1395/5/4 ۱۰:۳۶
از جمله مشكلات اهل فرهنگ در ایران، دشواری دسترسی به متون كلاسیك عربی و خوانش آنهاست. گنجینه عظیم فرهنگ ایران در دوره تمدن اسلامی، برای كسانی كه با زبان عربی آشنا نیستند، همچون گوهری دست نیافتنی است. سنت ترجمه متون اصیل اسلامی در حوزه های مختلفی چون تاریخ، ادب، شرعیات، عقلیات و غیرها، دیرین است. بر این دیری و دوری تنها با ترجمه های موثّق و فخیم می توان غالب شد. مع الاسف، دسترسی به این متون برای فارسی زبانان همچنان آرزویی دیرین باقی مانده است. نمونه های خوبی از این نوع ترجمه ها در سالیان اخیر صورت گرفته است. ترجمه حی بن یقظان ابن طفیل، به دست توانای استاد بدیع الزمان فروزانفر و ترجمه مقدمه ابن خلدون به قلم شیوای محمد پروین گنابادی از این دست آثار ماندگاراند.
درباره آفرینش و تاریخ
از جمله مشكلات اهل فرهنگ در ایران، دشواری دسترسی به متون كلاسیك عربی و خوانش آنهاست. گنجینه عظیم فرهنگ ایران در دوره تمدن اسلامی، برای كسانی كه با زبان عربی آشنا نیستند، همچون گوهری دست نیافتنی است. سنت ترجمه متون اصیل اسلامی در حوزه های مختلفی چون تاریخ، ادب، شرعیات، عقلیات و غیرها، دیرین است. بر این دیری و دوری تنها با ترجمه های موثّق و فخیم می توان غالب شد. مع الاسف، دسترسی به این متون برای فارسی زبانان همچنان آرزویی دیرین باقی مانده است. نمونه های خوبی از این نوع ترجمه ها در سالیان اخیر صورت گرفته است. ترجمه حی بن یقظان ابن طفیل، به دست توانای استاد بدیع الزمان فروزانفر و ترجمه مقدمه ابن خلدون به قلم شیوای محمد پروین گنابادی از این دست آثار ماندگاراند. در این نوبت از بازخوانی، درباره اثر سترگ مطهّر مقدسی، به نام البدء و التاریخ و برگردان پارسی آن به خامه استاد محمد رضا شفیعی كدكنی پرداخته ایم. این اثر فاخر تمدن اسلامی شایسته توجه ویژه است.
... هركه را جویای حق باشد باطل میشمارند و آن را كه به دقّت در امور بیندیشد ملحد میانگارند، هركه خلاف ایشان گوید مقهور است و هركه در كارها نظر كند مهجور، اگر از شتری كه پرواز كند برای ایشان سخن بگویند، آنان را بسی خوشتر است تا سخن از شتری كه راه برود و خوابی كه كسی دیده باشد در نظر ایشان استوارتر است از حدیثی كه روایت شود. این شیوه و رسم است كه مایه حرمانِ دانش و خوارمایه كردنِ خداوندانِ دانش است و سبب میشود كه بهرهها فوت شود و موجب خذلان و ... نفی برهان است».
(جستاری از آفرینش و تاریخ، اثر مطهر بن طاهر مقدسی)
از شگفتیهای فرهنگ اسلامی، كمتوجهی به اثری یگانه و ژرف همچون البدء و التاریخ، به قلم مطهر بن طاهر مقدسی است. این اثر بیهمتا و پرمایه، برخلاف دیگر آثار مؤلف دانشور آن، از گزند روزگاران بركنار مانده و به دست ما رسیده است. البته جمعی از قدما و برخی از محققان معاصر بر اهمیت آن وقوف یافته و به سهم خود كوشیدهاند آن را در معرض خوانش و پژوهش، و مأخذ درجه اولی از برای آثار خود قرار دهند. از قدما: ابوالمعالی رازی صاحب بیان الادیان، و ثعالبی در غرر اخبار ملوك الفرس (یا غررالسیر)، و قاضی منهاج سراج جوزجانی در طبقات ناصری، و مورخ قرون 7 و 8 هجری از مردم بینالنهرین فخرالدین داود بناكتی در تاریخ بناكتی یا روضه اولی الالباب؛ و از معاصران: ابتدا كلمان هوار، فرانتس روزنتال، محمد كردعلی، كراچكوفسكی محقق روس و صاحب كتاب تاریخ الادب الجغرافی العربی، و دكتر احمد تفضلی را میتوان نام برد. امّا اگر نام دو تن را به عنوان احیاگران این اثر در روزگار ما بتوان نام برد، یكی كلمان هوار Clement Huart مستشرق نامدار فرانسوی است كه برای نخستین بار در سالهای ابتدای قرن بیستم كتاب البدء و التاریخ را تصحیح و توضیح و به فرانسوی ترجمه كرد. كلمان هوار در ابتدا تصور میكرد این كتاب از ابی زید احمد بن سهل بلخی است، امّا در سال 1903 كه جلد سوم را منتشر كرد «یادآور شد كه كتاب تألیف ابوزید بلخی نیست و منسوب به اوست و مؤلف شخص دیگری است به نام مطهّر بن طاهر مقدسی»1 (ص35) امّا پس از هوار، و در كیفیتی عالیتر و دقیقتر، استاد دكتر محمدرضا شفیعیكدكنی این كتاب را تصحیح فرموده و با تحقیقات و توضیحات بیمانند، همراه با برگردان فارسی در اختیار ما قرار دادهاند؛ پژوهشی یگانه، تصحیحی عالی و ترجمهای پخته همچون نثرهای پاكیزه و درخشان قرن چهارم و پنجم.
مطهر بن طاهر مقدسی، از نویسندگان و دانشوران بزرگ نیمه اول قرن چهاردهم هجری بوده و در اواخر قرن سوم یا اوایل قرن چهارم زاده شده است. «از اشارات او و نیز از تصریح ثعالبی در غررالسیر دانسته میشود كه وی در بُست مقیم بوده و شاید هم متولد همان جا بوده است. نام پدرش طاهر است و بعضی هم مطهر نوشتهاند و نسبت مَقدسی او، نشان میدهد كه او، یا از مردمِ ناحیه بیتالمقدس بوده كه به خراسان كوچ كردهاند یا اقامتی طولانی در آن حوالی داشته است كه نسبت مقدسی را بر او توجیه كند» (39) «وی بر مجموعه دانشهای عصر خویش... احاطهای كامل دارد و مردی است «دائرهالمعارفی» و در بعضی از رشتهها تسلّطی چشمگیر دارد... چندین زبان میدانسته است. گذشته از زبان عربی كه در آن مردی ادیب و فرهیخته است، به زبانِ فارسی دری نیز آشنایی داشته و شعرها و عباراتی فارسی در خلال كتاب خویش، گاه به تناسب نقل میكند. زبان عبری را به خوبی میدانسته و عباراتی از انجیل و تورات را به خط عبری در خلال كتاب خویش نقل میكند. از مقایسهای كه میان زبان سریانی و عبرانی میكند، اطلاع او را از این زبان نیز میتوانیم دریابیم» (ص40)
مقدسی نزد استادان زیادی تحصیل علم كرده و استاد شفیعیكدكنی از خلال كتابش نام 14 تن و برخی شناسههای ایشان را ذكر میكند. او مردی كثیرالسفر و جهانگرد بوده و از مولدش شهرِ بُست در سیستان، تا مرو و سیرجان و لرستان (مهرجان یا مهرگان كدك) و خوزستان و فارس و جندیشاپور تا مكّه و عراق و شام و بیتاللحم و مصر سفرها كرده و تجربهها اندوخته و محضر استادان بزرگ مسلمان و مسیحی و یهودی و زردشتی و مانوی و... را درك كرده است. بجز كتاب البدء و التاریخ، گویا كتب دیگری هم تألیف كرده ـ و مسلماً چنین بوده زیرا مردی بسیار دانشمند و پراطلاع و نویسندهای صاحب سبك و ذوالابعاد بوده است ـ و نام برخی كتب دیگرش به استشهاد آنچه خود ذكر كرده و هیچ یك به دست ما نرسیده و شاید نیمهتمام بوده یا درصدد تألیف برخی از آنها بوده چنین است: كتاب المعانی، كتاب العلمِ و التعلیم، كتاب الدیانه و الامانه، كتاب المعّدله، كتاب النفس و الرّوح و كتابی در نجوم. «متأسفانه از مجموعه این آثار، هیچ گونه نشانی امروز باقی نیست و در تألیفاتِ قدما نیز اشارتی بدانها دیده نمیشود» (ص49)
تعلّقات دینی و مذهب كلامی مؤلف نیز مانند اغلب اطلاعات مربوط به سوابق و شخصیت او مبهم است. تنها از خلال مطالبش میتوان فهمید كه: «با توجه به اینكه در قرون اولیه اسلامی مفهوم تشیع مفهومی عام بوده و هركس را كه به نوعی محبّت نسبت به آل رسول داشته یا اولویتی برای خلافت امام علیبن ابیطالب(ع) قائل بوده است شیعه میخواندهاند، این مؤلف میتواند در دایره چنان مفهومی از تشیع قرار گیرد؛ به ویژه كه در میان مشایخ او كسانی «اتهامِ» تشیع داشتهاند، مثل خیثمه طرابلسی. در مسئله ازلیتِ نورمحمدی وقتی مطلبی نقل میكند، به انكار و ردّ آن نمیپردازد یا مسئله ایمانِ ابوطالب را وقتی نقل میكند، در برابر آن استدلال مخالفی عرضه نمیدارد. آنچه مسلم است این است كه وی در تفكر كلامی خویش ضد جبریگری است و این خود یكی از نشانههایی است كه او را به قلمرو تفكر شیعی نزدیك میكند، اما از آنجا كه اصطلاح روافض را به كار میبرد، او را نمیتوان شیعه اصطلاحی دانست، زیرا كلمه رافضی و روافض مفهومی منفی به همراه خود دارد و عنوانی است كه مخالفان شیعه به شیعه دادهاند و مؤلف نیز خود بدین نكته وقوف و تصریح دارد.» (ص54) مقدسی مردی با وسع مشرب بوده و «به كرات از دیدارهای خویش با ارباب شرایع دیگر، از جمله بها فریدیان، خرمدینان، حرانیان، زردشتیان، مسیحیان و یهودیان یاد كرده و در توصیفی كه از این دیدارها عرضه كرده است، هیچگاه نكوشیده است تا آنان را محكوم كند یا به دشنامگویی در باب آنان بپردازد و یا اینكه میتوانست در هر یك از این مجالها، یك تنه به قاضی برود و یك یك آنان را محكوم كند، اما او به چنین فرصتطلبی و تعصبی هرگز میدان نمیدهد.» (ص55)
مطهربن طاهر، عقلگرایی معتدل است و در موارد بسیار «توضیح میدهد كه ما در برابر آنچه از قلمرو آگاهی ما بیرون باشد تسلیم هستیم.» (ص73) و از این منظر، نوعی نگاه فلسفی به هستی و تاریخ را در همه جای اثر او میتوانیم دید. فرانتس روزنتال در این باره نوشته است: «... برداشتی كه دست كم به ظاهر، تاریخ را تابع و مادون فلسفه شمرد، توسط مطهربن طاهرالمقدسی اتخاذ گردید و در كتابش البدء والتاریخ تألیف سال 355 هـ/966 م منعكس كرد. فصل مربوط به دیباچه این اثر شامل بحثی نظری در باب دانش و عقل است و بدین سان نشانگر قصد مولف در نگرش به تمامی جهان و تاریخ آن از جنبه فلسفی میباشد. در سراسر كتاب كه از شیوه تنظیم مألوف پیروی میكند و از آفرینش عالم تا تاریخ حضرت محمد(ص)، صحابه ایشان و تاریخ دودمانی امویان و عباسیان سخن میگوید، بر موضوعاتی نظیر صفات آفریدگار، اهمیت فرهنگی و فلسفی ادیان پیش از اسلام، و اختلافات جزمی میان فرق اسلامی، تأكید میشود و هر كجا كه ممكن باشد میكوشد تا اطلاعات علمی و فلسفی را به دست دهد... به هر تقدیر باید به رغبت اصیل و واقعی مؤلف در ایجاد اتحادی میان فلسفه و تاریخ، به گستردهترین معنای كلمه، اعتراف كرد و به آن ارج نهاد.»2
البدء و التاریخ 22 فصل دارد و هر فصل شامل چند باب است. این فصول عبارتاند از: در تثبیت نظر و مهذب ساختن جدل؛ در اثبات آفریدگار و یكتایی آفریننده...؛ در صفات باری تعالی و اسماء او ...؛ در تثبیت رسالت و ایجاب نبوت؛ در یادكردِ آغاز آفرینش؛ در یادكرد لوح و قلم و عرش و كرسی و فرشتگان و صور و صراط و میزان ...؛ در آفرینش آسمان و زمین و آنچه در آن است؛ در ظهور آدم و پراكنده شدن فرزندان او؛ در یادكردِ فتنهها و كواین و قیام قیامت و سپری گشتن جهان ... و وجوبِ رستاخیز؛ در یادكردِ پیامبران و مدت عمر ایشان...؛ در یادكرد شاهان عجم و عرب ... تا بعثت پیغمبر ما؛ در یادكرد ادیانِ مردمِ روی زمین و نحلهها و مذاهب هر كدام از اهل كتاب و جز ایشان؛ در چگونگی یادكردِ انسابِ عرب...؛ در یادكردِ مولدِ پیغمبر و منشاء وی و بعثت او تا هجرت؛ در وارد شدن پیغمبر به مدینه و سریهها و غزوههای او تا هنگام وفات؛ در چگونگی شمایل پیامبر خدا و خوی و سیرت و خصایص و آیینهای او...؛ در یادكردِ افاضلِ یاران پیامبر و اولیالامر از مهاجرین و انصار ...؛ در مقالات اهلِ اسلام؛ در مدّت خلافتِ صحابه و حوادث و فتوحی كه در این دوره روی داد تا روزگار بنیامیه؛ در فرمانروایی بنیامیه تا آخر روزگار ایشان...؛ در وصف بنیهاشم و شماره خلفای بنیعباس از سال 112 تا حدود عصر مؤلف.
با دقت در این فهرست میتوان دید كه «دامنه اثر مقدسی، از آغاز آفرینش تا زمان مؤلف را دربر میگیرد... و از این رو كتاب را در زمره تاریخهای عمومی قرار میدهد. مقدسی مانند ابن واضع یعقوبی (متوفای 284 هـ) و مسعودی (متوفای 346 هـ)، تاریخ پیش از اسلام را به شیوه موضوعی و فرهنگی و تاریخ دوره اسلامی را به ترتیب زمانی سلسلهها مرتب كرده است. توجّه مقدسی به اقوام باستان و هند، نمونه متقدّم علاقهای است كه ابوریحان بیرونی در این باب نشان داده است. او كه معتزلی بود، به رشد و تكاملِ عقل و وحی در تاریخ اهمیت میداد و اصرار داشت كه به جنبه رمزی و نمادین افسانههای آفرینش توجه شود.»3
عقلگرایی و توجه به نوعی فلسفه و ژرفنگری در امور، او را از یك توصیفگرِ تاریخ، به تحلیلگری خبره و معتقد به نوعی نظریه فلسفه تاریخ اعتلا میبخشد. هرچند او در عرصه توصیفِ تاریخی و حتی اقلیمی نیز دقت و تسلّطی ستایشانگیز دارد، چنان كه روزنتال مینویسد: «متأسفانه، تا جایی كه اطلاع داریم، هیچكس پیدا نشد تا پس از او پژوهش در تاریخ را، با روحیهای مشابه وی، عمق و گسترش بخشد.»4 امّا فؤاد سزگین كه در ذیل كتب تاریخی از مطهّر و اثرش یاد كرده، با كمی بیتوجهی نسبت به ساختار عقلانی طرحی كه مؤلف پی گرفته، مینویسد: «كتاب البدء و التاریخ؛ خلاصهای فاقد ترتیب منظم از مواد تاریخ فرهنگ كه در مواردی شامل اخبار ارزشمندی است كه معمولاً هیچ جا یافت نمیشود.»5
برای درك طرح عقلانی خاصی كه مؤلف مدنظر داشته بد نیست به فصل ابتدای كتاب نظر كنیم كه «یكی از مهمترین مسائل تاریخ فلسفه در ایران و اسلام را مطرح میكند و آن بحث معرفتشناسی Epistemology است. طرح این مسئله در آغاز كتاب نشان میدهد كه در عصر او نوعی از تفكرِ الحادی در جامعه شایع بوده و نمایندگانی داشته است كه براساس شكاكیت و تردید در كفایتِ عقل، آرای خود را در جامعه مطرح میكردهاند. در آغاز این فصل یادآور میشود كه او خود كتابی ویژه بحث در مبانی معرفت و شناخت به نام كتاب العلمِ و التعلیم پرداخته است و خوانندگان را بدان كتاب ارجاع میدهد و خود در این فصل از اصالتِ حسّ و تجربه حسّی سخن میگوید و نتیجه میگیرد كه بازگشتِ همه «انواع معرفت» به «عقل» و «تجربه حسی» است و اگر این دو در كسی زیان نیافته باشند، كسی در اصالت آنها تردید روا نمیدارد. بعد میپرسد كه اگر ما اصالت تجربه حسّی را انكار كنیم، آیا جایی برای هیچ دانشی باقی خواهد ماند؟ در آن صورت آیا روا نخواهد بود كه كسی مدعی شود با گوش خود میبیند و با چشم خود میشنود؟ سپس نتیجه میگیرد كه انكار بداهتِ عقل و تجربه حسّی فقط از دوكس ساخته است: یا نادان عامیی كه در این مسائل جز به ظنّ و گمان خویش نمیاندیشد و یا منكرِ معاندی كه پیشینگان آن را سوفسطانی [به همین ضبط] میخواندهاند.» (صص 57 و 58)
بدایع و تازگیها و انحصارهای كتاب مقدسی بسیار است. از جمله دانستههای مهمی درباره تاریخ و دین ایرانیان آورده كه بسیاری از آنها دست اول است، از جمله شرح دیدارش از آتشكدههای قدیمی، اطلاعاتی درباره پیامبران و قوانین زردتشتیان و آرای آنان درباره آفرینش، مزدكیان، قباد و مزدك، آرای خرمدینان در موضوع آفرینش، عروج ارواح، فرقههای فرعی خرمیه و چگونگی دیدارش با آنان در منطقهای از لرستان و قیام بابك خرمدین. همچنین آرای برخی اندیشمندان درباره كرویبودن زمین و گردش آن و دیگر سیارات به دور فلك و...، و نیز اطلاعات فراوان درباره شاهنشاهان ایرانی كه در بخش ملوكالعجم آمده و نیز آگاهیهایی در باب جغرافیای ایران و شهرهای بنا شده به فرمانِ فرمانروایان ایرانی، و سرانجام جنگها و فتوحات، از جمله فتحِ عراق و ایران به دست مسلمانان، مرگ یزدگرد ساسانی، فتح جرجان و طبرستان به دست سلیمان بن عبدالملك و اطلاعاتی جالب و خواندنی درباره شخصیت ابومسلم و شورشهایی كه در سده دوم روی داده است.
با این حال، ارزشهای این كتاب منحصر به آنچه گفتیم نیست و مثلاً در عرصه جغرافیا، اهمیت فراوان دارد. كراچكوفسكی محقق روس، كه یكی از جامعترین مطالعات را در باب جغرافیانویسی در ایران و اسلام پرداخته است، درباره مطهّربن طاهر و كتاب آفرینش و تاریخ او، میگوید: «مطهربن طاهر، تنها یك گردآورنده سخنان دیگران نیست.
او به منابع مكتوب بسنده نكرده و از مجموعهای كه خود میدانسته چگونه آنها را برگزیند، به روایت نیز پرداخته است... او ذاتاً جغرافیا را از چشمانداز ریاضی و نجوم مطرح میكند.»6
«به این دلایل است كه منابع كتاب آفرینش و تاریخ جداً متنوع است... و شاید پیوند استوار او را با مكتب كلاسیك جغرافیانویسی، در توجّه بسیارِ او به «ایران» و «ایرانشهر» ـ آنگونه كه او خود این سرزمین را بدان نام میخواند ـ بتوان ملاحظه كرد.... از همه این نكات آشكار میشود كه حوزه مضمونی این كتاب بسیار متنوع است و مؤلف سخت نیازمند اصالت است».7
خوشبختانه متن كامل این اثر با تصحیح و برگردان و دقتنظر استاد علامه دكتر محمدرضا شفیعی كدكنی در دسترس پارسیزبانان قرار گرفته است.8
ایشان به نثر آركائیك، اما معاصر و فاخری كه شایسته چنین متن مهمی است، كلّ 6 جلد كتاب را ترجمه كرده و لغزشهای پرتعداد كلمان هوار را هم تصحیح نمودهاند. مقدمه و توضیحات ایشان یادآور كنایه طنزآلود یكی از بزرگان است كه درباره ایشان میگوید: كارهای دكتر شفیعی كدكنی عیب بزرگی دارد و آن اینكه جا برای هیچگونه بحث و تحقیق جدید نمیگذارد!
ما نیز با همین مشكل روبرو شدیم و البته سوای این كنایه ملیح، به صراحت ستایش میكنیم و جز چند لغزش مطبعی، چیزی بر این نمیتوان افزود، مگر آنکه ارجاعات مقدمه به عبارات مقدسی، مربوط به چاپ بنیاد فرهنگ است و از حیث عبارت و ارجاع صفحات با آنچه در متن جدید می بینیم تفاوتهایی دارد!
مقدمه تحقیقی یكصد صفحهای در ابتدای كتاب، خود رساله جامع و بلكه كاملترین پژوهش در این باره است و امروز متن پارسی آفرینش و تاریخ، از نسخه عربی و اصل آن كاملتر و جامعتر و دقیقتر است، هر چند كه فاضلان هیچگاه از اصل بینیاز نخواهند بود. نمونههایی از مطالب كتاب مطهربن طاهر، به جامه پارسی و خامه استاد شفیعی از صدر كتاب:
«كژروان و كژراهان از برای فریبِ كم خردان، فراز آمدهاند و گمشدگانِ طریقِ حق، از رهگذرِ بحث در مبادی آفرینش و بنیادهای آن، و آنچه بازگشت و سرانجام جهان است، به تباهكردنِ باورهای مردمانِ كودن پرداختهاند، به گونهای كه مایه فریبِ غافلان و حیرتِ هوشِ خردمندان است. و این كار از دشمنانهترین كوششهای آنان است در راه دین و رساترین شیوهای است از برای درهم شكستن یكتاپرستان.... یكی از بزرگترین آفتهایی كه عوامِ امّت گرفتارِ آناند، این است كه بر بنیاد آنچه در اوهام ایشان نقش بسته و در خاطرشان استوار شده است، بیهیچ گونه ورزیدگی در راه دانش و بیهیچ شناختی از روشهای گفتار، بیهیچ آمادگی در قلمرو فنِّ جدل، و بیهیچ بصیرتی نسبت به حقایق كلام، عهدهدار مجادله با كسانی میشوند كه به مناظره ایشان برمیخیزند و آنگاه به دستِ خویش، در نخستین برخوردی كه در فهمشان ایجاد میشود و با نخستین سخنی كه میشنوند، بیهیچ كوششی در راهِ بهكاربردنِ اندیشه و پرده برگرفتن از نهانیها، با اندك شماری خویش، با خواهشگری و فروتنی، سپر میافكنند...» (صص 125 و 126)
«آنان هرگز دانش را از سرچشمههای آن به دست نمیآورند و بیداشتنِ مقدمات، آماده یادگیری آن میشوند و از رهگذرِ ستایشِ مذاهبِ عامه دلهای ایشان را به خویش میكشند و داستانپردازیهایی از جنس داستانهای شگفتی كه قصّهپردازانِ مزدور برساختهاند ـ و خرد از پذیرش آنها سر بارمیزند و از فهم درست در حجاباند ـ اذهانِ عامّه مردم را تباه میكنند تا آنجا كه دلهای ایشان از اباطیل و ترّهات آكنده میكنند و با افسانهها و اساطیر، خاطرِ ایشان را به فساد میكشانند. شتاباناند به سوی هر گفتار یاوهای...» (ص 127)
«.... كتابی گردآوردم. كتابی نه چندان كوتاه و فشرده و نه نیز بسیار درازدامن كه از شایبه دستكاری حقیقت بركنار باشد و پالوده از یافهها و گزافهها و از خرافاتِ پیرزنان و مجعولات قصهپردازان و برساختههای جعالان حدیث به یك سوی باشد...(ص128)
پایان سخن اینكه: مطهر مقدسی این اثر را در شرایطی نگاشته كه حضور آیینها و نظریات و معتقدات مختلف در بلاد اسلامی چشمگیر بوده و میراث فرهنگی اقوام مختلف به تدریج در هم تنیده میشده است. در طی این دوران و بخصوص در این قرن طلایی – چهارم – كه تمدن اسلامی از رهگذر كوشش دانشمندان مسلمان ایرانی اوج گرفت، مجالی برای آزادی اندیشه به وجود آمد. در پرتو این آزادی و برخورد منظومههای عظیم فرهنگی با یكدیگر، اعجوبهها و نوابغی در عرصههای مختلف ظهور كردند كه ستارگان ابدی فرهنگ ما محسوب میشوند. مطهر پسر طاهر، دانشمند سختكوش و منتقد سخت كیشان و متعصبان این روزگار بود و در همین توفان فرهنگی به تدوین اثر خویش اقدام كرد. مطهر با دیدگاهی عقلانی و روشی تطبیقی، پژوهشی همه جانبه را از مبادی معتقدات ملل و ادیان عصر خویش آغاز كرد و به فراخور حال، راه به اجزا و جانبهای فرهنگی گشوده است. آنگاه و از این رهگذر به مبحث ملل و نحل و ادیان و فرق، و سپس تاریخ ایران عرب و اسلام پرداخته و این منظومه عالی را به ذكر سرگذشت بنوعباس، تا همان ایام كه بوده و پژوهیده، به پایان آورده است.9
پی نوشت ها:
1- كلیه ارجاعات متن از این پس مربوط است به این كتاب:
آفرینش و تاریخ، مطهر بن طاهر مقدسی، مقدمه و ترجمه و تعلیقات از دكتر محمدرضا شفیعی كدكنی، انتشارات آگاه – 6 مجلد در دو جلد -، تهران بهار 1374.
بقیه موارد جداگانه ارجاع داده خواهد شد.
2- تاریخ تاریخنگاری در اسلام، فرانتس روزنتال، ترجمه دكتر اسدالله آزاد، انتشارات آستان قدس رضوی، مشهد 1365، جلد اول، صفحات 135 و 136.
3- ذیل همین مدخل در:
Encyclopedia Iranica.
4- تاریخ تاریخنگاری در اسلام، همان، ص136.
5- تاریخ نگارشهای عربی، فؤاد سزگین، به اهتمام احمدرضا رحیمی ریسه، زیر نظر خانه كتاب، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ دوم 1386، جلد اول، ص478.
6 و 7- تاریخ الادب الجغرافی العربی، اغناطیوس كرانشكوفسكی، نقله الی اللغه العربیه: صلاحالدین عثمان هاشم، لجنه التألیف و الترجمه و النشر، صص 225 و 226. نقل از آفرینش و تاریخ، صص99و 100.
8- استاد شفیعی كدكنی در سابقه این ترجمه و تحقیق در یادداشتی نوشتهاند: ترجمه بخشهای تاریخی و جغرافیایی این كتاب را در حدود بیست سال پیش از این، در سالهای 1349-1352 منتشر كردم (انتشارات بنیاد فرهنگ ایران)، و بخشهای فلسفی و جهان شناسی و اساطیری آن، كه اهمیت بیشتری دارد، همچنان باقی ماند، با اینكه در همان زمان ترجمهاش پایان یافته بود. علت تأخیر علاوه بر سفر خارج، این بود كه چشم انتظار دست یافتن به نسخهای درستتر از متن عربی كتاب بودم، كه متأسفانه حاصل نشد.» (ص6) همچنین استاد به این نكته اشاره میفرمایند كه: «... رنج او در تصحیح متن عربی كتاب، بسی بیشتر از زحمت ترجمه آن به فارسی بوده است...» (همان).
9- تصویر عقلانی یك تمدن، مسعود رضوی، روزنامه همشهری، هشت آذر1374، شماره 846، ص6 .
منبع: اطلاعات حکمت و معرفت ، سال پنجم ، شماره 5
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید