1396/5/23 ۰۷:۲۹
رضاخان تنها اندکی قبل از کودتای سوم اسفند 1299 که با کمک و هدایت انگلیسیها انجام گرفت، به مقام فرماندهی نیروهای قزاق رسیده بود و هیچ دارایی و ثروتی نداشت. وی هنگامی که به قدرت رسید نیز چیزی در بساط نداشت و حتی ادعا میکرد که به دنبال مال و ثروت نیست. وی میگفت: «ثروت موجب نارضایتی شدید فکر میشود و نمیگذارد شخص توجه خود را صرف منافع عمومی کند.» اما او پس از به قدرت رسیدن چهره واقعی خود را نشان داد و از همان روزهای اول با توسل به تهدید، زور و اسلحه توانست املاک فراوانی را تصاحب کند.
رضاخان تنها اندکی قبل از کودتای سوم اسفند 1299 که با کمک و هدایت انگلیسیها انجام گرفت، به مقام فرماندهی نیروهای قزاق رسیده بود و هیچ دارایی و ثروتی نداشت. وی هنگامی که به قدرت رسید نیز چیزی در بساط نداشت و حتی ادعا میکرد که به دنبال مال و ثروت نیست. وی میگفت: «ثروت موجب نارضایتی شدید فکر میشود و نمیگذارد شخص توجه خود را صرف منافع عمومی کند.» اما او پس از به قدرت رسیدن چهره واقعی خود را نشان داد و از همان روزهای اول با توسل به تهدید، زور و اسلحه توانست املاک فراوانی را تصاحب کند. او زمینهای بسیاری را در سراسر ایران، بهویژه در شمال کشور به زور از مردم گرفت؛ به طوری که در اواخر سلطنتش بیش از 6 هزار روستا به نام او ثبت شده بود. یحیی دولتآبادی درباره میل رضاخان به تصرف املاک مردم میگوید: «سردار سپه آرزو دارد مالک تمام املاک مازندران بشود و دفاین و خزاین از جواهر و پول و اشیای نفیس خود را که شاید خود او هم نتواند حساب آنها را نگه دارد، در آنجا جمع کند و مطمئن باشد اگر روزی از این مقام افتاد خواهد توانست آنجا زندگانی اربابی کرده و دارایی هنگفت خود را حفظ کند و از روی این نظر استحکامات در آنجا میسازد.
سردار سپه از قلع و قمع کردن هرکس که در مازندران مانع رسیدن او به آرزوی خویش تصور کند به هر وسیله باشد دریغ نمیکند. پسرها را که خطر مزاحمتشان بیشتر است از پیش برمیدارد و پدرها را از داغ آنها به دق میکشد و یا به خودکشی وامیدارد.» با نگاهی به اسناد و گزارشهای سفارت انگلیس نیز میتوان دریافت که در یک مورد «رضاخان با علاقه شدیدی که به ثروتاندوزی دارد»، زمین یک زمیندار عمده را به بهانه توطئه علیه دولت مصادره کرده و روستاهای فرد دیگری را به دلیل بیتوجهی به منافع ملی ضبط کرده بود. روزنامه «داد» در تاریخ 7 آبان 1321 و حدود یک سال بعد از سقوط رضاخان نوشت: «دولت در شهرستان گرگان 125 پارچه قریه و قصبه مهم که اغلب آن قرا ششدانگی بود داشته. وزیر دارایی وقت مثل اینکه از کیسه مروت خودش بخشش میکند و تمام این 125 پارچه خاصه دولت را فقط و فقط در مقابل 75000 تومان به شاه سابق انتقال داده که تنها سه دانگ قصبه مهم کردکوی و مزارع تابعه آن از جمله 125 پارچه مورد انتقال بود، بیش از 225000 تومان، یعنی سه برابر وجهی که 125 پارچه داده شده ارزش داشته است.» بیجهت نبود که تمامی مردم در دوره رضاخان از ظلم و جور او در عذاب بودند؛ چنان که فرخییزدی اشاره میکند: «به روزگار رضا هرکه را که من دیدم/ هزار مرتبه فریاد نارضایی بود.»
منبع: فرهیختگان
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید