1393/2/21 ۰۹:۴۸
محمدعلی همایون کاتوزیان در کتاب «ایران، جامعه کوتاهمدت و سه مقاله دیگر» و در بررسی مشکلات توسعه سیاسی و اقتصادی بلندمدت در ایران، تاکید دارد که ایران برخلاف جامعه درازمدت اروپا جامعهای کوتاهمدت بوده است. به نظر او «در این جامعه تغییرات - حتی تغییرات مهم و بنیادین - اغلب عمری کوتاه داشته است.
محمدعلی همایون کاتوزیان در کتاب «ایران، جامعه کوتاهمدت و سه مقاله دیگر» و در بررسی مشکلات توسعه سیاسی و اقتصادی بلندمدت در ایران، تاکید دارد که ایران برخلاف جامعه درازمدت اروپا جامعهای کوتاهمدت بوده است. به نظر او «در این جامعه تغییرات - حتی تغییرات مهم و بنیادین - اغلب عمری کوتاه داشته است. این مساله بیتردید نتیجه فقدان یک چارچوب استوار و خدشهناپذیر قانونی است که میتوانست تداومی درازمدت را تضمین کند. در دورههای کوتاهمدت حضور طبقات لشکری، دیوانی و مالک چیزی نمایان بود. اما ترکیب این طبقات بیش از یک یا دو نسل دوام نمیآورد، برخلاف آریستوکراسی سنتی اروپا یا حتی طبقه بازرگان این جوامع در ایران مالکیت و موقعیت اجتماعی، عمری کوتاه داشت، دقیقا به آن سبب که این امتیازات چیزی شخصی شناخته میشد و در شمار حقوق اجتماعی موروثی و نقضناشدنی نبود. موقعیت صاحبان رتبه و ثروت - جز در مواردی معدود - حاصل توارثی درازمدت (مثلا بیشتر از دو نسل قبل) نبود و اینان انتظار نداشتند که وارثانشان بنا بر حقی بدیهی در این موقعیت باقی بمانند... حتی جایگاه شاه هم در این میان مستثنا نبود، زیرا مشروعیت و حق جانشینی کموبیش همواره در معرض چالشهایی جدی و حتی شورش قرار داشت.»
همایون کاتوزیان برای توصیف ماهیت کوتاهمدت جامعه ایران از اصطلاح «جامعه کلنگی» استفاده میکند یعنی جامعهای که در زمینههای مختلف سیاسی، اجتماعی و... همواره با این خطر مواجه است که با کلنگ به جانش بیفتند. به نظر وی به علت اینکه تداومی درازمدت در میان نبوده چنین جامعهای در فاصله دو دوره کوتاه دگرگونیهای اساسی را طی کرده و تاریخ آن تبدیل به رشتهای از دورههای کوتاهمدت بههمپیوسته شده و با وجودی که تحرک اجتماعی در درون طبقات گوناگون این جامعه بسیار بیشتر از جوامع سنتی اروپایی بوده، انباشت تغییرات درازمدت (انباشت درازمدت مالکیت، ثروت، سرمایه و نهادهای اجتماعی و خصوصی، حتی نهادهای آموزشی) در آن بسیار دشوار بوده است. به نظر وی نشانههای ماهیت کوتاهمدت جامعه در طول تاریخ ایران قابل ملاحظه است. از اینرو، کاتوزیان به بررسی سه ویژگی مهم این ماهیت که رابطه نزدیکی با هم دارند میپردازد: 1- مشکل مشروعیت و جانشینی و قربانیشدن بسیاری از فرمانروایان، سایر اعضای خاندان سلطنتی و نیز وزرا و فرماندهان نظامی در پای این مشکل 2- بیاعتباربودن مال و جان
3- مشکلات انباشت و توسعه. اما از آنرو که آثار کاتوزیان، مجموعهای بههمپیوسته و متصل است و نویسنده بهصورت مشخص و هدفمند به مطالعه و تحلیل تحولات سیاسی و اجتماعی ایران و بهویژه موضوع «توسعه سیاسی و اقتصادی ایران» پرداخته، ضروری است که در تبیین آرای وی در اینباره به دیگرآثارش نیز به دقت توجه شود. کاتوزیان در کتاب «اقتصاد سیاسی ایران» که به ساختار سیاسی و اجتماعی و طبقاتی در ایران نظر دارد، نظریه «استبداد ایرانی» را به تفصیل گشوده است. در این مجال کوتاه نکتههای اساسی این نظریه از دیدگاه وی بررسی میشود. بنا بر نظر کاتوزیان، در ایران، فئودالیسم اروپایی هرگز پدید نیامده چراکه بخش بزرگی از زمینهای زراعی در مالکیت دولت بوده و دولت هر لحظه اراده میکرده، میتوانسته آن را در اختیار خود یا دیگری قرار دهد. به همین سبب، طبقه آریستوکرات- مالک که در اروپا نسل در نسل صاحب ملک خود بود در ایران پدید نیامد زیرا در ایران قدرت سیاسی و اجتماعی طبقه زمیندار منوط به اراده دولت بود. بنابراین دولت نماینده هیچ طبقهای نبود. در اروپا دولت متکی به طبقات بود و در ایران طبقات متکی به دولت بودند. به این صورت، در اروپا هرچه طبقه بالاتر بود دولت نیز به آن اتکای بیشتری داشت اما در ایران هرچه طبقه بالاتر بود بیشتر متکی به دولت بود. از اینرو، دولت نهفقط در راس طبقات و جامعه بلکه فراتر از آن بود. در نتیجه، دولت در خارج از خود مشروعیت مستمر نداشت. به همین دلیل، قانون، یعنی چارچوبی که تصمیمهای دولت را محدود کند وجود نداشت و قانون نیز با رای و نظر دولت مساوی بود که هر لحظه امکان تغییر آن وجود داشت. در اینجا نه با دیکتاتوری بلکه با شکلگیری نظام استبدادی مواجهیم، زیرا استبداد نه متکی به طبقات است و نه محدود به قانون. چون همه حقوق در انحصار دولت بوده، همه وظایف نیز برعهده دولت قرار میگرفته و مردم (که حقی برای خود متصور نبودند) وظیفهای در برابر دولت برای خود قایل نبودند. به نظر کاتوزیان، در چنین وضعیت و نظامی، رشد کاپیتالیسم چندان امکان بروز و ظهور نیافته (تا صنعت جدید شکل بگیرد) و با وجود پیشینه رونق تجارت داخلی و خارجی به دلیل نبودن حق مالکیت و امنیت، انباشت سرمایه در درازمدت ممکن نبوده است. در ایران هر کسی با برخورداری از هر پیشینه طبقاتی و اجتماعیای ممکن بود به وزارت و صدارت و مقام شاهی برسد و هر وزیر و صدراعظم و شاهی نهفقط مقام که جان و مالش نیز بهکلی نابود شود که این مساله به سازوکار قدرت در ایران آن زمانها بازمیگردد. چنین جامعهای از نظر وی جامعهای «پیش از قانون» است. در این جامعه به دلیل نبودن ضابطه و سازوکاری برای انتقال قدرت، سقوط یک دولت استبدادی به سقوط روش استبدادی نمیانجامیده است. فرضیه کاتوزیان در بررسی چرایی چنین روالی در تاریخ ایران این است که ایران سرزمین پهناوری است که دچار کمآبی است. در نتیجه آبادیها، مازاد تولید نداشته و از یکدیگر دور بودهاند. از اینرو، جامعهای خشک و پراکنده شکل گرفته که مانع از ایجاد قدرت فئودالی (بر اساس مالکیت یک یا چند آبادی) شده و از سوی دیگر، یک نیروی نظامی متحرک میتوانسته مازاد تولید بخش بزرگی از این سرزمین را جمع کند و به دولت تبدیل شود... .
همایون کاتوزیان با چنین توصیفی است که به مساله توسعه اقتصادیسیاسی ایران میپردازد و به این پرسش پاسخ میدهد که آیا اقتصاد سیاسی ایران تا به هنگام اصلاحات ارضی دهه 40 فئودالی بوده یا نه؟ و همچنین تحلیل خویش را در زمینه تاریخ و در دورههای مختلف تاریخی (از مشروطه تا پایان سلسله پهلوی) با تاکید بر مساله توسعه اقتصادی- سیاسی ایران (نه تاریخ اقتصادی و سیاسی ایران نوین یا مطالعه تاریخی اقتصاد سیاسی ایران) ارایه میکند.
روزنامه شرق
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید