مادربزرگم شب یلدا توبرههای آجیل و شیرینی به تنگدستهای محله میداد مرضیه موسوی: «هر سال یلدا که نزدیک میشد، مادربزرگم کیسههایی پارچهای درست میکرد که به آن توربه[روایت عامیانه توبره] میگفتیم. در آن کیسهها مقداری آجیل و برگه و کمی شیرینی میریخت و به در و همسایهها میداد. فکر میکنم ٤٠ توربه میشد. تخممرغهای رنگی درست میکرد و نزدیک عید که میشد، برای همه در توربهها میگذاشت.
سحر طاعتی : در کشوری که شعر و ادبیات در کنار موسیقی مینشیند و گوش مخاطبانش را نوازش میدهد، شاید کمتر علاقهمندانی باشند که ذائقه شنیداریشان، موسیقی کلاسیک باشد مگر کسانی که در این زمینه تخصصی فعالیت داشتهاند یا یک قشر خاصی ازنسل امروز. اما علیرضا مشایخی کسی که در حوزه موسیقی کلاسیک تلاشهای زیادی در سالهای گذشته انجام داده است، در این باره نظر دیگری دارد:«اگرمیخواهیم کشور متمدنی باشیم باید جریان موسیقی برایمان اهمیت داشته باشد چرا که هیچ پیشرفتی نمیتواند مجزا از کار فرهنگی باشد.»
آيا هايدگر امروز در آلمان به عنوان فيلسوفي صاحبنظر تلقي ميشود يا اينکه رقباي جديدي ظهور کردند که دنياي جديد با آرا و افکار آنها خيلي آشنا نيست؛ اما در آلمان خود را ظهور و بروز دارند؟
کریم مجتهدی، چهره ماندگار فلسفه ایران بابیان شان و جایگاه علوم انسانی و قدمت این علوم در کشورمان گفت: بومیسازی برگشتن به تاریخ ملی است. برگشتن به تاریخ بومی است.
بدون تردید هایدگر از جمله تأثیرگذارترین فیلسوفان جهان معاصر است و فلسفه غرب با او بسطی جدی یافته است. این گسترش در حقیقت در امتداد جریان فکری عصر جدید است که در فرانسه با دکارت آغاز شد و در آلمان با کانت به اوج خود رسید. فلسفه جدید در غرب با تأکید بسیار بر نوعی خودآگاهی آن را متعالی دانسته، تمام استنتاجات از واقعیتها را مبتنی بر نگرش فلسفی میداند که بر شناخت خودآگاه استوار باشد. البته خود او متأثر از کانت و حتی هگل بود، به نحوی که در جایی گفته: کانت بر زندگی همه ما سایه افکنده است. از طرفی بسیاری برآنند که هایدگر به سبب اینکه احیاکنندة فلسفه نیستی و هگلی بود، توانست کسب نام کند! بعضی از متخصصان معتقد بودند که فلسفه کانت فقط به مدد و یاری فلاسفه بعد از کانت انسجام پذیر و مستحکم شده است. یعنی برای رسیدن به یک نتیجه نسبتاً قطعی در جریان تفکر فلسفی کانت میبایست هایدگر را که در جریان این تفکر است، بازشناسی کرد. بدین لحاظ سایه سنگین هایدگر نه تنها در غرب، بلکه بر بسیاری از کشورهای دیگر قرار دارد.
در دانشگاه، روزنامه نگاری خوانده و یک روزنامه نگار پیشکسوت به حساب میآید. اما او نه از آن دست روزنامه نگارانی است که در تحریریه نشسته باشد و به وظیفه خطیر اطلاعرسانی مشغول بوده باشد، بلکه او روزنامه نگاری است که از سالها پیش، پژوهش در روزنامه نگاری را در دستور کار خود گذاشته و مهم ترین حاصلش - که البته آن هم هنوز بهطور کامل منتشر نشده - «تاریخ روزنامه نگاری ایرانیان و دیگر پارسی نویسان» است.
اغلب از پژوهش به عنوان مجرایی برای تولید علم یاد میشود تا آنجا که حتی میزان رشد و تولیدات علمی در هر جامعهای را میزان همین پژوهشها تعیین میکند اما آیا صرفاً «کمیت» این پژوهشها میتواند تعیینکننده رشد علمی یک جامعه باشد؟ به نظر میرسد که در کنار کمیت، پارامترهای دیگری در میزان رشد علمی اثرگذار هستند و مادامی میتوان از یک جامعه با عنوان «جامعه پژوهشمحور» یاد کرد که در کنار توجه به حجم پژوهشها مؤلفههای دیگر را نیز مدنظر داشته باشد.
استاد احمد منزوی از بزرگان عرصه نسخهپژوهی و فهرستنویسی درگذشت؛ خبر به همین سادگی بود، اما زندگی این چهره فرهنگی به این سادگی شکل نگرفته و به بار ننشسته بود. فقدان او ضایعهای بزرگ برای اهل تحقیق و اندیشه است. به خاطر دارم 25 آبان سال 1385 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی هفتمین دوره «آیین بزرگداشت حامیان نسخ خطی» برگزار شد و از چهرههای فعال این عرصه تجلیل به عمل آمد که یکی از برگزیدگان، استاد احمد منزوی بود و در کارنامهاش فهرستنویسی بیش از 80 کتاب دیده میشود. در همان ایام گفتوگوی کوتاهی با او داشتیم که در صفحه آخر روزنامه ایران تحت عنوان «امروز با احمد منزوی» در تاریخ 30/8/1385 چاپ شد. به مناسبت درگذشت او به سراغ آرشیو روزنامه رفتیم و اقدام به بازچاپ آن میکنیم تا یاد او را زنده نگه داریم. استاد منزوی در سال 1302 به دنیا آمد و تحصیلات ابتدایی را در نجف گذراند، دوران متوسطه را در دارالفنون سپری کرد و سرانجام در رشته الهیات از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد. وی کار نسخهشناسی و نسخه پژوهی را از سال 1325 آغاز و نخستین کتابی که منتشر کرد «المصفا» بود که پدرش در علم رجال نوشته بود.
از چند سال پیش از نشر کتاب هفته به پژوهش و گردآوری فولکلور (فرهنگ عامه) ایران مشغول بودم. در اداره ای به نام فرهنگ عامه که در هنرهای زیبای کشور تشکیل شده بود. علاقۀ شاملو را به فرهنگ عامه می دانستم و کارش را در هفته نامۀ فردوسی دنبال می کردم. در این نشریه گوشه هایی از فرهنگ مردم که فرهنگوران محلی جمع آوری می کردند و برای او می فرستادند، چاپ می کرد.
بخش دوم میزگرد «جامعه فلسفی و مسئله پژوهش» در مورد موضوعات و حوزههای پژوهش فلسفی، زبان پژوهش فلسفی است. همهی اساتید متفقالقول بودند که وضع موجود بد است، پرسش مطرح شده این بود که مشکل چیست و منشأ آن کجاست؟چطور میشود طرحی در مورد ماهیت و رسالت پژوهش فلسفی داشته باشیم؟ موضوعاتی که پژوهش فلسفی باید به آنها اختصاص پیدا کند چه هستند؟ ارتباط با نهادها و جامعهی دانشگاهی جهانی فلسفه چقدر ضرورت دارد؟ در زیر گزارشی از بخش دوم میزگرد را میخوانید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید