زاینده رود
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 28 آبان 1403
https://cgie.org.ir/fa/article/274055/زاینده-رود
شنبه 24 آذر 1403
چاپ نشده
26
زایَنْدهرود، مهمترین، بزرگترین و پرآبترین رودخانۀ داخلی در حوضۀ آبریز مرکزی ایران. زایندهرود از جبهۀ خاوری رشتهکوه زاگرس و کوههای مرتفع زردکوه در استان چهارمحال و بختیاری در غرب شهرستان شهرکرد (دهستان شوراب) سرچشمه میگیرد و در همین استان و شهرستانهای فریدن و فریدونشهر در استان اصفهان، شاخابههای کوچک و بزرگ پرشماری به آن میریزد (افشین، 1/ 66؛ حسینی، اصفهان ... ، 16). رودخانۀ زایندهرود از بههمپیوستن ریزابههای پرشماری که از بلندیهای شرقی زاگرس مرکزی سرچشمه میگیرند، همراه با آب تونل کوهرنگ تشکیل میشود. این ریزابهها را براساس موقعیت جغرافیایی سرچشمههای آنها میتوان به 3 شاخۀ شمالی، جنوبی و غربی تقسیم کرد. شاخۀ غربی رودخانۀ زایندهرود که میتوان آن را سرچشمۀ اولیۀ این رود دانست، جانانرود نام دارد. این رودخانه از آب چشمهای به همین نام تغذیه میشود که در دامنۀ زردکوه جا دارد. چشمۀ جانان همچون حوضی مدور است که حدود 50هزار مـ2 وسعت دارد و آب با قوت تمام از آن بیرون میآید و به سمت شرق روان میگردد و پس از طی مسافتی حدود 18کمـ ، در ناحیۀ چهلچشمه، آب رودخانههای چمدر (شاخۀ شمالی) و آبدرۀ زری (شاخۀ جنوبی) را دریافت میدارد و از آن پس، زایندهرود خوانده میشود (نک : صفینژاد، 36-42؛ افشین، 1/ 66- 69).
زایندهرود نخست با جهت شمال شرقی در شهرستان فریدونشهر جریان مییابد و با گذر از درۀ میان کوههای گُرگانَک و قلعۀ آخوند، آب درۀ دولتآباد، و سپس آب درۀ دراز و رودخانۀ پلاسگان با چندین ریزابۀ بزرگ و کوچک ــ که از شمال و جنوب سرازیـر میشوند ــ به آن میریزند. رودخانه پس از گذر از تأسیسات سد زایندهرود به سوی جنوب منحرف، و به شهرستان چادگان وارد میشود و پس از آبیاری روستاهای آن ناحیه به سمت جنوب شرقی تغییر مسیر داده، و به سوی شهرستان سامان و بخشهای شمالی استان چهارمحال و بختیاری جریان مییابد. این رود با ورود به شهرستان لنجان و گذر از روستاهای بسیار در جنوب شهرستان زرینشهر، در نزدیکی کارخانۀ ذوبآهن اصفهان و تأسیسات آن، به طرف روستاهای بوداغآباد و شیخآباد جریان مییابد و با دریافت رود شور طالخونچه به سوی شمال خاوری منحرف، و پس از پیمودن دامنۀ شرقی کوه قلعهبزی به طرف شمال غرب جاری، و وارد اوشیان و اشترجان میشود. زایندهرود پس از آبیاری دشت پهناور اشترجان و گذشتن از شهر اصفهان و تقسیم آن به دو بخش شمالی و جنوبی، از روستاها و نواحیای چون براآن جنوبی و جرقویۀ سفلا میگذرد و از آنجا به ورزنه وارد میگردد. این رودخانه در ورزنه رو به سوی جنوب شرقی جریان مییابد و پس از سیرابساختن روستاهای منطقۀ ورزنه و قلعهدیزی، سرانجام در جنوب کوه سیاه، حدود 120کیلومتری جنوب شرقی اصفهان، و 20کیلومتری ورزنه به باتلاق گاوخونی میریزد. باتلاق گاوخونی زمینی ناهموار و گلابیشکل است که از شمال به جنوب گسترده شده است. وسعت این باتلاق با افزایش و نقصان آب رودخانه تغییر میکند (جعفری، 247- 249؛ افشین، همانجا؛ فرهنگ ... ، 3/ 50؛ جدیدی، بش ؛ صفینژاد، 36-42، 48-50). بنابر نوشتۀ برخی منابع جغرافیایی و تاریخی سدههای نخستین پس از اسلام، زایندهرود پس از ریختن به گاوخونی (گاوخانی) دوباره مسافتی حدود 60 تا 90 فرسنگ را در زیر زمین میپیموده، و در کرمان بر زمین ظاهر میشده، و به دریای شرقی میریخته اسـت (نک : ابنخردادبـه، 20؛ ابونعیـم، 1/ 30؛ حمـداللٰـه، 216-217؛ قزوینی، 198). جناب نیز در کتاب خود به لولههای باریکی در اطراف گاوخونی روی تپههای ماسهای و شنی اشاره کرده است که آب را بالا میکشیدهاند. به عقیدۀ او ممکن بوده که آب را به این روش به جاهای دور، حتى کرمان هم میرساندهاند. وی این امر را مبنای گزارش جغرافیانویسانی دانسته است که آوردهاند آب زایندهرود به دریا میریزد (نک : ص 52-53، که این دریـا را خلیج فارس دانسته است؛ درحالیکه جغرافیانویسان آن را دریای شرقی <عمـان> آوردهاند، نک : حمدالله، 216؛ نیـز قس: قزوینـی، همانجا، که مصب زایندهرود را بحر هند دانسته است). طول رودخانۀ زایندهرود را که در استانهای اصفهان و چهارمحال و بختیاری جریان دارد، حدود 405 کمـ دانستهاند. حوضۀ آبریز آن حدود 31هـزار کمـ2 وسعـت دارد. زاینـدهرود در طول دورههـای زمینشناسی بارها مسیر و بستر خود را تغییر داده، و رسوبات فراوانی را در استان اصفهان بر جای گذاشته است. پهنای آن در قسمت بالا حدود 10 متر است، اما در مسیرش با پیوستن شاخههای متعدد و خروج از کوهستان، افزایش مییابد و در قسمتهای میانی مسیر به 25 متر، و در برخی نواحی به 800 متر هم میرسد (افشین، 1/ 67؛ رامشت، 104-114).ازآنجاکه بخشی بزرگ از حوضۀ آبریز این رودخانه در استان اصفهان واقع شده، همواره نام اصفهان با زایندهرود همراه است. در اصطلاح مردم این سامان و در متون ادبی و بهویژه در اشعار، به آن «زندهرود»، به معنای رودخانهای که زایش میکند هم گفته میشود (جدیدی، بش ).ابنرسته نامگذاری این رودخانه را به اردشیر بابکان نسبت داده، و آورده که آب اصفهان سالمترین آبها ست (ص 155). در منابع تاریخی و جغرافیایی نام این رود بهصورتهای زرینرود (زرینرود) و زرنرود (حمزه، 124؛ ابنرسته، همانجا؛ ابنخردادبه، همانجا، نیز 176؛ ابنحوقل، 363؛ مافروخی، 5، 9، 48، 58)، زندَرود (مقدسی، 23) و زندهرود و زایندهرود (حمدالله، 48، 51، 195) آمده است. برخی را عقیده بر آن است که آب زایندهرود زایش میکند، بدین معنی که اگر در نقطهای جلو آب را مسدود نمایند، در طول مسیر کمی دورتر از نقطۀ مسدودشده، آب در زیر زمین جاری میشود و از جای دیگر بیرون میآید. برخی نیز بر آناند که در سراسر مسیر این رودخانه، از بستـر آن، آب زایش میکـند (نک : صفینژاد، 33). تاریخ تقسیم و سهمبندی آب زایندهرود در ناحیۀ کمآب اصفهان ریشههایی بس کهن دارد. ابنرسته در سدۀ 3 ق/ 9 م، سهمبندی آب «زرینرود» را به اردشیر بابکان نسبت داده، و او را نخستین کسی دانسته که دستور تقسیم آب زایندهرود را میان بلوکهای مختلف اصفهان داده است (همانجا؛ نیز نک : شفقی، 308؛ محمودیان، 95). به نوشتۀ ابنرسته آب این رود در رستاق الانجان/ النجان، میان رستاقهای جی، ماربین، الانجان، براآن، طسوجرود و رویدشت تقسیم میشده است (همانجا). ابنحوقل در این باره نوشته است: حتى ذرهای از آب «زرنرود» به هدر نمیرود و آب از رخنهها و شکافها به سوی روستاها جریان مییابد. آب رودخانه هر ماه، 9 روز به براآن و رویدشت میرود و هنگام زراعت 40 روز در آنجا جاری میشود (ص 365-366).با پایتختشدن اصفهان در روزگار صفوی و افزایش جمعیت در این ناحیه، آب این رودخانه با قاعده و نظمی جدید منطبق با وسعت زمینهای عصر صفوی تقسیم شد. در زمان حکومت شاه عباس اول (سل 996- 1038 ق/ 1588- 1629 م) تقسیم آب زایندهرود، با نـام شیخ بهایی همراه بوده، و اصولی که تقسیم آب زایندهرود بر آن استوار شده، به «طومار شیخ بهایی» معروف است؛ البته نباید تصور کرد که اصول تقسیم آب زایندهرود از شیخ بهایی است. برخی پژوهشگران معتقدند طوماری که امروزه به نام طومار شیخ بهایی در دست است، گویا در 923 ق/ 1517 م، در دورۀ شاه اسماعیل اول (سل 905-930 ق/ 1500-1524 م) تهیه شده، و بعدها شاه طهماسب اول (سل 930-984 ق/ 1524-1576 م) آن را تنفیـذ کرده، و بهعبـارتی، بر آن صحه گذارده است؛ سپس شیخ بهایی دست به اصلاحاتی در این طومار زد و تغییراتی در آن صورت داد. شیخ بهایی با تهیۀ ممیزی دشت اصفهان، تقویم آبیاری را تدوین کرد و توانست با این ابتکار به معضلات و مشکلات مواقع کمآبی زایندهرود پایان دهد (شفقی، 132-133). براساس این طومار، آب زایندهرود با درنظرگرفتن جمعیت، جنس خاک کشاورزی، تسلط آب رودخانه بر اراضی آن، و نیز دوری و نزدیکی محل به سرچشمۀ رودخانه، به 360 روز تقسیم شد و از اول آذر تا 75 روز از نوروز، برداشت آب از زایندهرود برای همه آزاد بود و از روز هفتادوششمِ سال، آب به 33 سهم تقسیم میشد و هر سهم معادل 5 شبانهروز بود. آب بهوسیلۀ نهرهایی که به آنها مادی میگویند، از رودخانه منشعب، و به روستاها هدایت میشد. سهام مزبور بدین ترتیب بود: بلوک رود شتین 6 سهم، لنجان و النجان 10 سهم، ماربین و جی 10 سهم و براآن و کرارج 7 سهم. براساس این طومار تقسیم آب را از پل کله تا قسمت سفلای رودخانه منظور میداشتند که روی هم دارای 78 مادی بود؛ 47 مادی آن از سمت چپ و 31 مادی دیگر از سمت راست رودخانه منشعب میشده است. 6 سهم از این 33 سهم به شهر اصفهان اختصاص داشت، که از طریق 9 نهر اصلی (مادی) و شعب فرعی آنها توزیع میشد. نتیجۀ مطالعات دربارۀ نهرهایی که برای آبرسانی به روستاها کشیده شده است، ثابت میکند که بعضی از آنها در طومار شیخ بهایی درج نگردیده، و بعدها احداث شده است. اسامی 56 مادی که میان فلاورجان و پل کله قرار دارد، در طومار نیامده، و بیانگر آن است که این مادیها در دوران قاجار، پس از آنکه اصفهان دوباره رونق گرفت، ایجاد شدهاند. طومار منسوب به شیخ بهایی و تقسیم و روش مدیریت مردمی آب زایندهرود تا اوایل دهۀ 1380 ش اعتبار خود را حفظ کرده بود و فقط در جزئیات تغییراتی داشت (شیخ بهایی، 2، 3؛ تحویلدار، 37-41؛ شفقی، 132-140؛ جناب، 53-55؛ حسینی، «زایندهرود ... »، 105، 106؛ محمودیان، 94-100). در این تقسیمبندی یک مسئلۀ خاص جغرافیایی آشکارا به چشم میخورد و آن، موضوع کاهش دبی رودخانه در فصل تابستان است که تبخیر آب و نفوذ آن در زمین در اثر مسافت طولانی بیشتر است. ازاینرو، تلاش شده است فعالیتهای کشاورزی را هرچه بیشتر به سرچشمۀ رودخانه نزدیک کنند، تا بیشترین استفاده از آب به عمل آید. نکتۀ حائز اهمیت در تقسیم و توزیع آب رودخانه، مشارکت سازمانیافتۀ مردم در کار مدیریت آن است؛ بهنحویکه مدیریت آب اعم از سراسر رودخانه (میراب)، مادیها (سرکشیک یا مادیسالار) و جویها (سرجوی) همواره با معتمدان و خبرگان محلی و صاحب حقابه بود و انتخاب آنان از طریق اصلح انجام میشد (خاتونآبادی، 19؛ جدیدی، بش ). میراب از طریق نمایندگان هریک از سهام 33گانۀ کل آب رودخانه، و تقریباً در ایام نوروز و از میان معتمدان صاحب حقابه و از بلوک میانۀ رودخانه انتخاب میشد، تا 75 روز پس از نوروز کارهای مربوط را بر عهده گیرد (همو، بش ).در آن روزگار برای بهرهبرداری حداکثری از ذخایر آب، طرح آبادانی دشت اصفهان، یعنی برگرداندن سرچشمههای کارون به زایندهرود، مطرح شد. طرح اتصال کوهرنگ که یکی از سرچشمههای کارون است، از زمان شاه طهماسب مطرح شد تا بدین وسیله کمبود آب برای استفادۀ کشاورزی اصفهان مرتفع گردد. شاه طهماسب به میر فضلالله شهرستانی، حاکم آن نواحی، فرمان داد تا چشمۀ محمودی و کوهرنگ را که به طرف خوزستان هدر میرفتند و به مزروعات بهرهای نمیدادند، به زایندهرود اتصال دهد؛ اما این دستور عملی نشد. شاه عباس اول، برای این مقصود نقشهای دیگر کشید و میخواست کوه را بشکافد؛ بدین منظور در 1027 ق/ 1618 م، محبعلی بیک ناظر بیوتات سلطنتی و سرایدارباشی عمارت خاصه را به کوهرنگ فرستاد تا به کار الحاق آب رسیدگی کند. به موجب گزارش محبعلی، در آن روزگار میبایست 3هزار ذرع ارتفاع و 150 ذرع ضخامت کوه را مسطح میکردند تا آن چشمه به زایندهرود متصل شود (نک : اسکندربیک، 3/ 949-950، 959؛ منجم، 244؛ تحویلدار، 41؛ زمانیپور، 321-323، 324-325؛ جدیدی، بش ). پس از گذشت 15 سال کار سخت و صرف هزینه برای این هدف و حفر 50 متر از خطالرأس «کوه کارکنان» به عرض 60 متر، این کار بهسبب سردی هوا، سختی سنگ و دردسترسنبودن وسایل کافی و دانش فنی بینتیجه ماند (هنرفر، 32-34). در دورۀ شـاه عـبـاس دوم صفـوی (سل 1052-1077 ق/ 1642- 1666 م) الحاق آب کوهرنگ به مهندسی فرانسوی به نام دوشنه سپرده شد، اما باز هم نتیجهای نداد (همو، 33؛ زمانیپور، 332-334). به نوشتۀ سانسون، سیاح فرانسوی در دورۀ سلطنت سلیمان صفوی، مهندس فرانسوی برای بههمپیوستن زایندهرود و کوهرنگ اقدام کرده بود، اما شیخعلی خان، رئیسالوزرا، با این کار به مخالفت پرداخت؛ زیرا با آبادانی و گسترش زمینهای کشاورزی اصفهان دیگر نمیتوانست محصولات کشاورزی حاصل از املاکش در روستاهای پرشمار کرمانشاه و همدان را در اصفهان به فروش رساند (ص 100؛ نیز نک : جدیدی، بش ). اسنادی هم از سالهای پایانی سلطنت احمد شاه قاجار (1288-1304 ش/ 1909-1925 م) دربارۀ الحاق رود کارون و آب کوهرنگ به زایندهرود موجود است. در یکی دو نمونه از این اسناد آمده است که مردم و وکلای اصفهان مایل نیستند آب کارون ضمیمۀ ملکی آنها شود و از آبخور زایندهرود به طول 70 فرسخ راضی بوده، و امتیاز آوردن آب کارون بختیاریها را فوقالعاده مضر و غیر ممکن دانستهانـد (نک : یزدانی، 859-872). سرانجام عملیات جدید الحاق آب کوهرنگ به زایندهرود در 7 مهر 1327 ش/ 29 سپتامبر 1948 م، آغاز شد و در 24 مهر 1332، تونل شمارۀ یک کوهرنگ گشایش یافت و آب کوهرنگ به زایندهرود پیوست (هنرفر، 34). نام زایندهرود همواره یادآور پلهای زیبایی است که روی آن بنا شده است. این پلها جزو آثار و ابنیۀ متعدد تاریخی به شمار میآیند. آنچه محقق است 12 پل تاریخی روی زایندهرود بنا شده، که بیشتر بهسبب طغیان رود در سالهای پربارش ایجاد شدهاند. این پلها عبارتاند از: زمانخان (سامان)، کله، بابامحمود، فلاورجان (ورگون)، مارنان، اللهوردیخان یا سیوسهپل، جوبی، خواجو (شاهی)، شهرستان (در ناحیۀ جی)، چوم، سروشفادران (سروشآذران یا پل دشتی) و ورزنه. 5 پل مارنان، اللهوردیخان، جوبی، خواجو و شهرستان در شهر اصفهان واقع شدهاند (همو، 31- 32؛ جواهرکلام، 18- 19؛ شفقی، 312-314).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید