1395/9/30 ۰۹:۰۱
در شماره قبل میزگردی با حضور استادان: دكتر ناصر فكوهی (دانشیار گروه انسانشناسی دانشگاه تهران)، دكتر مقصود فراستخواه (دانشیار گروه برنامهریزی توسعه مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی) و دكتر محمدتوكل (استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران) با محوریت ضرورت پایان گسترش كمّی دانشگاهها از چگونگی درك نادرست از مفهوم دانشگاهها با ورود مدرنیته به كشور سخن گفته شد. واگذاری امور دانشگاه به دانشگاهیان، تحتالشعاع قرار گرفتن كیفیت فارغالتحصیلان در نتیجه گسترش كمّی دانشگاهها، آفتهای گسترش فرهنگ نخبهگرایی و... از جمله مفاهیمی بود كه به آنها پرداخته شد. در ادامه نظرات استادان را پیرامون ردهبندیهای خیالی دانشگاهها، ضرورت تعامل دانشگاهها با یكدیگر و دخالت اجتماعی آنها و... میخوانید.
اشاره: در شماره قبل میزگردی با حضور استادان: دكتر ناصر فكوهی (دانشیار گروه انسانشناسی دانشگاه تهران)، دكتر مقصود فراستخواه (دانشیار گروه برنامهریزی توسعه مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی) و دكتر محمدتوكل (استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران) با محوریت ضرورت پایان گسترش كمّی دانشگاهها از چگونگی درك نادرست از مفهوم دانشگاهها با ورود مدرنیته به كشور سخن گفته شد. واگذاری امور دانشگاه به دانشگاهیان، تحتالشعاع قرار گرفتن كیفیت فارغالتحصیلان در نتیجه گسترش كمّی دانشگاهها، آفتهای گسترش فرهنگ نخبهگرایی و... از جمله مفاهیمی بود كه به آنها پرداخته شد. در ادامه نظرات استادان را پیرامون ردهبندیهای خیالی دانشگاهها، ضرورت تعامل دانشگاهها با یكدیگر و دخالت اجتماعی آنها و... میخوانید.
دكترتوكل: الان یك رتبهبندی (رنكینگی) هست كه عربستان پول میدهد و مثلاً جزء 15 كشور برتر دنیا قرار میگیرد! پشت این رنكینگها دم و دستگاهی قرار دارد.
دكترفكوهی: یك وقتی برنامهای به اسم «مرد سال كمبریج» بود. اینها چیزهایی است كه درست كردند و میگویند: پول بدهید ما شما را مرد سال میكنیم! همه اینها برای كشورهای جهان سوم است كه قربانی هستند. عناوینی مثل فلان استاد جزء برترین اندیشمندان بزرگ جهان و... هم جزء همین موارد است!
دكترتوكل: در گذشته دانشگاههایی در فرانسه بودند كه به شخصیتهای خارجی «دكتری دانشگاهی» می دادند؛ مثلا وزیر كار و امور اجتماعی گینه بیسائو را دعوت میكردند و به او دكتری دانشگاهی میدادند!
دكترفراستخواه: واقعیت این است كه ما خود اثربخشی و تفكر علّی را از دست دادهایم. همه چیز را واگذار میكنیم به ساختارها و این یعنی پایان همه چیز. ما باید به بازیگری و كنش اجتماعی برگردیم. اتفاقاً چون بحث دانشگاه است، دانشگاهیان میتوانند بهترین كنشگران باشند. دكتر فكوهی بهدرستی دولت را هم یك كنشگر ملی تلقی كردند. دولت هم بخشی از كنش اجتماعی است. تحویل علم به دانشگاهیان بهترین راهكار ممكن در حال حاضر است. دیر شده؛ اما اگر امروز شروع كنیم، بهتر از فرداست. دولت صادقانه علم را به اهل علم تحویل دهد. دانشمندان میتوانند خود سازمانیابی كنند. دانشگاهیان میتواند مشاركتها و كنسرسیومهایی با هم داشته باشند. اجتماعات علمی، انجمنهای علمی و حتی کانونهای حرفهای دانشآموختگان میتوانند بخش بزرگی از این ناهنجاریهای علمی را حل كنند. دانشگاهها دچار یك وضعیت تودگی شدهاند. دانشگاهها میتوانند به نهادهای مستقل تبدیل شوند و راه ارتباط درست با جامعه را خود پیدا كنند.
دكترتوكل: مسأله فقط خود دانشگاه نیست. اقتصاد و مسائل دیگر را هم باید در كنارش دید. اگر صنعت همان مسیری را كه اكنون میرود، ادامه دهد، شما نمیتوانید دانشگاه را به عنوان یك جزیره آباد كنید. اینها مجمعالجزایرند و به هم وصل هستند. خانهتكانی برای دانشگاه، صنعت، دولت و بخش خصوصی لازم است.
دكترفراستخواه: الان دولتی كه رانتی است، تازه به مذهب لیبرالی و نولیبرالی مراجعه كرده است؛ یعنی پروژه خصوصیسازی مطرح است. میگوید مدیریت دست من باشد، پول از شما! الان در همین دانشگاهها 85 درصد دانشجویان به نحوی پول میدهند؛ یعنی همان كالایی شدن. الان پروژه دولت به شكل تناقضآمیزی خصوصیسازی است. براساس مذهب نولیبرالی میخواهد دانشگاه را همخصوصیسازی كند؛ ولی كنترل خود بر دانشگاه را هم حفظ كند. این هم یکی از آن تناقضهاست که ما داریم!
این تحول باید در تمام بخشها باشد. چون بحث ما اینجا دانشگاه است، من راجع به دانشگاه صحبت كردم. بحث من مسئولیت دانشگاهیان در این موضوع است. البته درك میكنم كه با یك نوع «تهیشدن خود» و تهیشدن انرژیها مواجهیم. تقویت حرفهها، صنوف و تقویت اجتماع علمی، حتی دانشآموختگان باید در دستور كار باشد. ما الان یك سازمان دانشآموختگان نداریم. الان دانشگاهها كنسرسیومی با هم ندارند، در حالی كه قبل از اینكه وزارت علوم تأسیس شود، شورای مركزی دانشگاهها در دانشگاه تهران وجود داشت. معتقدم اساساً دانشگاهها میتوانند و توانایی بلوغ آن را دارند که خود را سازمان دهند.
دكترتوكل: رقابت معنادار علمی درون دانشگاهها، بین استادان، بین دانشگاهها و دانشجویان و همینطور رقابت در سطح بینالمللی باید وجود داشته باشد. رقابت چیز بدی نیست. اتفاقاً از نكات خوب بخش خصوصی رقابت است.
دكترفراستخواه: رقابت در میان دانشگاهها از نوع بازاری معنا ندارد، بلکه رقابت علمی، رقابت همکارانه و متفاوتی است.
دكترفكوهی: دانشگاههای ایران از این موقعیت جامع بودن كه كاملاً بیمعناست، باید خارج شوند. من نمیفهمم كه ربط علوم اجتماعی به فیزیك و خاك چیست كه آنها راجع به ما تصمیم بگیرند و ما راجع به آنان تصمیم بگیریم! این بیربط است. دوم اینكه وقتی بحث انستیتومحور مطرح میشود، خود به خود بین آن مؤسسهها رقابت به وجود میآید.
دكترتوكل: البته بین دانشگاهها و استادان هم باید رقابت ایجاد شود. در همه جای دنیای پیشرفته استاد اگر واقعا كار علمی نكند، غیر از اینكه دانشجویان سراغش نمیآیند، اصلاً بیرونش میكنند. از یك طرف نظام دانشگاهی اروپا و آمریكا استادش را تأمین میكند و از طرف دیگر از او كار میخواهد. رقابت سالم؛ نه اینكه استادی كه زبان چرب و نرمتری دارد، استاد باسوادتر را كنار بزند. رقابت سالم یعنی همه انگیزهمندی پیدا كنند. این انگیزه نه بین دانشجویان وجود دارد و نه بین استادان. الان 5 تا 10 تا كارخانه خودروسازی در كشور داریم كه اصلاً نگران نیستند كه بازار محصولات بیكیفیتشان را پس بزند. هرچه تولید كنند، با هر قیمتی به فروش میرود. برای اینكه مرزهای رقابت را ـ هم در داخل و هم بین داخل و خارج ـ بستهاند. رقابت مؤلفه مثبتی است كه اگر درست انجام شود و نه صوری، بسیار اثربخش است. بخشهای صنعتی، تولیدی و... ما اگر رقابتمحور بودند، اولین جایی كه سراغش میرفتند، نیروی متخصص فارغالتحصیل دانشگاه بود. برای اینكه در غیر این صورت بازار را میباختند. الان چون نمیبازند، فارغالتحصیل را پس میزنند. اصلاً فكر میكنند آدم تحصیلكرده اگر آنجا برود، موی دماغ خواهد بود!
دكترفكوهی: من به نظریه نیكی ذاتی اعتقاد دارم. تمام مطالعات انسانشناختی هم این موضوع را تأیید میكنند. من فكر نمیكنم استادان ما، پزشكان ما واقعا ذاتاً آدمهای سودجو و پولپرستی باشند. سیستم با عملكرد نادرست آنقدر افراد را نسبت به موقعیتهای خودشان شكننده كرده كه افراد اغلب چارهای ندارند. من میفهمم كه یك عدهای این را نپذیرند. باید عاملیت بالایی داشته باشند. همه كسانی كه این را نپذیرفتند، بابتش بها دادند. ما اگر به عنوان یك استاد میخواهیم دخالت اجتماعی و عاملیت داشته باشیم، باید یك رشته امتیازات را ببوسیم و كنار بگذاریم! با این انتخاب میدانیم اگر كسی راهی را ده ساله میرود، ما باید آن را 20 ساله برویم! تازه معلوم نیست به انتها برسیم؛ اما همه نمیتوانند اینطور باشند. من نمیتوانم این انتظار را از همه داشته باشم. اگر آن شرایط اولیه فراهم شود، تعداد آدمهایی كه راه درست را میروند، خیلی بیشتر خواهد شد.
از حدود 10، 15 و 20 سال پیش سنخ آدمهایی كه به طرف نظامهای پزشكی، علمی و مهندسی میآیند، تغییر كرده است. این نكته را من از كلاس درسیام تشخیص میدهم. در همه دورهها در كلاسهای من، تركیب آدمها به طور كلی تغییر كرده و سال به سال بدتر میشود! من از 20 سال پیش در دانشگاه تهران حضور دارم. آن موقع در كلاس 70درصد دانشجویان انگیزه داشتند. الان این موضوع به 5درصد رسیده است! انگیزه دانشجویان اصلاً علمآموزی نیست، دنبال پول هستند. مدرك را هم یا برای پول میخواهند یا برای اعتبار اجتماعی كه از آن پول دربیاورند.
جامعه به شكلی جلو میرود كه حتی طرفداران اقتصاد بازار آزاد ما مسائل جهانی را نمیخوانند؛ مثلاً برای تعریف بازار میروند از الگوی نولیبرالی شكستخورده استفاده میكنند. با همین الگو دانشجویان را مقروض میكنیم كه مدرك بگیرند و بعد بیكار باشند. دولتهای اروپا مقابل وسوسة نولیبرالیسم، مقاومت كردند. به نظام دانشگاهی، نظامهای رفاه عمومی اجازه ندادند پولی شود. چون دیگر قابل جمع كردن نیست. تازه اینها نظامهایی هستند كه 200 سال دمكراسی در آنها حاكم است. ما وضعیتمان این است كه اگر دانشگاه سقوط كند و پایین بریزد، البته اگر تا حالا نریخته باشد، دیگر نمیتوانیم آن را جمع كنیم. ما وضعیت دانشگاه را به صورتی درآوردهایم كه اصلاً آفرینش علم هدف از ورود به آنها نیست. در این شرایط آدمهای بد استاد میشوند و الگوی استاد تغییر میكند.
یك وقتی الگوی استاد دكتر صدیقی بود. الان آقای فلان و بهمان است كه ده سال دیگر در جایگاهی مینشیند كه دكتر صدیقی نشسته بود. بعد چه اتفاقی خواهد افتاد؟ كل نظام دانشگاهی فرو میپاشد. اگر ما این مسائل را جدی نگیریم، در آیندهای كه معلوم نیست (شاید دور، شاید نزدیك)، قطعاً شاهد فروپاشی نظام دانشگاهی خواهیم بود؛ درست مثل زلزله تهران. هر وقت زلزلهای میآید، همه راجع به آن صحبت میكنند و بعد كه تمام میشود، همه فراموش میشود. این چیزی از فاجعه كم نمیكند؛ ولی زلزله چیزی است كه ممكن است رخ ندهد، اما فروپاشی آنچه ما آن را «نهادهای مدرن» مینامیم، در 30 سال آینده اگر اصلاحات جدی انجام نشود، صد درصد رخ خواهد داد. نهادهای مدرن قلابی كه به قول دكتر فراستخواه با پول نفت همینجور دانشگاه درست كردیم، اینها فرو میپاشد؛ چرا كه پایه و زیرسازی ندارند.
دقت كنید كه دستگاه دولتی فرو نمیپاشد. این دستگاه مبتنی بر درآمد نفتی و انرژی فسیلی است كه تا 300 سال آینده هم این انرژیها خواهند بود. این فقط بحث مفروض است. به دلیل اینكه ما فرض را به این میگیریم كه سیستم یعنی دولت به تنهایی میتواند از طریق پول درآوردن و پولدرمانی جامعه را اداره كند. من معتقدم به دلایل زیادی نمیتواند این كار را بكند. یك ساختار مافیایی گسترده یا فساد گسترده در ایران نمیتواند ساختار را اداره كند و حتما فرو خواهد ریخت. مثلاً روسیه نمونه ساختار مافیایی گسترده است؛ ولی روسیه را نمیتوانید با ایران مقایسه كنید. چون روسیه چند شهر بزرگ دارد. بعد یك پهنه عظیم توسعهیافته هم دارد. در ایران به دلیل اجرای طرح ستیران (در آخرین سالهای رژیم گذشته شرکت مهندسان مشاور ستیران گزارش جامعی از روی الگوی طرح آمایش سرزمین فرانسه تهیه کرده بود که ضمن بررسی مسائل برنامهریزی شهری در ایران، چشماندازی را برای ایجاد چندین کلانشهر در سطح کشور ترسیم میکرد) در قبل از انقلاب، قطبهای منطقهای تمركززدا ایجاد شد. البته این طرح در دهه 70 هم مجدد اجرا شد. با اجرای آن در ایران قطبهای توسعه داریم. تهران، مشهد، تبریز، اصفهان و... جزء این قطبها هستند. در این سیستم نمیشود سیستم مافیایی ایجاد كرد. چون یكی از شاخصهای اصلی سیستم مافیایی این است كه شما پهنههای بزرگ توسعهنیافتگی داشته باشید كه از آنها برداشت كنید تا ثروتمندان بزرگ ایجاد شود. بنابراین ایران چارهای ندارد و باید با سیستم دمكراتیك جلو برود؛ چرا كه دولت نمیتواند با پولدرمانی ادامه دهد. پولدرمانی سیستم اجتماعی را میكُشد. مثل بیماری كه همین طور به او مرفین میزنند. درد نخواهد كشید، اما همین مرفین او را میكشد و درد را هم غیرقابل تشخیص میكند.
دكترتوكل: باید از سیاستگذاران آموزش عالی بخواهیم كه توسعه كمّی را دیگر بس كنند، برگردیم به توسعه كیفی بپردازیم؛ یعنی قطار آموزش عالی را كه با كمّیگرایی از ریل خارج شد، به ریل كیفیت برگردانیم و ما خوشبین هستیم كه این امكانپذیر است.
دكتر فكوهی: مدیریت دانشگاهی به دانشگاهیان برگردد. سیستم دمكراتیزه یعنی اینكه تمام مقامات در تمامی سطوح دانشگاهها انتخابی باشند.
دكترتوكل: من معتقدم نمیشود دور دانشگاه دیوار كشید و آن را درست كرد. مشكلات دانشگاه هماهنگ با مشكلات بخشهای دیگر است. اقتصاد، فرهنگ، نهادهای سیاستگذار، نهادهای نظارتی، سیستمهای قضاوت و پاداشدهی همه باید درست شوند. در جایی كه بیرون از این جزیره، جزایر دیگر ناجور عمل میكنند، این جزیره درست عمل نخواهد كرد. حداقلش كشور یك مجمعالجزایر است.
دكترفراستخواه: البته اینكه بخواهیم سیاستگذاران آموزش عالی بیایند و كمیت را بس كنند، انتظاری است كه شاید تحقق نیابد. دانشگاه خود مصدر تفكر، معرفت، اكتشاف و كنش است. الان آنچه مهم است، این است كه سیستم، وسوسة مستعمره كردن زیستجهان را دارد. اول باید سیستمهای ما از وسوسه کنترل دانشگاه که بخش بزرگی از سطح بلوغ این زیست جهان است، دست بردارند. مدیریتگرایی كه از طرف دولت به دانشگاه تحمیل میشود، متوقف شود.
دكترفكوهی: این تحمیل به همه جامعه وارد میشود. همه را میخواهند اصلاح كنند. در حالی كه اول خودشان را باید اصلاح كنند.
دكترفراستخواه: به جای این تحمیل، با زیست جهان گفتگو كنند و اجازه دهند كه زیست جهان، ظرفیتهای خودش را نشان دهد. باید به جامعه محلی برگردیم. اگر آموزش و پرورش به محله برگردد، مردم و خانوادهها میدانند برای آینده بچههای خود چه میخواهند. آنان باید بیایند مدرسه را اداره كنند. در مدرسه و برنامههای آنها دخالت كنند. معتقدم مانایی ایران به رغم این همه مصائب تاریخی، به این دلیل بوده است كه صلاحیت ماندن دارد. این تمدن، این فرهنگ با این دیرینگی و با این همه دشواریهای سفر تاریخی و زخمهای فراوان، همچنان زنده است و نفس میکشد، پس صلاحیت بقا دارد و نمیخواهد خودش را از این زیستن معاف كند؛ اما زیست جهان در استعمار سیستم است.
در تاریخ معاصر هم داشتهایم كه هر دولتمردی به متفكران و به ظرفیتهای اجتماعی مراجعه كرده، تحولات تاریخی بزرگی ایجاد شده است. ما فكر میكنیم اگر دولت را حذف كنیم، مشكلات حل میشود. این درست نیست، نباید هم حذف شود. باید نهاد دولت و نظام حکمرانی اصلاح شود و این از طریق گفتگو امكان دارد. از طریق گفتگوی اجتماعی و اینكه زیست جهان آزاد شود.
دانشگاه در این میان بخش مهمی از این كنش اجتماعی است. درست است كه دانشگاه جزیره نیست، اما مهمتر از بخشهای دیگر ایفای نقش میكند؛ چون میتواند با فشار معرفت و دانش خود در اقتصاد، بخش اجتماعی و مدنی تغییر ایجاد كند. دانشگاه یك نهاد شهری است و بخشی از این شهر و نهاد اجتماعی است. راهحل، آزادسازی این نهاد است. چارهای نیست جز اینكه دولت سیاستهایش را سیاست حمایت از جامعه، سیاست تسهیلتغییرات اجتماعی و توانمندسازی اجتماعات مدنی، حرفهای، صنفی و علمی قرار دهد. انصافاً جامعه ما توانایی ایستادن و حركت مجدد را دارد. آن تصویر اجتماعی كه از دانشگاه در حال زوال است، دوباره برمیگردد. پیمایشهای ما نشان میدهد طی سالیان، بالاترین اعتماد مردم به دانشگاهیان و به اهل فرهنگ و فرهیختگان بوده است.
دكتر فكوهی: هنوز هم اگر مقایسه كنید با پزشكان به عنوان نمونهای از علوم دقیقه، هنوز اعتماد به دانشگاهیان و معلمان خیلی بالاتر است.
دكترفراستخواه: مراد من هم از نفرین سرمایه انسانی در واقع كفران این نعمت است. همین تعداد زیاد دانشگاهیان میتواند یك پنجرة فرصت باشد؛ فرصتی برای ارتقای اجتماعپذیری افراد.
دكترتوكل: من هم گفتم همین جمعیت دانشگاهیان بهرغم مشكل كیفیتی كه دارند، ایفاگر نقش بزرگی در تحولات اجتماعی ما هستند و خواهند بود.
دكترفراستخواه: آقای دكتر! بیماری هلندی چیست؟ این بیماری را مجله اكونومیست در دهه 70 میلادی مطرح كرد. گاز را تا دهه 60 میلادی كشف نكرده بود و صنعت هم در این زمان از رونق لازم برخوردار بود؛ اما مدتی پس از كشف گاز صنعت آنها دچار افول و كرختی شد. ولی آنها با مدیریت صحیح توانستند، ضمن بهره مندی از نعمت گاز، مجددا رونق لازم را به صنعت برگردانند. اگر مدیریت استعدادها و بهرهوری از سرمایه انسانی یعنی این تعداد از دانشجویان هم بهدرستی انجام شود، خواهیم دید كه با چه نعمتی روبرو هستیم.
دكتر فكوهی: البته مسائل دانشجویان هم باید فهمیده شود. الان از جانب حوزه سیاسی به اندازه كافی مسأله درك نشده است. اینكه ما چندین میلیون دانشجو داریم و میلیونها زن باسواد وارد عرصه شدهاند، به این معناست كه این جامعهای نیست كه شما بهراحتی و به هر میزانی كه بخواهید، در آن فشار ایجاد كنید؛ اصلاً نمیشود. به همین جهت باید از راهحلهای آمرانه بیرون رفت. اینجا مثل چین نیست كه یك میلیارد نفر در مناطق كوهستانی زندگی كنند و روزی صدهزار نفر هم كشته شوند، هیچ اتفاقی نیفتد. اینجا به محض اینكه اتفاق كوچكی در یك شهرستان درجه چهار میافتد، بحران ایجاد میشود. داستان اسیدپاشی اصفهان از این لحاظ گویاست. این نكتة مثبت آموزش عالی است. الان شما در دهات هم كسانی را دارید كه سر كلاس دانشگاه نشسته و حداقل با حقوقش آشنا شده است.
دكترفراستخواه: این را میشود نوعی جرم بحرانی دانست. تعداد دانشجوی زیاد و تعداد دانشگاههای بیشتر یك جرم جمعیتی، فرهنگی، اجتماعی و علمی ایجاد كرده است، اما این جرم در نقطهای است كه به وضعیت بحرانی رسیده و پس میزند. به نظرم نقدهای گفتارهای مدركگرایی و بیكیفیتی آموزش عالی وگله از کم بودن تأثیر اجتماعی دانشگاه نیز پیش و بیش از هر کس و مقام دیگر، ازسوی خود دانشگاهیان و به ابتکار خود اهل علم راه افتاده است و نقد، همیشه مبارک است.
دكترتوكل: همه اینها افت كیفیت و جوابندادن به نیازهای تخصصی جامعه یك روی سكه است. روی دیگر جمعیت تحصیلكرده و دانشگاهرفته است كه در سطح فرهنگ عمومی تأثیر گذاشتهاند و خواهند گذاشت. به قول حافظ: عیب می جمله بگفتی، هنرش نیز بگو!
دكتر فكوهی: در انتخابات آمریكا، با دوتكه شدن جامعهای مواجهید كه هیچ كس تصورش را هم نمیكرد. برای اینكه جامعه آمریكا الگوی نخبهگرایی را در پیش گرفت و الان نتیجهاش را دید. الان دو تا آمریكا وجود دارد: یكی آمریكایی كه بزرگترین متفكران جهان در آن هستند، دیگری آمریكایی كه بیسوادترین و عقب افتادهترین آدمها در آن به سر میبرند! این نكتهای كه آقایان گفتند یعنی آنكه این بچههایی كه تحصیل كردند، نوعی ضمانت برای ما هستند كه آن اتفاق نیفتد، درست است. به همین جهت دولتی مثل دولت آقای احمدینژاد خیلی زود به بحران رسید و به نظرم قابلیت تكرار هم ندارد؛ چرا؟ چون كسی حاضر به پذیرش آن گفتمان نیست.
دكترتوكل: چه بسا اگر آن 5میلیون دانشجو نبودند، سالهای سال آن مسیر ادامه مییافت.
دكترفكوهی: معتقدم انتخاب دولت نهم و دهم هم لزوما به دلیل اقبال عمومی نبود و نوعی اجماع نظری در سطح برخی از مسئولان برای بازگشت به موقعیت دهههای قبلی وجود داشت که اشتباه از کار درآمد. جامعه آمریكا به دلیل همین قضیه كه به گسترش «فرهنگ عمومی» توجه نكرد، به بحران خورده است. فقط به «فرهنگ نخبه» توجه كرد. اگر ما بهترین دانشگاهها، بهترین استادان را داشته باشیم، تازه تا نصف مسیری را رفتهایم كه آمریكا رفت، نصف دیگرش همین افراد کمسواد و بیخبرانی هستند كه باید به آنان توجه كرد.
منبع: اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید