زرکشی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
پنج شنبه 20 دی 1403
https://cgie.org.ir/fa/article/274318/زرکشی
سه شنبه 25 دی 1403
چاپ نشده
26
زَرْکِشی، بدرالدين ابوعبداللٰه محمد (745-794 ق/ 1344-1392 م)، فقيه، اصولی، نحوی و اديب شافعی مصری، و صاحب کتاب البرهان فی علوم القرآن، نخستين اثر تأليفشده در اين زمينه. نَسَب زرکشی در منابع به دو صورت محمد بن عبداللٰه بن بهادر و محمد بن بهادر بن عبداللٰه آمده است. معاصران وی همچون ابنحجر (نک : الدرر ... ، 5/ 133، انباء ... ، 1/ 446)، و ابنقاضی شهبه (3/ 167) نسب او را محمد بن بهادر بن عبداللٰه آوردهاند، اما در ديگر منابع شرححال او، اين هماهنگی ديده نمیشود (ابنعماد، 6/ 335). به نظر میرسد همين مواجهۀ متفاوت سبب شده تا ابنتغریبردی به اينکه نام پدر او بهادر است، تصريح کنـد (نک : الدليل ... ، 2/ 609). چنين اختلافی تا عصر حاضر نيز ادامه يافته، و حتى محققان و مصححان آثار زرکشی نيز يکی از اين دو نسب را اختيار کرده، و در عنوان کتابِ منتشرشده آوردهاند. در اين ميان، از معدود آثار زرکشی، کـه مؤلف در مقدمۀ اثر نام و نسب خود را آورده، عقود الجمان است. در اين اثر، زرکشی خود را «محمد بن عبداللٰه بن بهادر» معرفی نموده است (نک : عزالدين، 24؛ چرّاخ، 75). در برخی از منابع، انتساب وی به صنعت زرکشی (بافندگی) را با پیشينۀ شغلی خانوادۀ وی و شغل ابتدایی خودِ بدرالدين زرکشی مربوط دانستهاند (ابنتغریبردی، همانجا).زرکشی آموختن علوم دينی را از کودکی با برخی سماعها آغاز کرد (نک : داوودی، 2/ 162). در ميان استادان او، برخی از مشـايخ متوفا در دهۀ 60 ق، همچون ابومحمد جمالالدين ابنهشام (د 761 ق/ 1360 م)، عالم لغت و ادب عرب، علاءالدين مُغلطای (د 762 ق)، محدث حنفی، و صفدی (د 764 ق)، مورخ و اديب ديده میشوند که زرکشی به درسآموزی نزد برخی از ايشان در کتاب عقود الجمان اشاره کرده است (نک : ابنحجر، همانجا؛ عزالدين، 27، 28- 29). همچنين از عالمان ديار خود، مصر، همچون شمسالدين ابنريان در ادب عرب بهره برد و از جمالالدين اسنوی، اصول فقه و از سراجالدين بُلقينی، حديث آموخت و مدتی ملازم وی شد. آن زمان که بلقينی قضای شام يافته بود، زرکشی در محضر او بود و همزمان در گردآوری حواشی بلقينی بر کتاب الروضة الطالبين نووی به وی ياری میرساند (ابنحجر، الدرر، 5/ 134؛ چراخ، همانجا؛ عانی، 1/ 8). در همين دوره در همراهی استادش، بلقينی، امکان حضور در برخی از مجالس بزرگان را نيز يافت (نک : ابنفهد، 213). او سفرهايی به مناطق مختلف شام داشت و از مشايخ آن سرزمينها، همچون اذرعی و ابنکثير دانش اندوخت؛ آموزههای اصولی او نزد اذرعی نقش مؤثری در تأليف البحر المحيط نهاد (ابنحجر، انباء، 1/ 446-447، الدرر، همانجا؛ ابنقاضی شهبه، 3/ 167- 168؛ داوودی، همانجا). زرکشی در عقود الجمان ضمن اينکه نام برخی از استادان خود را آورده، گاه دربارۀ ايشان اطلاعاتی در اختيار نهاده است که در منابع ديگر يافت نمیشود (نک : چراخ، 77).تبحر او در فقه شافعی، در کنار تأليف برخی آثارش در دورۀ جوانی، موجب شهرت او گشت و حتى زمانی عهدهدار ولايت مشيخۀ کريمالدين در قرافۀ صغرى (خانقاه کريميه) شد (ابنحجر، انباء، 1/ 447؛ داوودی، همانجا)؛ اگرچه انزوا و پرداختن به مطالعه را برگزيد و مدتها در خانۀ ابنحجر عسقلانی زيست و بيشترين ارتباطش با جامعه، حضور در بازارهای کتاب و مطالعۀ آنها بود. براساس همين، در منابع تصريح شده که وی اشتغالی غير از مطالعه نداشته است و مخارج زندگیاش را نزديکانش میپرداختند (ابنحجر، همانجا؛ ابنقاضی شهبه، 3/ 168؛ سخاوی، 4/ 306). ممارست او در مطالعه و کسب دانش، وی را به عالمی جوان بدل کرد که در گروهی از دانشها، ازجمله علوم قرآنی، فقه و اصول، حديث و نحو و ادب عرب ممتاز گشت.در زنجيرۀ انتقال دانش، بسياری کسان از زرکشی دانش اندوختند که نام ايشان، نه در منابع شرححال وی، بلکه غالباً در منابع ديگر قابل پیجويی است. بهجز فرزندش، محمد، که نزد پدر دانش اندوخـت (نک : چـراخ، 93)، برخی از ديگر شـاگردان او اينهـايند: ابوعبدالله محمد بَرماوی، عالم اهل عسقلان؛ کمالالدين محمد بن حسن شُمُنی، عالم مالکی؛ نجمالدين عمر ابنحجی، عالم دمشقی؛ علی بن محمد ابوالحسن محلی؛ علی بن عثمان حواری، عالم اهل خليل؛ محمد بن احمد ابوعبداللٰه عجلونی؛ ابوعبداللٰه ابنزين طنتدايی؛ سراجالدين وَروَری؛ و ابوالفتح محمد بن احمد طوخی (نک : سخاوی، 2/ 296، 5/ 261، 6/ 24، 78، 7/ 87، 112، 246؛ چراخ، 76). از ميان ايشان، برماوی ساليانی در ملازمت زرکشی بود و برخی تصانيف او را تحرير کرد (سخاوی، 7/ 281). آخرين اطلاعات از دورۀ آموزش و تدريس او به 791 ق/ 1389 م مربوط است که ابوالفتح طوخی کتاب عمدة را بر وی عرضه داشته است (همو، 7/ 88).در شناخت حيات فرهنگی زرکشی، اگرچه منابع، ازجمله منابع شرححال، بهجز بيان کليات، چندان کمکرسان نيستند؛ آثار خود او بهترين منابع برای شناخت شخصيت علمی وی محسوب میشوند. بدرالدين زرکشی مصنفی پرکار بود و شمار آثارش حتى سبب شده است تا برخی او را با لقب «مصنف» ياد کنند (نک : ابنتغریبردی، النجوم، 12/ 134). عبدالقادر عانی، ضمن گردآوری نام 46 اثر از زرکشی، به تفکيک علوم مختلف، آنها را دستهبندی، و در فهرستی معرفی کرده است (نک : 1/ 10- 18). در نگاهی کلی، زرکشی در خلال آثارش عالمی متتبع و درعينحال محقق بود. در بُعد تتبع، آثار وی سرشار از نقليات مختلف از عالمان و آثار مذاهب و دانشهای گوناگون است. زرکشی در 49سالگی از دنيا رفت؛ بهرغم عمر کوتاه، حتى بدون درنظرگرفتن اينکه وی برخی از آثارش را در دهۀ سوم زندگی تأليف نموده (عانی، 1/ 21)، استفاده از اين طيف گستردۀ منابع نهتنها مصداقی از توانمندی او در علوم، که بيانگر سختکوشی او در مطالعه و يادداشتبرداریهايش در زمان دانشاندوزی اسـت (نک : زرکشی، البرهان ... ، البحر ... ، المنثور ... ، سراسر آثار). هرچند وجه غالب در آثار وی تتبع و گردآوری آراء و نظرات عالمان پيشين و معاصر او ست، اما آراء و نظرات خاص وی در سراسر آثارش گسترده است؛ آراء و نظراتی که از نظر بسامد، به مقتضی موضوع، گستردگی و چالشیبودن مباحث، و حتى متأثر از ميزان حجم اثرْ متفاوت است. زرکشی بهعنوان عالمی متتبع، در مقدمۀ البحر المحيط آثار اصولی مذاهب مختلف را که در کتابش استفاده کرده، نام برده (1/ 7- 9)، و در متن کتاب نقليات از ايشان را بيان کرده است؛ اين در حالی است که بهعنوان عالمی محقق، به اقتضای مباحث، آراء و نظرات خويش را نيز در سراسر متن کتاب آورده، و غالباً ضمن جمعبندی مبحث، به بيان نظر خويش پرداخته است (برای نمونه، نک : 1/ 45، 48، 147، 163، 408، جم ). همين سبک و سياق در ديگر آثار او نيز ديده میشود؛ در اين ميان، گاه نيز برای بيان نظر خويش با طرح سؤال، شروع به پاسخگويی میکند (زرکشی، المنثور، 1/ 130، 307، جم ، زهر ... ، 112، 125، 133، جم ، معنی ... ، 84، 93-94، 130، 137، جم ، اعلام ... ، 238، 258- 259).در شمار مهمترين شاخصههای شخصيت علمی زرکشی بايد به تلاش او برای طبقهبندی، ترتيب و دستهبندی علوم تصريح کرد. تأليف کتاب المنثور فی القواعد نمونهای از اين دست است. مؤلف در تدوين اين اثر شيوهای بديع را به کار برده است؛ وی قواعد فقه و موضوعات مربوط را به شکل دانشنامهای و با ترتيب حروف تهجی تدوين نموده است. زرکشی در المنثور، پس از ديباچه و بيان توضيحاتی در کليات (ص 65-72)، کتاب را با حرف «الف» و قواعد متعلق به آن آغاز میکند. رعايت ترتيب حروف الفبا در حرف اول و ديگر حروفِ يک واژه، در سراسر کتاب مورد توجه قرار گرفته است؛ ازاینرو، مبتنیبر ترتيب، «الاباحة» نخستين مبحث اين دایرةالمعارف قواعد فقه است. مؤلف ضمن رعايت اختصار و ايجاز، در بيان هر قاعده يا موضوع، به توصیف فروع و وجوه مختلف آن همت گماشته است و مخاطب عملاً با رجوع به هر عنوان، به ريز خلافيات و آراء عالمان مختلف در آن مبحث آگاه میشود (نک : سراسر اثر). دور نيست اگر گفته شود نمونۀ پراشتهار از اين دست عملکرد وی در دستهبندی، ترتيبدهی و انتظام موضوعی، تدوين کتاب البرهان فی علوم القرآن، بهمثابۀ دایرةالمعارفی در علوم قرآن است؛ اگرچه پيش از وی برخی کسان به جوانبی از اين موضوع همت گماشته بودهاند، زرکشی با تأليف البرهان مجموعهای را برای نخستين بار تدوين نمود که پاسخگوی بيشترين بخش از نياز مخاطب در اين زمينه بوده است. تفکيک مباحث از يکديگر، و درعينحال زنجيرهسازی موضوعی در هر «نوع» از «انواع» مباحث از مشخصههای اين اثر است (نک : دنبالۀ مقاله).ديدن نقاط ضعف و کمبودهای دانشی در علومی که در آنها تبحر داشت، از ديگر شاخصههای زرکشی به شمار میرود. آنگونه که بدرالدين زرکشی در مقدمۀ کتاب البرهان، پس از يادکرد مباحث قرآن و دانشهای مرتبط با علوم قرآن و ويژگيها و جايگاه آنها بيان کرده، بیتوجهی پيشينيان به اين دانش به چشمش آمده، کمبود آن را احساس نموده، و در پی رفع آن برآمده است. دور نيست اگر گفته شود درک اين کمبود، خود از اهميت بسزايی برخوردار است. همينگونه از مواجهه را میتوان در «نوع» 46 از مجموعۀ البرهان نيز مشاهده نمود. مؤلف در اين بخش که تحت عنوان «فی اساليب القرآن و فنونه البليغة» آورده، ضمن يادکرد ارزش و اهميت آن، پيشينيان را بهدليل غفلت از آن نکوهيده، و بر آن است که مقصود اصلی وی از تأليف البرهان تدوين همين بخش و گستردن موضوعات و مباحث آن بوده است (2/ 382).از ديگر شاخصههای علمی زرکشی، تأليف تکنگاشتهایی در موضوعاتی خاص است که در تاريخ تدوين اسلامی کمتر نمونه دارد. تأليفات روايی يا درايی در مباحث علوم گوناگون همچون حديث، فقه، تفسير، تاريخ و جز آنها، شيوهای متعارف در ميان عالمان محسوب میشود؛ اما تأليف مجموعهای از تکنگاشتها در قالب آثاری منفک از هم و با رويکردی ويژه، شاخصۀ آثار زرکشی است. در مواجهه با نام کتابهای زرکشی، آثاری مانند زهر العريش فی تحريم الحشيش، معنی لا الٰه الا اللٰه، اعلام الساجد باحکام المساجد (برای اطلاعات چاپ، نک : مآخذ) و رسالة فی الطاعون و جواز الفرار منه (حاجیخليفه، 1/ 876) جلب توجه میکند. در اين دست آثار، مؤلف سخن را با مباحث مربوط آغاز میکند، اما رويکرد فقهی او در ادامۀ متن روی مینمايد. در اين متون اگرچه مسائل جانبی مورد بررسی مؤلف قرار گرفته، به نظر میرسد دليل اصلی وی از تأليف، تمرکز او بر احکام فقهی اين دست موضوعات بوده است. اعلام الساجد بهعنوان نخستين اثر مستقل در احکام مساجد، تکنگاشتی است که مؤلف در آن ضمن بيان تفاوت مراتب مساجد، بهويژه در سنجش با مسجدالحرام، مسجدالنبی و مسجدالاقصى، به بيان احکام متعلق به آنها اهتمام نموده است (ص 213 بب ؛ شعبان، 4-5). منحصربهفردبودن اين اثر نقش مهمی در رواج و استفاده از آن داشته است و بسياری از عالمان در آثار خود از آن بهره بردهاند (نک : سيوطی، کفاية ... ، 1/ 321؛ حطاب، 1/ 199، 237، 382، 2/ 436). همچنين در سخن از زهر العريش گفتنی است که بهرغم پيشينۀ کاربرد حشيش در برخی سرزمينهای اسلامی در سدۀ 7 ق/ 13 م، بهآهستگی استفاده ازآن رو به فزونی نهاد و به نظر میرسد همين فزونی استفاده از حشيش سبب شده تا زرکشی بهعنوان موضوعی اجتماعی به آن توجه کند و به تأليف اثری در مباحث مختلف حشيش مخصوصاً جنبههای فقهی آن بپردازد (نک : فرج، 45، 48-57).شهرت زرکشی اگرچه به دانشهای فقه و اصول و علوم قرآن است، توانمندی و گرايش شديد وی به نحو و لغت و ادب عرب در بيشتر آثار وی مشاهده میشود. جدا از آثاری که در اين زمينه تأليف نموده، همچون شرح البردة بوصيری (صالحی، 2/ 204) و ربيع الغزلان (ابنقاضی شهبه، 3/ 168)، دیگر آثار او نيز گواهی بر گرايش ادبی و بلاغی او ست. در منابع به سرايش شعر او اشاره شده؛ هرچند اين اشعار، چندان مورد عنايت قرار نگرفته است (ابنحجر، انباء، 1/ 447). اما بهجز شعر، متون برجایماندۀ زرکشی نشان از کاربرد لطايف و ظرافت ادبی در نثر او دارند؛ غالباً بخشهای آغازين آثار وی که دربردارندۀ مقدمه و متن نوشتار آزاد مؤلف است، سرشار از کاربردهای ادبی و سجع لطيف است (برای نمونه، نک : البحر، 1/ 5-6، البرهـان، 1/ 3-5، الاجـابة، 27- 29، المنثور، 1/ 65-67). همچنين التفات تام به بلاغت در ديگر کتابهای وی همچون البرهان و معنی لا الٰه الا اللٰه مؤيدی بر اين سخن است. نظرات وی در اين مباحث توسط عالمان پس از او مورد توجه قرار گرفته است، و بسياری کسان در آثار خويش از اين آراء بهره برده، و به آنها ارجاع دادهاند. بهجز استفادۀ عالمان از آثار ادبی خود زرکشی (ابنفهد، 213)، گاه با واسطۀ کسانی چون سيوطی (تاج ... ، 1/ 6، 53، جم ؛ عجلونی، 1/ 355)، و زمانی با استفاده از استدلالهای ادبی و لغوی وی (انصاری، 2/ 48؛ ابنعابدين، 4/ 330؛ مبارکفوری، 7/ 109) در آثار خود از دانش وی بهره بردهاند. دانستنی است که عادل فتحی رياض، پژوهشگر معاصر، در اثری تحت عنوان الجهود النحوية لبدرالدين الزرکشی به جمعآوری و بررسی آراء وی پرداخته است. اين اثر در دار البصائر قاهره در 2006 م منتشر شده است.
زرکشی عالم و مؤلفی پرکار بود و در طول عمر کوتاه خود آثار بسياری تأليف نمود. برخی از اينها بيشتر مورد توجه قرار گرفته، و بهويژه در عصر حاضر طی بررسیهای تحقيقی، منتشر شدهاند. در اين ميان، زرکشی با التفات به 3 موضوع علوم قرآن، اصول و قواعد فقه، بهترتيب کتابهای البرهان فی علوم القرآن، البحر المحيط فی اصول الفقه، و المنثور فی القواعد را بهصورت تفصيلی تأليف نموده است.البرهان فی علوم القرآن اثری بسيار ارزشمند، و نخستين متن جامع و فراگير در رشتههای گوناگون علوم قرآن است. میدانيم پيش از البرهان زرکشی، برخی آثار در علوم قرآن تأليف شده بود، همچون: الناسخ و المنسوخ ابوبکر ابنعربی (د 542 ق/ 1147 م)، فنون الافنان ابنجوزی (د 597 ق) و جمال القراء و کمال الاقراء از علی بن محمد سخاوی (د 643 ق/ 1245 م)، و آنها که خود او معرفی کرده است؛ اما همۀ دانشهای مربوط، تا زمان تأليف البرهان، يکجا گرد نيامده بود. البرهان مشتملبر يک مقدمه و دو فصل بحثهای تفسيری و مباحث علوم قرآنی، و سپس ابوابی در 47 «نوع» است. زرکشی در هرکدام از اين «انواع» نخست به معرفی متون تأليفشدۀ پيشين در آن مبحث میپردازد؛ اين سبک عملکرد وی بهشدت قابل مقايسه با «بيان پيشينۀ تحقيق» در مباحث «روش تحقيق» امروزين است. سپس با ارائۀ تعريفی از موضوع، آراء و نظرات عالمان دربارۀ آن را مطرح میکند. مؤلف در بسياری از مباحث چالشی، با ايجاد مناظرهای غيابی ميان آراء عالمان، با استدلالهای ادبی، لغوی، تفسيری، فقهی و جز اينها، مسير سخن را به سمت نتيجۀ مقبول هدايت میکند. بحثهای تکميلی برای ايجاد ارتباط مخاطب با مباحث و درک دقيقتر آن در جایجای اثر گنجانده شده است. وی اين بخشهای تکميلی را تحت عنوان «فصل» مشخص نمـوده است (1/ 177، 185، 186، 191، جم ). زرکشـی در انتخاب قول ارجح هنگام سخن از خلافيات شيوههايی را برگزيده که از جملۀ آنها میتوان به برتری اقوال صحابه و آراء شافعيان اشاره کرد (برای توضيح، نک : ايزدی، 81-82). مبتنیبر بيان تأکيدی مؤلف، نوعِ چهلوششم با موضوع اسلوبهای بلاغی در قرآن، مهمترين بخش البرهان است. وی با نکوهش بیتوجهی عالمان پيشين به اين موضوع، بر آن است که بيشتر عالمان در مبحث بلاغت، تنها «معنا» را مورد عنايت تام دارند و از «لفظ» غفلت ورزيدهاند (2/ 382-383)؛ زرکشی با ذکر اهميت بخش اخير در کنار معنا، در اين «نوع» که مفصلترين بخش کتاب نيز هست، با استفاده از آموزههای خويش در دانش لغت و نحو، اثری بليغ را تدوين نموده است (2/ 384 بب ). کتاب البرهان مورد استقبال عالمان پس از زرکشی قرار گرفت و بهويژه سيوطی در تأليف الاتقان از آن بسيار بهره برد. درواقع، سيوطی با ناآگاهی نسبت به وجود اثری تحت عنوان البرهان با موضوع علوم مختلف قرآن، نخست التحبير فی علوم التفسير را نگاشت و آنگاه که با البرهان آشنا شد، به تدوين و تأليف الاتقان اهتمام ورزيد و کتاب زرکشی را بهعنوان اصلیترين منبع خود يافت و در متن خود از آراء و نظرات او سود جست (نک : الاتقان، 1/ 24، 130، 217، جم ؛ برای برخی بررسیها و مقايسهها ميان البرهان و الاتقان، نک : ايزدی، ريپين، سراسر آثار). سيوطی در تنوير نيز از اين اثر بهره برده است (ص 603؛ برای استفادۀ ديگر عالمان، نک : آلوسی، 14/ 15، 19/ 77، جم ؛ شربينی، مغنی ... ، 2/ 389، 6/ 370، جم ).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید