گفت‌و‌گو با عباس سلیم؛ اشاره‌ای به نقش كاشانی دركودتا وجود ندارد

1396/5/28 ۱۲:۳۶

 گفت‌و‌گو با عباس سلیم؛ اشاره‌ای به نقش كاشانی دركودتا وجود ندارد

برخی بسیار هوشمندانه در آستانه انتشار اسناد، دعوای بین ملیون و مذهبیون را به راه انداختند

برخی بسیار هوشمندانه در آستانه انتشار اسناد، دعوای بین ملیون و مذهبیون را به راه انداختند

عاطفه شمس: در آستانه سالروز كودتای ٢٨ مرداد، از عباس سلیمی نمین، رییس دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران، درمورد پیش‌بینی‌های آیت‌الله كاشانی درباره وقوع كودتا و فعالیت‌های او در این باره پرسیدیم، ضمن اینكه به بحث مهم این روزها یعنی انتشار اسناد مربوط به روابط ایران و امریكا در دهه ١٩٥٠ و رویدادهای مربوط به كودتای ٢٨ مرداد علیه دولت دكتر مصدق از سوی وزارت امور خارجه امریكا نیز نگاهی داشتیم. سلیمی نمین، معتقد است كه آیت‌الله كاشانی مثل برخی شخصیت‌های دیگر، می‌توانست تحركات بیرونی به كمك برخی ایادی داخلی را لمس كند و طبیعتا در این زمینه به دكتر مصدق هشدارهایی را نیز داده بود اما دكتر مصدق، از آنجا كه احساس می‌كرد بر تحركات انگلیسی‌ها مشرف است و توانسته امریكایی‌ها را نیز درمورد اینكه به طرح كودتا طرفی نبندند قانع كند، خیلی نگران كودتا نبود. وی در ادامه، به تلاش امریكا و به كار گرفتن ترفندهایی از سوی او در آستانه انتشار این اسناد، برای منحرف كردن اذهان عمومی از جنبه‌های اصلی و معطوف كردن آن به ابعاد كاذب این اتفاق مهم، اشاره كرد و گفت كه امریكایی‌ها تحت فشار افكار عمومی و قوانین خود و اینكه زیر سوال هستند كه چرا تن به قانون آزادی اطلاعات نمی‌دهند و سی و اندی سال این قانون را زیر پا گذاشته‌اند، مجبور شدند برخی از اسناد را منتشر كنند اما ترفندی را به كار گرفته و به كمك برخی از نویسندگان و سیاسیون در داخل ایران، دعوایی را به وجود آوردند كه ما را كاملا از اصل فهم اسناد غافل كرد و سبب شد اصل موضوع و اینكه اسنادی منتشر خواهد شد كه به فهم ما از تاریخ كمك می‌كند، به حاشیه رانده شود. او سپس، به خطاها و اشتباهات سران نهضت ملی شدن صنعت نفت كه این روزها موضوع منازعه برخی در داخل كشور شده اشاره كرد و گفت: این اشتباهات فرصت را برای دشمن فراهم كرد اما نباید این خطاها تبدیل به دعوای اصلی شود، گرچه برخی هم در زمان كودتا و هم امروز این كار را انجام دادند.

 

 

آنچه از اسناد تاریخی به دست آمده و برخی كتاب‌های تاریخی نیز اشاره به آن داشته‌اند، پیش‌بینی كودتا به رهبری سرلشكر زاهدی توسط آیت‌الله كاشانی است. درباره پیش بینی‌های آیت‌الله كاشانی درباره وقوع كودتا و هشدارهایی كه به دكتر مصدق در این باره داده بود، توضیح بفرمایید.

در آن ایام، كاملا مشهود بود كه انگلیسی‌ها به طور مشخص و بعدها نیز امریكایی‌ها در پی كودتا هستند در حالی كه از تحریم و فشارهای سیاسی و بین‌المللی نیز استفاده می‌كنند. لذا در این ایام، آیت‌الله كاشانی نیز مثل برخی شخصیت‌های دیگر، تحركات بیرونی به كمك برخی ایادی داخلی را می‌تواند لمس كند و طبیعتا در این زمینه به دكتر مصدق هشدارهایی را نیز داده است. البته یكی از این بحث‌های مطرح آن زمان این بود كه سپهبد زاهدی عنصر محوری داخلی كودتاست لذا نسبت به دستگیری او باید اقدام شود. در همین ایام كه انگلیسی‌ها تحركاتی داشتند و زاهدی در مجلس متحصن شده بود، بسیاری از شخصیت‌ها در این زمینه به دكتر مصدق فعالیت‌هایی را یادآور می‌شدند و حضور زاهدی در مجلس را برای دستگیری او مغتنم می‌شمردند. حتی بعد از اینكه آیت‌الله كاشانی، دیگر به ریاست مجلس انتخاب نشد و معظمی كه یكی از اعضای جبهه ملی بود عهده‌دار این سمت شد، او نیز به مصدق در ملاقاتی، این مطلب را یادآور می‌شود كه ما می‌خواهیم به گونه‌ای زاهدی را از مجلس بیرون كنیم لذا فرصت خوبی برای دستگیری اوست اما باز هم مصدق در این باره اقدامی را صورت نمی‌دهد. گویا دكتر مصدق در این زمینه، بیشتر به منابعی متكی است كه اطلاعاتی درمورد كودتا به او می‌دادند. درباره اینكه این اطلاعات از طریق حزب توده و برخی افرادی كه در این حزب بودند یا افراد دیگری منعكس می‌شد، بحث قابل اتكایی نمی‌توان داشت اما در عین حال دكتر مصدق، احساس می‌كرد كه بر تحركات انگلیسی‌ها مشرف است و توانسته امریكایی‌ها را نیز درمورد اینكه به طرح كودتا طرفی نبندند به نوعی قانع كند. لذا از این جهت، دكتر مصدق، خیلی نگران كودتا نبود. البته اسنادی كه اخیرا منتشر شده گویای این واقعیت است كه در واقع، چند روز بعد از موفقیت نهضت ملی شدن صنعت نفت و خارج انگلیس‌ها از ایران و خلع ید آنها، امریكایی‌ها طرح كودتا را از جانب انگلیسی‌ها پذیرفته و به عنوان یك گزینه برای آن سرمایه‌گذاری و برنامه‌ریزی كرده‌اند. این برخلاف آن چیزی بود كه ما تاكنون باور داشتیم؛ اینكه تا زمانی كه روزولت بود، او زیر بار طرح انگلیسی‌ها برای كودتا نرفته بود. اسناد اخیر برخلاف این باور، نشان می‌دهد كه در برنامه‌های روزولت و در دیدارهای وزرای امور خارجه و روسای جمهور امریكا و انگلیس مدام بحث كودتا مطرح می‌شود. حتی روزولت این بحث را مطرح می‌كند كه ما باید منافع انگلیس را به رسمیت بشناسیم و مانع از این شویم كه الگوی موفق ملی شدن صنعت نفت در ایران به سایر كشورها سرایت كند.

تا قبل از انتشار اسناد اخیر، بیشتر مورخین معتقد بودند كه با روی كار آمدن آیزنهاور به عنوان یك نظامی برجسته، مشی امریكایی‌ها تغییر كرد و با كودتا همراه شدند لذا با وجود اینكه می‌گفتند ما با انگلیسی‌ها همراه نیستیم و از مصدق تجلیل می‌كردند به خصوص در سفر او به امریكا كه مصدق را بسیار گرامی داشتند و از او استقبال كردند، همان زمان نیز طرح كودتا علیه او را در دستور كار داشتند. از این مهم‌تر، بحث‌هایی است كه هندرسون، سفیر امریكا در ایران انجام می‌دهد و از همان ابتدای پیروزی نهضت ملی شدن نفت، یعنی دو سال قبل از كودتا، در ملاقات‌ها با شاه، او را ترغیب به كنار گذاشتن مصدق می‌كند. هندرسون، یك لیست ١٨ نفره به شاه ارایه می‌دهد و او را تشویق می‌كند كه می‌تواند هر یك از آنها را به عنوان نخست وزیر به جای مصدق انتخاب كند. حتی امروز بر اساس این اسناد، برای ما روشن می‌شود كه گزینش قوام به عنوان نخست وزیر كه منجر به قیام سی تیر شد نیز با طراحی هندرسون بوده است. بنابراین، اسناد جدید، ابعاد تحركات امریكا در ارتباط با كودتا و دوگانگی عملكرد این كشور را به خوبی برای ما به تصویر می‌كشد زیرا در این اسناد، شقوق مختلف دخالت امریكا در مسائل داخلی كه منجر به كودتا می‌شود به خوبی روشن است.

 

 

شما به اسنادی كه اخیرا منتشر شده استناد می‌كنید، قبل از هر چیز بفرمایید اعتبار این اسناد را تایید می‌كنید یا خیر؟

ببینید بحث اعتبار اسناد سخن دیگری است. اسنادی توسط امریكایی‌ها منتشر می‌شود و خود آنها نیز اعلام می‌كنند كه برخی از آنها منتشر نخواهد شد زیرا هنوز منافع امریكا ایجاب می‌كند كه این اسناد منتشر نشود. ما می‌توانیم بگوییم نوع ارایه اسناد می‌تواند خط دهی داشته باشد و این را به صورت كاملا آشكار می‌توانیم اعلام كنیم كه چون اسناد گزینشی منتشر می‌شود، از این طریق، منابع امریكایی می‌توانند به پژوهشگران خط دهند اما اینكه اسنادی توسط امریكا جعل شده باشد مساله‌ای نیست كه بتوان به راحتی بیان كرد و نیاز به كار پژوهشی جدی‌تر و مطالعات میدانی دارد. این كار را نیز محققان ایرانی‌ای كه می‌توانند به مركز اسناد ملی امریكا وارد شوند و در آنجا اسناد را مورد مطالعه كارشناسی و دقیق‌تر قرار دهند، باید انجام دهند و اعلام كنند كه آیا سندی جعل شده یا خیر. اما آنچه اكنون منتشر شده بخشی از این اسناد است، خود امریكایی‌ها نیز اذعان دارند كه به دلیل استمرار برخی موضوعات و برای جلوگیری از ضربه خوردن منافع خود در ایران، این اسناد را منتشر نمی‌كنند. در سال ١٣٦٩ نیز اندكی از اسناد منتشر شد اما عمده اسناد همچنان در حالت طبقه‌بندی باقی ماند كه این منجر به اعتراض انجمن تاریخ نگاران امریكا و برخی از پژوهشگران شد. در سال ١٩٩١ كنگره نیز رسما وزارت خارجه را زیر سوال برد كه چرا عمده اسنادی كه باید بعد از سی سال منتشر می‌شده، تاكنون منتشر نشده است. ببینید، وزارت خارجه تعداد اندكی از اسناد را می‌تواند محاجه كند و بگوید ما اینها را منتشر نمی‌كنیم اما تقریبا می‌توان گفت كه امریكایی‌ها همه اسناد را به دلیل استمرار منافع‌شان منتشر نكردند. در سال ١٩٩١ بعد از فشار كنگره، آنها اعلام كردند كه تلاش خواهیم كرد تعدادی از اسناد را منتشر نكنیم اما در واقع، بیشترین اسناد را در این زمینه منتشر نكرد.

 

 

امریكا در برابر اعتراضاتی كه فرمودید به عدم انتشار اسناد وارد می‌شود، چه توجیهاتی را تاكنون ارایه كرده است؟

ببینید، به طور مثال، با آغاز مذاكرات هسته‌ای، وزارت خارجه امریكا این بهانه را مطرح كرد كه انتشار اسناد می‌تواند تاثیر سو بر مذاكرات بگذارد یعنی شناخت بیشتری را از شیوه‌های مذاكرات ما در اختیار ایرانی‌ها قرار دهد و این برای ما مشكل‌ساز خواهد شد لذا این اقدام باز هم به تاخیر افتاد. اما اكنون كه بخشی از این اسناد منتشر شده، ما بهتر می‌توانیم بفهمیم كه چرا وزارت خارجه امریكا اصرار دارد كه این اسناد منتشر نشود. اسناد نشان می‌دهد كه سفارت امریكا در تهران ارتباطی با روزنامه‌نگاران و برخی از نمایندگان مجلس داشته و برخی از روزنامه‌نگاران را تبدیل به حقوق‌بگیر خود كرده است. پیش از این، ویلبر كه از كارشناسان برجسته سیا است، در خاطرات خود این مسائل را مطرح كرده و می‌گوید ما روزنامه‌نگارانی را در ایران به خدمت گرفته بودیم و در قبرس، مقالاتی را علیه مصدق و آیت‌الله كاشانی یا برای ایجاد اختلاف بین آن دو، تهیه می‌كردیم و به تهران می‌فرستادیم و روزنامه‌نگاران این مقالات را در نشریات خود منتشر می‌كردند. خاطرات ویلبر، سند دولتی نبود؛ هرچند ویلبر به عنوان عنصر تعیین‌كننده در ارتباط به كودتا در خاطرات خود به این مطالب اذعان داشت اما اسناد اخیر نیز دلالت بر این دارد كه سفارت امریكا برخی از روزنامه‌نگاران را به خدمت گرفته و آنها را به عنوان اجیر شده خود قرار داده بود كه این بسیار مهم و تعیین‌كننده است. برخی از نمایندگان مجلس را نیز شناسایی كرده و به خدمت گرفته بودند. اسناد در حال حاضر، اسامی این افراد را منتشر نمی‌كند. ویلبر، باز هم در این زمینه می‌گوید دلیل عمده اینكه ما این اسناد را منتشر نمی‌كنیم، این است كه این افراد به صورت خانوادگی كار مطبوعاتی انجام می‌دادند و اكنون نیز برخی از نسل‌های بعدی این خانواده‌ها مشغول فعالیت‌های مطبوعاتی هستند لذا این به منافع ما لطمه می‌زند. من فكر می‌كنم مطالعه اسناد، هرچند گزینشی باشد بسیار موثر خواهد بود بر شناخت شیوه‌های امریكا برای ایجاد اختلاف بین نیروهای تعیین‌كننده در آن ایام و به طور قطع، این شیوه‌ها و ترفندها می‌تواند به ما مصونیت دهد و نشانگر این باشد كه خیلی از اختلافاتی كه امروز بین گروه‌های موثر و دلسوز جامعه ایجاد شده می‌تواند عامل بیرونی داشته باشد زیرا در گذشته نیز از همین طریق توانستند نهضت ملی شدن صنعت نفت را زمینگیر كنند. به طور مثال، سفیر امریكا به طور مرتب در ملاقات‌های خود با آیت‌الله كاشانی و دكتر مصدق، سعی در اختلاف افكنی بین این دو بزرگوار داشت. یا وزیر امور خارجه امریكا در ملاقات با آیت‌الله كاشانی به ایشان می‌گوید شما یك شخصیت دینی هستید كه فقط متعلق به ایران نیستید بلكه جهان اسلام تعلق دارید و خیلی شایسته نیست كه در درگیری‌های سیاسی، شخصیت خود را تنزل دهید. این ترفندهایی است كه وزیر امریكا در ملاقات با آیت‌الله كاشانی به كار می‌گیرد و اینها برای ما تجربیات بسیار ارزشمندی است كه امریكا حتی تملق‌گویی را برای ایجاد اختلاف در پیش می‌گیرد. به اعتقاد من همین قدر كه اسناد منتشر شده، برای ما بسیار ارزنده است اما اجازه دهید كه من تاسف و تاثر خود را از جوسازی حساب شده‌ای كه برخی از نیروها در داخل در آستانه انتشار اسناد امریكایی به وجود آوردند، اعلام كنم.

 

 

بحث‌هایی را می‌فرمایید كه بعد از انتشار كلیپ بازدید زاهدی از منزل دكتر مصدق پس از كودتا منتشر شده و مدعی است كه آیت‌الله كاشانی نیز در آن بازدید حضور داشته است؟

بله، ببینید برخی بسیار آگاهانه و هوشمندانه در آستانه انتشار این اسناد، دعوای بین ملیون و مذهبیون را به راه انداختند و بر اساس یك كلیپ جعلی كه گویا آیت‌الله كاشانی قبل از حمله به منزل دكتر مصدق و تخریب آن، به اتفاق زاهدی در آنجا حضور پیدا كرده، جهت دادند به اینكه یك بار دیگر در آستانه انتشار اسنادی كه می‌تواند منجر به تشخیص ترفندهای كودتاگران شود، به اختلاف بین صفوف داخلی نهضت دامن بزنند و این موجب شد كه بسیاری از جوانان دو هفته‌ای به این مشغول باشند كه از چه كسی دفاع كنند آیت‌الله كاشانی یا دكتر مصدق و آنچه كه در این میان گم شد كودتاگران و شناخت ترفندهای آنها بود. قبل از انتشار این اسناد و در پی انتشار این كلیپ ساختگی، بحث دعوای بین سران نهضت مجددا مطرح شد و برخی بدون اینكه تحمل كنند تا جایی پیش رفتند كه حتی قبل از اینكه این اسناد را خوانده باشند، پیشنهاد تغییر نام بزرگراه آیت‌الله كاشانی را دادند، در حالی كه در این اسناد مطلبی دال بر مشاركت آیت‌الله كاشانی در كودتا وجود ندارد.

 

 

درباره ارتباط ایشان با زاهدی چطور؟

در این باره هم چیزی در اسناد وجود ندارد. در حالی كه آن كلیپ ادعا می‌كند كه آیت‌الله كاشانی بعد از كودتا به همراه زاهدی به منزل دكتر مصدق رفته است. چنین چیزی اصلا وجود نداشته و كاملا جعلی است. آیت‌الله كاشانی آن روز اصلا در تهران نبوده و آن تصاویر متعلق به مكان دیگری است. منزل دكتر مصدق بعد از حمله نیروهای نظامی تبدیل به مخروبه شده بود، تصاویر آن نیز وجود دارد اما تصاویری كه در آن كلیپ مدعی دیدار آیت‌الله كاشانی از منزل مصدق است، متعلق به مكانی است كه اثری از ویرانی در آن وجود ندارد. این كلیپ كاملا جعلی است و هدف از انتشار آن، ایجاد دعوا بود كه برخی از نیروهای داخلی نیز با آن همراه شدند. من قصد ندارم نام ببرم اما به طور مثال، سخنگوی فلان دولت، بسیار عجولانه پیشنهاد تغییر نام بزرگراه آیت‌الله كاشانی را داد و بعد كه من از ایشان پرسیدم آیا شما اسناد را خوانده‌اید گفتند كه خیر اسناد را ندیده‌ام. این اظهارنظر عجولانه نیز متاثر از همان كلیپ بود.

در واقع، امریكایی‌ها تحت فشار افكار عمومی و قوانین خود و اینكه زیر سوال هستند كه چرا تن به قانون آزادی اطلاعات نمی‌دهند و سی و اندی سال این قانون را زیر پا گذاشته‌اند، مجبور شدند برخی از اسناد را منتشر كنند اما ترفندی را به كار گرفتند و به كمك برخی از نویسندگان و سیاسیون در داخل ایران، دعوایی را به وجود آوردند كه ما را كاملا از اصل فهم اسناد غافل كرد. یعنی هم روزنامه‌نگاران و هم سیاسیون ما متاسفانه درگیر این قضیه شدند، برخی از آیت‌الله كاشانی و برخی از دكتر مصدق دفاع كردند و اصل موضوع كه ما باید همه توجه خود را به آن معطوف می‌كردیم، اینكه اسنادی منتشر خواهد شد كه به فهم ما از تاریخ كمك می‌كند به حاشیه رانده شد. این را باید به عنوان یك تجربه مهم مدنظر قرار دهیم كه هنوز هم شبكه‌هایی در داخل كشور كمك می‌كند كه به طور مثال با طرح دعواهای بین آیت‌الله كاشانی و دكتر مصدق، ما دشمن اصلی را نشناسیم. این كارها را در دوران ملی شدن صنعت نفت، تیپ‌هایی مثل مظفر بقایی با ایجاد اختلاف بین بزرگان تشكیل‌دهنده این نهضت، انجام می‌دادند، البته بعد از پیروزی انقلاب نیز، بقایی همین كارها را دنبال می‌كرد. امروز نیز برخی در داخل كشور همین ترفند را دقیقا دنبال می‌كنند كه ما باید خود را از تاثیرات این ترفندها دور بداریم. این بسیار تاسف‌بار است كه بعد از سال‌ها و تاخیری سی و اندی ساله برخی از اسناد منتشر شد ولی دست‌ها و قلم‌هایی تلاش كرد كه حتی بعد از این تاخیر، محققان و سیاسیون در ایران نتوانند از این اسناد بهره بگیرند و توجه آنها به برخی جنبه‌های كاذب معطوف شد. ببینید، اینكه ما به عملكرد آیت‌الله كاشانی یا دكتر مصدق یا فداییان اسلام نقد داشته باشیم بسیار كار خوبی است، اینها نیروهای موثر در پیروزی نهضت بودند كه هم اشتباهات و هم خدماتی داشته‌اند. نقد عالمانه عملكرد عوامل تلاشگر برای نهضت ملی شدن صنعت نفت كار محققانه‌ای است، اما این مساله را تبدیل به دعوا و تضاد اصلی كردن از سوی كسانی صورت گرفته كه می‌خواستند دشمن اصلی را در محاق ببرند تا ما یك بار دیگر از تجربیات تاریخی خود محروم شویم.

 

 

 به اشتباهات اركان یا سران اصلی نهضت ملی شدن صنعت نفت اشاره داشتید؛ درباره این خطاها به طور مشخص صحبت كنید.

این اشتباهات در واقع برای دشمن فرصت فراهم كرد زیرا همان طور كه پیش‌تر گفتم هم انگلیسی‌ها و هم امریكایی‌ها از یك هفته پس از پیروزی نهضت، كودتا را در دستور كار خود قرار داده بودند. اما چون حمایت مردمی از نهضت ملی شدن صنعت نفت بسیار قوی و گسترده است آنها نمی‌توانستند كودتا را در همان زمان محقق كنند و باید همزمان با فراهم‌سازی زمینه‌ها برای كودتا، كارهای متعددی را انجام می‌دادند. یعنی باید همزمان با فراهم كردن ابزارهای لازم برای كودتا، زمینه‌های اجتماعی آن را نیز فراهم می‌كردند. از جمله زمینه‌های اجتماعی برای این كار، ایجاد اختلاف بین سران نهضت بود. یكی از اشتباهات آیت‌الله كاشانی این بود كه افرادی مثل مظفر بقایی را به خود نزدیك كرد. بقایی، زمانی به دكتر مصدق بسیار نزدیك بود و بعد از او فاصله گرفته و به آیت‌الله كاشانی نزدیك می‌شود و در واقع این یكی از ضعف‌های بسیار جدی آیت‌الله كاشانی بود كه مظفر بقایی را نمی‌شناخت. یا فردی مثل شمس قنات‌آبادی كه در كسوت روحانیت درآمده در حالی كه با دربار و بیگانگان مرتبط است، می‌تواند با نزدیك شدن به آیت‌الله كاشانی در ایجاد اختلاف نقشی اساسی ایفا كند. دكتر مصدق نیز اشتباهاتی دارد؛ به طور مثال اعتماد ویژه او به بعضی از افرادی كه با كودتا ارتباط داشتند و خویشاوندگرایی ایشان اشتباه بود. متاسفانه دكتر مصدق بعد از ٢٥ مرداد، یكی از خویشاوندان خود را با اینكه رییس ستاد مشترك است به او تذكر می‌دهد كه در كودتا نقش دارد به عنوان رییس شهربانی تعیین می‌كند. دكتر مصدق اشتباهات دیگری نیز درباره حزب توده دارد. دست این حزب را بسیار باز می‌گذارد زیرا تصور او این است كه با باز گذاشتن دست توده‌ای‌ها می‌تواند از امریكایی‌ها امتیاز و وام بگیرد و از این طریق تحریم‌های انگلیسی‌ها را دور بزند، در حالی كه این ترفند دكتر مصدق، اصلا در امریكایی‌ها ایجاد نگرانی نكرد و به وعده‌ای كه برای كمك به او داده بودند، عمل نكردند و بعد از كودتا نیز این كمك را به دولت كودتا دادند. این خطاهای دكتر مصدق بود. در واقع باز گذاشتن دست توده‌ای‌ها امریكاییان را نگران نكرد اما باعث نگرانی ملت ایران شد یعنی این وحشت ایجاد شد كه مبادا پافشاری درمورد نهضت ملی شدن صنعت نفت منجر شود كه كشور به دست توده‌ای‌ها بیفتد و زیر بلیت بلوك شرق برود. همین نگرانی سبب از صحنه خارج شدن عده زیادی شد و این نشان می‌دهد كه امریكایی‌ها و انگلیسی‌ها ترس از حزب توده را دامن زدند یعنی نفوذی‌هایی را به این حزب گسیل داشتند و در این زمینه بزرگنمایی كردند تا مردم بیشتر وحشت كرده و از صحنه خارج شوند. البته بحث درباره این خطاها نیاز به تحلیل‌های گسترده‌تری دارد. خود امام (ره) نیز انتقاداتی را نسبت به آیت‌الله كاشانی مطرح می‌كند. به طور مثال می‌گوید كاش ایشان ریاست مجلس را بر عهده نمی‌گرفت و همان هدایت مردمی را متقبل می‌شد، یعنی همچنان به عنوان یك روحانی یا یك مجتهد برجسته، خود را درگیر كارهای اجرایی نمی‌كرد و هدایت جامعه را پی می‌گرفت. می‌بینید كه امام (ره) نیز انتقاداتی به عملكرد آیت‌الله كاشانی دارد اما تفاوت است بین اینكه ما تلاش‌های این بزرگواران و احساس وظیفه آنها و اینكه تمام توان خود را در مسیر پیروزی نهضت ملی شدن صنعت نفت به كار گرفتند ارج نهیم و ضعف‌های آنها را نیز در نظر داشته باشیم با اینكه فقط نقطه ضعف‌ها را برجسته كنیم. این اشتباهات و خدمات باید در حوزه كارشناسی و در یك محیط محققانه مورد بحث قرار گیرد و نباید تبدیل به دعوای اصلی شود اما برخی این كار را انجام دادند تا ملت ایران دشمن اصلی را نبینند. دشمن اصلی‌ای كه با تمام امكانات به میدان می‌آید تا ملت ایران نتواند استقلال خود و منابع نفتی‌اش را در اختیار داشته باشد اما برای اینكه ملت ایران ترفندهای آنها را تشخیص ندهد به صورت چندگانه عمل می‌كنند. در ملاقات‌های خصوصی به دكتر مصدق قول می‌دهند كه هرگز در كودتا شركت نمی‌كنند اما همزمان در حال پیگیری طرح كودتا هستند. در حالی كه در امریكا از دكتر مصدق به نیكی یاد كرده و از او تجلیل می‌كنند همزمان به شاه فشار می‌آورند كه او را عزل كند. این اسناد می‌تواند چنین تجربیاتی را به ما منتقل كند. اینكه چگونه این كشورها دوگانه عمل كردن خود را عادی‌سازی می‌كنند و این رفتار را در قالب ابزارهای مختلف پی می‌گیرند كه حتی سیاستمداران برجسته هم متوجه این امر نشوند.

 

منبع: اعتماد

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: