از حدود دهههای ٢٠ و ٣٠ شمسی که آپارتمانها آرامآرام جایشان را در معماری ایرانی باز کردند، حیاط عقبنشینی کرد. هرچه شهر جلوتر آمد، ساختمانها چگالتر شدند و حیاطها کوچکتر. بهتازگی حتی در مواردی سطح اشغال صددرصدی هم دیده میشود و این یعنی حیاط به معنای فضایی محصور که در آن آب و گیاه کنار هم دیده شود، از میان رفته است. با «اسکندر مختاری»، معمار و معاون سابق حفظ و احیای میراث فرهنگی تهران، درباره تأثیر حذف حیاط بر ساکنان کلانشهرها گفتوگو کردهایم. مختاری معتقد است «حیاط» به اعتباری خود «حیات» است. اصلا شاید عمدی وجود داشته که این دو معنا یک شکل دارند؛ یعنی «زندگی». حیاط یعنی زندگی و بدونحیاطبودن یعنی کار و فقط کار.
كمتر پیش میآید كه شخصیتی مورد تكریم و احترام همگان قرار گیرد. اما علامه طباطبایی چنین است. تاثیری كه وی در حیات دینی، فرهنگی و حتی سیاسی ایران گذاشت بسیار برجسته و قابل ستایش است. اما اوج كار علامه را میتوان در نگارش تفسیرالمیزان دید. تفسیرالمیزان كه از سال ١٣٣٣ آغاز شد و در سال ١٣٥٠ به پایان رسید، از تفسیرهای روشمند بر قرآن است؛ تفسیری كه در ایران، جهان اسلام و تا حدودی در برخی نهادهای علمی جهان شناخته شده است.
زبان فارسی، بخشی از هویت زبانی مردم هند است «از میان ملل و نژادهای بسیاری که با هندوستان تماس داشتهاند و در زندگانی و فرهنگ هند نفوذ کردهاند، قدیمیترین و بادوامترین آنها ایرانیان هستند.» جواهر لعل نهرو
هابرماس بر اساسِ پیشفرضهای تفکر پسامتافیزیکی، فلسفه امروزه، برخلاف اسطورهها و ادیان، دیگر قدرت خلق جهانبینی خود را، به معنای تصویری از جهان بهعنوان یک کل ندارد. فلسفه میان دین و علوم طبیعی، علوم اجتماعی و انسانی، فرهنگ و هنر، ما را هدایت میکند تا فریبها را بیاموزیم و آنها را برطرف کنیم، نه بیشتر. اما کمتر از این هم نیست. امروزه، فلسفه امری پارازیتی است که فرایندهای یادگیری دیگر را تغذیه میکند.
امروز همه به این نتیجه رسیدهایم که قیمت کتاب و طراحی جلد و نحوه توزیعاش عامل اصلی تحول در فرهنگ کتاب و کتابخوانی نیست، هرچند این دسته از مسائل نقش بسزایی در سرعت بخشیدن به اهداف توسعه فرهنگ کتاب دارند اما زنجیره «منطق»، «اندیشه»، «رسانه» و «کتاب» قوه محرکه اصلی برای جریان یافتن این مقوله فرهنگی در زندگی ما است.
پدیدارشناسی از مرزهای فلسفه فراتر رفته است و جای خود را در حوزه های پژوهشی مختلف تثبیت کرده است، اما با این حال نمی توان خاستگاه فلسفی این جنبش را نادیده گرفت. چه بسا در حوزه های دیگر نیز، هنگامی که پژوهشگران با پدیدارشناسی سر و کار پیدا می کنند نیاز دارند دربارۀ ارکان اصلی این جنبش و مهم ترین فیلسوفانی که آن را بنیانگذاری کرده اند بدانند.از این رو در گفت و گو با خانم دکتر مصطفوی به تحلیل خاستگاه این جنبش در اندیشه های فرانس برنتانو، نقطۀ عزیمت او، هوسرل و آرمان علمی اش، تفاوت هوسرل و هایدگر، هایدگر در مقام پدیدارشناس، جایگاه بحث سکونت و سپس مکان و معماری در اندیشۀ هایدگر، پرداختیم و گریزی به اندیشۀ چند فیلسوف پدیدارشناس دیگر همچون اینگاردن و مرلوپونتی زدیم.
اتفاقات اخیر در یکی از شبکههای صداو سیما باعث شد دوباره یکی از زخمهای کهنه مردم این سرزمین سر باز کند؛ زخمی که از تمسخرهای تند و تیز بر پیکره اقوام این سرزمین به وجود آمده است. اعتراض شدید ترکزبانان ایرانی به چنین جریاناتی دوباره لزوم بحث بر سر تعصبات زبانی و قومی را واجب کرده است و اینکه آیا چنین تمسخرهایی طبیعی است و نشان دادن چنین واکنشی از سر حساسیت بسیار بروز میکند؟
«حسین کریمی» نشان به نشان توصیه بزرگان به نگهداری از کبوتر میآورد تا بگوید کبوتر از صدها و هزاران سال پیش با آدمها اخت بوده و به مرور که پا به امروز و این زمانه گذاشتیم، آداب نگهداری از کبوتر هم مثل سنگی صیقل خورده، شکل و شمایل امروزش را گرفته است. حسین کریمی، یکی از کبوتربازهای قدیم تهران است. ٥٠سال دارد و از کودکی، از وقتی به کوچه مرغیهای مولوی میرفته، به نگهداری از کفتر علاقه پیدا کرده است «زمان ما اراذل و اوباشها، لاتها و لوتها کبوتربازی میکردند. کبوتربازی خیلی وجهه بدی داشت و یکی از نشانههای اوباشها بود. برای همین بیشتر پدرها با این کار مخالفت میکردند.
آش در زندگی ایرانیان روزگار گذشته، دستکم در طیفی گسترده از جامعه، جایگاهی ویژه و یگانه داشته است. نفوذ این خوراکسنتی در این جامعه پایبند به سنتها، تا آنجا ژرف و استوار بوده که واژه «آشپز» را از فردی که آش میپخته، در گذر زمان بهطور عام، به فردی که وظیفه پخت هرگونه غذایی را برعهده داشته، عمومیت بخشیده است. سفره ایرانی در سدههای گذشته تا چند دهه اخیر، از خوراکی مایع که به گونه عام «آش» نامیده میشد، تهی نبوده است؛ این خوراک البته گاه و البته درمیان بخشهایی از طبقات مردم، وجه غالب سفره بوده، گاه، عمدتا بر اثر دگرگونیهای اجتماعی و اقتصادی، به پیرامون رانده شده است.
داوود آزاد هنرمند شهیر ایرانی از همان سنین جوانی یعنی هجده سالگی بهصورت خود آموز آموختن موسیقی را فراگرفت و قدم در مسیر موسیقی سنتی ایران گذاشت.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید