ریاشی، محمد
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
جمعه 20 مهر 1403
https://cgie.org.ir/fa/article/268832/ریاشی،-محمد
شنبه 21 مهر 1403
چاپ نشده
26
ریاشی، محمد بن یَسیر، شاعر بصری اواخر سدۀ 2 ق/ 8 م و اوایل سدۀ 3 ق/ 9 م. تاریخ تولد و وفات ریاشی دانسته نیست. براساس گزارش ابنقتیبه (ص 560)، او معاصر ابونواس (ح 140- 198 ق/ 757-814 م)، شاعر بلندآوازۀ عصر عباسی بود. یکی از گزارشهای ابوالفرج اصفهانی در الاغانی (14/ 41-42) نیز تأیید میکند که وی در روزگار خلیفۀ عباسی، معتصم (حک 218-227 ق/ 833-842 م) میزیسـت (نیـز نک : ابنقتیبه، 560-561؛ حجی، 12-14). زرکلـی وفات ریاشی را 210 ق/ 825 م تخمین زده است (7/ 144). کنیۀ او ابوجعفر، و نام پدرش در برخی از منابع به جای یسیر، بشیر آمده است (برای نمونه، نک : قفطی، 1/ 188؛ صفدی، 2/ 252؛ نیز نک : پلّا، 291 که براساس روایتی در الاغانی، یسیر را مرجح میداند؛ حجی، 8- 9). نسبت ریاشی او بر ارتباطش بهعنوان مولیٰ با بنیریاش از خَثْعم دلالت دارد، که البته محل اختلاف است و گاه با حمیری جـایگزین میشود (برای نمونه، نک : مرزبـانی، 371؛ پلا، همانجـا؛ نیز نک : حجی، 9). باآنکه تنی چند از شرححالنگاران در آثار خود از او یاد کردهاند، اما از نوشتههای آنان اطلاعات دقیقی از زندگی این شاعر به دست نمیآید و تنها مشتمل بر مطالبی پراکنده و نهچندان سودمند، و نیز ابیاتی از سرودههای او ست. اینکه ابنیسیر موطن خود، بصره را هیچگاه ترک نکرد و برای ستایش به دربار خلیفهای در بغداد نرفت (نک : ابوالفرج،14/ 17)، تااندازهای میتواند این بیتوجهی و نیز شهرت اندک او را توجیه کند؛ ظاهراً وی زندگیای معمولی، ساده و با فراغبال، در فضایی تهی از هرگونه حادثۀ پراهمیت را بر شهرت ترجیح داده است. باآنکه سرودههای ریاشی حکایت از این دارند که او در فقر به سر میبرده، بیشک از سوی فرزندان و نوادگان سلیمان بن علی بن عبدالله عباسی، والی بصره (133- 139 ق/ 751-756 م) ــ چون جعفر بن سلیمـان، محمد بن ایوب بن سلیمان، و قُثَم بن جعفر بن سلیمان که در بصره میزیستند و مشاغلی چون نیـای خود بر عهده داشتند ــ حمـایت میشده است و شـاید آنان را مدح هم کرده باشد (همو، 14/ 17- 18، 19-20، 42-43، 45-46؛ پلا، 291-292؛ حجی، 17)؛ اما از مدایح او چیزی در دست نیست (نک : همو، 22) و آنچه دربارۀ والی بصره، عمرو ابن حفص سروده، با هدف مدح و ستایش نبوده، و از او صلهای درخواست نکرده است (همو، 22-23). نیز براساس گزارشی، میدانیم که با شخصی ثروتمند به نـام داود بن احمد ــ که احتمـال داده شده، از قضـات بصره یا کـارگزاران بوده ــ دوستی و معـاشرت داشته است (نک : ابوالفرج، 14/ 28- 29؛ پلا، 295 نیز حاشیۀ 2). ریاشی بهرغم فقر، از زندگی خشنود بود و سختیها را بدون هرگونه شِکوه تحمل میکرد و چون دیگر بصریان زمان خود با دلبستگی به لهوولعبْ روزگار میگذرانید؛ بااینحال، در این کار زیادهروی نکرد و از مطالعه و کسب علم و دانش نیز غافل نماند (نک : همو، 304، بیت 8، 311، بیت 17، 327، بیت 30، 329، بیت 33؛ حجی، 17). به گزارش منابع، محمد بن یسیر فرزندی داشت به نام عبدالله که او نیز چون پدر، شاعر بود و چندین روایت دربارۀ پدرش در الاغانی از او نقل شده است (برای نمونه، نک : ابوالفرج، 14/ 26، 27؛ ابوعبید، 1/ 104). در یکی از این گزارشها، عبدالله پدر را شیفتۀ شراب (مشغوفاً بالنبیذ)، و شهره به شرابخواری وصف کرده، و گفته، وی پیوسته مست سر بر بالین میگذاشته است (نک : ابوالفرج، 14/ 49؛ پلا، 293-294؛ نیز نک : 414-415/ EI2, VII). ابوالفرج اصفهانی (14/ 17) او را پردهدر و گستاخ (ماجن) نیز وصف کرده است؛ اما پلا در پژوهش خود (نک : دنبالۀ مقاله) روایت اول را مبالغهآمیز دانسته، و دربارۀ روایت دوم بر این باور است که سرودههای باقیمانده از ابنیسیر چنین وصفی را تأیید نمیکند؛ حتى مینویسد تاحدودی میتوان او را شاعری عفیف دانست (ص 295). همۀ فسقی که به او نسبت داده شده، عشق او به کنیزی است به نام حُسْن، که سرزنش همسرش را به دنبال داشته است؛ اما ابنیسیر بهمنظور پاسخ، ابیاتی آمیخته با سادگی و صداقت برای او فرستاده، که در شعر عربی نادر است (نک : ابوالفرج، 14/ 26-27؛ پلا، 294-296). افزونبر آن، منابعْ او را به بخل (کان من بخلاء الناس) وصف کردهاند، که چندان دور از ذهن نیست؛ زیرا او معمولاً به دوستان و همسایگان خود اتکا داشت و در روایتهای گوناگون میبینیم که مَرکب به عاریت میگرفته، و پیوسته در کنار دوستانش شرابخواری میکرده، یا از آنان شراب میخواسته است. حتى گزارشی داریم مبنیبر اینکه وی از والی هاشمی بصره، محمد بن ایوب، شراب طلب کرده است (نک : ابوالفـرج، 14/ 20، 32-33، 49- 50؛ صفدی، 2/ 252؛ پلا، 294، 310-311).
ابوالفرج اصفهانی ریاشی را شاعری ظریف، نوآور و البته کمگوی (مقلّ) وصف کرده، و وی را بهدلیل اینکه همانند بسیاری دیگر از شاعران، برای تکسب و شناختهشدن استعدادش به بغداد نرفته، ستوده است (14/ 17). تمایل به حفظ استقلال، سبب شده بود که او طنز و هجو را به دیگر انواع و اغراض شعر ترجیح دهد. گرچه ابنیسیر برخی از معاصران خود را هجو کرد، اما نمونههای هجو و طنزی که از او در دست است، تصویری کاملاً متفاوت با آنچه ابوالفرج (همانجا) دربارۀ او گفته (هجّاء، خبیث)، ارائه میدهند؛ او از طنز و هجا با اعتدال و میانهروی بهره برد و کلامش از هرگونه خباثت و گزندگی پیراسته بود (برای نمونه، نک : همو، 14/ 19، 20، 30؛ پـلا، 306، بیت 10،321، بیت 27، 311- 312، بیت 18، 329، بیت 32، 337- 338، بیت 46؛ حجی، همانجا، نیز 20-21، 23). افزونبر این، اگر او به هجو گزنده پرداخته بود، بیتردید باید مورد هجو نیز قرار میگرفت؛ اما ما بهجز ابیاتی کمارزش از جعیـفران موَسْوِس (نک : ابوالفرج، 14/ 31)، و ابـان بن عبدالحمید لاحقی (نک : صولی، 30) و 8 بیت از ابواسحـاق ابراهیم نظام (د 231 ق/ 846 م) ــ که ادعای شعر و جادوگری داشته است (جاحظ، الحیوان، 6/ 437) ــ در هجو وی چیزی در اختیار نداریم. درباب وصف، تغزل، حکمت، زهد (نک : پلا، 336، بیت 45) و مرثیه (نک : ابوالفرج، 14/ 20، 25) نیز سرودههایی از او در دست است.اشعار ابنیسیر نشاندهندۀ خلقوخوی متعادل و آمیخته با مهربانی، ملایمت و احساسات سادۀ وی است. فلسفۀ زندگی او در ابیاتی ارائه میشود که غالباً ضربالمثل شدهاند. او باور دارد که ناملایمات و دشواریهای زندگی بهیکباره بر سر آدمی فرود میآیند؛ اما شادیها بسیـار نادر و اندکاند (نک : پلا، 303، بیت 7؛ حجی، 17- 18). او صبر و بردباری را میستاید و بدان سفارش میکند و فرجام آن را پسندیده میداند و توصیه میکند که نباید کار نیک را به فردا افکند، چراکه ممکن است دیگر فرصتی در اختیار نباشد. نعمتها و شادیها از نظر او دائمی نیستند و نباید به دنیـا دلبستگی داشت (نک : پلا، 304، بیت 8، 307، بیت 11، 311، بیت 17، 316، بیت 20). البته او قناعت را به زیر بار منت فرومایگان رفتن ترجیح میدهد (نک : همو، 329، بیت 33). ریاشی در اشعارشْ هوش، ذکاوت و نیز حافظۀ خود را ستوده، بهگونهای که از نگاشتن آنچه میشنود، مستغنی است (نک : ابوالفرج،14/ 43).ساختار قصاید ریاشی با قصاید گذشتگان سخت تفاوت دارد. او قصاید خود را با غزل، و گریستن بر آثار بهجایمانده در دیار یار نمیآغازد و در آنها مرکب و شکار را وصف نمیکند؛ بلکه مستقیماً به موضوع اصلی وارد میشود. زبان شعر او بسیار ساده، روان و برخوردار از لطـافت در معنا (نک : پلا، 297، 322-327)، و البته گاه دور از انسجام شاعرانه است؛ تاآنجاکه جاحظ یکی از ابیات او را برای تنافر الفاظ شاهد میآورد و میگوید واژههای او از یکدیگر میگریزند (نک : البیان ... ، 1/ 65-66).پلا شرححال او را به همراه 320 بیت از سرودههایش که به استناد منابعی چون الاغانی، الشعر و الشعراء، البیان و التبیین، البخلاء، الحیوان، الکامل، معجم الادباء، المحمدون من الشعراء و امالی قالی بغدادی بازخوانی، و گردآوری شده، با عنوان «محمد ابن یسیر الریاشی و اشعاره» در مجلۀ المشرق (ص 289- 338) منتشر کرده است. همچنین، دیوان او را مُظهَر حَجّی گردآوری، و تحقیق کرده (408 بیت)، و با مقدمهای مفصل در سوریه به طبع رسانیده است (نک : مآخذ). حجی که کار ارزشمند پلا یکی از منابع او بوده، اشعار وی را در این دیوان به دو دسته تقسیم کرده است: اشعاری که انتساب آنها به ریاشی درست است و دیگر، اشعاری که منابع در صحت انتساب آنها به شاعر اختلاف دارند. وی در پانوشتهای اشعار، اسناد استخراج ابیات را معرفی، و شرح لغوی سرودهها را ارائه میکند (نک : سراسر اثر).
ابنقتیبه، عبدالله، الشعر و الشعراء، لیدن، 1902 م؛ ابوعبید بکری، عبدالله، سمط اللآلی، به کوشش عبدالعزیز میمنی، بیروت، 1935 م؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، مؤسسة جمال للطباعة و النشر؛ پلا، شارل، «محمد بن یسیر الرّیاشی و أشعاره»، المشرق، دارالمشرق، 1955 م، س 49؛. جاحظ، عمرو، البیان و التبیین، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، 1367 ق/ 1948 م؛ همو، الحیوان، بیروت، 1424 ق؛ حجی، مظهر رشید، مقدمه بر دیوان محمد ریاشی، حمص، 1417 ق/ 1996 م؛ زرکلی، اعلام؛ صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، به کوشش ددرینگ، ویسبادن، 1394 ق/ 1974 م؛ صولی، محمد، الاوراق (قسم اخبار الشعراء)، به کوشش ج. هیورث دن، قاهره، 1934 م؛ قفطی، علی، المحمدون، به کوشش محمد عبدالستار خان ایم و محمد عبدالمعید، حیدرآباد دکن، 1385 ق/ 1966 م؛ مرزبانی، محمد، الموشح، به کوشش علی محمد بجاوی، نهضة مصر، بیتا؛ نیز:
EI2.بابک فرزانه
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید