود که پس از ترک هند، خانه‌اش جزو اموال دولتی درآمد و به این خاندان هبه شد. بر این اساس آنجا را «فرنگی محل» نامیدند. از آن پس خانواده ملا قطب‌الدین شهید به گسترش علم و دانش در این محل پرداختند. فرنگی‌محل جایگاه برجسته‌ای را پس از آن در کمک به علوم دینی، تصوف و سیاست به دست آورد.

۳۳- Andaman Islands.

*ماهنامه «اطلاعات حکمت و معرفت»

منبع: روزنامه اطلاعات

 

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: