طلبه فوتبال‌دوست مبارز

1395/12/25 ۰۷:۲۳

طلبه فوتبال‌دوست مبارز

شاید دست روزگار آنگونه رقم خورده بود که سیداحمد خمینی حتی 50 بهار عمر خویش را نیز نبیند و در حالی که به تازگی 49 سالگی خویش را تمام کرده بود، چشم از جهان فروبست. احمد خمینی فرزند دوم و کوچک‌تر امام خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران بود که پس از مرگ برادر بزرگ‌ترش مصطفی در سال 1356 به طور کامل و در قامت فرزند یکی از بزرگ‌ترین مراجع تقلید آن روز مسئولیت اداره دفتر پدر را برعهده گرفت و در تمامی سال‌های پس از انقلاب اسلامی تا درگذشت امام در کنار ایشان بود.


به مناسبت سالروز تولد و مرگ سیداحمد خمینی

 

شاید دست روزگار آنگونه رقم خورده بود که سیداحمد خمینی حتی 50 بهار عمر خویش را نیز نبیند و در حالی که به تازگی 49 سالگی خویش را تمام کرده بود، چشم از جهان فروبست. احمد خمینی فرزند دوم و کوچک‌تر امام خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران بود که پس از مرگ برادر بزرگ‌ترش مصطفی در سال 1356 به طور کامل و در قامت فرزند یکی از بزرگ‌ترین مراجع تقلید آن روز مسئولیت اداره دفتر پدر را برعهده گرفت و در تمامی سال‌های پس از انقلاب اسلامی تا درگذشت امام در کنار ایشان بود. احمد خمینی که در 24 اسفند 1324 در قم به دنیا آمده بود، در 25 اسفند 1373 و در حالی که کمتر از 6 سال از درگذشت امام خمینی(ره) می‌گذشت، در 49 سالگی از دنیا رفت. هر چند حضور پر رنگ فرزند امام در تصمیم‌گیری‌های سیاسی دهه 60 امروز در خاطرات سیاسی و به شکل ویژه خاطرات روزنوشت مرحوم آیت‌الله اکبر هاشمی‌رفسنجانی به خوبی مشخص است، اما درباره نقش سیداحمد خمینی در سال‌های پیش از انقلاب بحث‌های کمتری به میان آمده است.
با تبعید امام در سال 1343 و پس از آن تبعید مصطفی خمینی، در سال‌های پیش از انقلاب نقش فرزند کوچک‌تر امام به شدت مهم شد. راهی که احمد خمینی در این باره برگزید اما سفر به لبنان و هم‌نشینی با مصطفی چمران بود: «پس از دیپلم دو سفر، بدون گذرنامه به عراق رفتم و دو سفر هم با گذرنامه به عراق و سوریه و لبنان رفتم. در یکی از سفرها نزد شهید عزیز دکتر چمران مقداری مسائل نظامی را آموختم.» عکس معروف او در حالی که اسلحه در دست دارد محصول همان سال‌هاست.
یکی از وصف‌هایی که درباره سیداحمد خمینی بسیار شنیده شده علاقه وافر او به فوتبال بود. از قضا یک بار پیش از اولین سفر به عراق برای ملاقات با پدر، سعی کرده بود تا از راهکار فوتبال بهره گیرد. خود او در این باره می‌گوید: «آمدم تهران و تیم شاهین دعوتم کرد. راستش خواستم به وسیله آن تیم از ایران خارج شوم و بعد برنگردم، ولی انتخاب نشدم و به حق که انتخاب نشدم، چون سایرین بهتر از من بودند چون در این مساله شکست خوردم، آن وقت خودم دست به کار شدم...» نکته مهم درباره او این مساله است که در سال‌های جوانی نه‌تنها قصد نداشت لباس روحانیت به تن کند و درس حوزه علمیه را ادامه دهد، بلکه قصد فوتبالیست شدن را داشت. اما اتفاقاتی که برای پدر افتاد و تلاش او برای سفر به عراق و ماندن در نجف باعث شد دست از فوتبال بردارد و به خواندن دروس دینی مشغول شود. کاظم رحیمی دوست نزدیک او در این باره به نکته جالبی اشاره می‌کند که خود حکایت از علاقه عجیب او به این ورزش دارد: «حاج احمدآقا فوتبال را گذاشته بود کنار و رفته بود به نجف...» در بازگشت به ایران سیداحمد دستگیر شد اما توانست ماموران ساواک در رمز را فریب دهد. اما در سال 1354 و با سفر دوم به عراق او به کسوت یک روحانی درآمده بود که اکنون بخشی از مسائل مبارزه را در ایران و خارج از ایران و در میان گروه‌های مبارز به دوش می‌کشید. درباره این نقش سیداحمد خمینی چنین گفته شده است: «یگانه رابطی که محرم‌ترین کس به امام راحل بود، برادر بزرگوار ما حاج‌احمد آقا بود و امام راحل پیام‌های خصوصی را به ایشان می‌دادند تا او به شخصیت‌های علمی حوزه و شخصیت‌های مبارز و ... منتقل کند. رسیدگی به خانواده زندانیان را با دقت زیادی انجام می‌داد. همچنین برای اعلامیه‌ها و سخنرانی‌هایی که امام راحل در نجف داشتند، باز ایشان رابط بودند...» او بار دوم هم در بازگشت به ایران دستگیر و پس از بازجویی‌ها و مدتی اسارت در زندان قزل‌قلعه آزاد شد. در این زمان ساواک در تحلیل خود به این نتیجه رسید که اقامت سیداحمد خمینی در عراق به نفع رژیم است: «سیداحمد خمینی که سابقاً دانش‌آموز بوده و اخیرا به لباس روحانیت درآمده و روی این اصل و با توجه به موقعیت پدرش وجهه‌ای در حوزه علمیه قم کسب کرده و عزیمت وی به ایران و قم باعث نزدیکی و علاقه‌مندی بیشتر طلاب به وی می‌شود و امکان دارد نامبرده در قم به اتفاق طرفداران پدرش دست به یک سلسله فعالیت‌های خلاف بزند و اصلح است اعمال و رفتارش دقیقا تحت کنترل قرار گرفته و چنانچه وی به نجف عزیمت و در آنجا اقامت کند به صلاح خواهد بود...»  بر این اساس، ساواک تصمیم گرفت با ایجاد محدودیت‌های فراوان نظیر کنترل و تحت مراقبت قرار دادن رفت و آمدهای وی، نظارت و کنترل افراد تماس‌گیرنده، کنترل کلیه مکاتبات پستی و تلفنی، عرصه را بر فرزند امام تنگ کند تا وی به درخواست خود از کشور خارج شود. از این‌رو هنگامی که ایشان تقاضای صدور گذرنامه برای عزیمت به عراق را مطرح کرد، با آن موافقت شد. سیداحمد خمینی در مرداد 1356 به نجف و نزد امام رسید و تا زمان شهادت سید مصطفی خمینی به تحصیل مشغول بود. با مرگ سیدمصطفی، سیداحمد نقشی کلیدی در روند مبارزات بر عهده گرفت و در آن دوره پرحادثه، در نجف اشرف توانست خلأ وجود برادرش آقا مصطفی را در کنار پدر پر کند. پیروزی انقلاب اسلامی پس از حضور امام و سیداحمد در پاریس، دوران تازه‌ای برای تنها فرزند امام بود. انقلاب راه تازه‌ای را می‌گشود که چندان مسیر و آینده آن مشخص نبود.

منبع: فرهیختگان

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: