1395/1/17 ۰۷:۲۲
بحث تجاريسازي علوم انساني در جامعه ايران، ديرزماني است به شكل ويژهاي در كشور مطرح شده و اخيرا روشنفكران و نخبگان دانشگاهي زيادي به اين مساله توجه نشان دادهاند. عدهاي معتقدند بايد در خصوص رشتههاي متنوع و متكثر علوم انساني به نقطهاي رسيد كه بيشتر به فناوري و كمتر به توليد علم آن منجر شود؛ اينگونه است كه ميتوان هم تحول در علوم انساني را به نظاره نشست و هم براي اشتغال زايي دانشآموختگان اين بخش، گامهاي جدي و اصولي را برداشت.
«تجاريسازي علوم انساني؛ فرصت يا تهديد» دعوت علوم انساني به تجاري كردن بايد محتاطانه انجام شود
عاطفه شمس: بحث تجاريسازي علوم انساني در جامعه ايران، ديرزماني است به شكل ويژهاي در كشور مطرح شده و اخيرا روشنفكران و نخبگان دانشگاهي زيادي به اين مساله توجه نشان دادهاند. عدهاي معتقدند بايد در خصوص رشتههاي متنوع و متكثر علوم انساني به نقطهاي رسيد كه بيشتر به فناوري و كمتر به توليد علم آن منجر شود؛ اينگونه است كه ميتوان هم تحول در علوم انساني را به نظاره نشست و هم براي اشتغال زايي دانشآموختگان اين بخش، گامهاي جدي و اصولي را برداشت. آنها همچنين ميگويند كاربرديسازي زماني رخ ميدهد كه علم به ثروت تبديل شود، بدين معنا كه ما وارد عرصه بازار و تجارت شده و به درآمدزايي فكر كنيم و به عبارت ديگر از اين پيله خودساخته خارج شويم كه راه علوم انساني با راه تجارت كاملا متمايز است. محمدامين قانعيراد، رييس انجمن جامعهشناسي ايران اما اعتقاد ديگري دارد. وي در نشست «تجاريسازي علوم انساني؛ فرصت يا تهديد» كه اخيرا به همت دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران باهمكاري دفتر دانشگاهي يزد انجمن جامعهشناسي ايران برگزار شد، ضمن تاكيد بر اينكه دعوت علوم انساني به تجاريسازي بايد بسيار محتاطانه انجام شود، گفت كاركردهاي متعدد نظام ملي نوآوري هر يك توسط يك نهاد يا مجموعهاي از نهادها انجام ميشود و كاركرد تجاريسازي بر عهده دانشگاه نيست. كاركرد دانشگاه بيشتر توليد علم و ايده است اما تجاريسازي يعني تبديل ايده به ثروت. دانشگاه نبايد نگاه تجاري داشته باشد و وظيفه تجاريسازي نبايد به دانشگاهها محول شود، در واقع دانشگاه بايد ايده توليد كند و تجاريسازي و تبديل آن ايده به ثروت بايد درون بازار كار انجام شود. در اين نشست كه در دانشگاه يزد برگزار شد، سيد جواد ميري، عضو هيات علمي پژوهشگاه علوم انساني و عليرضا افشاني، مدير گروه تعاون و رفاه اجتماعي دانشكده علوم اجتماعي اين دانشگاه نيز سخنراني كردند. فايل صوتي اين برنامه از طريق مسوولان دفتر انجمن جامعهشناسي دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران در اختيار «اعتماد» قرار گرفته است.
علوم اجتماعي واسطه فرهنگ علم و فرهنگ هنر محمد امين قانعيراد، رييس انجمن جامعهشناسي ايران با اشاره به اينكه جامعهشناسي يك ظرفيت ويژه دارد كه ميتواند يك فراخوان ويژه بدهد كه شايد از عهده گروههاي ديگر خارج است يا حاضر نيستند خود را درگير آن كنند، گفت گروههاي فني و مهندسي عمدتا به دنبال تجاريسازي هستند و نوع آموزش و فرهنگ رشتهاي آنها از ابتدا نيز به اين سمت است كه آنها را به داشتن يك محصول ملموس به صورت كالايي سوق ميدهد و آن چيزي است كه فرهنگ علم يا فرهنگ علمي ناميده ميشود. وي افزود ما يك دوگانگي درباره فرهنگ داريم كه سي پي اِسنو آن را برقرار ميكند كه يكي فرهنگ علم (Culture of Science) و ديگري (Culture of Art) كه به فرهنگ هنر ترجمه شده اما عمدتا فرهنگ هنر و علوم انساني است. اين دو از نظر سي پي اِسنو با يكديگر تقابل دارند. فرهنگ علم، فرهنگي است كه به منفعت و سودمندي توجه دارد در حالي كه فرهنگ هنر و علوم انساني به امر زيباييشناختي توجه دارد و اغلب شعار آن، هنر براي هنر است و نه هنر براي بازار. عمدتا اصالت هنر زماني است كه هنرمند به دنبال سود، منفعت و به تعبيري تجاريسازي نيست. فرهنگ علمي معمولا به دنبال ابداع يك چيز و در واقع تجاريسازي است و اينكه در نهايت آن را به صورت يك تكنيك، فن يا كالا عرضه كند اما هنرمند ميكوشد اثري را بيافريند كه در وهله اول ارضاكننده حس و نياز زيبايي شناختي است. اِسنو در ميانه قرن بيستم (١٩٥٠) است كه اين بحث را مطرح ميكند و ميگويد در بين علم (Science) و هنر (Art) چيزي وجود دارد به نام علوم اجتماعي (Social Sciences) كه ميتواند بين فرهنگ علم و فرهنگ هنر ميانجيگري كند. علوم اجتماعي و جامعهشناسي به صورت خاص، در واقع يك عرصه دو ساحتي و دوگانه است كه از يك طرف به خود دانش به صورت في النفسه توجه ميكند به اين جهت كه بتواند به شكلگيري تفكر، ساختن هويت، توليد سرمايه فرهنگي، سرمايه اجتماعي، سرمايه زيست محيطي، پايداري اجتماعي، قانونگرايي در جامعه و ايجاد مشاركت سياسي در جامعه كمك كند. يعني به مقولاتي ميتواند توجه كند كه بسيار ارزشمند هستند.
تجاريسازي به شرط احتياط قانعيراد پايداري اجتماعي و زيستمحيطي را از جمله نيازهاي اساسي جامعه عنوان كرد و گفت در تهران نيز به همين صورت است اما من فكر ميكنم در استان يزد علوم اجتماعي بايد پايداري اجتماعي، زيست محيطي و همچنين فرهنگي را در محيط ايجاد كند و حداقل اين است كه علوم اجتماعي بتواند در حد خرد عاميانه كه در فرهنگ عمومي استان به صورت تاريخي وجود داشته، استاندارد را نگه دارد و اين پايداري را تداوم بخشد، همانطور كه درباره تمدن ايراني اين بحث مطرح است. تمدن ايراني به دليل مشكلات زيستمحيطي و اجتماعي و مشكلاتي كه در پيرامون او وجود دارد مثل كشورهاي جنگ خيز، تصادهاي اجتماعي، تضادهاي قومي و تضادهاي مذهبي كه به صورت رشد جريانهاي خشونتآميز در منطقه شكل گرفته، نياز دارد كه براي مواجهه با اين بحرانها خرد لازم را پيدا كند. وي ادامه داد علوم اجتماعي ميتواند در خدمت سودمندي قرار گيرد اما نه با اين فرمول ساده و ابتدايي كه ميخواهد نگاه تجاري و مالي را به ما منتقل كند زيرا اين نگاه، نگاهي است كه در دسترسي به سود و سودمندي عجله دارد و صرفا آن را بر پايه مسائل مالي ميسنجد و در يك برد و زمانه كوتاهمدت ميخواهد تراز مالي را گرفته و بگويد حالا جامعه شناسان چه كرده اند؟ همانطور كه ميدانيد بخش عمدهاي از فعاليتهاي ما به صورتي است كه كسي براي آن پول نميدهد و به همين دليل اهميت و ارزش حرف جامعه شناس ناشناخته ميماند. وي با اشاره به اينكه نتايج انتخابات اخير به ويژه در تهران عده زيادي را شوكه كرد، ادامه داد: يا انتخابات نبايد برگزار شود يا اخلاق انتخاباتي و ظرفيت پذيرش شكست نيز بايد ايجاد شود، فرقي هم ندارد، همه گروهها بايد اين ظرفيت را داشته باشند و البته در فرآيند شمارش آرا و فرآيندهاي جانبي نيز سيستم بايد به نحوي عمل كند كه شايبه هواداري جناحي و يكسوبودگي ايجاد نشود. در حال حاضر چنين اخلاقي در حال ايجاد شدن است و اين، نتيجه صحبتهاي مداوم جامعه شناسان بوده كه در حال شكل دادن به يك فرهنگ در جامعه است. جامعه شناسان ميتوانند در جامعه نفوذ تجاري كنند، از سوي ديگر نيز ميتوانند نفوذ مدني و انساني كنند كه معلوم نيست در اين مسير چه مقدار به دست بياورند، يعني تراز آنها احتمالا هميشه خالي خواهد بود. اما ميتوانند براي جامعه ثمرات و فوايدي را به بار بياورند كه اگر بنا باشد به پول تبديل شود ميبينيد كه حتي از نظر مالي نيز بسيار گرانبها و ارزشمند خواهد بود. زيرا نظام، سيستم و دولتي را مستقر ميكند و به شكلگيري يك اخلاق سازماني كمك ميكند كه در آن فساد و اختلاس و اسراف نباشد. بنابراين دعوت علوم انساني به تجاري كردن بايد بسيار محتاطانه انجام شود و به شاخصهاي مالي نزديك توجه نشود.
دانشگاه بايد توليد ايده كند قانعي راد با بيان اينكه جامعهشناسان بايد مقابل تجاريسازيهاي محيط كه باعث تغيير محيط جامعه ميشود بايستند، افزود: بازار عامل اصلي تجاريسازي بوده و در دوره جديد نيروي اصلي پشت سر آن، عمدتا دانش مهندسي است. كشاورزي و دانش كشاورزي نيز به شكل ديگري تجاريسازي را انجام ميدهند و اينجا شايد لازم باشد كه جامعه شناسان هشدار دهند و جلوي سيل تجاريسازي را گرفته و سير ديگري را جايگزين كنند كه من به آن اجتماعيسازي (Socialization) ميگويم و در برابر تجاريسازي (Commercialization) قرار دارد. در واقع فرآيندي كه در حال حاضر در غرب اتفاق ميافتد اجتماعيسازي است. يعني مسالهاي كه آنجا مطرح شده مساله مسووليت اجتماعي شركتهاست و در خود امريكا حدود ١٠ درصد از سرمايهگذاريهايي كه انجام ميشود سرمايهگذاريهاي معطوف به مسووليت اجتماعي شركتهاست و مبحث اخلاقي شدن بازار و اخلاقي شدن كسب و كار مطرح شده است. اينها از دل يك تجربه بيرون آمده و به شركتها گفته ميشود شما بايد به منافع اجتماعي و زيست محيطي و پايداري اجتماعي توجه كنيد. حال در چنين فرآيندي كه غرب سرمايهدار دستخوش اجتماعيسازي بازار است ما بگوييم ميخواهيم دانشگاه را تجاريسازي كنيم! هميشه طي تاريخ پول و علم با يكديگر روابطي داشتهاند كه نميتوان آن را قطع كرد اما نوع اين ارتباط نبايد به نحوي باشد كه هستي دانشگاه را بگيرد. نكته آخر اينكه يكي از كاركردهاي نظام ملي نوآوري، تجاريسازي است. كاركردهاي متعدد نظام ملي نوآوري هر يك توسط يك نهاد يا مجموعهاي از نهادها انجام ميشود و كاركرد تجاريسازي بر عهده دانشگاه نيست. كاركرد دانشگاه بيشتر توليد علم و ايده است اما تجاريسازي يعني تبديل ايده به ثروت. دانشگاه نبايد نگاه تجاري داشته باشد و وظيفه تجاريسازي نبايد به دانشگاهها محول شود، در واقع دانشگاه بايد ايده توليد كند و تجاريسازي و تبديل آن ايده به ثروت بايد درون بازار كار انجام گيرد. ما در زمينه توليد ايده، پارادايم، مفهوم و روش مشكلات بزرگي داريم و دانشگاه بايد در اين زمينه در راستاي مسائل تفكر و آموزش آن تلاش كند. اگر آموزش تفكر انجام گيرد پايداري اجتماعي ايجاد خواهد شد و بعد توليد ثروت نيز در آن انجام خواهد گرفت.
تجاريسازي مانع نقد قدرت ديگر سخنران اين نشست سيدجواد ميري دانشيار جامعهشناسي پژوهشگاه علوم انساني، سخنان خود را اينگونه آغاز كرد كه در مفهوم تجاريسازي علوم انساني چند واژه ديگر مانند كاربرديسازي علوم انساني، بوميسازي و اسلاميسازي علوم انساني وجود دارند كه در فضاي فكري و فرهنگي ايران معاصر، بحث تجاريسازي را همپوشاني ميكند. وي با اشاره به دو مفهوم نكروفيليك و بيوفيليك كه توسط اريك فروم روانشناس آلماني مطرح شده گفت منظور از نكروفيليك اين است كه بعضي از انسانها نميتوانند از يك پديده نشاطآور و زنده حض كافي ببرند و بيوفيليك كسي است كه ميتواند از پديدههاي زنده حض وافر ببرد. به طور مثال در شهر تهران باغها تخريب و به جاي آنها برج ساخته ميشود. انسان امروز كه در نظام سرمايهداري زندگي ميكند انساني است كه نميتواند با زيبايي ارتباط برقرار كند در نتيجه از ساختن برجها به جاي باغ، چون تبديل به پول و سرمايه عظيم شده لذت ميبرند. ميري ادامه داد در بحث تجاريسازي علوم انساني به اين مساله كه اساسا علوم انساني و بينش جامعهشناختي براي چيست، توجه نميشود. تجاريسازي دور كردن جامعهشناسان و تحليلگران اجتماعي از هدف اصلي جامعهشناسي و نقد قدرت است، در واقع قدرتهايي كه انسان را به سمت شيءوارگي ميبرد. بحث تجاريسازي به معناي اشتغالزايي نيست. اساسا به اين معناست كه جامعه بشري را به نظام سرمايهداري برساند. وي با اشاره به سخن علامه جعفري درخصوص جامعه معقول ادامه داد جامعه معقول جامعهاي است كه در آن جامعه حيات انسانها متبلور شود و انسانها شخصيت پيدا كنند. بايد در تجاريسازي علوم انساني به اين نكته توجه شود كه چقدر روابط انساني به روابط شيواره نزديك و چقدر از آن روابط دور ميشود.
نقش درمانگر تجاريسازي عليرضا افشاني مدير گروه تعاون و رفاه اجتماعي دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه يزد نيز با اشاره به اينكه در بحث تجاريسازي علوم انساني ابهاماتي وجود دارد گفت: تجاريسازي علوم انساني شفاف نيست و تعبيرهاي مختلفي از آن ميشود كه بايد درخصوص آنها بحث كرد. كاربرديشدن علم، برقراري ارتباط با نيازهاي جامعه، كمك به بهبود وضع اقتصادي، افزايش اميد شغلي دانشآموختگان جامعهشناسي و علوم انساني و كمك به پيشبرد علم با استفاده از نتايج پژوهشها را از جمله محاسن تجاريسازي به صورت بالقوه عنوان كرد. وي در ادامه به معايب تجاريسازي اشاره كرده و افزود افزايش محافظهكاري پژوهشگران و جامعهشناسان، كاهش خلاقيت، سفارشي شدن نتايج پژوهشها، وجود نداشتن هيچگونه تضمين براي اجرايي شدن ايدهها، كاهش تعهد علمي، اخلاقي و حرفهاي اصحاب علوم اجتماعي از جمله معايب تجاريسازي به صورت بالقوه است. افشاني در ادامه با اشاره به اينكه اگر معايب را در نظر بگيريم قطعا تجاريسازي خوب نخواهد بود گفت اگر بتوانيم براي معايب راهكاري بينديشيم تجاريسازي ميتواند بخشي از دردها و معضلات علوم اجتماعي را حل كند. در بخشي از اين نشست، ابوالفضل مرشدي، نماينده انجمن جامعهشناسي ايران در دانشگاه يزد نيز با اشاره به جديشدن بحث تجاريسازي علم در كشور گفت در حوزههاي فني و مهندسي و علوم پايه مفهوم تجاريسازي كاملا روشن است اما در حوزه علوم انساني يك ابهام قابل توجهي وجود دارد. ما دانشآموختگان زيادي به ويژه در سالهاي اخير در حوزه علوم انساني داريم و انتظار آنها اين است كه پس از دانشآموخته شدن مشغول به كار شوند و درآمد كسب كنند. وي افزود علوم انساني يكسري رسالتهايي نظير روشنگري، آگاهسازي، انتقادي بودن و... دارد كه با مفهوم تجاريسازي مغاير است و جاي نقد و بررسي زيادي دارد. در پايان اين نشست، دقايقي نيز به پرسش و پاسخ اختصاص يافت و سخنرانان به سوالات حاضران در باب اين موضوع پاسخ گفتند.
منبع: اعتماد
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید