1395/3/23 ۰۹:۲۹
یکی از نکات قابلتوجه سیر فرهنگ و اندیشه جوامع غربی، پویایی و سرزندگی خاص و ویژهای است که در آنها مشهود است. هرروزه تئوریهایی جدید ارائه میشوند، نظریات قبلی را حک و اصلاح یا رد میکنند. با وجود این روند زایا و پویای فرهنگی، اما تئوریهایی که در گذشته ارائه شدهاند – تماما یا جزا – دوباره سربرمیآورند، محک میخورند و باز نقد و بررسی میشوند
یکی از نکات قابلتوجه سیر فرهنگ و اندیشه جوامع غربی، پویایی و سرزندگی خاص و ویژهای است که در آنها مشهود است. هرروزه تئوریهایی جدید ارائه میشوند، نظریات قبلی را حک و اصلاح یا رد میکنند. با وجود این روند زایا و پویای فرهنگی، اما تئوریهایی که در گذشته ارائه شدهاند – تماما یا جزا – دوباره سربرمیآورند، محک میخورند و باز نقد و بررسی میشوند. نظریه در چنین محیطی نهتنها متروک نمیشود، بلکه حیاتی فراز و فرودی تجربه میکند. اگر این قضاوت را درباره ماهیت تحولات اندیشه و فرهنگ غرب صائب بشماریم، بر این باورم که چنین خصلتی تنها در یک صورت امکان ظهور و بروز دارد: نظریهپردازی پیرامون امر واقع و انسانی. شاید از همین منظر است که تئوریهای غربی وجوه واقعگرایانه زیادی از حیات انسانی را بازتابمیدهند. اندیشمندان غربی – دستکم از مدرنیته به اینسو - نه در عرش توهم، بلکه در ارض انسانی قدم زده و مداقه کردهاند. توصیف پیشگفته را میتوان درباره شارل لویی دومونتسکیو، متفکر برجسته فرانسوی عصر روشنگری و یکی از برجستهترین اندیشمندان حوزه فلسفه سیاسی مدرن، اعمال کرد.
نفوذ فکری - عملی شارل لویی دومونتسکیو، یکی از متفکران سیاسی فرانسه در عصر روشنگری و از برجستهترین و پرنفوذترین متفکران فلسفه سیاسی مدرن است. باوجود گذشت چند سده، آرا و نظریات او در حوزه فلسفه سیاسی هنوز کارایی خود را حفظ کردهاند و حتی ماهیت کارکردی و عملی یافتهاند. در واقع اگر بخواهیم چند فیلسوف و متفکر سیاسی را برشماریم که در شکلگیری نهادها و ساختارهای متولی امر سیاسی، نقش و تاثیر بهسزایی داشتهاند، قطعا یکی از آنها مونتسکیو خواهد بود.
پاسداشت آزادی مونتسکیو در حوزه اندیشه سیاسی آثار متنوعی از خود برجای گذاشته است. «روحالقوانین»، «بازنگری علل عظمت و سقوط رم» و «نامههای ایرانی»، از مهمترین آنهاست. همچنین او مبدع نظریه تفکیک قوا یا همان نظام تعادلها و توازنهاست. همین تئوری او در ساختار نظامهای سیاسی کنونی اغلب کشورهای جهان، بروز و نفوذ دارد و یکی از بارزترین مصادیق عینیت نظریهپردازی سیاسی است. توجه به این نکته ضروری است که مونتسکیو نظریه «تفکیک قوا» را نه در وجه کارآمدی عملی نظام سیاسی بلکه دقیقا برای جلوگیری از درافتادن نظامهای سیاسی به دامان استبداد و خودکامگی، وضع میکند. در واقع، کارایی نظامات سیاسی و بخشها و اجزای آن برای مونتسکیو در درجه دوم اهمیت قرار دارد و آنچه برای او دارای اصالت و شانیت والاست، همانا جلوگیری از دستدرازی به آزادیهای انسانی است.
منبع: فرهیختگان
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید