مقاله

نتیجه جستجو برای

با توجه به طبیب، عارف و شاعر بودنِ عطار نیشابوری این فرض چندان بعید نیست که او در منظومه رمزی- تمثیلی اش، منطق الطیر، توانسته باشد بر پایه تجارب بیرونی و سلوکِ درونی، دیدگاهی شرقی در باب رشدِ شخصیت و سلامت روانیِ انسان عرضه کرده باشد. هدف از پژوهش حاضر، واکاوی پرداخت های ادبی- عرفانیِ عطار از روی گونه های شخصیتِ درون گرا و برون گرا بنا بر نظام تحلیلیِ یونگ و پیروانش است.

( ادامه مطلب )

«مهر» در اساطیر ایران ایزد داوری و پیمان است که پیوندی استوار با خورشید دارد و در انجام خویشکاری خود از او یاری می گیرد. دو ایزد «سروش» و «رشن» نیز «مهر» را در کار داوری همراهی می کنند. هر یک از این ایزدان علاوه بر داوری، خویشکاری های دیگری نیز برعهده دارند که از آن میان می توان به برکت بخشی، همراهی با روان مرده، راستی و نبرد با دیوان اشاره کرد.

( ادامه مطلب )

ساختار داستان فریدون بیان گر این است که فردوسی آن را با اصلی دو انگاری ولی با شکلی پادشاهی- داستانی پرداخته است. تأمّل در ژرف ساخت داستان نشان می دهد که فریدون بر پایه سرشتی دو قطبی، یعنی بُعد اهورایی و بُعدی اهریمنی چون آیین زروانی که زروان را پدیدآورنده اهورا و اهریمن می داند، قرار دارد. سرشت اهورایی او نورانی، عدالت خواه، خردگرا و صلح طلب است که بعدها به ایرج و آن گاه منوچهر که در واقع پایان دهنده عصر اهریمنی سلم و تور است، منتقل می گردد

( ادامه مطلب )

صاحبان معرفت برای انسان دو نوع تولّد قائلند: یکی تولّد صوری و دیگری تولّد معنوی یا تولّد ثانی که از آن به عنوان «عروسی ابد» یا «تولّد آسمانی» یاد می کنند. مرگ نفسانی از مبانی عمیق عرفان و ادب تعلیمی مولانا است. مولانا همچون سایر عرفای اهل بسط و سکر پدیده مرگ دوستی در آثارش تجلّی خاصی دارد و مرگ و مرگ نفسانی را در مسیر چرخة تکامل می داند و از آن به عنوان انتقال از عالم کثرت و طبیعت به عالم وحدت و ماوراءالطبیعه تعبیر می کند.

( ادامه مطلب )

«اومانیسم» مکتبی فلسفی و ادبی است که منشأ پیدایش آن را یونان قدیم می دانند. این مکتب بر ارزش و مقام انسان ارج نهاده و او را میزان همه چیز قرار می دهد. اوج تجلی اومانیسم در قرون وسطی بود که راهی نو برای تقابل با استبداد کلیساهای قرون وسطی ایجاد کرد. «آزادی»، «خود مختاری»، «خود رهبری»، «خویشتن شناسی» و شناخت ابعاد مختلف استعدادهای انسان از جمله موضوعات مهمّی است که در این مکتب مورد تأکید قرار گرفته اند.

( ادامه مطلب )

کمال‌الدین ابوالفضل عبدالرزاق بن احمد بن محمد بن احمد شیبانی بغدادی، معروف به ابن صابونی یا ابن فوطی (642-723 ق.) از مورخان و راویان حدیث در دوران حکومت ایلخانیان است. از جمله آثار او می‌توان به مجمع الآداب فی معجم الالقاب[1] اشاره کرد که در زمره‌ تراجم بزرگ قرار می‌گیرد و علی‌رغم از میان‌رفتن بخش‌های زیادی از آن، اطلاعات مهمی را در دسترس قرار می‌دهد.

( ادامه مطلب )

یهودیان بیش از 2700 سال در ایران ریشه دارند و به تعبیری از نخستین ساکنان فلات ایران و مناطقی دیگر که امروز کردستان نامیده می‌شود بوده‌اند، اما منابع دقیقی از زندگی یهودیان در ایران تا پیش از قرن نوزدهم وجود ندارد. تنها می‌توان گفت به تبع شرایط زندگی آن روزها زندگی یهودیان هم ترکیبی بوده است از فقر و ادبار و تنگدستی که هنوز رنگ مدرنیته، به مفهوم ایرانی آن، نگرفته بود.

( ادامه مطلب )

آنچه امروز در مورد آن صحبت خواهیم کرد «مکتب کمبریج»[۱] است؛ ضرورت پرداختن به چنین مکتبی آن است که از یک سو بر شیوه‌ی تاریخ‌نگاری فکری تأثیرات شگرفی بر جای گذاشته و از سوی دیگر نیز هر فرد در مواجهه با «تاریخ فکری»[۲] نیازمند است اولاً، شیوه‌های تاریخ‌نگاری و روش‌شناسی‌های موجود در تاریخ‌نگاری‌ها فکری را به‌خوبی بشناسد؛ ثانیاً، به نتایج و دستاوردهای آن‌ها در زمینه‌ی تاریخ‌نگاری اندیشه‌ی سیاسی وقوف یابد و ثالثاً، به ارزیابی‌ها موجود هم از شیوه‌ی تاریخ‌نگاری و هم از نتایج تاریخ‌نگاری آن‌ها آگاه شود؛ بعد از کسب چنین معرفتی، فرد باید بتواند آن‌ها را در عمل به کار بندد و از مواد گذشته‌ی تاریخی خویش شرحی بسنده به دست دهد.

( ادامه مطلب )

سر جان رنكین گودی (٢٠١٥-١٩١٩) مشهور به جك گودی، انسان شناس اجتماعی برجسته بریتانیایی در كنار مهم ترین آثارش چون فناوری، سنت و دولت در آفریقا (١٩٧١) و اهلی كردن ذهن وحشی (١٩٧٢) كتابی نیز با عنوان سرقت تاریخ (٢٠٠٦) دارد كه در آن می كوشد با نقد نگرش شرق شناسانه در راستای نظریه اش درباره تاریخ مشترك و واحد جهانی بر مشابهت ها در عناصر فرهنگی و تمدنی در جوامع مختلف تاكید كند. این كتاب در سال ١٣٩٣ با ترجمه نرگس حسن لی توسط نشر امیركبیر منتشر شد.

( ادامه مطلب )

از دیرباز سه جریان فکری را می‌توان در مواجهه با اندیشه‌های جدید و مکتب‌ها و فرهنگ‌های نو متمایز کرد؛ اصولاً در یک جریان، نفی کامل و مطلق نواندیشی رقم می‌خورد و به هر آنچه رنگ تازگی و نواندیشی دارد مهر «بدعت» می‌زند و آن را ناروا می‌شمارد. جریان دوم، به قبول دربست و احیاناً تغییر یا حذف دیدگاه‌های موجود اقدام می‌کند و به نوعی در برابر اندیشه‌های جدید دچار خودباختگی می‌شود و در جریان سوم، به تحلیل اندیشه‌های جدید و قبول بخشی و رد برخی دیگر می‌پردازد.

( ادامه مطلب )

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: