1396/5/8 ۰۸:۴۸
تحولات علمی که پس از قرون ۱۶ و ۱۷ میلادی با ظهور دانشمندانی نظیر گالیله، نیوتن و کپلر آغاز شد و بعدتر در قرن بیستم با هایزنبرگ و انیشتین ادامه پیدا کرد فهم انسان از جهان را به صورت بنیادینی تغییر داد.
تحولات علمی که پس از قرون ۱۶ و ۱۷ میلادی با ظهور دانشمندانی نظیر گالیله، نیوتن و کپلر آغاز شد و بعدتر در قرن بیستم با هایزنبرگ و انیشتین ادامه پیدا کرد فهم انسان از جهان را به صورت بنیادینی تغییر داد. این تحول اگرچه در حیطه علم اتفاق افتاد اما تبعات فکری و فلسفی بسیاری نیز به همراه داشت و پای تحولات علمی در زیستشناسی، شیمی، فیزیک، کیهانشناسی و این اواخر ژنتیک به حیطه فلسفه هم باز شد و پرسشهای فلسفی جدیدی ایجاد کرد که تا پیش از این وجود نداشت. اگر فلسفه علم را به معنای گسترده آن علمشناسی یعنی کوششی فکری برای شناخت چیستی و ویژگیها و نقش علم و نسبتش با دیگر حوزههای معرفتی بدانیم، تاریخ آن را میتوانیم به افلاطون و ارسطو برگردانیم اما فلسفه علم به معنای دقیقتر از میانههای سده نوزدهم تا نخستین سالهای قرن بیستم شکل گرفت و امروز به عنوان فلسفه خاص به رشتهای فراگیر تبدیل شده که درباره مسائل اساسی و بنیادین «شناخت» بشری و بررسی چیستی و چگونگی علوم بحث میکند و از لحاظ علم مورد بررسی خود به زیرشاخههای متعددی تقسیم میشود. گروههای آموزشی فلسفه، مرکز اصلی شکلگیری و تدریس فلسفه علم در نهادهای جدید دانشگاهی بودهاند، اما توجه فیزیکدانان، ریاضیدانان، زیستشناسان و دانشمندان سایر حوزهها نیز تدریجا به این رشته جلب شد. فلسفه علم عهدهدار بررسی و شناخت مسائل و مباحث مربوط به علم است، بنابراین نمیتوان در حوزههایی مانند جهتگیریهای پژوهشی، روششناسیها، انتخاب موضوع و سنجش اعتماد دستاوردهای پژوهشی از دستاوردهای فلسفه علم بینیاز بود. در ایران هنوز تعامل درخوری میان علم و فلسفه علم پدید نیامده و پژوهشهای چندانی نیز در این زمینه صورت نگرفته است. کتاب «مسئله علم در ایران» که به تازگی انتشار یافته مجموعهای از گفتوگوها، سخنرانیها، و یادداشتهای موسی اکرمی است که به رابطه علم و فلسفه در نظام دانشگاهی ایران پرداخته است. نویسنده در بخشی از مقدمه خود بر این کتاب آورده: «حفظ حریم علم در برابر فلسفه و مابعدالطبیعه عمومی در هر گونه فلسفهورزی و علمورزی، برای پاکیزگی و سلامت هر کدام از آنها بسیار ضروری است. این امر در کشور ما ضرورت و فوریت بیشتری دارد زیرا علیرغم وجود سنت گرانسنگی از مابعدالطبیعه عمومی در فلسفه چیره در این سرزمین و وجود دانشمندان برخوردار از روششناسی علمی (مانند ابنهیثم و ابوریحان بیرونی) در دوران پیش از پدیدآیی و چیرگییابی علم مدرن عوامل زیادی در کشور وجود دارند که هم رهزن عقلاند و افراد و نهادها را به علل و دلایل گوناگون به سوی گونهای ضدیت دانسته یا نادانسته با علم از یک سو و آشفتهاندیشی در دایره فلسفهورزی از سوی دیگر میرانند یا میکشانند. از اینرو پاسداشت دستاوردهای سترگ پیشینیان در روش و نگرش علمی از یکسو، و فلسفهورزی دقیق و سنجیده و معیارین از سوی دیگر وظیفه همگان، به ویژه نزد سکانداران برنامهریزی آموزشی و پژوهشی و آموزگاران و پژوهشگران در تراز عالی آموزش و پژوهش است.»
منبع: شرق
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید