ریا
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
جمعه 20 مهر 1403
https://cgie.org.ir/fa/article/273797/ریا
سه شنبه 20 آذر 1403
چاپ نشده
26
ریا، خودنمایی و آشکارکردن عمل بهمنظور جلب توجه و ستایش مردم. واژۀ ریا در لغت، مصدر دوم از باب مفاعله، و اسم از ریشۀ «رأی» است. «مُرائی» اسم فاعل از همین ریشه به معنای منافق به کار رفته است و بر کسی اطلاق میشود که کار و رفتار نیک خود را به مردم نشان میدهد (ابنمنظور، ذیل رأی). ریا در اصطلاح، رذیلتی اخلاقی به معنای توجه شخص ریاکار به مردم و تلاش برای متمایلکردن قلوب، اقبال و رویآوردن آنها به خویش است (فیض، 1/ 106)؛ به عبارت دیگر، ریا عبارت است از طلب منزلت و بزرگی در قلوب مردم از طریق نشاندادن اعمال و خصلتهای نیک خود به دیگران (همو، 6/ 148)، يا بهواسطۀ آثاری كه دلالت بر صفت نيك كند (نراقی، محمدمهدی، 2/ 385؛ نراقی، احمد، 614). ریا در بین تمام موجودات، از ویژگیهای انسان به شمار میآید؛ چنانکه گفتهاند: انسان از حيوانات ديگر به تصنع و احتيال و اظهار فضيلت از روی ريا منفرد است (نک : نصیرالدین، 280). این رذیلت اخلاقی یکی از گناهان كبيره نیز محسوب میشود (نراقی، احمد، همانجا). یک گروه اصلی در جامعه که میتوانند دچار این آسیب شوند، عبارتاند از علما و عبادتکنندگانی که در مسیر آخرت حرکت میکنند (فیض، 6/ 106). براساس منابع اخلاقی و عرفانی، ریاکار از 5 طریق ریا میکند: جسم و بدن، پوشش و آراستگی ظاهر، گفتار، کردار، و پیروان و معاشران (همو، 6/ 148). واژۀ ریا و مشتقات آن 5 بار در قرآن کریم به کار رفتهاند. این آیات رياكاران را در ردیف کافران و فاقد ايمان واقعی به خدا و روز قيامت معرفی نمودهاند (نک : بقـره/ 2/ 264) و ريـا را يكـی از رفتارهای منافقان برمیشمارند (نساء/ 4/ 142). همچنین، اعمال ريایی همرديفِ نداشتن ايمان به خدا و روز قيامت به شمار آمده، و شیطان همنشين ریاکاران خوانده شده است (همان/ 38). افزونبراین، قرآن مسلمانان را از همسویی با كفار ــ كه رفتاری مغرورانه و رياكارانه دارند ــ نهی میكند (نک : انفال/ 8/ 47). آیاتی دیگر، ریاکاری در عبادات و ممانعت از کمک به نیازمندان را از ویژگیهای منکران معاد برمیشمارد که ادعای اسلام دارند؛ ولی همانند منافقین عمل میکنند (نک : ماعون/ 107/ 6-7). در ایـن دسته از آیـات، انفاق مال (بقره/ 2/ 264)، اقامۀ نماز (نساء/ 4/ 142)، جنگ و جهاد (انفال/ 8/ 47) و مطلق عبادات (ماعون/ 107/ 6) ازجمله موارد و مصـادیقیاند که رفتار ریاکارانه در آنها مورد نکوهش قرار گرفته است. بسیاری از روایات ریا را شرک دانسته، و برخی هم از ریا بهعنوان «شرک اصغـر» تعبیر کردهاند (نک : ابنبابویه، معـانی ... ، 341، ثواب ... ، 242). در برخی از روایات نیز ریا فریبدادن خداوند (همان، 255) و یکی از نگرانیهای پیامبر (ص) در مورد آیندۀ امتش محسوب شده است (همـان، 253). ظرف و جایگاه ریا قلب اسـت (کلینـی، 2/ 586، 588)، و بـه همین دلیـل، مـراقبت از قلب بـرای پیشگیری از ریا توصیه شده است. این خصلت نکوهیده در روایات گاه در مورد اصل دین (همو، 2/ 296، 586، 8/ 306)، و گاه نیز در مورد صدقات (بخاری، 3/ 13)، حج (ابنبابویه، من لا یحضر ... ، 2/ 219)، ولیمه (کلینی، 5/ 368)، ساختن بنا (ابنبابویه، همان، 4/ 12)، اطعام مردم (همو، ثـواب، 286)، سجدۀ خداوند (بخاری، 8/ 60)، و مبارزه و جهاد (همو، 11/ 163) به کار رفته است. بدین ترتیب، موارد مذکور، مصادیق برجستۀ ریا را در روایات نشان میدهد. نشانههای ریا (کلینی، 2/ 295)، مقبولنبودن اعمال مبتنیبر ریا (همانجا)، شرکبودن ریا (همو، 2/ 293)، واگذارکردن ریاکار به خودش (همو، 2/ 294)، و قراردادن اعمال ریاکاران در سجین (همو، 2/ 294-295)، ازجمله مباحثی است که در روایات، مورد بحث قرار گرفته است. براساس روایات، ریاکار در روز قیامت به 4 نام خوانده میشود که عبارتاند از: كَافِر، فَاجِر یا بدکار، غَادِر یا مکار، و خَاسِر یا زیانکار (ابنبابویه، معانی، 341). ریا در دعاهای مأثور نیز جایگاه خاص خود را دارد. در دعاها برای مصوننگاهداشتن عبادت از ریا، تعبیر خالصگرداندن عمل از ریا (صحیفه ... ، دعای 44)، و گاه تعبیر تطهیر (کلینی، 2/ 588) به کار رفته است که نشان میدهد ریا به آلودهساختن عمل و عبادت منجر میشود و چنین عملی نیازمند پالایش است.
در برخی روایات و دعاها، ریا در کنار سمعه ذکر شده است (بخاری، 2/ 89؛ کلینی، 2/ 294؛ نهج البلاغة، خطبۀ 23؛ صحیفه، دعای 27). ریا از ریشۀ «رأی»، آن است که عمل را طوری انجام دهد که دیگران ببینند و از این طریق کسب وجاهت و موقعیـت برای عملکننده حـاصل شود، ولـی «سمعه» از ریشـۀ «سمع»، آن است که شخص عمل نیکی دور از چشم مردم انجام دهد با این هدف که بعداً به گوش مردم برسد و مردم او را ستایش کنند (تهانوی، 1/ 975). مفهوم مقابل ریا، اخلاص است (کلینی، 2/ 588) و آن، عبارت است از: خالصساختن قصد از غير خدا، و پرداختن نيت از ما سوی الله (نراقی، احمد، 628). اخلاص سرآمد همۀ اخلاق فاضله، و بالاترينِ جميع ملكات حسنه است (همان، 633). در قرآن کریم علاوهبر استفاده از واژگانی از ریشۀ «خلص» در این حوزه، تعابیر وَجهِ الله (نک : انسان/ 76/ 9) و ابْتِغاءَ مَرْضاةِ الله (بقره/ 2/ 265) نیز برای رساندن مفهوم اخلاص در مقابل ریا به کار رفته است. تقابل مفهوم ریا با اخلاص از این حدیث پیامبر اکرم (ص) نیز استنباط میشود: «هر چيز حقی باطن و حقيقتی دارد، هرگز بندهای به باطن و حقيقت اخلاص نمیرسد، مگر آنكه دوست نداشته باشد در برابر عملی كه برای خدا انجام داده است، او را ستايش كنند» (فتال، 2/ 414). در حدیث دیگری، «ریا» در مقابل «حقیقت» قرار گرفته، و ازجمله سپاهیان جهل شمرده شده است (کلینی، 1/ 21-22). در روایات، نشاط هنگام عمل در حضور مردم، بیحالی هنگام تنهایی، آرزوی ستایش دیگران در همۀ امور، اهتمام به داشتن وجهۀ خوب نزد مردم، افزودن به عمل بهدلیل ستایش مردم، و کاستن از آن به خاطر نکوهش آنان، از نشانههای ریا به شمار آمدهاند (همو، 2/ 295). ریا را اقسامی است ازجمله ریا در اصلِ ایمان، در عبادات و در غیر عبادات (نراقی، احمد، 616) و مهمترین اسباب آن عبارتاند از: غفلت از خداوند یا یادکردن اندک وی (نک : نساء/ 4/ 142)؛ همچنین حب جاه و یافتن منزلت در نزد دیگران (فیض، 6/ 170)، حب ستایششدن توسط مردم و فرار از نکوهش آنان، و طمعکردن به آنچه نزد مردم است (نراقی، محمدمهدی، 2/ 406).
ریا برای ریاکاران پیامدهای ناگواری بدین شرح دارد: ایمان نداشتن به خدا و روز قیامت (نک : بقره/ 2/ 264؛ نیـز ابنعاشور،2/ 519)، بالانرفتن عمل ریایی بـه سـوی خداوند، شرکبودن عمـلِ مبتنیبر ریـا (کلینی، 2/ 293)، بطلان عمل ریایی (بقره/ 2/ 264؛ کلینی، 2/ 295) و منجـرشدن آن بـه حبط عمل (نک : بقره/ 2/ 264؛ ابنبابویه، معانی، همانجا)، واگذارکردن ریاکار به عمل خویش (کلینی، 2/ 294)، قراردادن عمل ریاکار در سجین (همو، 2/ 295)، شعلهورشدن آتش دوزخ به وسیلۀ ریاکاران (قرطبی، 9/ 14)، و تضعیف جایگاه ریاکار در بین مردم (کلینی، 2/ 296). همچنین کسی که با عمل فراوان و خستگی بدنی و شبزندهداری در پی جلب رضایت مردم باشد، خداوند عمل او را در چشم مردم اندک جلوه خواهد داد. درمقابل، کسی که با عمل اندک خود، رضایت خداوند را اراده کند، او آن عمل را بیش از آنچه صاحبش اراده کرده است بر مردم آشکار میکند (همانجا). یکی دیگر از عواقب ریا، آن است که این رذیلت اخلاقی، انسان را از عدالت ساقط میکند (نراقی، احمد، 58) و او را از کار آخرت بازمیدارد (همو، 328). برای جلوگیری از این امر و درمان ریا در منابع اخلاق اسلامی دو شیوه بیان شده است: نخست شناخت ریشهها، یعنی حب جاه و منزلت نزد دیگران و از بینبردن آنها؛ و دوم دفع عوارض و حالات فعلی آن (فیض، همانجا). درمان عملی ریا نیز از این طریق است که فرد قلب خود را به پنهاننگاهداشتن عبادات عادت دهد، تا در قلب او اقناع به علم و اطلاع الٰهی حاصل شود، و نفس در صدد علم و اطلاع دیگران برنیاید و انسان خود را از علم و اطلاع خلق بینیاز ببیند (همو، 6/ 174). توجه به عواقب و تبعات ریا و انجام عبادتها در خلوت قبل از ریشهکنشدن ریا (نراقی، احمد، 623) نیز از راههای درمان این رذیلت اخلاقی است. ریا در عبادات براساس روایات اسلامی باعث بطلان آنها میشود. البته در مرحلۀ پس از عمل، ریا منجر به بطلان آن نمیشود. درعینحال، با توجه به برخی روایات، نشاندادن اعمال به دیگران باعث کاهش ثواب آن میشود، و درصورتیکه این امر تکرار شود، ریا به شمار آمده و عمل را باطل میسازد. در این روایات حفظ و نگاهداشتن عمل بسی دشوارتر از خود عمل محسوب شده است (کلینی، همانجا). البته اگر کسی عمل خوبی را انجام دهد و دیگران آن را ببینند، و فاعل از اینکه دیگران عمل نیک او را دیدهاند، خوشحال شود، ریا محسوب نمیشود؛ چون از ابتدا قصد ریا نداشته است (همو، 2/ 297). این نکته نیز حائز اهمیت است که نشاندادن و آشکارکردن اعمال در برخی موارد مطلوب و جایز نیز هست و عنوان ریا بر آن صدق نمیکند؛ همانطورکه صدقۀ آشکار در قرآن کریم مورد تأیید قرار گرفته است (نک : بقره/ 2/ 271). دلیل این امر آن است که اموری مانند صدقۀ آشکار میتواند الگوی خوبی برای دیگران ارائه کند و مردم را به انجام کارهای خیر ترغیب نماید (فیض، 6/ 182؛ نراقی، احمد، 619). در همین راستا، پرداخت آشکار صدقۀ واجب یا زکات اگر باعث تشویق مردم به انجام این فریضه باشد، نسبت به پرداخت نهانی آن، افضل است (نراقی، محمدمهدی، 2/ 132). در اعمال عبادی، ریا یقیناً حرام است (همو، 2/ 390)، چون اعمال عبادی مبتنیبر نیت است و باید قصد عبادت از آنها محقق شود، اما در سایر اعمال دلیلی بر حرمت آن وجود ندارد (فیض، 6/ 152).
در علم اخلاق موضوع ریا از موضوعات مورد توجه است و در کتابهای اخلاق معمولاً بابی تحت عنوان «ریا» وجود دارد. تهذیب الاخلاق ابنمسکویه رازی، محاسبة النفس اثر ابنطاووس، اخلاق ناصری و اوصاف الاشراف از خواجه نصیرالدین طوسی، ارشاد القلوب اثر حسن بن محمد دیلمی، المحجة البیضاء تألیف فیض كاشانی، جامع السعادات اثر ملا محمدمهدی نراقی، و معراج السعادة تألیف ملا احمد نراقی از مهمترین آثار در این حوزه به شمار میروند. همچنین، پرهیز جدی از ریا در سیروسلوک عرفانی و ادبیات عرفانی مورد اهتمام بوده، و بهویژه در شعر شاعران فارسیزبان نمود یافته است. ازجمله آثاری که در ادبیات عرفانی به موضوع ریا پرداختهاند، عبارتاند از: منازل السائرین خواجه عبدالله انصاری که در قسم معاملات، بابی را به «اخلاص» اختصاص داده، که مفهوم مقابل ریا ست. خواجه عبدالله همچنین میدان بیستوپنجم از «رسالۀ صدمیدان» را به این موضوع اختصاص داده است (ص 276). وی در رسالۀ «چهلودو فصل» دربارۀ فرق حیا و ریا، بر آن است که: کـار خیر را به خاطر حیا میکنی و انجامندادن عمل خیر از ریا و ترس مردم است. چون حیا مربوط و وابسته به خداوند است و ریا مربوط به خلق (ص 181). وی ریا را براساس روایات از انواع شرک محسوب میکند: «شرک سه است: شرک مهین خود معروف است، و شرک میانگی شک است و شرک کِهین ریا» (ص 319). اثر مهم دیگر در این حوزه، کتاب احیاء علوم الدین غزالی است. این کتاب در 4 بخش تدوین شده که بخش سوم آن، مهلکات، دربارۀ صفات ناپسندی است كه برای زدودن و پاکكردن نفس و دل از آنها، آيات قرآنی نازل شده است. یکی از اجزاء بخش چهارم یعنی مهلکات، «کتاب ذم الجاه و الریا» است. با توجه به آثار باقیمانده از ادب فارسی، واژه و مفهوم ریا از دیرباز مورد توجه نثرنویسان و شاعران بوده، و بهطور خاص در اشعار حافظ نمود بیشتری پیدا کرده است. ریا در اشعار حافظ بهطور عمده متوجه واعظان و زاهدان ریاکار است. حافظ بهدلیل داشتن شخصیتی متدین و برخوردار از دانش عمیق نسبت به قرآن و معارف اسلامی، این دسته از افراد جامعه را مورد حمله قرار داده و در غزلهای خویش منتقد جدی آنان بوده است. ریا (سنایی، 54؛ جامی، 2/ 280)، و تزویر (حافظ، 1/ 34؛ جامی، 12/ 285) از تعابیری است که در اشعار شاعران در این حوزه استفاده شده، و مورد نکوهش قرار گرفته است. تعابیر سالوس (حافظ، 1/ 456)، پارسای عبادتنمای (سعدی، 301)، ارباب ریا (جامی، 1/ 525) و ریاپیشه (همو، 1/ 70) را نیز شاعران فارسیزبان در مورد افراد ریاکار استفاده کردهاند.
ابنبـابویه، محمـد، ثـواب الاعمال، قـم، 1406 ق؛ همو، معـانی الاخبـار، بـه کوشش علیاکبر غفـاری، بیـروت، دار المعرفه؛ همـو، مـن لا یحضـره الفقیـه، به کوشش همو، قم، 1413 ق؛ ابنعاشور، محمد طاهر، التحریر و التنویر، بیروت، مؤسسة التاریخ؛ ابنمنظور، لسان؛ بخاری، محمد، صحیح، به کوشش محمد زهیر، بیروت، 1422 ق؛ تهانوی، محمد اعلى، کشاف اصطلاحات الفنون، به کوشش رفیق عجم، بیروت، 1996 م؛ جامی، عبدالرحمان، دیوان، به کوشش اعلاخان افصحزاد، تهران، 1378 ش؛ حافظ، دیوان، به کوشش پرویز خانلری، تهران، 1362 ش؛ خواجه عبدالله انصاری، رسائل جامع، به کوشش محمد سرور مولایی، تهران، 1377 ش؛ سعدی، کلیات، به کوشش محمدعلی فروغی، تهران، 1369 ش؛ سنایی، دیوان، به کوشش پرویز بابایی، تهران، 1375 ش؛ صحیفۀ سجادیه؛ فتال نیشابوری، محمد، روضة الواعظین، قم، 1375 ش؛ فیض کاشانی، محمدمحسن، المحجة البیضاء، قم، 1417 ق؛ قرآن کریم؛ قرطبی، محمد، الجامع لاحکام القرآن، به کوشش احمد عبدالعلیم بردونی و ابراهیم اطفیش، قاهره، 1384 ق؛ کلینی، محمد، الکافی، به کوشش علیاکبر غفاری، تهران، 1407 ق؛ نراقی، احمد، معراج السعادة، قم، 1378 ش؛ نراقی، محمدمهدی، جامع السعادت، به کوشش محمد کلانتر، بیروت، مؤسسة الاعلمی؛ نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، تهران، 1413 ق؛ نهج البلاغة.
محمود کریمی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید