صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / مردم شناسی / زعفرانلو /

فهرست مطالب

زعفرانلو


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : شنبه 18 اسفند 1403 تاریخچه مقاله

زَعْفِرانْلو، از ایلات کُرد و از طوایف پیشین بزرگْ‌ایل چَمَشگزک. ایل زعفرانلو که در متون آن را به‌شکل ظفرانلو، زافرانلی، زاخوران، زفرانلو، و زافران نیز آورده‌اند، طوایف و تیره‌هـای متعددی دارد. زعفرانلو از ایلات کرد شیعه‌مذهب‌اند کـه پیش از تشکیل دولت صفوی (ح 905- 1148 ق/ 1500-1735 م) در غرب ایران و مناطقی از ترکیۀ عثمانی پراکنده بودند (توحدی، 1/ 186، 2/ 163 بب‍‌ ؛ مردوخ، 1/ 105؛ زکی، 1/ 286). 

پیشینۀ تاریخی

بنابر اسناد موجود، نخستین گروههای ایلی کرد که از غرب ایران به خراسان کوچانده شدند، از طوایف چمشگزک بودند که تاریخ حضور آنها در خراسان از دورۀ صفوی پیش‌تر نمی‌رود (بدلیسی، ۴۲۵؛ شاکری، جغرافیا ... ، 15، 33، 49؛ بـرای توضیح دربـارۀ نـام چمشگـزک، نک‍ : روشنـی، ۱۳۷- ۱۳۸). کردهایی که اکنون در شمال و غرب خراسان، در شهرستانهای درگز، قوچان، شیروان، بجنورد، اسفراین و مناطق دیگری از این استان پراکنده‌اند، از همین کردهای چمشگزک‌اند. آنها در آغاز در محل چمشگزک، دیاربکر، حوالی دریاچۀ وان، چخور سعد، بتلیس و در ارتفاعات محل سرچشمۀ دو رودخانۀ دجله و فرات به سر می‌برده‌اند (همانجا). کردهای چمشگزک در روزگار شاه عباس اول (سل‍ 996- 1038 ق/ 1588- 1629 م) برای تقویت مناطق مرزی خراسان و جلوگیری از حملۀ ترکمنها و ازبکها، در خراسان اسکان یافتند (مستوفی، محمدحسن، 121-122؛ توحدی، 2/ 152؛ نک‍ : ییت، 165؛ آلمانی، 585)؛ مرکز خان‌نشین یا ایلخانی آنها نیز شهر قوچان بوده است (توحدی، 1/ 9-10). 
مردوخْ کردهای کوچانده‌شده را ۷ عشیره به نامهای زعفرانلو، کیوانلو، شادلو، ادامانلو، عمارلو، پچاوند، و باوه‌نور نوشته، و بر آن است که همۀ آنها به طایفۀ بزرگ حسنانلو تعلق داشته‌اند (۱/ ۱۱۳؛ نیز نک‍ : اسکندربیگ، 1/ 106). برخی با توجه به نوشتۀ اعتمادالسلطنه (نک‍ : مطلع ... ، ۱/ ۱۵۶-۱۵۷) ایلهای زعفرانلو، شادلو و قراچورلـو (میرنیا، ایلها ... کرد ... ، ۵۰)، را همراه با دو ایل کاوانلو و عمارلو (شاکری، اترک‌نامه ... ، ۵۴) از گروههای جداشده از بزرگ ایل چمشگزک می‌دانند.
در آغاز، شماری از طوایف بزرگ‌ایل چمشگزک به خراسان نرفتند و دسته‌ای از آنها دو ـ سه سالی در ورامین اقامت گزیدند (اعتمادالسلطنه، همان، ۱/ ۱۵۷؛ نیز نک‍ : پاپلی، کوچ‌نشینی ... ، ۸۹). شاه عباس اول پس از سلطه بر خطۀ هرات، مرو، مهنه، چهچه، باورد و نسا، و سرکوب ازبکها، طوایف چمشگزک مانده در ورامین را به ناحیۀ آخال منتقل کرد و شاهقلی سلطان، جد بزرگ ایلخانان زعفرانلو را منصب امیرالامرایی داد و در «خط» آخال گمارد (استرابادی، 390؛ نیز نک‍ : شاکری، همان، ۵۶). 
در زمان شاه سلطان حسین (سل‍ 1105-1135 ق/ 1694-1723 م) کردهای خراسان، طایفۀ گرایلی را از آخال بیرون راندند و جانشین آنها شدند که در پی آن، از چناران علیا تا چناران سفلا به دست کردهای زعفرانلو افتاد (اعتمادالسلطنه، همان، 1/ 156-157؛ ییـت، 271؛ نیـز نک‍ : مستوفـی، محمدحسیـن، 410). قراخـان نـوۀ شاهقلی سلطان و پسر مهراب بیگ، که وکیل کردها بود و ایلخانی چمشگزک را داشت، پس از استیلا بر این نواحی، شیروان را یورت خود کرد و همۀ خانوارهای کرد را در یورتهای قوچان، شیروان، بجنورد و مضافات آنها با تعیین قلمرو هریک سکنا داد و زعفرانلوها را از چناران علیا تا چناران سفلا، در حوالی بجنورد ساکن کرد (اعتمادالسلطنه، همان، ۱/ ۱۵۸).
از سدۀ ۱۱ ق/ ۱۷ م، مهاجرت دیگر گروههای کرد به خراسان شتاب گرفت و بیشترین مهاجرت آنها در دورۀ نادر شاه (سل‍ 1148- 1160 ق/ 1736-1747 م) روی داد (ایوانف، 150).
در دورۀ فتـحـعـلـی شــاه (سل‍ 1212-1250 ق/ 1797-1834 م)، ممش خان در این مناطق قدرتمند و مشهور بود و نیروی نظامی درخور توجه و منظمی داشت (فریزر، 44، ضمیمۀ B). در ۱۲۳۶-۱۲۳۷ ق، یعنی حدود یک سده پس از گزارش محمدحسین مستوفی (۱۱۲۸ ق)، کریم خان، نوۀ ممش خان، در چناران با نظر و حمایت شاه، ریاست ایل زعفرانلو را بر عهده داشت و یکی از حامیان سردار عباسقلی خان در کلات بود (فریزر، 551). 

ساختار اجتماعی ـ سیاسی

بزرگْ‌ایل زعفرانلو که بزرگ‌ترین و سازمان‌یافته‌ترین ایلات خراسان از دورۀ صفوی بود، به‌رغم پراکندگی در خراسان یا نواحی مرزی، بافت اجتماعی خود را حفظ کرده بود. زعفرانلوها از آغاز، در ملازمت حکومتهای مرکزی ایران بودند و در برابر تهاجمات ازبکها، نقشی مهم در امنیت اجتماعی و دفاع از ساکنان سرحدات خراسان بر عهده داشتند. شاهان صفوی در مکاتبات خود به بزرگان ایل، آنها را عالی‌جاه خطاب می‌کردند (توحدی، 2/ 153، 315؛ کلوندی، 40-42) و بزرگ آنان را که از امرای بزرگ خراسان بودند، «ایلخان» می‌نامیدند (کرزن، I/ 99). ایلخانی زعفرانلو بر 32 «ایل بیگی» نظارت می‌کرد و هر خان نیز چند تن «بگ» را زیر فرمان داشت که هریک ریاست طایفه‌ای شامل یک یا دو روستا یا چند «بینه» را بر عهده داشت (توحدی، 2/ 153؛ نیز نک‍ : آلمانی، 587). جمعیت کوچک‌ترین ایل حدود 000‘1 خانوار، و هر طایفه حدود 500 خانوار بوده است. هر طایفه از چند «توپه‌ر»، و هر توپه‌ر از چند خانواده تشکیل می‌شده، که ریش‌سفیدی آن را اداره می‌کرده است. ادارۀ توپه‌رهایی که تشکیل روستا می‌دادند با کدخدا یا بگ بود (توحدی، 2/ 154).
برپایۀ اسناد موجود، محمدحسین خان، پسر سام بیک و نوۀ قراخان، نخستین ایلخان کرد بود که لقب ایلخانی گرفت (اعتمادالسلطنه، همانجا، نیز نک‍ : مرآة ... ، 2/ 1346). در حدود سال ۱۳۰۸ ق/ ۱۸۹۱ م، امیرحسین خان، برادر جوان‌تر سام خان، ایلخان طایفۀ زعفرانلو نیز لقب امیرالامرا و شجاع‌الدوله را داشت که لقب دوم را فتحعلی شاه به او اعطا کرد. او در زمان تألیف مطلع الشمس در ۱۳۰۱ ق، حکمران شیروان و قوچان بود (نک‍ : همو، مطلع، همانجا؛ کرزن، I/ 100-101). آخرین ایلخان قوچان، امیرحسن خان شجاع‌الدولۀ (سوم) زعفرانلو بود که در حدود سال ۱۳۰۲ ش/ ۱۹۲۳ م (۳۳ سال پس از گزارش کرزن) به حکومت منصوب شد و دو سال بعد، حکومت او پایان یافت و ادارۀ قوچان به دوایر دولتی سپرده شد (پاپلی، «مختصری ... »، ۵؛ نیز نک‍ : آلمانی، 586).

گویش

زبان کردهای خراسان به گویش کردی شمالی، از خانوادۀ زبان اصلی کردی تعلق دارد و گویشی وابسته به زبان مُکری است که درعین‌حال، اختلافهایی با زبان اصلی دارد. زبان کردی خراسانی به‌سبب قطع رابطه با زبان کردی رایج در کردستان از سویی، و مـراوده و بـده‌بستان بـا زبان فارسی خـراسان، از قواعد واج‌شناسی فارسی خراسانی تأثیر پذیرفته است و پاره‌ای از ویژگیهای زبان کردی را از دست داده، و ویژگیهای تازه‌ای پذیرفته است؛ ازاین‌رو، واژگان این زبان در محلهای مختلف باهم تفاوت دارد. واژگان زبان کردهای جنوب خراسان آکنده از واژه‌های فارسی، و واژگان زبان کردهای شمال پر از واژه‌های ترکی است. بسیاری از خانواده‌های کرد کرمانج، به‌ویژه آنهایی که در شمال خراسان به سر می‌برند، دوزبانه و چندزبانه‌اند و بسیاریْ ترکی را بهتر از کردی صحبت می‌کنند (ایوانف، 150-152؛ ترقی، ۷۱-۷۲؛ شاکری، جغرافیا، 19). 
همزیستی و هم‌جواری چند نسل از طوایف کرد و ترکان گرایلی، شاملو، استاجلو و قاجار و تیره‌هایی از ترکان مغول در شمال، غرب و جنوب خراسان با یکدیگر و روابط اجتماعی و فرهنگی و وصلتهای برون‌گروهی میان آنان در تغییر فرهنگ و زبان کردها، و به‌کاربردن واژه‌های غیر کردی، به‌ویژه ترکی در شمار بزرگی از طایفه‌ها و زیرطایفه‌های کرد اثرگذار بوده است. روشنی زعفرانلو نیز همچون ایوانف، جداکردن تیره‌ها و دسته‌های کرد را از یکدیگر و از طوایف ترک ساکن در خراسان دشوار می‌داند و می‌نویسد که هم‌جواری ایلات کرد خراسان با طایفه‌های ترکمن قراقویونلو و آق‌قویونلو از همان زمان که هنوز در غرب ایران به سر می‌بردند، روی فرهنگهای یکدیگر، به‌ویژه بر زبان مردم کرد اثر گذاشته، و این اثرگذاری آن‌چنان بوده است که یکی از محققان ترک، کردان منطقۀ چمشگزک ترکیه را شاخه‌ای از قراقویونلوها می‌شناساند. در این زمان، مردم طوایف کرد به همان آسانی‌ای که زبان مادری خود را صحبت می‌کنند، به زبان ترکی هم سخن می‌گویند (ص ۱۴۸- ۱۴۹؛ نیز نک‍ : ایوانف، 150).

جمعیت

در کتابچۀ «آمار مالی و نظامی ایران در 1128»، جمعیت زعفرانلوها نزدیک به ۰۰۰‘۱۸۰ خانوار تخمین زده شده است (مستوفی، محمدحسین، ۴۱۰). برخیْ پهلوانلوها را نیز از ایل زعفرانلو دانسته‌اند که در آبادی جِلیان (کلیان) علیا از اعمال شیروان زندگی می‌کردند و حدود ۵۰ خانوار بودند (اعتمادالسلطنه، مطلع، ۱/ ۱۴۰-۱۴۱). حدود ۰۰۰‘۱ خانوار کرد از طایفۀ ملانلو نیز در کوهستان شاه‌جهان سکنا داشتند که به کرد قوچان (همان زعفرانلو) وابسته بودند (همان، ۱/ ۱۴۶). دوانلوها در قلعۀ مجیریک (واقع در شمال غربی قوچان) زندگی، و از مجیریک تا نواحی جاجرم (از بخشهای بجنورد) ییلاق و قشلاق می‌کردند؛ جمعیتشان در حدود دو لک [و] ۰۰۰‘۲۰ خانوار بود و سردارشان اسکندر خان نام داشت (مستوفی، محمدحسین، ۴۱۱). مگرگور در 1291 ق/ 1875 م، جمعیت زعفرانلوی چناران را 000‘9 می‌نویسد (ص 85) و چرچیل در حدود 1315 ق/ 1898 م، شمار طایفۀ کرد زعفرانلو را نزدیک به 000‘40 خانوار تخمین زده است، که 600 خانوارشان در بخش چناران زندگی می‌کرده‌اند (II/ 143). 

پراکندگی، کوچ و اسکان

امروزه، کردان خراسان را برخی از لحاظ حفظ هویت قومی به یک‌جانشینان روستایی و شهری و کوچندگان صحراگرد تقسیم می‌کنند. هر چند تمیز هویت قومی تیره‌ها و طایفه‌های کرد یک‌جانشین از یکدیگر بسیار دشوار است، تمیز و تشخیص تیره‌ها و طایفه‌های کرد کوچنده، برخلاف یک‌جانشینان، چندان دشوار نمی‌نماید (روشنی، ۱۵۰-۱۵۱). توحدی اطلاعات ارزشمندی را از درهم‌تنیدگی ایلات خراسان ازجمله زعفرانلوهـا ذکر می‌کند (نک‍ : 2/ 154-155، جم‍‌ ) و از گزارشهـای سیاحان سدۀ 19 م به بعد می‌توان به زوایایی دیگر از راه و روش زندگی آنها پی برد. بیلیو در 1872 م، در سفرش به خراسان تنها از زعفرانلوهای ساکن در روستایی با نام زعفرانی یاد می‌کند (ص 379-380) و چند سال پس از او، ناصرالدین شاه (سل‍ 1264- 1313 ق/ 1848-1895 م) در سفر به خراسان در ۱۳۰۰ ق/ ۱۸۸۳ م، از دو ایل قوچه‌کانلو و زعفرانلو از ایلات چادرنشین در صحرای قوچان نام می‌برد. او طوایف چادرنشین کی‌کانلو در شیروان و قوچه‌کانلو را دو طایفۀ بسیار معتبر از ایل زعفرانلو معرفی می‌کند (ص ۱۵۰). نام هر دو طایفه با تغییر جزئی (به‌صورت قاچ‌کانلو و کاوانلو) در فهرست طوایف کرد کوچندۀ شمال خراسان آمده است (پاپلی، «مختصری»، ۷). ییت (۱۳۱۱ ق/ ۱۸۹۳ م) نیز به چادرنشینهای کرد زعفرانلو اشاره می‌کند که برای چرای دامهای خود از قوچان به دشت جنوب غربی درۀ اسفراین آمده، و با کردهای کوچندۀ شادلوی بجنورد ساکن در دهکده‌ها درآمیخته بودند (ص 382).
اعتمادالسلطنه در مطلع الشمس به طوایف دیگری از کردان ساکن در شیروان، به نامهای زعفرانلو، شادلو و کاوانلو اشاره می‌کند که با شماری از مردم اقوام دیگر مانند خورده‌اویماق هم‌آبادی بودند (۱/ ۱۴۵).
براساس پژوهش میدانی هوشنگ پورکریم، باچوانلوها در ۱۳۴۸ ش، هویت قومی و سازمان ایلی خود را هنوز حفظ کرده بودند و کوچ می‌کردند. آنها از حوالی مراوه‌تپه، ناحیۀ گرمسیری در شمال شرقی گنبدکاووس، به ارتفاعات حوالی قوچان، ناحیۀ سردسیری آمده بودند. باچوانلوها با گروههای دیگر کرد این ناحیه به «کرد قوچان» شهرت داشتند. در همین پژوهش، از چند تیرۀ سرشناس طایفۀ زعفرانلو ازجمله توپکانلو، قهرمانلو، کُمکلانلو، هَوَدانلو و سیف‌کانلو هم نام برده شده است (ص ۲۳، ۲۶، نیز برای اطلاعات بیشتر، نک‍ : سراسر مقاله).
بنابر تحقیق میدانی پاپلی یزدی در ایلات کوچنده در شمال خراسان، گروههای کوچندۀ این ناحیه تا ۱۳۵۷ ش، به‌جز یک طایفۀ بلوچ ۱۷خانواری، ۱۷ طایفۀ کرد بودند (نک‍ : «مختصری»، ۷- ۸) که دو طایفه از آنها در بیرون از محدودۀ شمال خراسان در ناحیۀ اسفراین و سبزوار به سر می‌بردند (همان، 4، کوچ‌نشینی، ۸۳-۸۴). هریک از طوایف کرد که خود را ایل می‌خواندند، شاخه‌ای از ایل بزرگ چمشگزک، یا زعفرانلو یا شادلو بودند و به چند «نیمه‌طایفه» و «ربع‌طایفه» تقسیم می‌شدند (نک‍ : ه‍ د، 22/ 200).
در گزارش توحدی مبنی‌بر وضعیت چند سال اخیر زعفرانلوها، آنها در شهرستانهای اسفراین، نیشابور، شیروان، قوچان، درگز، کلات، چناران و مشهد اسکان دارند (1/ 163). برخی از آنها مانند شادیلو، کیوانلو، قراچورلو و جز آنها یک‌جانشین شده‌اند (همو، 2/ 227)؛ برخی دیگر نیمه‌کوچنده‌اند؛ مانند سیوکانلو، بیچرانلو، قرمانلو و جز آنها (همانجا)، و بعضی نیز مانند ورانلو، رودکانلو، هیزوکانلو و جز اینها در زمان تألیف کتاب در دهۀ 1360 ش، کوچ‌رو بوده‌اند (همو، 2/ 228). درخور ذکر است که برخی تیره‌های باچوانلو، توپکانلو، جلالی (ه‍ م‌م) کوچ‌رو هستند. 

معیشت

زعفرانلوهایی که اسکان یافته‌اند، به کشاورزی و دامداری مشغول‌اند و میرنیا از سکونت این طایفه در جاجرم بجنورد که به کشاورزی اشتغال دارند، یاد می‌کند ( ایلها ... خراسان، ۱۱۸)؛ زنانشان نیز با بافتن قالی، جاجیم، گلیم و جز آنها به اقتصاد خانواده کمک می‌کنند (همان، ۶۵؛ میرزا زمانی، ۳۶۴؛ افشار، ۲/ ۹۹۱؛ میرنیا، ایلها ... کرد، 83؛ شاکری، جغرافیا، 111). ایلات کوچنده نیز به نگهداری و تعلیف گله‌های گاو، گوسفند، شتر و اسب در سراسر خراسان مشغول بوده‌اند (توحدی، 2/ 228- 229، 230- 238). 

مآخذ

آلمانی، هانری رنه د.، از خراسان تا بختیاری (سفرنامه)، ترجمۀ علی‌محمد فره‌وشی، تهران، 1335 ش؛ استرابادی، محمدمهدی، جهانگشای نادری، به کوشش عبداللٰه انوار، تهران، ۱۳۴۱ ش؛ اسکندربیک منشی، عالم‌آرای عباسی، چ سنگی، تهران، 1314 ق؛ اعتمادالسلطنه، محمدحسن، مرآة البلدان، به کوشش عبدالحسین نوایی و هاشم محدث، تهران، 1367 ش؛ همو، مطلع الشمس، تهران، ۱۳۵۵ ش؛ افشار سیستانی، ایرج، مقدمه‌ای بر شناخت ایلها، چادرنشینان و طوایف عشایری ایران، تهران، ۱۳۶۶ ش؛ بدلیسی، شرف خان، شرف‌نامه، به کوشش محمد عباسی، تهران، ۱۳۴۳ ش؛ پاپلی یزدی، محمدحسین، کوچ‌نشینی در شمال خراسان، ترجمۀ اصغر کریمی، تهران، ۱۳۷۱ ش؛ همو، «مختصری دربارۀ کوچ‌نشینان کرد شمال خراسان»، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی، مشهد، ۱۳۶۲ ش، س ۱۶، شم‍ ۶۳-۶۴، ۱۳۶۳ ش، س ۱۷، شم‍ ۶۵؛ پورکریـم، هوشنـگ، «کـردان بـاچوانلویـی قوچـان»، هنر و مـردم، تهـران، ۱۳۴۸ ش، شم‍ ۸۸؛ ترقی اوغاز، حسنعلی، «پیشینـۀ پژوهشهای زبان‌شناختی دربارۀ گویش کرمانجی خراسان»، خراسان‌پژوهی، مشهد، ۱۳۷۹ ش، س ۳، شم‍ ۳؛ توحدی، کلیم‌اللٰه، حرکت تاریخی کرد به خراسان در دفاع از استقلال ایران، مشهد، 1364 ش؛ چرچیل، ج. پ.، فرهنگ رجال قاجار، ترجمۀ غلامحسین میرزاصالح، تهران، 1369 ش؛ روشنی زعفرانلو، قدرت‌اللٰه، «طوایف کرد خراسان»، اشراقی‌نامه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، قزوین، ۱۳۸۱ ش؛ زکی، محمدامین، زبدۀ تاریخ کرد و کردستان، ترجمۀ یداللٰه روشن‌اردلان، تهران، 1381 ش؛ شاکری، رمضانعلی، اترک‌نامه، تاریخ جامع قوچان، تهران، ۱۳۶۵ ش؛ همو، جغرافیای تاریخی قوچان، مشهد، 1346 ش؛ کلوندی، مهناز و دیگران، «بررسی تطبیقی الگوی نظم‌پذیری اجتماعی ایلات چگنی و زعفرانلو در مهاجرت از غرب ایران به خراسان در عصر صفـوی»، پژوهشنـامۀ خراسان بزرگ، مشهد، 1398 ش، شم‍ 37؛ مـردوخ کردستانی، محمد، تاریخ، تهران، چاپخانۀ ارتش؛ مستوفی، محمدحسن، زبدة التواریخ، به کوشش بهروز گودرزی، تهران، 1375 ش؛ مستوفی، محمدحسین، «آمار مالی و نظامی ایران در ۱۱۲۸ ق»، به کوشش محمدتقی دانش‌پژوه، فرهنگ ایران‌زمین، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۳ ش، ج ۲۰؛ میرزازمانی، سالنامۀ کشور ایران، تهران، 1333 ش، س 9؛ میرنیا، علی، ایلها و طایفه‌های عشایری خراسان، تهران، ۱۳۶۹ ش؛ همو، ایلها و طایفه‌های عشایری کرد ایران، تهران، ۱۳۶۸ ش؛ ناصرالدین شاه، سفرنامۀ خراسان، تهران، ۱۳۶۱ ش؛ نیز:

Bellew, H. W., From the Indus to the Tigris, London, 1874-1939; Curzon, G. N., Persia and the Persia Question, London, 1892; Fraser, J. B., Narrative of a Journey Into Khorasān, Oxford, 1984; Ivanow, W., «Notes on the Ethnology of Khurasan», The Geographical Journal, 1926, vol. LXVII, no. 2; Mac Gregor, Ch. M., Narrative of a Journey Through the Province of Khorassan, London, 1879; Yate, C. E., Khurasan and Sistan, London, 1977.
علی بلوکباشی

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: