صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / ادبیات عرب / زجاج /

فهرست مطالب

زجاج


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : یکشنبه 11 آذر 1403 تاریخچه مقاله

زَجّاج، ابواسحاق ابراهیم بن سَری بن سَهْل، نحوی و لغت‌شناس نیمۀ نخست سدۀ 4 ق/ 10 م. 
بیشتر منابعْ نام پدر وی را سری آورده‌اند؛ اما برخی دیگر آن را محمد آورده، و سری را نام جد وی دانسته‌اند (ابن‌ندیم، 66؛ ذهبی، محمد، سیر، 14/ 360؛ یافعی، 2/ 2462؛ ابن‌عماد، 4/ 51). از محل تولد و کودکی وی چیزی نمی‌دانیم. یاقوت اگرچه 20 صفحه از ادبا را به او اختصاص داده (1/ 130-151)، اما اطلاع چندانی از زندگی وی نمی‌دهد و بیشتر به کتاب الردّ على ثعلب فی الفصیح زجاج پرداخته، و بخشهایی از آن را آورده است. تنها ابن‌درستویه (د 347 ق/ 958 م) گزارشی کوتاه از جوانی زجاج ــ به نقل از خود او ــ آورده که در همۀ منابع تکرار شده است: او در بغداد، نخست به کار شیشه‌گری مشغول شد و اجرتش یک درهم و دو دانگ بود، اما میل شدید به یادگیری نحو، او را بر آن داشت تا نزد مبرّد (د 285 ق/ 898 م) رود. مبرد که رایگان دانش نمی‌آموخت، در ازای یک درهم پذیرفت او را بیش از دیگران نحو آموزد و زجاج نیز عهد کرد تا آن یک درهم را تا پایان عمر به او بدهد (ابن‌ندیم، همانجا؛ یاقوت، 1/ 131؛ ابن‌اثیر، 1/ 497؛ صفدی، 5/ 348؛ نیـز نک‍ : امین، 2/ 67). 
آورده‌اند که زجاج نخست در کلاسهای درس ثعلب حاضر می‌شد، اما آن هنگام که مبرد به بغداد آمد، برتری وی در مناظره‌هایی که میان او و ثعلب در حضور بزرگان بغداد و شاگردانشان تشکیل می‌شد، و نیز توانایی او در شیوه‌های منطقی نحو بصری که سیبویه (د 180 ق/ 796 م) در سدۀ ۲ ق بنیان گذاشتـه بود، سبب شد تا شاگردان در انتخاب استادْ پریشان شوند؛ چندان‌که زجاج کلاس درس ثعلب را رها کرد، و در کلاس درس مبرد نشست (زبیدی، 109-110؛ نووی، ۲(۱)/ ۲۷۵؛ مخزومی، ۱۴۶- ۱۴۸، ۱۵۴، ۱۵۵). این مناظره‌ها خود بهانه‌ای شد تا بعدها زجاج، کتابی با عنوان الردّ على ثعلب فی الفصیح را بنگارد (یـاقوت، 1/ 138-143؛ نیز نک‍ : دنبـالۀ مقاله). اگرچه هواخواهان ثعلب، ردیۀ زجاج را برنتافتند و به هواخواهی از استاد خود برخاستند (برای نمونه، نک‍ : یاقوت، 1/ 143؛ نیز همین مقاله، آثار). از استادان دیگر زجاج تنها از ابونصر احمد ابن‌حاتم باهلی نام برده شده است (ابوطیب، 83).
گویند زجاج نزد مبرد چندان دانش آموخت تا منزلتی یافت و هرکس خواهان خواندن الکتاب سیبویه نزد مبرد بود، می‌بایست نخست آن را نزد زجاج می‌خواند (زبیدی، 110؛ ابن‌ندیم، همانجا)؛ تا آنکه پس از چندی، فردی از بنی‌مارقه یا بنی‌مارمّه یا بنی‌ماریه از مبرد معلمی خواست و مبرد به درخواست خود زجاج، او را نزد ایشان فرستاد و زجاج هر ماه 30 درهم اجرت داشت (همو، صفدی، همانجاها؛ یاقوت، 1/ 131-132؛ تنوخی، 1/ 275). او همچنان نزد بنی‌مارقه بود تا نامه‌ای از عبیدالله بن سلیمان (د 288 ق/ 901 م)، وزیر خلیفه معتضد، نزد مبرد آمد و از او معلمی برای فرزندش، قاسم، خواسته بود؛ او نیز زجاج را معرفی کرد (یاقوت، 1/ 132؛ ذهبی، محمد، تاریخ ... ، 23/ 407؛ خطیب، 6/ 88؛ ابن‌کثیر، 11/ 159؛ نیز نک‍ : زبیدی، 111، که به بازیگوشی قاسم نزد زجاج و نامۀ عبیداللٰه به قاسم اشاره دارد؛ قس: ابن‌ندیم، همانجا، که به‌اشتباه او را فرزند معتضد آورده است). آورده‌اند که زجاج چون نزد قاسم بود، از او خواست تا عهد کند هرگاه جای پدر به وزارت نشست، او را 20هزار درهم نذر دهد. قاسم نیز پذیرفت و چون در 288 ق به مقام نشست، زجاج را به شغلی بیهوده نهاد تا آن پول را فراهم آورد و نذر وی ادا شود (یاقوت، 1/ 132-135؛ صفدی، 5/ 348- 349؛ سیوطی، بغیة ... ، 179-180)؛ اما زجاج، بنابه درخواست قاسم، همچنان بر سر آن شغل بود تا بیش از 40هزار درهم از مردم بگرفت (ابن‌کثیر، 11/ 159-160) و احتمالاً تا آخر عمر قاسم، بر سر همین شغل بود و ثروتی بزرگ فراهم آورد (یاقوت، نیز ذهبی، محمد، سیر، همانجاها؛ تنوخی، 1/ 76). ابن‌جوزی نیز همین روایت را به‌تفصیل آورده، و در پایان، عمل زجاج را زشت و دور از اخلاق و شرع اسلام دانسته است (13/ 224-226؛ نیز نک‍ : ابوسته، 92). افزون‌براین، روایتهـایی دربارۀ زجاج و ابوعلی فارسی و دیگران نقل شده که در آنها به گردآمدن ایشان نزد قاسم وزیر و برپایی مجالسی با وی اشاره شده است (قفطی، 1/ 165-166؛ تنوخی، 1/ 89؛ نیز نک‍ : دنبالۀ مقاله). از حکایتی که تنوخی آورده است، می‌توان گفت قاسم در طول وزارتش همیشه احترام زجاج را، به‌عنوان استادش، در نزد همگان و نیز در تنهایی سخت نگاه می‌داشت (7/ 202). 
پس از چندی، زجاج به خدمت خلیفه معتضد (حک‍ 279- 289 ق/ 892-902 م) رفت. گفته‌اند چون معتضد از قاسم خواست تا جدولهای کتاب جامع النطق/ جامع المنطق محمد بن یحیى ندیم (نک‍ : بخـش آثار) را برایش تفسیر کنند، کس نیافتند و حتى ثعلب نیز از تفسیر آنها درماند. مبرد که پیر و ناتوان شده بود، زجاج را معرفی کرد. قاسم نخست به آمدن زجاج نزد خلیفه چندان رضایت نداشت؛ اما به‌ناچار او را بخواند و زجاج جدولها را تفسیر کرد و 000‘ 3 درهم پاداش گرفت (ابن‌ندیم، 66؛ یاقوت، 1/ 149-150؛ قفطی، 1/ 164). 
اگرچه منابع از زجاج در دربار معتضد چندان اطلاعی نمی‌دهند، اما او نزد خلیفه از چنان مقام و منزلتی بهره‌مند بود که خلیفه مستمری فقیهان، عالمان و ندیمان، هر 3، را بدو می‌داد (ابن‌ندیم، ذهبی، محمد، قفطی، همانجاها). گویا زجاج پس از معتضد همچنان در دربار خلفای عباسی باقی ماند و در مقام ندیم نزد مکتفی (حک‍ 289-295 ق/ 902- 908 م) بود (زبیدی، همانجا). نیز در حکایتی جالب که تنوخی ذیل «وزیر علی بن عیسى و برداشتن تکمله و قرار خراج بر درختان» مردمان فارس آورده است، زجاج را در دارالمخرّم بغداد، در جمع فقیهان و کاتبان نزد علی بن عیسى، وزیر مقتدر (حک‍ 295-320 ق/ 908-932 م)، کنار وکیع (د 306 ق)، قاضی اهواز، می‌یابیم که حکم علی بن عیسى را بر الزام خراج بر درختان تأیید کرده است و گوید: «اگر عمر بن خطّاب نیز حاضر در میان ما بود، از این خراج درنمی‌گذشت» (8/ 120- 128). 
معروف‌ترین شاگرد زجاج را زجاجی دانسته‌اند که حتى نسبت خود را از استادش گرفته است (نک‍ : ه‍ د، زجاجی)؛ اما در روایات مربوط به زجاج هیچ نامی از وی نیامده است و ما او را در کنار استادش نمی‌یابیم؛ اما شاگرد دیگر او، احمد بن محمد عروضی است که می‌توان او را همه‌جا، حتى در دربار خلفا نزد استاد یافت (نک‍ : زاهد، 13، 14، 17). عروضی در کتابش، الجامع فی العروض و القوافی، بارها نام زجاج را آورده، و در حکایتی صبر و اخلاق وی را ستوده است (ص 75-76). ابوعلی فـارسی (د 377 ق، نک‍ : ه‍ م) نیز از شاگردان دیگر وی بود که معانی القرآن زجاج را نزد او خوانده بود (یاقوت، 1/ 130؛ ابن‌جنی، 1/ 36؛ ابن‌جزری، 1/ 207). از دیگر شاگردان وی می‌توان ابوالعلاء معرّی (د 350 ق)، ابن‌سراج (د ح 322 ق، نک‍ : ه‍ م)، ابن‌نحّاس، ابوجعفر احمد مرادی ( د ح 338 ق)، ابوعلی قالی بغدادی (د 356 ق)، رمّانی (د 384 ق، نک‍ : ه‍ م) و آمدی (د 371 ق، نک‍ : ه‍ م) را نـام برد (یاقوت، همانجـا؛ ابن‌اثیـر، 1/ 497؛ تنوخی، 5/ 241؛ برای دیگر شاگردان وی، نک‍ : قراعه، 18-21). 
3 بیت شعر نیز به زجاج نسبت داده‌اند: دو بیت شعر در مجلسی نزد قاسم بن عبیداللٰه، در وصف حال کنیزکی است (خطیب، 6/ 89؛ قفطی، 1/ 162؛ ابن‌جوزی، 13/ 226-227؛ یاقوت، 1/ 135-136)؛ اما برخی این دو بیت را از آنِ مجلس مأمون و در وصف پوران، دختر حسن بن سهل دانسته‌اند (ابن‌خلکان، 1/ 50). تک‌بیت دیگری نیز به نقل از او آورده‌اند که اشاره به نوروز و مراسم آبریزگان / آب‌پاشان دارد. ابومحمد ورّاق نقل می‌کند که زجاج از خیابان انبار در گذر بود که کودکان ناگهان بر او آب پاشیدند و زجاج درحالی‌که ردایش را از آب می‌تکاند، این تک‌بیت را سرود (ابن‌انباری، 169؛ قفطی، 1/ 163؛ ابن‌جوزی، 13/ 227). منابع 4 بیت نیز از شخصی به نام مسیند/ مسینه آورده‌اند که زجاج را هجو کرده است (خطیب، 6/ 89-90؛ قفطی، همانجا؛ سیوطی، بغیة، 180؛ داوودی، 1/ 9-10)؛ نیز ابن‌بِشروان (د 415 ق/ 1024 م)، آن زمان که زجاج در جانب غربی بغداد در محلۀ دوَیْره ساکن بود، 4 بیت دربارۀ وی سرود (نک‍ : صفدی، 5/ 350). 
بیشتر منابعْ مرگ زجاج را در جمادی‌الآخر 311 دانسته‌اند (یاقوت، 1/ 130؛ ابن‌اثیر، ذهبی، محمد، همانجاها؛ ابن‌وردی، 1/ 357؛ صفدی، 5/ 348)، برخی نیز تاریخ 310 (ابن‌ندیم، ابن‌خلکان، همانجاها؛ یافعی، 2/ 2462) یا 316 ق (ذهبی، محمد، همانجا) را ذکر کرده‌اند. ابن‌عماد (4/ 51) و قفطی (1/ 163) نیز به هر 3 سال اشاره کرده‌اند (قس: قراعه، 10-11). گفته‌اند او در هنگام مرگ 80 سال داشت (زبیدی، 112؛ ابن‌خلکان، قفطی، همانجاها) و تنها آرزویش آن بود که با احمد بن حنبل محشور شود (یاقوت، سیوطی، همانجاها)؛ پس می‌توان گفت که او بر مذهب ابن‌حنبل بوده است.

پژوهشهای انجام‌شده بر آثار زجاج

معاصران در پژوهشهای خود جایگاه ویژه‌ای برای زجاج در زمینۀ علوم قرآنی و ادبیات عرب قائل شده‌اند که در ادامه به برخی از آنها به‌اختصار اشاره شده است:

الف ـ زجاج و علوم قرآنی

کتابهایی که ذیل عنوان معانی القرآن تألیف می‌شوند، از جهات بسیاری قابل تحقیق و پژوهش هستند؛ اگرچه پیش از زجاج، افراد بسیاری دست به تألیف چنین کتابهایی زده بودند (نک‍ : ه‍ د، 15/ 699-701)؛ اما کتاب معانی القرآن و اعرابه از زجاج ازجمله آثاری است که بسیار مورد توجه پژوهشهای قرآنی، پژوهشهای مربوط به علم قرائات و سنجش آن با کتابهای دیگر قرار گرفته است. در ادامه، فهرستی از مهم‌ترین تحقیقات انجام‌شده دربارۀ این کتاب آورده شده است:
1. ابوغزال، محمد سعید محمد، توجیه الزجّاج الصرفی للقراءات القرآنیة فی کتابه معانی القرآن، قاهره، 2002 م؛ 2. بعول، محمد عبدالحمید، کتاب معانی القرآن ( الاخفش، الفراء، الزجّاج) و مناهج مؤلفیها، دراسة مقارنة، اردن، 1990 م؛ 3. حنفی، احمد بدوی علی، التوجیه النحویی للقراءات القرآنیة بین الزجّاج و النحّاس من الفاتحة الی الاسراء، لجنة احیاء المعارف النعمانیة، 2000 م؛ 4. خزامی، رقیه محمد صالح ابراهیم، القراءات و اللغويات فی معانی القرآن للزجّاج (رسالۀ دکتری)، مکه، ١٤٠٨ ق؛ 5. صالح، شعبان، قراءة فی معانی القرآن و اعرابه من آراء الزجّاج النحویة، دارالثقافة العربیة، 1991 م؛ 6. صراف، عادل علی منصور علی، تعقبات الزجّاج للفرّاء فی معانی القرآن و اعرابه، دارالبلاغة للطباعة و النشر و التوزیع، 2001 م؛ 7. معبد الرحمان، ادم محمد خلیل، اعتراضات الزجّاج علی النحاة فی کتابه معانی القرآن و اعرابه من اول سورة الفاتحة الى آخر سورة الکهف، اسیوط، 1998 م. 
همچنین افزون‌بر مقالات بسیاری که در همین زمینه تألیف شده‌اند، برخی از رساله‌های کارشناسی ارشد نیز به این موضوع پرداخته‌اند که در ادامه به تعدادی از آنها اشاره می‌شود. 1. امیر، علی بن حسین، مآخذ الزجّاج النحوية علی الفراء فی كتابه معانی القرآن؛ 2. بظاظو، ایاد سعید رجب، الزجّاج و جهوده البلاغية فی ضوء كتابه معانی القرآن و اعرابه؛ 3. خزامی، رقیة محمد صالح ابراهیم، مآخذ الزجّاج النحوية علی الفراء فی كتابة معانی القرآن و اعرابه؛ 4. زَهرانی، ابراهیم آل‌خضران، الزجّاج النحویة علی الفرّاء فی کتابه معانی القرآن و اعرابه، مکه، 1429 ق؛ 5. زین، ابراهیم احمد، ما صحّ عربیته و لم يثبت قراءة فی معانی القرآن و اعرابه للزجّاج، خارطوم، ١٤٣٠ ق؛ 6. عباس، وفاء فیاض، الظواهر اللغوية فی معانی القرآن و اعرابه لابی‌اسحاق الزجّاج، بغداد، ١٩٩٥ م؛ 7. علی، سعدون احمد، اثر معانی القرآن للفرّاء و معانی القرآن للزجّاج علی الزمخشری؛ 8. عمری، عادل بن محمد عمر، منهج الزجّاج فی اختیاراته فی التفسیر من خلال کتابه معانی القرآن و اعرابه؛ 9. فواز، محمود عبداللطیف، الدراسات النحوية فی معانی القرآن و اعرابه للزجّاج، کلیة التربیة، انبار، 2000 م.

ب ـ زجاج و نحو عربی

زجاج در نحو نیز سرآمد بـود و او را در طبقۀ نهم نحویان قرار داده‌اند (زبیدی، 111؛ GAS, VIII/ 99, IX/ 81). وی بر مذهب خلیل و سیبویه بود و او را از پیروان مبرد دانسته‌اند و گفته‌اند که بعد از مرگ مبرد، پیشوایی نحو به ابن‌کیسان (د 299 ق) و زجاج رسید (زبیدی، همانجا؛ سیرافی، 108)؛ با این تفاوت که زجاج بیشتر پیرو مکتب بصره بود، حال‌آنکه ابن‌کیسان هر دو مکتب بصره و کوفه را به هم درمی‌آمیخت (سیرافی، همانجا؛ نیز نک‍ : ه‍ د، ابن‌کیسان؛ قس: قراعه، 12، که زجـاج را از مؤسسان مکتب بغدادی می‌خواند). ابن‌انباری او را «صاحب اختیار» در نحو و عروض دانسته است (ص 167). 
برخی از پژوهشها درخصوص نحو زجاج عبارت‌اند از: 1. تکریتی، محمد صالح، الزجّاج: حیاته و آثاره و مذهبه فی النحو (رسالۀ کارشناسی ارشد)، بغداد، 1967 م؛ 2. همو، «الزجّاج النحوی فی تخلیط المورخین»، مجلة آداب المستنصریة، 1984 م؛ 3. جاراللٰه، عبدالمجید بن صالح بن سلیمان، جهود زجاج فی دراسة کتاب سیبویه، دار التدمریه، 2014 م؛ 4. خلیل، عبدالعظیم فتحی، النحو القرآنی بین الزجاج و ابی‌علی الفارسی، قاهره، 1982 م؛ 5. عثمان، مصطفى اسماعیل عبدالعال و دیگران، آراء الزجاج فی لسان العرب لابن‌منظور، مصر، 2006 م؛ 6. یوسف، عبدالرؤف علی، دراسة فی الزجّاج المصری، وزارة الثقافه، بی‌تا.

آثـار

الف ـ چاپی

1. الابانة و التفهیم عن معانی بسم اللٰه الرحمٰن الرحیم / الاسئلة الواردة علی البسملة و اجوبتها / جزء فیه شرح بسم اللٰه الرحمٰن الرحیم: ازآنجاکه اول هر کتاب، کلام و خطاب با بسم اللٰه الرحمٰن الرحیم آغاز می‌شود، زجاج تصمیم به تألیف آن گرفته است (ص 13). این کتاب شامل 80 سؤال است؛ 40 سؤال دربارۀ «بسم»، 20 سؤال دربارۀ «اللٰه» و 20 سؤال دیگر دربارۀ «الرحمٰن الرحیم». پاسخها نیز شامل معنی کلمه، تفسیر و اعراب آن است که براساس مذهب نحویان و دانشمندان گذشته گرد آمده است. عبدالفتاح سید سلیم آن را براساس دست‌نوشتی که به خط فارسی و در دارالکتب المصریه موجود است، یک‌بار در مجلۀ معهد المخطوطات العربیة ذیل «الابانة و التفهیم عن معانی بسم اللٰه الرحمٰن الرحیم» (قاهره، 1416 ق/ 1995 م، ص 49-106، شم‍ 39، ج 1) و بار دیگر در اربع رسائل فی النحو (قاهره، 1424 ق/ 2003 م، ص 12- 49) به چاپ رسانید. نیز نسخه‌ای از آن به شمارۀ 727 در گوتا موجود است (پرچ، II/ 54؛ نیز GAL, I/ 111)، که سلیم به آن دست نیافته است (نک‍ : سلیم، 7- 8).
2. اعراب القرآن: از این کتاب تنها یک دست‌نوشت موجود است که در 610 ق، در شیراز کتابت شده است و در دارالکتب المصریه به شمارۀ 528 (تفسیر) نگهداری می‌شود. آغاز این دست‌نوشت افتاده، به همین سبب در صحت انتساب آن به زجاج تردید است. ابراهیم ابیاری، برای اولین بار آن را در قم، 1374 ق، چاپ کرد و در عنوان کتاب «منسوب به زجاج» را گمارد؛ اما در پایان کتاب (3/ 1096- 1098) در توضیحات خود، آن را از آنِ مکّی ابن ابی‌طالب قیسی دانست. پس از آن، احمد راتب نفاخ در مقاله‌ای با عنوان «کتاب اعراب القرآن المنسوب الی الزجّاج» مؤلف آن را ابوالحسن علی بن حسین بن علی اصفهانی باقولی، معروف به جامع‌العلوم (د 543 ق/ 1148 م)، دانست (ص 848). سپس در مقاله‌ای دیگر با عنوان «کتاب اعراب القرآن المنسوب الی الزجّاج هو کتاب الجواهر لجامع العلوم الاصبهانی»، این کتاب به‌یقین از آنِ جامع‌العلوم دانسته شده است (نک‍ : دالی، 79)؛ به همین سبب به این کتاب پرداخته نمی‌شود. بروکلمان معانی القرآن و اعراب القرآن را یک کتاب دانسته است (نک‍ : GAL، همانجا).
3. تفسیر اسماء الله الحسنى: در آغاز کتاب آمده که ابوبکر عبدالله بن محمد حنبلی نخست این کتاب را نزد ابوعلی فارسی بخواند و سپس، از روی دست‌نوشتِ وی آن را رونویس کرد (نقلتُه) ... و قاضی اسماعیل بن اسحاق (فرزند زجاج) آن را از ما بخواست، پس ما آن را بر وی املا کردیم و پس از آن، آن دست‌نوشت برای ما استنساخ شد (ص 21). زجاج در این کتاب کوچک به 99 اسم خداوند پرداخته، و برای هرکدام توضیحاتی اندک آورده است؛ مثلاً وی ذیل «قدّوس» آورده است: برخی گفته‌اند که این کلمه معرّب و سریانی و از «قدشا» مشتق شده است (ص 30). این کتاب براساس تک‌دست‌نوشتی به کوشش محمد یوسف دقاق در دمشق (۱۳۹۵ ق/ ۱۹۷۵ م) در 66 صفحه چاپ شد.

صفحه 1 از3

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: