1395/3/19 ۰۷:۴۹
در میانه فروپاشی صفویان تا سربرآوردن قاجارها جامعه ما، دوران رخوت و سستی اجتماعی و خشك اندیشی و واپس گرایی را سپری میكرد ولی در حالی كه چراغ های فروزان مكتب فلسفی و عرفانی اصفهان رو به خاموشی میرفت با مهاجرت حكما وعرفای برخاسته از این مكتب به تهران، رفتهرفته پایتخت جدید ایران كه دارالخلافهاش مینامیدند به یكی از مراكز مهم تدریس و نشر حكمت و فلسفه و عرفان اسلامی تبدیل میشد.
الف- حوزه فلسفی تهران
گرچه حوزه فلسفی و عرفانی تهران را باید واپسین پل ارتباط نسل كنونی ایران باسنت های هزارساله فلسفه و عرفان اسلامی و شیعی دانست ولی آنچه مكتب تهران را از دیگر مکتب های فلسفی و عرفانی ایران جدا میكند این است كه اندیشه های فلسفی غرب برای نخستین بار در مکتب تهران مطرح شد و نیز در این شهر بود كه كتاب مشهور دكارت یعنی گفتار در روش به كار بردن عقل برای نخستینبار به فارسی درآمد و شدیدترین برخوردها میان اندیشههای فلسفی اسلام و آراء فیلسوفان غرب روی داد. یكی دیگر از ویژگیهای مكتب تهران جامعیت آن در ارائه رشتههای گوناگون حكمت و عرفان اسلامی است كه در حوزههای دیگر دیده نمیشود. به ویژه كه حضور بهترین استادان فلسفه و عرفان در این شهر بر پر بار شدن هرچه بیشتر مكتب تهران افزود.
با آغازسلطنت فتحعلیشاه قاجار و برقراری ثبات نسبی سیاسی در ایران شرایطی فراهم شد كه حكما وعرفای مسلمان توانستند با برخورداری از حمایت برخی از فرهیختگان و شاهزادگان قاجار و نیز قشرهای پُردرآمد به یادگیری و آموزش فلسفه و عرفان در حوزههای درسی و مدارس تازه در شهرهای گوناگون و به ویژه تهران بپردازند. آغاز این نهضت، تأسیس مدرسه مروی یا مدرسه فخریه توسط محمدحسینخان مروی در 1232ه.ق یعنی در بیستمین سال سلطنت فتحعلیشاه قاجار بود. محمدحسینخان که از تیره «عزالدین لو» ی قاجار بود نخست در مرو میزیست كه در حمله والی متعصب بخارا به آن شهر اسیر شد. اما چندی بعد از بند گریخت و از راه هرات و كابل و مشهد به دربار ایران آمد و با ثروت و مكنتی كه داشت مدرسه مروی را در جوار بازار تهران و انتهای خیابان ناصرخسرو كنونی ساخت و آن را وقف تدریس فلسفه و علوم اسلامی كرد.
ملاعبدالله زنوزی در مدرسه مروی
برای تدریس در همین مدرسه بود كه ملاعبدالله مدرس زنوزی از شاگردان ساعی و زرنگ ملاعلی نوری مروج فلسفه ملاصدرا كه در اصفهان اقامت داشت به تهران فراخوانده شد و در 1237ه.ق برای نخستین بار تدریس فلسفه صدرایی و حكمت متعالیه را در حوزه تهران آغاز كرد و تا بیست سال به كار تدریس سرگرم بود و بدین سان حوزه فلسفی تهران را پایه گذاشت كه از سوی فرزندش آقاعلی حكیم(مشهور به حكیم مؤسس) ادامه یافت. رونق حوزه فلسفی و عرفانی تهران به حدی رسید كه چندسال بعد، این شهررا شهر هزار حكیم می نامیدند. شهری كه جلودار عرضه فلسفه و عرفان در ایران به شمار می رفت. ملاعبدالله تحصیلات خود را در خوی، كربلا، قم و اصفهان تمام كرده بود و در حكمت و فلسفه از شاگردان خاص ملاعلی نوری مدرس مشهور فلسفه ملاصدرا به شمار می رفت و نزدیك به ده رساله كه بیشتر آنها تعلیقات بر آثارصدرالدین شیرازی است از او در دست است. ولی دو اثر مهم او یعنی انوار جلیله و سمعاتالهیه كه به فارسی و به درخواست فتحعلیشاه نوشته است افزون براهمیت فلسفی به لحاظ زبانی نیز مهماند. چون نگاشتن این دو اثر مهم به فارسی عامل پر بار شدن زبان فارسی در فلسفه و رواج دوباره آن در حوزه تهران بود(نصر، 1387) مدرسه مروی سال ها از مراكز مهم تدریس علوم اسلامی در تهران به شمار میرفت و استادان پرارجی را به جامعه تحویل داده است.
میرزا ابوالحسن جلوه در مدرسه دارالشفاء
با ادامه مهاجرت فلاسفه و عرفا از اصفهان و سبزوار به تهران این حوزه فلسفی- عرفانی رو به رشد نهاد. یكی از استادانی كه در ترویج حوزه فلسفی تهران نقش مهمی بازی كرد میرزا ابوالحسن جلوه از نوادگان میرزا رفیعای نائینی بود. میرزا رفیعا از سادات پرارج دوران صفوی است كه تكیه او در اصفهان معروف و از بناهای شاه سلیمان صفوی است. میرزا ابوالحسن كه بعدها به میرزای جلوه معروف شد در 1338ه.ق یعنی در همان سال تأسیس مدرسه مروی در احمدآباد مركز ایالت گجرات هند زاده شد و در 7 سالگی همراه پدر به روستای زواره در نزدیكی اصفهان آمد و پس از چندی برای تحصیل در حوزة اصفهان به آن شهر رفت و در مدرسه كاسهگران به تحصیل علوم عقلی از الهی، طبیعی و ریاضی پرداخت. از معروفترین استادان او در اصفهان میتوان از میرزاحسن نوری(فرزند ملاعلی نوری)، محمدجعفر لنگرودی، میرزا حسن چینی و ملاعبدالجواد تونی نام برد كه همگی از شاگردان آخوندملاعلی نوری بودهاند.
عزیمت جلوه به تهران
با توجه به مشكلاتی كه برای میرزای جلوه در اصفهان پیش آمد كه خودش به «تهیدستی، عیبجویی متعرض شدن مردمان به یكدیگر و نیز دلتنگی» تعبیر میكرد، او در 1273ه.ق همراه با بیست تن از بزرگان فضل و كمال اصفهان رخت به تهران كشید و در مدرسه دارالشفا مقیم شد و تا 41 سال بعد در همین مدرسه سرگرم تدریس در حكمت و فلسفه اسلامی بود. میرزای جلوه را باید از پیروان فلسفه مشاء و ارادتمندان ابنسینا و فارابی دانست و گفتهاند كه گهگاه فلسفه ملاصدرا را به نقد میكشیده است. با این همه تعلیقههای بسیاری بر كتابهای ملاصدار نگاشته و تصحیح مصباحالانس و تمهیدالقواعد و تعلیقه وی بر مقدمه قیصری بر فصوصالحكم كه در میان آثار او دیده میشود نشانه توجه وی به مباحث عرفانی و حكمت اشراق است گرچه به حكمت متعاله عنایت زیادی نشان نمیداد. «جلوه در بررسی متون فلسفی دقتنظر فراوان داشت و آنچه را كه تدریس میكرد به دقت تصحیح مینمود. این امر نشانه این واقعیت است كه توجه به تصحیح متون كه از قرن گذشته در ایران متداول شده امری وارداتی از غرب نیست بلكه در سنت فكری ایران ریشه دارد»(نصر، 1387)
برجستهترین شاگردان او را میرزا طاهر تنكابنی، شیخ اسدالله خرقانی، شمس الادبای لاریجانی، شیخ اسماعیل محلاتی، میرزاجعفر آشتیانی، میرزاحسنخان وثوقالدوله، شمسالعلما، فاضل تونی، شیخ محمدعلی شاهآبادی، سیدمحمدرضامساوات، ملامحمدكاظم هروی، معصوم علیشاه شیرازی، سیدنصرالله تقوی و میرزا یحیی دولتآبادی نام بردهاند. میرزای جلوه كه تا پایان عمر مجرد زیست در شب ششم ذیقعده 1314ه.ق درگذشت و در ابنبابویه در جوار شیخصدوق به خاك سپرده شد. از او كه در شعر «جلوه» تخلص میكرده است دیوان كوچكی در سال 1348 در تهران انتشار یافته است.
آقا علی حكیم در مدرسه قاسمخان و سپهسالار قدیم
آقا علی حكیم فرزند ملاعبدالله زنوزی مؤسس مكتب فلسفی تهران است كه در 1234ق در اصفهان زاده شد. او پس از تحصیلات مقدماتی، علوم كلام و فقه اسلامی را فراگرفت و در محضر پدر ارجمندش شرح اشارات خواجه طوسی و مبدأ و معاد صدرالدین شیرازی را خواند. در 1257ق پس از درگذشت پدر به عتبات عالیات مشرف شد و سپس به تهران و اصفهان رفت و علوم عقلی را از استادان بزرگ اصفهان بویژه میرزا حسن نوری و سید رضی لاریجانی فراگرفت و آنگاه برای خوشهچینی از محضر پرارج ملاآقای قزوینی به آن شهر شتافت و پس از پنج سال اقامت مجدد در اصفهان در 1270ق به تهران آمد و در مدرسه قاسمخان و مدرسه سپهسالار قدیم مدت چهل سال بر كرسی تدریس فلسفه و حكمت الهی قرار گرفت. معروفترین اثر وی كتاب بدایعالحكم است كه آن را در پاسخ به هفت پرسش بدیعالملك میرزا شاهزاده قاجار نوشته است و دارای مقدمهای زیبا به فارسی سره است و به بحث در «وجود» و مسائل آن و وجود خداوند میپردازد. «بدایعالحكم» سرآغازبحث درباره فلسفه تطبیقی در تاریخ فلسفه اسلامی است و از اهمیت تاریخی برخوردار است... آقاعلی به مطالب فلسفی مطرح در غرب نیز توجه داشت... و علامه طباطبایی آقاعلی را سر آغاز گفت و شنود فلسفی میان شرق و غرب در دوران جدید میدانست» (نصر، 1387). «آقا علی مدرس را به سبب نوآوریهایش در برخی از مسائل حكمت متعالیه حکیم مؤسس مینامند و نقادی و نوآوری وی در طرح مباحث به خصوص در بدایعالحكم نمودار است» (طارمی، 50) مهمترین استادان آقاعلی حكیم به جز پدر فاضلش عبارتند از: میرزاحسن نوری، سیدرضی لاریجانی، ملاآقای قزوینی، ملامحمدجعفر لنگرودی، میرزاحسن چینی، میرزا آقا نهاوندی. برای آقاعلی حدود چهل شاگرد نوشتهاند كه تنی چند از مشهورترین آنها را نام میبریم: میرزاجعفر آشتیانی، میرزاحسن آشتیانی، میرزاطاهر تنكابنی، شیخ عبدالنی نوری تهرانی، شیخ علی نوری، ملانظرعلی طالقانی، شیخالرئیس قاجار، بدیعالملك میرزا، آقاعلی حكیم در 17 ذیقعده 1307 ق درگذشت و در امامزاده حمزه شهر ری به خاك سپرده شد. «وی حكیمی بسیار متواضع و دارای وقار و متانت و صفای باطنی بود... و به حشر جسمانی و حشر روحانی باور داشت... و پیوسته از زمره طالبینِ حق، دستگیری مینموده است» (طارمی: 54) «آقاعلی مدرس زنوزی كه از پیشروان كاروان خرد در زمان پیش بوده، بیش از حكیم[ملاهادی] سبزواری ازقریحه نقادی و ابتكار بهره داشته است. بعضی از آرای فیلسوفانه این مدرس عالیمقام حكمت در محافل علمی مشهور است كه از جمله آنها تقسیمات او در اعتبارات ماهیت است و همچنین نظریه ابتكاری او در معاد جسمانی و در حمل و هویت و بسیاری از مسایل مفصلة فلسفه»(طارمی: 55) میرزامحمدحسین سبزواری در مدرسه عبداللهخان: میرزا محمدحسین سبزواری معروف به حكیم ریاضی كه همراه با میرزای جلوه، آقاعلی حكیم و میرزای قمشهای یكی از حكمای اربعه تهران شمرده میشده است، برخلاف سهتای دیگر پرورشیافته حوزه فلسفی صدرایی در سبزوار و از شاگردان ویژه حاج ملاهادی سبزواری فیلسوف بزرگ دوران ناصری است که همتای ملاصداری شیرازی در دوران شاهعباس صفوی شمرده میشود. تخصص میرزا در ریاضیات بود و درپزشكی نیز چیرگی كامل داشت. در زمینه ریاضی آثار مهمی همچون حواشی بر شرح چغمینی و مفتاح الحساب از او در دست است. به نوشته استاد حسین نصر«حضور وی در تهران در كنار آقاعلی، آقا محمدرضا و جلوه نشانه گستردگی حوزه فكری آن زمان است. عجیب این است كه با گسترش تجدد در ایران، در حوزههای طلبگی علاقه به فلسفه از علوم جدا شد و شكافی بین معارف سنتی و دانشهای جدید پیش آمد» (نصر، 1387)
شاگردان مشهور حكیم ریاضی عبارتند از: صدرالافاضل دانش شیرازی، حاج فاضل رازی تهرانی، ملامحمد هیدجی زنجانی، شیخ عبدالحسین رشتی سایر حكما و فلاسفه تهران در سده سیزدهم و چهاردهم قمری: به جز حكمای اربعه كه پایهگذار مكتب فلسفی تهران بودند استادان دیگری نیز همزمان با آنها به كار آموزش و تدریس در مدارس گوناگون سرگرم بودند كه از مهمترین آنها در اینجا یاد میكنیم. 1- ملااسماعیل سبزواری ( تا 1295ق): از شاگردان حاج ملاهادی سبزواری بود كه در مدرسه شیخ عبدالحسین در بازار تهران منزل داشت و در همان جا تدریس میكرد. اسرارالحکم و شرح منظومه سبزواری را درس می داد که از متون فلسفی مکتب تهران به شمار می رفت. 2- میرزا ابوالقاسم شیرازی: در معقول و منقول تدریس میكرد و منشی محمدحسنخان اعتمادالسلطنه نیز بود. 3- حاج محمد تهرانی در مدرسه دوستعلیخان نظمالدوله تدریس میكرد. 4- میرزا شمسالدین حكیمالهی(تا 1336ق) از شاگردان حاج ملاهادی سبزواری بود كه در 1276 ق از سبزوار به تهران آمد و در علم كلام و حكمت و ریاضی مهارت تام داشت و در مدرسه سعدیه (قنبرعلیخان) تدریس میكرد. 5- میرزا اسدالله سبزواری پس از فراگیری حکمت نزد حاج ملاهادی سبزواری با ادوار براون ایرانشناس مشهور در یكسالی كه در ایران مقیم بود حشر و نشر داشت و او را با نظرات فلسفی استادش آشنا كرد. 6- میرزا حسن نوری فرزند ملاعلی نوری است كه مدتی در كربلا سكونت داشته و سالیان درازی در اصفهان به تدریس پرداخته و از استادان آقاعلی حكیم است. وی در دوره صدارت میرزاآقاخان نوری برای تدریس حکمت به تهران آمد . میرزای جلوه، ملااسماعیل درب كوشكی (تا 1304ق)، آقامحمد جاسبی و ملاعبدالجواد حكیم خراسانی از شاگردان وی بوده اند. او در مجلس استنطاق از سیدعلیمحمد باب در اصفهان حضور داشته و پرسشهایی از او كرده است. 7- میرزاحسن كرمانشاهی(تا 1336ق) برای یادگیری فقه و حكمت و عرفان به تهران آمد و بعدها در مدرسه دانكی به تدریس فلسفه پرداخت و سپس بر كرسی تدریس حكمت در مدرسه سپهسالار قدیم قرار گرفت و از آخرین حكمای حكمت مشاء شمرده میشود. او در حكمت متعالیه نیز تبحر داشت و نجابت و عفتنفس و مناعت طبع و بیتوجهی او به دنیا و اهلش زبانزد بوده است. 8- صدرالافاضل(دانش شیرازی)(تا 1310 ش) میرزا لطفعلی ملقب به صدرالافاضل در 5 سالگی همراه خانواده به تهران آمد و در 17 سالگی به ادیب مشهور شد. آثار وی 72 مجموعه و كتاب و رساله است كه در موضوعات گوناگون نگاشته است و كتابخانهاش به مجلس شورای اسلامی اهدا شده است. 9- شیخ عبدالنبی نوری مازندرانی از شاگردان میرزای شیرازی بود كه در علم معقول در تهران شهرت زیادی یافت و به درس آقاعلیحكیم حاضر شده است. 10- بدیعالملك میرزا جامع فلسفه شرق و غرب بود و هانری کربن ترجمه فارسی وی از مشاعر ملاصدرا را به زبان فرانسه برگردانید.پرسش های وی از آقا علی حکیم را باید در حقیقت نخستین جرقه برخورد فلسفه اسلامی با اندیشه غربی دانست که دنبال نشد و برای سال های متمادی به خاموشی گرائید. 11- میرزا فضلالله صادقی مشهور به آشتیانی(تا 1382ق) 12- امامقلی میرزا عمادالدوله 13- میرزا سیدحسن صدرالحفاظ قمی(تا 1322ق) در مدرسه مروی 14- میرزا محمدحسین افجهای(تا 1362ق) در مدرسه مروی 15- حاج فاضل رازی تهرانی 16- امینالحكما 17- ملامحمد هیدجی زنجانی(تا 1349ق) در 1305ق به تهران آمد و از مجلس درس میرزاحسین سبزواری و میرزا ابوالحسن جلوه بهره برده است. ادامهدهنده مكتب جلوه در حوزه فلسفی تهران بود و به مدت سیسال در مدرسه منیریه به آموزش اسفار، شفا و اشارات و شرح منظومه پرداخت. علامه میرزا ابوالحسن شعرانی، میرزا احمد آشتیانی، شریعت سنگلجی ومحمدجعفر لنكرانی از شاگردان او بودهاند. 18- میرزا ابوالقاسم تهرانی(تا 1292ق) از شاگردان ملاعبدالله زنوزی و شیخ مرتضی انصاری است كه مدت 7 سال در مدرسه مروی تدریس كرده است. فرزندش میرزا ابوالفضل تهرانی در محضر میرزا ابوالحسن جلوه و آقامحمدرضا قمشهای حكمت و عرفان خواند. سپس به درس فقه و اصول میرزای شیرازی حاضر شده و زبان های سریانی و عبری را نیز آموخت. در 1306ق به تهران آمد و تولیت مدرسه سپهسالار جدید را بر عهده گرفت و در همان مدرسه تدریس میكرد. 19- میرزا عبدالله ریاضی(تا 1311ق) 20- حاج سیدنصرالله تقوی اخوی 21- میرزا ابراهیم ریاضی زنجانی (تا 1351ق) پس از گذرانیدن مقدمات حكمت به تهران رهسپار شد و در عرفان پای درس آقامحمدرضا قمشهای و در معقول از میرزای جلوه، آقاعلیحكیم و در منقول از میرزاحسن آشتیانی بهره برد. در آغاز در مدرسه امامزاده زید و سپس در مدرسه منیریه به تدریس حكمت و ریاضی پرداخت و در 1340ق به زنجان بازگشت و چهارسال آخر عمر را نابینا بود. 22- سید محمد تنكابنی(تا 1395ق) از حكما و فقهای حوزه علمی تهران است كه در رامسر زاده شده و پس از آموزش مقدمات فقه در 1298ق برای تحصیل از رامسر به قزوین رفت و پس از خواندن رسائل و مكاسب به تهران آمد و از حوزه درس میرزاحسن آشتیانی، میرزای جلوه ، میرزا حسین سبزواری و میرزا عبدالرحیم نهاوندی بهرهمند شد. سپس به نجف اشرف رفت و از محقق رشتی و آخوند خراسانی اجازه اجتهاد گرفت و در محله سنگلج منزل داشت. 23- میرزا ابوالحسن حسینی قزوینی(رفیعی)(تا 1394ق) از شاگردان طبقه دوم حكمای اربعه تهران، به خصوص میرزا حسن كرمانشاهی بود. پیش از 1333ق به تهران آمد و در مدرسه صدر اقامت داشت و چندی بعد در مدرسه عبدالله خان به تدریس حكمت پرداخت. یكی دوبار برای تدریس به حوزه علمیه قم و قزوین رفت و دوباره به تهران بازگشت. درس فقه و اصول عمومی خود را در مسجد جامع بازار تهران دایر كرد و نیز به تدریس دروس حكمت پرداخت. در بیان مطالب عرفانی گنگ و در مبانی ملاصدار افصحالحكماء بود. گرچه از ذوق خاص برخوردار بود ولی در فن عرفان استاد ندیده بود. در بعضی تألیفات خود دست به نوآوریهایی زده است از جمله: 1- رد نظریه حكیم سبزواری و دفاع از ملاصدرا در بیان اتحاد عاقل و معقول 2- رد نظر ملاصدرا در قول به معاد و اختیار نظریه غیاثالدین دشتكی و آقاعلی حكیم. قزوینی نظر ملاصدرا در زمینه معاد را مخالف با ظواهر بسیاری از آیات و مباین صریح اخبار معتبره میدانست(طارمی: 182) از او 21 مقاله در موضوعات گوناگون و نزدیک به 21 حاشیه بر مهمترین کتاب های فلسفی و عرفانی حوزههای درسی حكمت و فلسفه باقی است.
معروفترین شاگردانش عبارتند از: آقاسیدرضی شیرازی، آقا محمدرضا ربانی تربتی، علامه حسن زاده آملی، آیتالله عبدالله جوادی آملی، سید جلالالدین آشتیانی، دكتر غلامحسین دینانی، دكتر سیدحسین نصر، محییالدین انواری، شیخ ذبیحالله محلاتی، حاج سید مهدی تقوی، میرزا محمد ثقفی تهرانی، میرزا حسین نوری، آقا مصطفی خمینی. 24- شیخ محمد تقی آملی(تا 1391ق) از محضر عالمانی چون شیخ رضا نوری، شیخ علی نوری، میرزاحسن كرمانشاهی، شیخ عبدالنبی نوری، آقا ضیاءالدین عراقی، علامه نائینی، آقا سید ابوالحسن اصفهانی، سیدعلی قاضی طباطبایی بهره گرفت و به مدت 38 سال در تهران به تدریس و تألیف پرداخت. از جمله شاگردان او: علامه حسنزاده آملی، استاد جوادی آملی، سید رضی شیرازی، سیدعلی شاهچراغی، آقارضا اصفهانی، دكتر مهدی محقق، محمدحسین شاهآبادی، میرزا هاشم آملی، محمدتقی دانشپژوه و پروفسور فلاطوری بودند. 25- علامه محمدحسین فاضل تونی (تا 1380ق) پس از بهرهگیری از محضر ادیب نیشابوری در مشهد و جهانگیرخان قشقایی در اصفهان جهت حضور در مكتب درس آقامیرزا هاشم اشكوری به تهران آمد و در مدرسه عالی سپهسالار تهران به تحصیل پرداخت و پس از درگذشت او به مدرسه دارالشفا رفت و در آنجا حوزه درسی دایر كرد و در مدرسه سیاسی به تدریس عربی پرداخت و چندی هم در دارالفنون، دارالمعلمین عالی و دانشكده معقول و منقول به تدریس فقه و منطق سرگرم بود. از او حدود 7 رساله علمی از جمله «تعلیقه بر فصوص متضمن اشارات و دقایق عرفانی به عنوان رساله دكتری» باقی مانده است. 26- میرزا ابوالحسن شعرانی (تا 1352ش) از معدود علمای حوزه تهران است كه در همین شهر زاده شد و حدود سی سال در تهران حوزه درسی داشته و در مدرسه مروی به تدریس فلسفه و نیز در مدرسه عالی سپهسالار به تدریس ریاضی پرداخت. «گستردگی معلومات، دقت و تعمق و موجزنویسی و روحیه نقادی و شرح صدر و تقوای علمی و روشنبینی و قدرت درك مفاهیم و موضوعات جدید از جمله ویژگی های بارز و امتیازات خاص ایشان است.» (طارمی:208) آقایان حسنزاده عاملی و جوادی آملی از برجستهترین شاگردان وی به شمار میروند. 27- میرزا احمد آشتیانی (تا 1354ش) فرزند میرزا حسن آشتیانی از مراجع بزرگ تهران در همین شهر به تحصیل حكمت و عرفان پرداخت و بیش از ده سال به تدریس الهیات و معارف اسلامی در مدرسه سپهسالار سرگرم بود. گفتهاند كه در تدریس قانون ابن سینا بیمانند بود. استاد سید جلالالدین آشتیانی و علامه حسنزاده عاملی از شاگردان او بودند.
ب- حوزه عرفانی تهران
باید دانست كه «حوزه عرفانی هیچ گاه جدا از حوزه فلسفی نبوده است. بلكه با بهرهگیری از باز بودن راه تأویل و وجود رمز و راز در كلام خدا و اولیای الهی(ع) و تعالیم عرفانی ایشان، این حوزه همواه در جهان اسلامی در حال رشد و باندگی بوده است.این زمینه و آمادگی به همراه وجود آثار محییالدین ابنعربی، صدرالدین قونوی و داوود قیصری و شارحان آن و با الهام از قرآن مجید و روایات ائمه معصومین(ع) سبب تشكیل حوزه عرفانی خاصی در قالبی نظری، برهانی، ذوقی و اشراقی شده است.»(طارمی: 7)
در 1242 ق ملا اسماعیل درب کوشکی از استادان بزرگ عرفان نظری از اصفهان به تهران آمد. اما گویا از اقامت و تدریس در این شهر منصرف شد و به زادگاه خود بازگشت. از این رو ورود آقاسیدرضی لاریجانی از اصفهان به تهران را باید سرآغاز تأسیس حوزه عرفانی تهران دانست، شهری که بعدها به صورت مهمترین مرکز آموزش عرفان نظری درآمد. آقاسیدرضی كه از سادات بزرگ لاریجان بود نخست و در اوان جوانی از لاریجان مازندران برای تحصیل به اصفهان رفت و در محضر استادان بزرگی چون ملاعلی نوری، ملااسماعیل استاد، میرزاعبدالجواد شیرازی، میرزا رفیع شیرازی و ملا محمدجواد شیرازی به تحصیل حكمت متعالیه ملاصدرا و علوم عقلی و عرفان نظری پرداخت. لاریجانی در عرفان از پیروان مكتب ابنعربی و در فلسفه و حكمت متعالیه از وارثان مكتب ملاصدرا به شمار میرود كه قدرت خاصی در تحریر عرفان داشته است. تا آنجا كه او را از نظر تدریس عرفانیات و حكمت اشراق و احاطه بر كلمات اهل عرفان از استادش ملا علی نوری برتر و در تسلط بر افكار ابنعربی در میان متأخران بینظیر دانستهاند. استاد سیدجلالالدین آشتیانی لاریجانی را بزرگترین مدرس عرفان در سده سیزدهم به شمار میآورند كه در زمان او تدریس عرفان به اوج كمال رسیده است و تسلط او در تدریس فصوص الحکم ابنعربی و تمهیدالقواعد ابنتركه زبانزد شاگردان آن عصر بوده است. لاریجانی گویا از مقامات باطنیه و كمالات نفسانیه بهرهمند و در علوم غریبه نیز صاحبنظر بوده است و او را از اجله حكما و فضلا در حكمت متعالیه دانستهاند. آقامحمدرضا قمشهای، میرزا جعفر لواسانی، میرزا محمدتنكابنی وآقاعلی مدرس را باید از برجستهترین شاگردان لاریجانی دانست و گفتهاند كه حاج ملاهادی سبزواری نیز مدت كمی هم از محضر پرفیض آقاسیدرضی لاریجانی بهرهمند شده است. لاریجانی که در اواخر عمر و به دعوت میرزا اسماعیل گرگانی از رجال قاجار از اصفهان به تهران آمد(1267) و حوزه عرفانی تهران را پایهگذاری كرد ، در 1270ق در همین شهر درگذشت.
مروجان و مدرّسان حوزه عرفانی تهران
1- آقامحمدرضا قمشهای بیگمان گسترش و بالندگی حوزه عرفانی تهران تا اندازه بسیار زیادی مدیون آقامحمدرضا قمشهای معروفترین شاگرد سیدرضی لاریجانی در عرفان است كه یكی از اساتید اربعه تهران در سده سیزدهم به شمار میآید تا آنجا که اورا ابن عربی ثانی نامیده اند. آقامحمدرضا در اصفهان از محضر استادانی چون سید رضی لاریجانی، میرزاحسن نوری، ملامحمد جعفر لاهیجی لنگرودی بهره گرفت. عرفان نظری و آثار ابنعربی، و صدرالدین قونوی را نزد لاریجانی آموخت و توانست كه پس از او بر كرسی تدریس عرفان و فلسفه اشراق قرار گیرد. او را باید از آخرین بازماندگان و استادان حكمت و عرفان در اصفهان شمرد كه این حوزه عرفانی را سی سال پس از استادش به تهران آورد. قمشه ای که 26 سال در مكتب اصفهان به تدریس حكمت و عرفان الهی سرگرم بود، در 1294 ق از اصفهان به تهران آمد و در مدرسه صدر از بناهای میرزاشفیع مازندرانی صدر اعظم فتحعلیشاه قاجار منزل گرفت و در همان جا تدریس میكرد. «بعد از آمدن آقامحمدرضا قمشهای به تهران بساط تدریس عرفان و حكمت الهی به مشرب خاص ایشان گسترده شد به طوری كه آوازهاش در شهر تهران پیچید. هركه میخواست عرفان و آثار محییالدین و شارحانش را بخواند به نزد وی میشناخت... در تدریس، حال جذبه و شوری عجیب داشته كه شاگردانش را از خود بی خود میساخته و به ساحت قرب و انس حضرت حق میبرده و از سرچشمههای نور حكمت و معرفت مینوشیده و مینوشانده است»(طارمی:67) حكیم قمشهای دارای آثار متعدد و حواشی و رسایل چندی در فلسفه عرفان است و بیشتر رسالات وی در مورد شرح مقدمه قیصری بر فصوصالحكم است كه شمار آنها را به 16 رسانیدهاند. آقامحمدرضا که در اصفهان و تهران شاگردان برجستهای در عرفان و حكمت اشراق تربیت كرد كه مهمترین آنها عبارتند از: میرزاهاشم اشكوری، میرزاحسن كرمانشاهی، میرزاطاهر تنكابنی، صدرالافاضل شیرازی، شیخالرئیس قاجار، جهانگیرخان قشقایی و ...
میرزای قمشهای در 27 محرم 1306 در تهران درگذشت و نخست در سر قبر آقا و سپس در ابنبابویه به خاك سپرده شد.
2- نظرعلی طالقانی(تا 1306ق) در 1240ق در طالقان زاده شد و پس از تحصیلات مقدماتی به نجف اشرف رفت و نزد شیخ نظرعلی نجفی به آموزش پرداخت و پس از تكمیل مدارج علمی و معنوی به ایران بازگشت و در مدرسه خان مروی تدریس کرد. مهمترین اثر وی كتاب كاشفالاسرار است كه شامل یك دوره معارف الهیه و حكمت و عرفان است.
3- میرزا هاشم اشكوری(تا 1332ق) از برجسته ترین شاگردان آقامحمدرضا قمشهای در عرفان نظری و دارای كرسی فلسفی و عرفانی در مدرسه سپهسالار تهران بود. از شاگردان معروف او میتوان از: آقابزرگ حكیم، سید ابوالحسن رفیعی، میرزامهدی آشتیانی، میرزا محمدعلیشاه آبادی، سیدمحمد كاظم عصار، سیدحسین بادكوبهای، میرزا احمدقوام، میرزاحسن وثوقالدوله، میرزا علی نقی تنكابنی، صدرالاشراف محلاتی و فاضل تونی نام برد. میرزاهاشم اشكوری بر بیشتر كتابهای عرفان نظری تعلیقاتی نوشته است.
4- میرشهابالدین نیریزی(تا 1320ق) از شاگردان بزرگ آقا محمدرضا و میرزای جلوه بود و در عرفان شهرتی وافر بهم رسانید تا آنجا كه در تدریس حكمت متعالیه او را با ملاصدرا مقایسه میكنند. آقامیرشهاب، اسفار ملاصدرا و شرح فصوص قیصری را تدریس میكرده و پس از درگذشت استادش آقامحمدرضا قمشهای كرسی تدریس حكمت و عرفان را در مدرسه صدر بر عهده گرفت و شاگردان بسیاری تربیت كرد. در میان مردم تهران مقامی بلند داشته است و دقت علمی او نشان میدهد كه روحیه نقادانهای داشته است. رسالهای نیز در حقیقت وجود نوشت.
5- شیخ علی نوری(شیخ شوارق)( تا 1335ق) از بزرگان اساتید معقول حوزه فلسفی تهران در مدرسه مروی و از برجستهترین شاگردان آقامحمدرضا قمشهای و آقاعلی حكیم بوده است كه پس از میرزاهاشم اشكوری در مدرسه عالی سپهسالار تدریس میكرد. چون در تدریس شوارقالالهام تخصصی داشته است به شیخ شوارق مشهور گشت. در اواخر عمر نابینا شد و در 1335ق درگذشت و در آرامگان ابنبابویه به خاك سپرده شد.
6- شیخ غلامعلی شیرازی در مدرسه عالی سپهسالار اقامت داشت و اسفاراربعه و فصوصالحكم را ماهرانه تدریس میكرده است. از بزرگ ترین شاگردان حكمای اربعه تهران به شمار میرفت. در سرودن اقسام شعر مهارت داشت و نخست «فانی» و سپس «حكیم» تخلص میكرده است.
7- میرزا طاهر تنكابنی(تا 1360ق) در 1380ق در كلاردشت مازندران زاده شد. در جوانی به تهران آمد و در مدارس كاظمیه، قنبرعلیخان و سپهسالار به تحصیل پرداخت و از استادان به نام تهران شد. بسیاری از دانشمندان و حكیمان تهران در دوران تدریس او در تهران از شاگردان او بودهاند. در دورههای اول و سوم مجلس شورای ملی نماینده تهران بود. در دوره چهارم نیز به نمایندگی مجلس برگزیده شد و تا 1302 وكیل مجلس بود. او همچنین سالیان دراز یكی از قاضیان مبرز و بلند پایه عدلیه بود كه به مستشاری دیوان عالی تمیز نیز رسید و تا پایان عمر یعنی آذرماه 1320 ش به تدریس سرگرم بود.
8- میرزا محمود بروجردی(تا 1338ق) در حوزه تهران از محضر عارف بزرگ آقامحمدرضا قمشهای بیشترین بهره را گرفت و پس از گذرانیدن مدارج حكمی و عرفانی از حكمای بنام تهران شد. بسیاری از كتاب های حكمی و عرفانی را تصحیح و مجموعهای از آثار استادش آقامحمدرضا را گردآوری كرده است.
9- آقاسید صالح خلخالی شاگرد ارشد میرزای جلوه بود كه در مدرسه دوستعلیخان نظامالدوله در تهران درس حكمت و كلام وقفه و اصول میگفت. ترجمه و شرح دوازده امام منسوب به ابنعربی از آثار اوست.
10- میرزا ابوالقاسم آشتیانی از شاگردان بزرگ آقامحمدرضا و از حكما و ادبای بزرگ تهران بوده است.
12- میرزا ابراهیم نایبالصدر(خلیل ساوجی)(تا 1336ق) پس از دریافت اجازه اجتهاد و روایت از علمای عتبات به تهران آمده و در محضر میرزا ابوالحسن جلوه و آقامحمدرضا قمشهای حكمت و عرفان خوانده و به مدارج عالی رسیده و سپس به ساوه بازگشت. مشربش تصوف بود و شعر تازی و دَری نیكو میگفت.
13- آقا حسین نجمآبادی تهرانی(تا1347ق) پس از گذرانیدن مقدمات علمی از محضر آقامحمدرضا قمشهای بهرهمند شد و در 1305ق به مدت 17 سال به نجف اشرف رفت و پس از بهرهگیری از محضر استادانی چون میرزا حبیبالله رشتی و میرزا حسین خلیلی به تهران بازگشت و به تدریس حكمت و عرفان پرداخت.
14- میرزا سیدمحمد لاریجانی فرزند حاج سیدرضی لاریجانی مؤسس حوزه عرفانی تهران در اصفهان زاده شد و در 14 سالگی به تهران آمد. مقدمات علمیه را نزد ملامحمد سیبوه و استاد محمدمهدی نجار فراگرفت و حكمت مشاء را نزد میرزا ابوالحسن جلوه آموخت. پس از چندی لقب شمسالادبایی گرفت و از این رو در شعر «شمس» تخلص میكرد و در عرفان از ارادت مندان مشتاقعلی شاه شیرازی بود. وی در 1302ق در تهران درگذشت.
15- شیخ علیاكبر یزدی(تا1322ق) در حكمت و عرفان از محضر آقامحمدرضا قمشهای در تهران بهرهمند شد و پس از آن به قم رفت و در آنجا به تدریس پرداخت.
16- شیخ اسدالله یزدی(هراتی)(تا 1338ق) در تهران از درس حكمای اربعه به ویژه آقامحمدرضا قمشهای بهره گرفت و در مدرسه سپهسالار تهران و مدرسه خیراتخان مشهد درسی از كتب صدرا و شیخالاشراق و نیز متون عرفانی میگفت. او را از اولیاء و بزرگان اهل حق و اكابر اهل كشف و یقین میدانستند و در مشهد به خاك سپرده شد. میرزامهدی الهیقمشهای و شیخ محمدتقی(ادیب نیشابوری دوم) از شاگردان او بودند. گفتهاند كه «وضعی میداشت پریشان و حجرهای محقر و دائماً در استغراق تام میبود... و اتصال با عقل فعال میداشت»(طارمی: 154) كر اماتی نیز از او نقل شده است.
17- میرزا محمد علی شاه آبادی از دیگر شخصیت های سنت عرفان نظری در حوزه تهران میرزا محمد علی شاه آبادی(تا1369 ق) است که کتاب رشحات البحار را در زمینه عرفان نگاشت و استاد آیت الله خمینی(ره) در عرفان نظری بود و در نزد ایشان احترام و شأن و منزلت زیادی داشت.
18- سید محمد کاظم عصار در 1302 ق در تهران زاده شد و از استادان مهم عرفان به شمار می آید. وی حکمت مشاء را نزد میرزا حسن کرمانشاهی، حکمت متعالیه را نزد آقا میر شهاب الدین نیریزی و عرفان نظری را در محضر میرزا هاشم اشکوری آموخت و مدتی در تبریز به تدریس پرداخت و سپس برای تکمیل زبان فرانسه و آموختن علوم ریاضی و طبیعی به فرانسه رفت و پس از آن مدت 13 سال در نجف اقامت کرد. پس از مراجعت به تهران در مدرسه صدر به تدریس پرداخت و پس از تأسیس دانشگاه تهران استاد ممتاز آن دانشگاه شد و نبوغ او آن چنان بود که آثار او را هم رتبه عالی ترین تحقیقات عرفا و حکمای بزرگ اسلامی دانسته اند.(طارمی:202)سید جلال الدین آشتیانی، دکتر سیدحسین نصر، دکتر مهدی محقق ، محمدتقی دانش پژوه و سلطان حسین تابنده از جمله شاگردان او بودند. از دیگر استادان و مدرسان حوزه عرفانی تهران میتوان از: میرزامهدی آشتیانی، میرزا مهدی الهیقمشهای، و آقامحمد رضا ربانی تربتی نام برد.
***
همان گونه که گفتیم برای نخستین بار در مکتب تهران بود که برخورد میان سنت فلسفه اسلامی و فلسفه نوین غرب صورت گرفت که سر دمدار آن علامه سیدمحمدحسین طباطبایی بود.وی در 1321ق یعنی اندکی پیش از انقلاب مشروطه در تبریز زاده شد. از 1344ق (1304ش) به مدت ده سال در حوزه علمیه نجف به تحصیل پرداخت و ده سال نیز در تبریز سرگرم تدریس و پژوهش بود و از 1365 ق به قم رفت و استاد فلسفه و تفسیر شد. وی که یگانه مدرس حکمت الهی در حوزه علمیه قم به شمار می رفت به تهران نیز رفت و آمد داشت.
در نیمه دوم سده چهاردهم قمری برخورد میان اندیشههای فلسفی اسلام و فلاسفه غربی در تهران در كتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم» از علامه سیدمحمدحسین طباطبایی نشان داده شد. « در این کتاب در عین اینکه از تحقیقات گران بهای هزار ساله فلسفه اسلامی استفاده شده است به آراء و تحقیقات دانشمندان بزرگ اروپا نیز توجه کامل شده است و در آن، هم مسائل فلسفه قدیم و هم مسائل فلسفه جدید مطرح می شود... و سعی شده است که تمام انحرافات ماتریالیزم دیالکتیک به طور واضح نمایانده شود»(طباطبایی،1332: مقدمه مرتضی مطهری) و نشان داده شود که «ماتریالیسم دیالکتیک یک بینش فلسفی نوین منبعث از علوم جدید نیست و نمی تواند به مثابه عالیترین سیستم فلسفی جهان قلمداد شود»(طباطبایی، 1497ق: مقدمه خسرو شاهی). افزون بر این گفتگوهای طباطبایی با هانری کربن توانست راه دیگری را برای مفاهمه و تماس میان فلسفه اسلامی و فلسفه غربی باز کند. گرچه طباطبایی عارفی بزرگ بود ولی هیچ شرحی بر آثار ابن عربی ننوشت. «برخوردهای بعدی بین فلسفه اسلامی و اندیشه غربی در آثار حكمایی همچون مهدی حائری یزدی(متوفی 1378ش) نیز در تهران به وقوع پیوست.»(نصر،همان).
مهدی حائری یزدی، فیلسوف و منطق دان معاصر، فرزند شیخ عبدالکریم حائری متولد 1302ش پس از گرفتن درجه اجتهاد در 1339 به عنوان نماینده آیت الله العظمی بروجردی عازم آمریکا شد. وی در این سفر افزون بر انجام وظایف مذهبی برای مطالعه فلسفه غرب به دانشگاه راه یافت و پس از تحصیل در دانشگاه های جرج تاون، هاروارد، میشیگان و تورنتودر 1979 به دریافت درجه دکتری در رشته فلسفه تحلیلی نایل شد و محور نظریات خود را بر طرح نظریه هرم هستی قرار داد. .وی در دهه 1340 به تدریس فلسفه ابن سینا و ملاصدرا در دانشکده الهیات و مدرسه سپهسالار قدیم سرگرم بود و او را باید از نخستین نمایندگان سنت فلسفه اسلامی دانست که با راه یابی به حوزه های فلسفی غرب از هر دو مکتب خوشه چینی کرده است. در سال های گذشته «شخصیت های برجسته ای چون سید جلال الدین آشتیانی، حسن زاده آملی و علامه جوادی آملی ... در عرصه عرفان[نظری] ظاهر شدند. شرح آشتیانی بر مقدمه قیصری بر فصوص و همچنین دیگر شروح وی چون شرح بر تمهید القواعد و نقدالنصوص از مهم ترین متون عرفانی دوران معاصر محسوب می شود. در عین حال شرح حسن زاده آملی بر فصوص باعنوان «ممد الهمم در شرح فصوص الحکم و نیز تحریر تمهید القواعد به قلم آیت الله جوادی آملی هردو به خوبی نشان می دهد که مکتب عرفان نظری در ایران حیاتی پر نشاط دارد»(نصر،1384 :8)
منابع:
اعتماد السلطنه. الماثر و الآثار. تهران، سنایی
طارمی، عباس.شهر هزار حکیم.تهران،روزنه،1382
طباطبایی،محمد حسین.اصول فلسفه و روش رئالیسم .ج1 .با مقدمه مرتضی مطهری،تهران ،1332
ـــــــ اصول فلسفه رئالیسم .به کوشش سیدهادی خسرو شاهی،1397 ق
نصر، حسین(1384). «عرفان نظری و تصوف عملی و اهمیت آنها در دوران کنونی».ترجمه انشاءالله
رحمتی. اطلاعات حکمت و معرفت،ش1(4 اسفند 1384) .
ــــــ ( 1387) «حوزه فلسفی و عرفانی تهران » اطلاعات
30/5/1387)
ـ آشتیانی، سیدجلالالدین. منتخباتی از آثار حكمای الهی ایران. مشهد، دانشگاه مشهد، ج1 تا 4 (57 ـ 1351 ش)
ـ آشتیانی، سیدجلالالدین. «نكاتی درباره فلسفه و عرفان» كیهان اندیشه. ش 17 (1367)
ـ آشتیانی، سیدجلالالدین. تمیهدالقواعد (چاپ جدید). تهران، انجمن فلسفه 1355
ـ آشتیانی، سیدجلالالدین. الشواهدالربوبیه. مشهد، دانشگاه مشهد، 1346
ـ صدوقی سما، منوچهر. تاریخ حكمای و عرفای متأخر بر صدرالمتألهین. تهران، انجمن اسلامی حكمت و فلسفه ایران، 1359
ـ كهرباییزاده اصفهانی، علی. حكیم متأله بیدآبادی، احیاگر حكمت شیعی در قرن دوازدهم. تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1381. صص 238 ـ 227
منبع: اطلاعات حکمت و معرفت - سال پنجم، شماره 11
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید