بحث از بنیادهای اخلاقی در رفتار سیاسی دولتمردان و حکمرانان، بحثی است که اگر چه طرح و تدوین آن، در دنیای مدرن شکل گرفته است اما همواره در طول تاریخ، بویژه در سیر تاریخ سیاسی اسلام و حکومت شیعی، از اهمیت بسیاری برخوردار بوده است. در واقع، توجه به ارتباط میان اخلاق و سیاست، توجه به ارتباط تنگاتنگ میان نظر و عمل است؛ ارتباطی که امروزه برای بسیاری از قدرتهای سیاسی مغفول مانده است.
امام هفتم را نزد هارون ـ که سخت خشمگین بود ـ بردند. گروهی از چاپلوسان بدسگال و دنیاپرست طوماری پر از تهمت و افترا برای هارون فرستاده بودند که در آن نوشته شده بود شیعیان خراج و مالیات خود را نزد موسی میفرستند و او از مردم سهم امام میگیرد و معتقد است که هر کس از سلف پیروی کند، کافر است و زنش بر او حرام. وی متعه را حلال میشمارد و کسی که نماز و حج را طبق دستور آنها انجام ندهد، نماز و حجش مقبول درگاه خدا نیست.
در این روزگاری که از هرسو دست به دست هم دادهاند تا اسلام را یک دین انسانستیز و خشن وخونبار معرفی کنند و در این میان گروههای تکفیری و در رأس آنان «داعش» و «القاعده» و «طالبان» به نام دین در کشتار آدمیان، پیشتاز این بدنامی گشتهاند، سزامند است تا عالمان دین واسلامشناسان متعهد مروری دوباره درباره سیره پیامبر اسلام(ص)برای نسل امروز داشته باشند وتاریخ وسیره وسنت را با نگاهی نو وعقلانی بازخوانی کنند.
«قیصر» آنچنان که تاریخ نشان میدهد، مردی است خطرناک، با چشمانی بیرحم، قیافهای خشن و ترسناک و دستی بر شمشیری برهنه که همواره از آن خون تازه میچکد، نه، میبارد و در حاشیه، چهرههای مشهوری که خوب میشناسیم: جلاد و رمّال و شاعر و دلقک و منشی و مستوفی و خواجه حرم و دیگر «عمله خلوت»… سرمایهاش زر و زور و سرگرمیاش رزم و بزم و دیگر هیچ.
فلسفه رشته ای از دانش و معرفت بشری است که هم از جهت موضوع و هم از جهت مسائل با منطق تفاوت دارد. منطق نیز به اعتبار موضوع و مسائل خود، غیر از فلسفه است. ولی در این مساله نمی توان تردید داشت که هیچ یک از نحله های فلسفی بدون اینکه به یک منطق متکی باشد از استحکام و اعتبار لازم برخوردار نخواهد بود. چنانکه منطق نیز اگر فلسفه خاص خود را نداشته باشد تهی و بی بنیاد خواهد بود.
گرچه برای واژه پژوهش تعریفها و معادلهای گوناگونی ارائه شده است، اما فصل مشترک همه آنها این است که «پژوهش عبارت است از تفکر نظام یافته و هدفمند برای شناسایی و تشخیص مسائل اساسی و ارائه راهکارهایی برای آن.»
مورخان اهل فکر و نظر از دیرباز یکی از فواید تاریخ را، مخصوصاً برای سیاستمداران و دولتمردان و به اصطلاح اهل حلّ و عقد، عبرت آموزی آن برای ایجاد جهانی بهتر دانسته اند. اما عبرت گرفتن از تاریخ هم، کار و شأن هر کس نیست و همین تاریخ نشان داده است که بسیاری از حوادث نامیمون جهان به دست فرمانروایان و دولتمردانی پدید آمده است که توانایی عبرت آموزی و بهره مندی از تجربة اسلاف خود را نداشته اند.
در كاربرد استعارات در مقام شناخت، لوازم استعاره، خود تبدیل به لوازم اندیشه فلسفی میشوند؛ یعنی آنچه میباید دالان عبور ما باشد، خود به موضوع اندیشه بدل شده و لوازم خود را تحمیل میكند
وقتی ما ارتباطی خیالی از حوزه زبان به حوزه هنر برقرار میكنیم، واقعیتها را دگرگون میكنیم؛ در نتیجه، نوعی اینهمانی درعالم خیال و ذهن صورت میگیرد، تا مخاطب چیزی را چیز دیگر بپندارد
در بهكارگیری استعاره از راه تعامل دوسویه اطلاعات، معنایی ظاهر میشود كه قابل فروكاهش به اجزای اولیه نیست. از همینروست كه نمیتوان از استعاره صرفنظر كرد؛ استعاره محتوا اضافه میكند
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید