شرح بزرگ دیوان ناصرخسرو / دکتر مهدی محقق

1396/4/26 ۰۸:۳۴

شرح بزرگ دیوان ناصرخسرو / دکتر مهدی محقق

در سال ۱۳۲۶ هجری شمسی که به قصد استفاده و استفاضه از محضر مبارک مرحوم شیخ محمدتقی ادیب نیشابوری در وقتی که هنوز بیست بهار از زندگی‌ام نگذشته بود، ترک خانه و کاشانه گفتم و به جوار حضرت ثامن‌‌الائمه ـ علیه آلاف‌التحیه والسلام‌ـ پیوستم

 

در سال ۱۳۲۶ هجری شمسی که به قصد استفاده و استفاضه از محضر مبارک مرحوم شیخ محمدتقی ادیب نیشابوری در وقتی که هنوز بیست بهار از زندگی‌ام نگذشته بود، ترک خانه و کاشانه گفتم و به جوار حضرت ثامن‌‌الائمه ـ علیه آلاف‌التحیه والسلام‌ـ پیوستم، برخلاف آداب و عادات حوزه‌های علمیه که استاد، متکلم وحده است، نه کسب نظر از طلاب می‌کند و نه تکلیف کتبی از آنان درخواست می‌نماید، از استاد خواهش کردم تکلیفی معین فرمایند تا آنچه در کتاب مطوّل سعدالدین تفتازانی از قواعد معانی و بیان و بدیع، روزی چهار ساعت می‌خواندم منطبق با آن تکلیف سازم و آن را به صورت مقاله‌ای به رشته تحریر درآورم و اندوخته علمی خود را با محک آزمایش بیازمایم. استاد از این پیشنهاد خشنود گشتند و از من خواستند که آنچه را می‌دانم و می‌فهمم، از این دو بیت ناصرخسرو بنویسم و برای اصلاح و راهنمایی تقدیم محضر علمی ایشان نمایم:

پسنده‌ست با زهد عمار و بوذر

کند مدح محمود مر عنصری را؟

من آنم که در پای خوکان نریزم

مر این قیمتی درّ لفظ دری را

من در آن زمان که با مراجع و مآخذ اسلامی تازه آشنا شده بودم، برایم بسیار بسیار تازگی داشت تا با مراجعه به کتاب‌هایی مانند: «اُسدالغابه فی معرفه الصحابه» و «الاستیعاب فی معرفه الاصحاب» به جستجوی شرح حال عمار یاسر و ابوذر غفاری بپردازم، و با مراجعه به «لباب‌الالباب» عوفی و «تذکره‌الشعرا»ی سمرقندی و نیز «سخن و سخنوران» بدیع‌الزمان فروزانفر، احوال عنصری را پی‌جویی کنم و با رجوع به کتاب‌های تاریخی همچون «تاریخ گردیزی» و «تاریخ بیهقی» به موقعیت سلطان محمود غزنوی (ملقب به غازی) آشنا گردم،‌ به‌ویژه که در دیوان ناصرخسرو به مواردی دیگر برخورد کرده بودم که او نظرش درباره سلطان محمود منفی بوده است؛ مانند:

به ملک ترک چرا غره‌اید؟ یاد کنید

جلال و عزت محمود زاولستان را

و یا بیت زیر که از او با لقب غازی یاد کرده و او را شایسته آن لقب ندانسته است:

آن کو به هندوان شد یعنی که غازی‌ام

از بهر بردگان، نه ز بهر خدا شده‌ست

استاد مقالۀ من را پسندیدند و در حضور طلاب حاضر در درس، مرا تحسین و تمجید کردند و فرمودند تا دیگران آن را نمونه‌ای از یک تحقیق کامل بدانند و من این داستان را حدود چهل سال بعد در کتاب «یادنامه ادیب نیشابوری» (تهران، ۱۳۶۵) که به پاس محبت‌ها و الطافشان مرتب و منتشر ساخته بودم، یادآور شدم.

در مورد بیت دوم، استاد، خود مرا راهنمایی کرده بودند که «ریختن در در پای خوکان» ‌را در ادب عربی در آثار ابومنصور ثعالبی همچون یتیمه‌الدهر و لطائف‌المعارف جستجو کنم و من عبارت «اقلد الدر اعناق الخنازیر» (مروارید را بر گردن خوکان می‌آویزم) را بر مقاله خود افزودم.

دو استاد بزرگوار در طی سالهای ۱۳۲۷ تا ۱۳۳۰ که دانشجوی دانشکده علوم معقول و منقول بودم، با دو استاد بزرگوار آشنا شدم که مرا بر ادب فارسی تشویق کردند: مرحوم دکتر مهدی حمیدی شیرازی که اصرار داشت از میان شاعران شیعی، شاهنامه فردوسی و دیوان ناصرخسرو را بخوانم؛ و مرحوم دکتر علی‌اکبر فیاض در امتحانی که از کلیله و دمنه از من گرفتند، در یکی دو نکته دستوری دریافتند که من دستور زبان فارسی را با نحو عربی مقایسه می‌کنم و به جهت دوستی و آشنایی که با مرحوم پدرم داشتند، فرمودند: «مهدی آقا، تو کوچکترین دانشجوی من هستی و من بر تسلط تو بر صرف و نحو و بلاغت عربی واقف هستم؛ ولی تو نباید به خود مغرور شوی و خیال ‌کنی عربی را که خوب می‌دانی، نیازی به قواعد فارسی نداری.» این جمله استاد، مرا متنبّه ساخت و همان‌جا تصمیم گرفتم که پس از ختم تحصیلات در دانشکده علوم معقول و منقول، به دانشکده ادبیات بروم و رشته زبان و ادبیات فارسی را بخوانم.

در این دانشکده رسالۀ پایان‌نامه لیسانس خود را در ترجمه و شرح قصیده «لامیه العجم» طغرائی اصفهانی گرفتم که مرحوم دکتر ذبیح‌الله صفا به عنوان استاد راهنما مرا بر آن ستایش کردند و اصرار و تأکید فرمودند: «حال که تو بر ادب فارسی و عربی مسلط گشته‌ای، لازم است که بدون فاصله، دوره دکتری ادبیات را هم بگذرانی تا از وجود تو برای تدریس در دانشگاه استفاده شود.»

در دانشکده ادبیات با مرحوم دکتر معین در درس «چهارمقاله» نظامی عروضی و برخی از متون فارسی آشنا شدم ایشان که در همان سالها سرپرستی تألیف کتابهای درسی فارسی و عربی را عهده‌دار شده بودند، تألیف سه مجلد کتاب صرف و نحو و قرائت عربی را به من و دکتر سیدجعفر شهیدی ـ که هر دو دبیر دبیرستان ابومسلم در تهران بودیم ـ واگذار فرمودند. این آشنایی و تقرب به حضور استاد موجب شد که از ایشان بخواهم راهنمایی رساله دکتری مرا تحت عنوان «تحقیق در دیوان ناصرخسرو» بپذیرند و من نخستین دانشجو بودم که آن مرحوم، راهنمایی رساله‌اش را پذیرفته بودند. استاد فرمودند که: دیوان موجود که به وسیله سیدنصرالله تقوی و سیدحسن تقی‌زاده و علی‌اکبر دهخدا و مجتبی مینوی آماده و در سال ۱۳۰۸ چاپ شده است، دارای افتادگی‌ها و سقطات و اغلاط و اشتباهاتی است و نیز در آن، اشعاری سست و کم‌مایه از دیگران به نام ناصرخسرو منسوب گشته؛ از این روی لازم است از نسخه خطی که در مجلس شورای ملی است و مصححان نامبرده، زمانی از آن آگاه گشتند که کار چاپ دیوان به پایان رسیده بود، استفاده کنی و آن را ملاک کار خود قرار دهی.

از این روی من نسخه‌ای از دیوان چاپی را با گذاشتن برگی سفید در میان اوراق آن در دو جلد تجدید صحافی کردم و طی سال ۱۳۳۶ هر روزه در کتابخانه مجلس شورای ملی با نسخه خطی مقابله می‌کردم و تفاوت آنها را در برگ سفید یادداشت می‌نمودم. در سال ۱۳۳۷ بر اساس همین نسخه مصحح، رسالۀ خود را منظم ساختم و در ۲۸ اردیبهشت ماه ۱۳۳۸ در حضور آقایان مرحوم دکتر محمد معین (استاد راهنما) و مرحوم سعید نفیسی و مرحوم دکتر ذبیح‌الله صفا (استادان مشاور) از آن دفاع کردم که خطابۀ دفاعیه که شامل کوشش‌ها و نوآوری‌هایی بود که در ضمن تحقیق خود انجام داده بودم، در چهارمین «بیست‌گفتار» در مباحث ادبی و فلسفی و کلامی و تاریخ علوم، تهران ۱۳۷۹ به وسیله مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه تهران ـ دانشگاه مک‌گیل چاپ و منتشر شده است.

مقارن با تصحیح متن دیوان و تدوین رساله، برهه‌ای از زمان را به مطالعه منابع اسماعیلی گذراندم و برای اینکه بتوانم در تفسیر و توجیه اصطلاحات اسماعیلی به‌ منابع اصیل ارجاع دهم، آثار دیگر ناصرخسرو و همچون «وجه دین» و «خوان‌الاخوان» و «زادالمسافرین» و «جامع‌الحکمتین» و «گشایش و رهایش» و همچنین آثار بزرگانی همچون ابویعقوب سجستانی و حمید‌الدین کرمانی و ابوحاتم رازی و قاضی نعمان ‌مغربی و المؤید فی‌الدین شیرازی مورد مطالعه و برگه‌داری قرار گرفت و نتایج این کوشش‌ها به صورت هشت‌‌ مقاله درآمد که در هفت شماره از مجله یغما (فروردین تا مهر ۱۳۳۷) چاپ و منتشر گشت و سپس در کتاب «بیست‌گفتار» در مباحث علمی و فلسفی و کلامی و فرق اسلامی (تهران ۱۳۵۵، مؤسسه مطالعات اسلامی) آورده شد و اخیراً آن را نشر اساطیر به ‌عنوان یک کتاب مستقل تحت‌ عنوان «اسماعیلیه» چاپ و منتشر کرده است که در این چاپ، همه عبارات عربی اعم از آیه و حدیث و مثل و شعر عربی به فارسی ترجمه شده است.

 

مقالات

در همین سالها مقالات متعددی در زمینه مطالعات خود درباره ناصر خسرو به رشته تحریر درآورده شد، از جمله:

۱ـ علوی‌بودن ناصرخسرو، مجله یغما، سال ۱۴، شماره۱، فروردین ۱۳۴۰٫

۲ـ تأثیر قرآن در اشعار ناصرخسرو، مجله دانشکده ادبیات، شماره ۳، سال هشتم، ۱۳۴۰٫

۳ـ مضامین اشعار ناصرخسرو در احادیث و امثال و اشعار عرب، مجله دانشکده ادبیات، شماره۱، سال نهم، ۱۳۴۰٫

۴ـ ابونصر بن عمران (= المؤید فی‌الدین داعی الدعا شیرازی، راهنمای ناصرخسرو به مذهب اسماعیلی)، مجله یغما، سال ۱۵، شماره ۱۲، اسفند ۱۳۴۱٫

۵ـ قصیده‌ای در رثای نبش قبر حصرت موسی بن جعفر(ع) و گوینده آن المؤید فی‌الدین الدعاه شیرازی، نامه آستان قدس‌رضوی، شماره ۱۴، اردیبهشت ۱۳۴۲٫

۶ـ امان‌نامه مجعول و توضیح بیتی از ناصرخسرو، مجله دانشکده ادبیات، شماره۱، ۱۳۴۲٫

۷ـ ناصرخسرو و نسبت روحانی او، مجله وحید، شماره ۱ سال‌ششم، ۱۳۴۷٫

۸ـ تصحیح دیوان ناصرخسرو بر پایه نسخه ترکیه و امتیازات آن نسخه، نامه مینوی، تهران ۱۳۵۰٫

 

در محضر مینوی

در سال ۱۳۴۸ مصمم شد تا بر اساس نسخه ترکیه و نسخه مجلس و برخی از نسخ دیگر و منابعی که برخی از قصائد و قطعات ناصرخسرو در آن وجود داشت، دیوان را با همکاری مرحوم مجتبی مینوی به منظور چاپ تصحیح کند و این امر چهار سال تمام به طول انجامید که هر روز دوشنبه و جمعه از ساعت چهار الی هشت بعدازظهر در منزل آن مرحوم به مقابله و تصحیح و ضبط اختلاف نسخ می‌پرداختیم و نتیجه کوشش ما در سال ۱۳۵۳ به وسیله دانشگاه تهران چاپ و منتشر شد. آقای دکتر علی رواقی که بسیار بسیار به ناصرخسرو به‌ویژه کاربرد لغات نادر در دیوان او علاقه‌مند بودند، در این امر با ما مشارکت داشتند. این فرصت مناسبی بود که می‌توانستیم از محضر آن استاد بزرگ و توانا بهره‌مند گردیم و از خاطرات فراوان و تجربه‌های مفید علمی و عملی او سود جوئیم.

چراغ عمر پرتوافشان مرحوم مینوی در سال ۱۳۵۵ خاموش گشت و وعده‌ای که ما داده بودیم که جلد دومی را اختصاص به تعلیقات می‌دهیم، به انجام نرسید. با وجود این، من یک‌تنه به گردآوری یادداشت‌ها و مطالب برای آن جلد پرداختم و آماده تحریر نهائی آن شدم و هنگامی که دانشگاه‌ها به جهت انقلاب فرهنگی تعطیل شد و برای استادان کار تحقیقی معین گردید، وزارت علوم برای من همین تعلیقات و توضیحات دیوان ناصرخسرو را معین کرد؛ ولی جهَله و علم‌ستیزان دانشکده با آن مخالفت کردند و ترجیح دادند که من حقوق خود را از بیت‌المال ملت بگیرم و کاری برای آنان انجام ندهم و نامه‌ای هم که از طرف شورای عالی کمیته ترجمه و تألیف و تصحیح کتابهای دانشگاهی وابسته به ستاد انقلاب فرهنگی (مورخ ۱۳ر۱۱ر۵۹) به دانشگاه نوشته شد و عمل آنان را ناموجه دانست، مؤثر واقع نشد و از این‌روی جلد دوم دیوان که شامل تعلیقات و توضیحات بود، در مُحاق وقفه و تعطیل قرار گرفت و من هم یادداشت‌ها را مأیوسانه به کنجی افکندم و خود را مصداق این عبارت ساختم: طَرحَت الاوراقَ فی زَوَایا الهِجرانِ و نِسجَتْ عَلَیها عَنَاکَبُ النسیان و ضُربتْ بَینی و بینها حجابا مَستورا کَأنْ لم یکن شیئا مذکورا.

ناگفته نماند که چهار بخش از هشت بخش رساله دکتری خود را با برخی از تغییرات و اضافات تحت ‌نام «تحلیل اشعار ناصرخسرو» در سال ۱۳۴۴ به وسیله انتشارات دانشگاه تهران منتشر ساختم و چنان مورد استقبال اهل فضل و ادب دوستان قرار گرفت که چاپهای دوم تا ششم آن در طی سالهای ۱۳۴۹ و ۱۳۵۹ و ۱۳۶۸ و ۱۳۷۴ منتشر و بر فضلا و علمای کشور عرضه گردید. چهاربخش کتاب بدین‌گونه تقسیم گردیده بود: ۱ـ اقتباس از آیات قرآن، ۲ـ مضامین احادیث و امثال و اشعار عرب، ۳ـ لغات مفرد و مرکب، ۴ـ امثال و حکم و تشبیهات و کنایات. در هر یک از چاپهای یادشده پیوستی به کتاب افزوده می‌شد که این پیوست‌ها در چاپ ششم به پنج رسید و عبارت بود از:

۱ـ سخنی چند درباره ناصرخسرو که دربردارنده شرح حال کوتاهی از آن حکیم خردمند است.

۲ـ مسأله علوی ‌بودن ناصرخسرو که در آن نسبت جسمانی او به حضرت علی ‌بن ‌ابی‌طالب(ع) ـ که ایوانف به آن معتقد بود ـ رد گردیده است.

۳ـ توضیح بیتی از ناصرخسرو که در آن این بیت معروف او:

بشو زی امامی که خط پدرش است

به تعویذ خیرات مر خیبری را

برای نخستین بار روشن گردید.

۴ـ چهره دینی و مذهبی ناصرخسرو در دیوان که جنبه‌های کلامی و عقائد اسماعیلی او مورد تبیین قرار گرفته است.

۵ـ مطالبی درباره سبک ناصرخسرو که برخی از جنبه‌های بلاغی و محسنات بدیع که او در دیوان به کار برده، یاد گردیده است.

علی‌رغم آنکه در سی‌سال اخیر به‌ویژه پس از بازنشستگی ـ که من آن را از الطاف خفیّۀ الهی می‌خوانم‌ـ‌ بیشتر به فلسفه و کلام و تاریخ طب اسلامی پرداخته‌ام، باز از ناصرخسرو غافل نمانده و جسته گریخته مقالاتی درباره آن شاعر توانا و توانمند به رشتۀ تحریر درآورده‌ام که اکنون به برخی از آنها اشاره می‌نمایم:

۱ـ «تابعه» یا «ملعبه» در شعر ناصرخسرو، جشن‌نامۀ پروین گنابادی، ۱۳۵۴٫

۲ـ امام حسین(ع) در شعر ناصرخسرو، مجموعۀ سخنرانی‌های سمینار جهانی حضرت امام حسین(ع)، لندن، ۱۳۶۳٫

۳ـ تحقیق در دیوان ناصرخسرو (خطابۀ دفاعیۀ رسالۀ دکتری) چاپ شده در چهارمین بیست گفتار، ۱۳۷۶٫

۴ـ المؤید فی‌الدین شیرازی داعی الدّعاه راهنمای ناصرخسرو، نشریۀ فارس شناخت، سال اوّل، شماره اوّل، بهار ۱۳۷۸٫

۵ـ مسیح و مسیحیّت در آثار ناصرخسرو، مرکز گفتگوی تمدن‌ها، تهران، ۱۳۷۹٫

در پایان باید یادآور شوم که من همواره در مطالعات خود درباره ناصر خسرو کوشیده ام که به نفع دانشجویان و نسل جوان نیز سود جویم؛ از این روی پیش از چاپ دیوان، پانزده قصیدۀ او را بر اساس نسخۀ ترکیه تصحیح کردم که با تعلیقات و توضیحات در سال ۱۳۴۰ به وسیلۀ کتابخانۀ طهوری مکرر در مکرّر چاپ و منتشر گردید و پس از آنکه دوره‌های کارشناسی ارشد و دکتری در دانشگاه‌های دولتی و آزاد اسلامی تشکیل شد، پانزده قصیدۀ دیگر به آن افزوده گردید و تحت عنوان «شرح سی قصیده از ناصرخسرو قبادیانی» ‌به وسیلۀ انتشارات توس در سال ۱۳۶۹ چاپ شد و سپس به چاپ دوازدهم رسید و چون این کتاب در دانشگاه‌های تاجیکستان به عنوان کتاب درسی شناخته شد، در سال ۲۰۰۳ میلادی زیر نظر ناصرجان سلیم‌اف به خط سیریلیک برگردانده شد و در آن کشور چاپ و منتشر گشت.

نظر به استقبالی که در داخل و خارج کشور از این کتاب به عمل آمد، ضرورت اقتضا می‌کرد که کتاب مورد بازبینی مجدد قرارگیرد و ویراستی جدید با اضافات و ترجمۀ آیات و احادیث و امثال و اشعار عرب به فارسی با جلدی ضخیم منتشر گردد. این امر در سال ۱۳۸۴ با مساعدت انجمن آثار و مفاخر فرهنگی تحقّق پذیرفت و مورد پذیرش استادان و دانشجویان قرار گرفت.

چون چاپهای پیشین دیوان ناصرخسرو نایاب شده است و ناشران حرفه‌ای از روی چاپ اول دیوان ـ که در سال ۱۳۵۳ به کوشش مرحوم استاد مجتبی مینوی و این ضعیف فراهم آمده بودـ به ‌صورت ناقص و ابتر منتشر می‌کردند، دانشگاه تهران چاپ ششم دیوان ناصرخسرو را با حروفچینی مجدد در سال ۱۳۸۴ در دسترس اهل علم و علاقه‌مندان به شعر ناصرخسرو قرار داد.

 

ناصرخسروشناسی

آکادمی علوم جمهوری تاجیکستان در اواسط شهریور ماه سال ۱۳۸۲ همایشی بین‌المللی تحت عنوان «احوال و آثار و افکار ناصرخسرو» در شهر دوشنبه برگزار کرد که در آن شماری از ناصرخسروشناسان جهان شرکت کرده بودند. از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از راقم این سطور خواسته شد که تعدادی از استادان زبان و ادب فارسی و ناصرخسروشناسان را معرفی کند تا در آن همایش شرکت جویند. پیش از برگزاری همایش، مقالات هیأت ایرانی که شمار آن بالغ بر هفده می‌شد، با مقدمۀ فارسی و انگلیسی این‌جانب در نامۀ پارسی (سال هشتم ـ شمارۀ دوم، تابستان ۱۳۸۲) چاپ گردید و در خلال همایش میان شرکت‌کنندگان توزیع شد. مقالۀ حقیر که تحت عنوان «تعلیقات در دیوان ناصرخسرو» در این مجموعه منتشر گشته و سپس در «ششمین بیست‌گفتار» او چاپ شده است، نشان‌دهندۀ آن بود که دیوان ناصرخسرو احتیاج فراوان به شرح و تفصیل دارد.

مؤسسۀ مطالعات اسماعیلی لندن با همکاری بنیاد میراث فرهنگی ایران، در شهریورماه ۱۳۸۴ همایشی در دانشکدۀ مطالعات مشرقی و آفریقایی (SOAS) برگزار کرد که در آن، شماری از ناصرخسروشناسان جهان شرکت کرده بودند. این‌ جانب سخنرانی خود را تحت عنوان «برخی از اصطلاحات فلسفی در شعر ناصرخسرو» به زبان انگلیسی ایراد کرد که متن فارسی آن در «هفتمین بیست‌گفتار» در سال ۱۳۸۵ به‌وسیلۀ مؤسسۀ مطالعات اسلامی دانشگاه تهران ـ دانشگاه مک‌گیل منتشر گردیده است.

اکنون که در اقطار مختلف جهان، توجه و عنایت به ناصرخسرو معطوف گشته است و در برخی از کشورها همچون افغانستان و تاجیکستان و ازبکستان، دیوان او را در دانشگاه‌ها تدریس می‌کنند، مناسب چنان دید که یادداشت‌های کنار زده و فراموش ‌شده را دوباره گرد‌آورد و آنچه را که جهله و علم‌ستیزان دانشگاه یک ربع قرن پیش، در زمان توانایی و قدرت، جلوی نشر آن را گرفتند، در پیرانه‌سر که نیروی او رو به ضعف نهاده، به منصّۀ وجود درآورد و شرح بزرگ دیوان ناصر‌خسرو را با حول و قوّت الهی به جویندگان علم و دانش به‌ویژه «دانشجویان این آب و خاک» تقدیم نماید.

منبع: روزنامه اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: