صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه زبانها و گویشهای ایرانی / بهدینی /

فهرست مطالب

بهدینی


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : شنبه 24 آذر 1403 تاریخچه مقاله

بهدینی / behdini/،   عنوان زبان‌ ویژۀ بهدینان‌ ایرانی‌، یعنی‌ ایرانیان‌ زردشتی.‌ گویش بهدینان یكی‌ از گویشهای‌ مركزی‌ ایران‌ به شمار می‌رود‌. زردشتیان‌ ایران‌ که در سده‌های اخیر در كرمان‌ و یزد می‌زیسته‌اند زبان‌ خود را دَری‌ و گوری (gаvri) و گورونی(gavruni)‌ می‌نامیده‌اند. گور در این‌ گویش‌ به‌ معنای «مرد» و «زردشتی‌»، و صورت‌ فارسی‌ آن «گبر» است‌ كه‌ امروزه‌ بار معنایی‌ منفی‌ دارد. 
گویش‌ بهدینی‌ یا گویش‌ دری‌ زردشتی، به‌ همراه‌ زبان‌ فارسی‌، یكی‌ از دو زبان‌ مادری‌ زردشتیان‌ ایران‌ است‌ و به‌‌سبب‌ تمایز‌ در سطحهای‌ آواشناختی‌، واژگانی‌ و نحوی‌ باید آن‌ را گویشی‌ مستقل‌ دانست‌. این‌ گویش‌ با گویش‌ یهودیان‌ یزد و كرمان‌ شباهتها و تفاوتهایی‌ دارد. افزون‌بر این،‌ نباید پنداشت‌ كه‌ ارتباط گویش بهدینی با زبانهای اوستایی‌ و پهلوی‌ بیش‌ از ارتباط دیگر گویشهای‌ ایرانی‌ با این‌ دو زبان‌ است‌ (مزداپور، 1/ 22-23). 
از گویش‌ بهدینی فقط دو ـ سه‌ قطعۀ مكتوب‌ وجود دارد كه‌ یكی‌ از آنها «گواه زناشویی زرتشتیان» است که دراصل به زبان اوستایی و پهلوی بوده، و استاد ماستر خدابخش‌ در سال‌ 1247 یزدگردی‌ آن را به زبان دری ترجمه کرده است‌ (شهمردان‌، 614). بااین‌‌همه‌، واژه‌ها و اصطلاحهای‌ دینی‌ زردشتی‌ و دخیل‌ از زبانهای‌ اوستایی‌ و پهلوی‌ در این‌ گویش‌ فراوان‌ است‌. 
این‌ گویش‌ دارای‌ دوگونۀ اصلی‌ است‌: كرمانی‌ و یزدی‌. گونۀ كرمانی‌ آن‌ كه‌ دراصل به زبان‌ فارسی‌ شباهت‌ بیشتری‌ داشته‌، امروزه‌ تقریباً فراموش‌ شده‌ است‌؛ اما گونۀ یزدی‌ آن‌ نزدیك‌ به‌ 20 لهجۀ گوناگون‌ دارد (مزداپور، 1/ 8-16) كه‌ گاه‌ اختلاف‌ میان‌ آنها به‌ حدی‌ است كه‌ تفهیم‌ و تفاهم‌ را دشوار می‌كند (همو، 1/ 10). در شرایط جدید، اختلاط لهجه‌های‌ مختلف‌ گویش‌ بهدینان‌ و به‌ویژه‌ تأثیر زبان‌ فارسی‌، نه‌تنها سطح‌ واژگانی‌ و آوایی‌ گویش‌ بهدینی‌ را تحت‌ نفوذ قرار داده‌، بلكه‌ نحو آن‌ را نیز دست‌خوش‌ تحول‌ كرده‌ است‌، مانند فراموش‌شدن‌ كاربرد ضمیرهای مقدم‌ و صرف‌ فعلها‌، به‌‌ویژه‌ ماضی‌ مطلق‌ متعدی‌ و جانشین‌شدن‌ ضمیر متصل‌ اول‌شخص‌ مفرد فارسی‌، یعنی‌ m-، به‌ جای‌ e- دری‌ زردشتی. بررسی‌ بیشتر نشان‌ می‌دهد كه‌ میزان دگرگونی‌ این‌ گویش‌ و فراموشی‌ ویژگیهای‌ كهن‌ و پذیرش واژه‌های‌ دخیل‌ چشمگیر‌ است‌ (برای آگاهی بیشتر نک‍ : همو، 1/ 33-45) و واژه‌هایی‌ قدیمی‌ در این‌ گویش‌، مانند gizom «كژدم‌، عقرب‌»، سابقه‌ای‌ دیرین‌ دارند. 

ویژگیهای آوایی

از نظر‌ تاریخی‌، در گویش‌ بهدینان‌ نشانه‌های‌ بارز زبانهای‌ ایرانی گروه‌ شمال‌ غربی‌ به‌ چشم‌ می‌خورد که عبارت‌اند از: برجای‌ماندن‌ واج /y/ باستانی‌ در آغاز واژه‌، مثل yoma «پارچه» (جامه در فارسی‌) از ایرانی‌ باستان‌، -yāmaka* و yāyin/ yoyin «خرمن‌، خرمن‌ كوفته‌شده‌» برساخته‌ از -yava باستانی‌ به‌ معنای «جو، غله‌». rd باستانی‌ به‌صورت‌ rz در vaharz «بهل‌، بگذار/ رهاكن» باقی‌ مانده‌ است‌، اما‌ در barda «بیل» همان‌ rd قدیمی‌ به جا مانده‌، و در mol «مُل‌، گردن»، rd برابر rz در -mrzu* باستانی‌ بوده‌، که به‌ l بدل‌ شده‌ است‌؛ در این‌ ابدال‌، گویش‌ دری‌ زردشتی‌ با فارسی‌ یزدی‌ همانند است‌. 
r‌دθ باستانی‌ به‌ hr بدل‌ می‌شود، و برخلاف‌ فارسی‌، به‌‌صورت‌ s درنمی‌آید: -par/ pohrد*، -dāhra< *daθhra* در hεrdĂ «فردا»، hεrmunivdun «فرمودن»، hrĂtvun «فروختن»، hrah «فراخ»؛ واج‌/f/  برابر با h است و در hridvun «خریدن»، hormĂ «خرما»، ta:l>دtahl «تلخ‌»، čar/ čahr «چرخ»، ča:ra/ čahra «چرخه» (در ča:re-y gombĂr «چرخۀ گاهنبار، زمان‌ گاهنبار») و sohrد/ sor/ sĂr «سرخ‌«، واج ‌/x/  برابر با h است‌؛ این برابری در doht>dot* «دخت‌، دختر»، sohtvun>sotvun* «سوختن»، vahtvun>vĂtvun* «گفتن‌، واختن»، sahtvun>satvun* «سختن‌، سنجیدن» وجود داشته‌، و سپس‌ h حذف‌ شده‌ است‌. 
واج ‌/z/ در این مثالها با d جنوبی برابر است: zomĂd (یزدی) zomād/ (كرمانی‌) «داماد»، zonĂdvun (یزدی)zonādmun/ ‎ (كرمانی‌) «دانستن‌»، zĂr (یزدی)/ zār (كرمانی‌) «دیوار»، ezeد(h) (یزدی‌) «دیروز، دی‌»، hezešavد/ ezišow (یزدی) «دیشب‌، دی‌». 
گروه‌ dw باستانی‌ گاهی‌ به‌ b بدل‌ می‌شود: dvar>bar «در، باب»، duvitīya>bdi «دیگر»، bε «دیگر». d میان‌مصوتی‌ گاهی‌ خلاف‌ لهجه‌های‌ جنوب‌ غربی‌ و مانند دیگر لهجه‌های‌ شمال‌ غربی در گویش‌ بهدینان‌ برجای‌ می‌ماند و به‌ y بدل‌ نمی‌شود، مانند bud «بوی»، mid «موی»، ned «نی»، nĂd (یزدی)/  nād (كرمانی‌) «نای‌، گلو». 
گروه‌ st در این‌ گویش‌ بدل‌ به‌ št شده‌ است‌: dašt «دست»، bašta «بسته»، bašt «بست‌» (در bašt šodvun «بسته‌شدن‌»)؛ همچنین gaštvun :štrašt* (در rεng o rašt «رنگ‌ و رشت‌، رنگ‌آمیزی‌، رنگ‌کردن‌»). š در šaxt>šax* «سخت‌، تند و سریع‌، محكم‌ و استوار» برابر است‌ با s (همانند فارسی‌ یزدی‌). در واژۀ čem/ čεm «چشم‌« ابدال‌ نادر hm<šm<*km روی‌ داده‌ است‌. 

با وجود بازماندن‌ نشانه‌هایی‌ از گویشهای‌ شمال‌ غربی‌ در دری‌ زردشتی‌، گاهی‌ خلاف‌ آن‌ نیز دیده‌ می‌شود؛ مانند ابدال‌ nd به‌ nkortدbεne-y «بندِ كرت‌») و gεni «گندیده‌، گند» و ابدال‌ d به‌ y در mĂya «ماده‌ <آن‌ كه‌ نر نیست>». این‌گونه‌ تنوع‌ گاهی‌ ناشی‌ از گوناگونی‌ و تنوع‌ لهجه‌ها و زیرگویشهای‌ زبان‌ است‌، مانند čεm كه‌ همراه‌ با آن،‌ čašm>čaš «چشم» در لهجه‌های‌ دهات‌ پیرامون‌ شهر یزد به‌ كار می‌رود؛ همچنین،‌ dεna (در شهر یزد)، dεnda (در تفت‌، حسن‌آباد و الله‌آباد) و zenbil /zembil (در كرمان)‌ که به‌ معنای «زنبور» است‌. در این‌ واژه‌، گذشته‌ از برابری‌ِ d آغازین‌ در گویش‌ بهدینان‌ با z جنوبی‌، تنوع‌ صورتهای‌ واژه‌ در زیرگویشهای‌ آن‌، همچنین قاعدۀ ابدال‌ nگاهی‌ نیز ابدال‌ واجهای‌ گویش‌ بهدینی‌ (مانند تكیه‌) با فارسی‌ محلی‌ هماهنگ‌ است‌، مانند بدل‌شدن‌ ē (یای‌ مجهول‌) كه‌ در فارسی‌ رسمی‌ معمولاً به‌ i (یای‌ معروف‌) تحول‌ می‌یابد، ولی‌ در فارسی‌ یزدی‌ گاهی‌ به‌صورت‌ e (كسره‌) درمی‌آید، برای نمونه، واژۀ «ریختن‌» در فارسی یزدی، rextsn‌ و در دری‌ زردشتی، retvun<*rehtvun می‌شود؛ i در «می‌» نشانۀ استمرار فعل‌ در فارسی‌ یزدی‌ به‌صورت‌ e تلفظ می‌شود، مثل merem «می‌رویم»، megem «می‌گوییم»؛ res «ریسمان» در دری‌ زردشتی‌ برابر است‌ با resbun در فارسی‌ یزدی‌ (با ابدال‌ m به b‌)؛ reša «ریشه» در دری‌ زردشتی‌ و rēšag در فارسی‌ میانه‌.

واجها

همخوانهای دری‌ زردشتی‌ با فارسی‌ برابر است‌، جز آنكه‌ واج «ژ» امروزه‌ به‌ویژه‌ در یزد شنیده‌ نمی‌شود. در یزد، جز برخی‌ گونه‌های‌ شهر یزد، تلفظ f را به‌صورت‌ p می‌شنویم‌. تعریف‌ آوایی‌ واجها با زبان‌ فارسی‌ اختلاف‌ دارد و در زیرگویشهای‌ زبان‌ نیز یكسان‌ و یك‌نواخت‌ نیست‌. 
واکه‌های‌ گویش‌ بهدینان،‌ در زیرگویشهای‌ آن،‌ از نظر آوایی‌ تنوع‌ دارند. در لهجه‌های‌ یزدی این‌ گویش‌، واج‌ ε (نوعی‌ e باز) تمایز معنایی‌ ایجاد می‌كند و واج‌ مستقلی‌ است‌ كه‌ در فارسی‌ وجود ندارد. این واج در برخی‌ از لهجه‌ها، مانند تفتی‌ و حسن‌آبادی،‌ گاهی‌ با كشش‌ بیشتری‌ تلفظ می‌شود، مثل شناسۀ فعل‌ دوم‌شخص‌ مفرد؛ گاهی‌ نیز با e خلط می‌گردد. واج‌ ā اگرچه‌ در كرمانی‌ و زیرگویشهای‌ دوردست‌ شریف‌آباد، نزدیك‌ به‌ ā در فارسی‌ است‌، در زیرگویشهای‌ یزدی‌ به‌ شكلی‌ متمایز، با لبهای‌ گرد و برآمدگی‌ انتهای‌ زبان‌ تلفظ می‌شود و نشانۀ Ă برای‌ آن‌ برگزیده‌ شده‌ است‌ (مزداپور، 1/ 12-13). در این‌ واج‌ ویژگی‌ آوایی‌ غریبی‌ هست‌ كه‌ صدای‌ آن‌ را با o باز یا u یا حتى ow مشابه‌ و قابل‌ اشتباه‌ می‌سازد؛ حال‌آنكه‌ به‌خوبی‌ از دیدگاه‌ تاریخی‌ و در‌ قیاس‌ با دیگر زبانها، با ā برابر است‌ و از نظر‌ واج‌شناسی‌، واجی‌ مستقل‌ از o و u و خوشۀ واجی‌ owد>av/ov 
است. این‌ اشتباه‌ اسباب‌ زحمت‌ پژوهندگان‌ می‌شود و گاهی‌ پژوهشگر اهل‌ زبان‌ را نیز بر خطا‌ می‌اندازد. ویژگی زبانیĂ به‌ a آغازی‌ و به‌ویژه‌ میانی‌ امكان‌ می‌دهد كه‌ به‌صورت‌ ā تلفظ شود، به‌خصوص در دهات‌ یزد، مثال: šāw/ šav «شب‌» و rāw/ rav «رُو، مانند و مثل‌»، dāšt/ dašt «دست‌» و āštin/ aštin «بستان‌، بردار». ā با تلفظ همانند فارسی‌ بیشتر‌ در وام‌واژه‌ها می‌آید، مانند rādiyo «رادیو» و xāla «خاله». 

در گویش‌ بهدینان‌ گاهی‌ شكل‌ وام‌واژه‌های‌ عربی‌ متفاوت‌ با آن‌ صورتی‌ است‌ كه‌ در فارسی‌ دیده‌ می‌شود، مثلاً «ق‌» عربی‌ در گونۀ قدیمی این‌ زبان‌ به‌ k بدل‌ می‌گردد، مانند xălka «حلقه»، akeb «عقب‌«، kāvl «قول»، یا «معلوم‌» به‌‌صورت‌ mālim، «معذور» به‌صورت‌ mĂzir و «تعویق‌» به‌صورت‌ tāpig درمی‌آید. «مَحو» نیز با شكل‌ māx/ max دری‌ ظاهر شده‌، و در معنای «گم‌ و ناپدید»، واژه‌ای عادی‌ و پركاربرد در گویش‌ بهدینان‌ است‌. 
در واج‌آرایی‌ زیرگویش‌ یزدی «ابتدابه‌ساكن‌» وجود دارد و خدشۀ همخوانی‌ در آغاز واژه‌ می‌آید. ظاهراً این‌ پدیده‌ در زیرگویش‌ كرمانی‌ نیست‌. اختلاف زیرگویشها، گذشته‌ از سطح‌ آوایی‌، به‌ شكل‌ واژه‌ها و سطح‌ نحوی‌ و واژگانی‌ نیز سریان‌ می‌یابد، مثلاً sar «سر» به‌ شكل‌ sra و xode/ xado/ hado «خودِ، با» به‌ شكل‌ hāro/ hāre/ xoze یا vāše/ vāšo نیز‌ به‌ كار می‌روند (همو، 1/ 11- 18، 34-42). همچنین‌ d در میان‌ دو واك‌دار در برخی‌ از زیرگویشها به‌ شكل‌ ذال ‌/z/  درمی‌آید؛ یا در تفت‌ و توابع،‌ برای «جا» واژۀ yord به کار می‌رود كه‌ درظاهر تركی‌ است‌. 
واکه‌ها و همخوانها در مرز واژه‌ها دستخوش‌ دگرگونیهای‌ بسیار می‌شوند و در نتیجۀ این‌ تغییرات‌، گونه‌های‌ گفتاری‌ بسیار متنوعی‌ در این‌ گویش‌ به‌ چشم‌ می‌خورد (همو، 1/ 108-113)، مانند ăštin o biyĂ «بردار و بیا» كه‌ به‌صورت  ăšnow biyĂ/  ăšno: biyĂ و جز آن شنیده‌ می‌شود. 

 

ویژگیهای صرفی و نحوی

اسم‌

در گویش‌ بهدینان‌ اسم‌ با un- و Ăد(h)- (یزدی‌)/ āد(h)- (كرمانی‌) جمع‌ بسته‌ می‌شود. برای‌ افزودن‌ اسم‌ به‌ متمم‌ یا صفتش‌، مانند فارسی‌، e- به‌ اسم‌ می‌چسبد و e- در شهر یزد گونۀ تلفظی‌ i- هم‌ دارد و اگر اسم‌ مختوم‌ به‌ واکه باشد، واج‌ y پیش‌ از i/-e- می‌آید. صفت‌ اشاره‌ (mo «این»، o «آن»، mi «اینها»، i «آنها») پیش‌ از موصوف‌ جای‌ می‌گیرد و به آخر‌ موصوف‌ e- اضافه‌ می‌شود، مانند o gap-e «آن‌ حرف‌». گاهی e- فقط نشانۀ معرفه‌بودن‌ اسم‌ است‌ و‌ در آخر آن می‌آید. نشانۀ صفت‌ تفضیلی،‌ tεr- و نشانۀ صفت‌ عالی،‌ tεrin- است‌. 
 

ضمیر

ضمیر مشترك در این گویش، xa(d) «خود» است. ضمیرهای منفصل‌ شخصی‌ عبارت‌اند از: mε «من‌»، ta (یزدی‌)/  to (كرمانی‌) «تو»، min/ un/ in «او»، mĂ (یزدی‌)/  mā (كرمانی‌) «ما»، šmĂ (یزدی‌)/  šomā (كرمانی‌) «شما»، iye (یزدی‌)/  viyā (كرمانی‌) «ایشان‌، آنها». 
در صرف‌ فعل‌، شناسه‌های‌ e- (اول‌شخص‌ مفرد)، i- (دوم‌شخص‌ مفرد)، a- (سوم‌شخص‌ مفرد)، im- (اول‌شخص‌ جمع‌)، it/ -id- (دوم‌شخص‌ جمع‌)، εn- (سوم‌شخص‌ جمع‌) به‌ آخر مادۀ مضارع‌ و مادۀ ماضی‌ فعل‌ لازم‌ افزوده‌ می‌شود و مانند زبان‌ فارسی‌، ضمیرهای شخصی‌ می‌توانند در آغاز بیایند:  nigeد(mε) «من‌ می‌نشینم»، naštiدta «تو نشستی». فعل‌ التزامی‌ هم‌ به‌ همین‌ شیوه‌ صرف‌ می‌شود: šaši vĂtaد(mε) «من‌ می‌توانم‌ بگویم‌»، šaši kartεn vešεnد(iye) «آنها می‌توانند بروند»، doveyĂst vevaǰitد(šmĂ) «شما می‌خواستید بگویید». در سوم‌شخص‌ مفرد، شناسۀ a- در برخی‌ از صیغه‌ها حذف‌ می‌شود: nastد(un) «او نشست‌»، šaši šaد(min) «او می‌تواند برود»؛ اما omaد(in) «او آمد»، un e vaǰa «او می‌گوید» (در اینجا i/e نقش‌ تسهیل‌ تلفظ دارد و گاهی‌ نیز معنای‌ تداوم‌ و استمرار را القا می‌كند). 
برای‌ صرف‌ ماضی مطلقِ فعلهای متعدی‌، ضمیرهای مقدم mد(o)د،dد(o)د،šo، do، mo، (o)š همراه‌ با مادۀ ماضی‌ فعل به کار می‌روند‌: baštدod «بستی»، do vĂt «گفتید»، oš did «او دید»، xa-m bart «خودم‌ بردم». 
برای‌ صرف‌ ماضی‌ استمراری‌ افعال‌ مضارع،‌ i/e پیش‌ از مادۀ فعلی‌ اضافه‌ می‌شود، مانند e vaǰaد(min) «او می‌گوید»، davimدeد(mĂ) «ما می‌دویم». برای‌ صرف‌ ماضی‌ استمراری‌ افعال‌ متعدی‌، ضمیرهای مقدم‌ meد،deد،šo، do، mo، še همراه‌ با مادۀ ماضی‌ فعل‌ به‌ كار می‌روند، مانند de xart «می‌خوردی»،  še vĂt «می‌گفت»، do bart «می‌بردید». 
به‌ آخر مادۀ ماضی‌ فعل‌ متعدی‌، ضمیرهای مفعولی‌ متصل افزوده می‌شود:‌ e- (اول‌شخص‌ مفرد)، i- (دوم‌شخص‌ مفرد)، (در سوم‌شخص‌ مفرد، شناسه‌ صفر است‌)؛ im- (اول‌شخص‌ جمع‌)، id/ -it- (دوم‌شخص‌ جمع‌)، εn- (سوم‌شخص ‌جمع‌)، مثال: me vĂt-εnد(mε) «من‌ بهشان‌ گفته‌ام»، om vĂt-εn «بهشان‌ گفتم». در فعلهای‌ مضارع،‌ ضمیرهای مقدم‌ چنین‌ نقشی‌ دارند: mε de vaǰe «من‌ بهت‌ می‌گویم»، vini ta mo «تو ما را می‌بینی». 
دستگاه‌ صرف‌ فعل‌ در دری‌ زردشتی‌ پیچیده‌ و پرتفصیل‌ است‌ و گذشته‌ از مضارع‌ و ماضی‌ استمراری‌ و استمراری‌ جریانی‌ (مانند فارسی‌ با استفاده‌ از صیغه‌های‌ فعل‌ dĂš(t)vun/ dĂrtvun «داشتن» ساخته‌ می‌شود؛ صرف‌ فعل‌ كمكی‌ داشتن‌ در این‌ صیغه‌های‌ فعلی‌ به‌ شكل‌ فعل‌ لازم‌ است‌ و نه‌ به شكل‌ فعل‌ كامل‌ و متعدی‌ اصلی‌)، ماضی‌ نقلی‌ و بعید نیز در آن‌ هست‌ (مزداپور، 1/ 117-136). فعلهای‌ كمكی «بایستن‌»، «خواستن‌» و «توانستن‌» شكل‌ مصدری‌ ندارند و پژوهشگران‌ مصدری‌ برای‌ آنها ساخته‌اند كه‌ اصالت‌ ندارد و در زبان‌ به‌صورت‌ واقعی‌ به‌ كار نمی‌رود. فعل‌ امر با پیش‌فعل‌ -be-/ ve (به‌جای «بـ‍ ـ » فارسی) نیز‌ -u-/ a و فعل‌ نهی‌ با -ma ساخته‌ می‌شوند: vexo/ vexu «بخور»، bekud «بزن»، biyure «بیا»، abεn «ببند»، aštin «بردار، بستان»، unig «بنشین»، unεn «بگذار، بِنِه»، mašā/ mašo/ mašu «نرو، نشو». برای‌ منفی‌كردن‌ فعل‌، مانند فارسی،‌ -na به‌ كار می‌رود. 
فعل‌ مجهول‌ اگر بر حركت‌ دلالت‌ داشته‌ باشد، با فعل‌ كمكی‌ omdun/ omodvun «آمدن» یا šodvun «رفتن» و مادۀ ماضی‌ فعل‌ اصلی ساخته‌ می‌شود: bašt ša «بسته‌ شد»، vĕskopt e tĂt «شكفته‌ می‌شود»، mart e mda/ mart e šda «شكسته‌ شده‌/  رفته‌/  آمده‌ است». گاهی‌ بار معنایی‌ در جهت‌دادن‌ و انتخاب‌ یكی‌ از این‌ دو فعل‌ كمكی‌ نقش دارد‌: pisĂd e šda «پوسیده‌ رفته/  شده‌ است‌»؛ اما، gol veškopt e mda «گل‌ شكفته‌ آمده‌ است‌». با فعل‌ bodvun «بودن‌، شدن» و صفت‌ مفعولی‌ (مادۀ ماضی‌ +a ) فعل‌ مجهولی‌ ساخته‌ می‌شود كه‌ بر حرکت دلالت‌‌ ندارد: bar bašta ba «در بسته‌ شد»، gol veškopta nit «گل‌ شكفته‌ شده‌ است‌»، pisĂda bda nĂr «انار پوسیده‌ شده‌ است‌». 

برای‌ ساختن‌ فعل‌ واداری‌ (سببی‌) از میانوند -n- استفاده‌ می‌شود، مانند rasnĂdvun «رسانیدن‌»
 در گویش‌ بهدینان‌، پسوند vun- (یزدی)/ mn- (كرمانی‌) برای‌ ساختن‌ مصدر از مادۀ ماضی‌ و Ădvun- (یزدی‌)/ ādmun- (كرمانی‌) برای‌ ساختن‌ مصدر از مادۀ مضارع‌ به‌ كار می‌رود، مانند vātmun/ vĂtvun «گفتن‌« و rasādmun/ rasĂdvunد<-ras. 
ساخت‌ اشتقاقی‌ واژه‌ در این گویش با فارسی‌ مشابهت‌ بسیار دارد و گذشته‌ از ویژگیهای آوایی‌، این‌ دو زبان‌ در این‌ مورد با یكدیگر همانند هستند (فیروزبخش‌، 90- 99)؛ البته‌ تفاوتهایی‌ نیز دارند، مثلاً ond/ -ud- برای‌ ساختن‌ صفت‌ از اسم‌ با بار منفی‌ به‌ كار می‌رود، مانند čerkond/ čerkud «چركین‌ و كثیف» و gelond/ gelud «گلی‌، آلوده‌ به‌ گل» و og- كه‌ برای‌ تصغیر و تحبیب‌ است‌، مانند rizog «ریزه»، ǰvunog o xašog «خوشگلك‌ و مامانی»، گاهی‌ هم‌ واژۀ تازه‌ می‌سازد، مانند kasog «كوچك‌»< kas «كوتاه» یا čemog «عینك‌»< čem «چشم‌» و hrosog «سوسك‌ قرمز، خروسك‌»< hros «خروس». 

 

واژگان

vrа «ابر»، voski «ازبس‌که»، vād «باد»، xoptog «بَختَک»، pаr «برگ»، vi-mehr «بی‌مهر»، pεnǰi «پنجاه»، tĂftа «تافته»، tεn-dres(t) «تندرست»، čistᴜn «چیستان»، ču(v) «چوب»، hošk «خشک»، xešm «خشم»، kаhre «بره»، tаhl «تلخ» (مزداپور، سراسر اثر). 

مآخذ

شهمردان‌، رشید، فرزانگان‌ زرتشتی‌، تهران‌، 1330 ش‌؛ فیروزبخش‌، فرانك‌، بررسی‌ ساختمان‌ دستوری‌ گویش‌ بهدینان‌ شهر یزد، تهران‌،[1377 ش]؛ مزداپور، كتایون‌، واژه‌نامۀ گویش‌ بهدینان‌ شهر یزد، تهران‌، 1374 ش‌. 
كتایون‌ مزداپور


 

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: