بغداد
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
جمعه 30 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/259740/بغداد
یکشنبه 17 اسفند 1399
چاپ شده
12
وجوه گوناگون زندگی مردم بغداد را از آغاز تا حملۀ مغول كه موضوع اساسی این گفتار است، باید با پشت كار فراوان، اندك اندك، از لابهلای انبوه عظیمی كتاب به دست آورد كه در زمینههایی بسیار گوناگون تدوین شدهاند: كتابهای تاریخ كه منبع اصلی را تشكیل میدهند، به مناسبت حوادث عمده، به گوشههایی از زندگی مردم اشاره میكنند. جغرافینویسان به مناسبت وصف شهرها، ادیبان بهمناسبت نکـتههای ادبی، ادبنویسان به مناسبت تعلیم آیین فرهیختگی، فقیهان در شرح امور مربوط به شهر و شهروندان (بهخصوص حسبه / شهرداری)، و حتی لغتنویسان به بهانه شرح برخی كلمات (خوراكها، لباسها،...) هریك روایاتی نقل كردهاند، اما هیچگاه كتابی با دید جامعهشناسی و مردمشناسی تدوین نشده است. این كار از اواخر سدۀ 19م، با پژوهشهای خاورشناسان آغاز شد و در نیمۀ دوم سدۀ 20م، با مجموعههای نسبتاً بزرگی (از جمله آرابیكا، 1962م) به اوج خود رسید.
مهمترین منابع، برحسب زمان، بدین قرار است: در سدۀ 3ق/ 9م، علاوه بر آثار جغرافیایی (مثلاً ابن خردادبه، المسالك)چند كتاب مهم پدید آمد: همه آثار جاحظ، بهخصوص رسائل او چون «مفاخرۀ كنیزكان و غلامان» و یا التبصر دربارۀ بازرگانی؛ كتاب بغداد ابن ابی طاهر طیفور؛ فضائل بغداد از یزدجرد بن مهمندار و نیز یعقوبی كه در البلدان اطلاعاتی دربارۀ شهر مدور و اقطاعها و نیز پیشهها و پیشهوران بغداد به دست میدهد.
در سدۀ 4ق/10م، اطلاعات مفصل طبری، بیشتر بهكار قرنهای پیشین میخورد، اما مسعودی ( مروج) وصولی ( اخبارالراضی) و همدانی ( تكملة) كار او را تكمیل میكنند. مقدسی ( احسن التقاسیم) دربارۀ مردم اطلاعاتی به دست میدهد؛ شابشتی به دیرهای بغداد، و ابن سرابیون به راههای آبی و كانالهای شهر میپردازد. اما اطلاعات وسیعتر دربارۀ مردم و احوال و آداب ایشان را باید در آثار مهم تنوخی ( الفرج...و نشوار.. .)، سلمی( آداب الصحبة)، وشاء ( الموشی = الظرف و الظرفاء )،خالدیان( تحف) و همچنین ابوحیان توحیدی ( الامتاع ) جستوجو كرد.
سدۀ 5ق/11م، آثار گرانبهایی پدید آورده است. ابوعلی مسكویه در تجارب الامم خود كه اساساً كتابی تاریخی است، انبوهی اطلاع از احوال مردم بغداد به دست داده است (كتاب به صورت كامل در 8 مجلد توسط امامی در تهران منتشر شده، اما كمبود فهارس جدی، سخت در آن محسوس است). ماوردی در انبوه كتابهای خود (به خصوص ادب الدنیا و الاحکامالسلطانیة)به آداب پسندیدۀ مردم پرداخته، صابی به احوال مراكز قدرت توجه كرده (در رسوم دارالخلافة و الوزراء)،مؤلف حکایه ابیالقاسم البغدادی كه در درون جامعۀ بغداد زیسته، و خطیب در تاریخ بغداد خود، مقدمهای گرانبها دربارۀ شهر عرضه كرده، و در درون كتاب، به استناد منابع كهنتر (صابی، ابن سرابیون، ابن ابی طیفور...) انبوهی روایت آموزنده گرد آورده است. در همین زمان، ابنبطلان، شیوههای خرید و فروش كنیز و غلام را به مردم آموخته است.
در سدۀ 6ق / 12م، شیزری و سقطی، هریك كتابی دربارۀ حسبه نگاشتهاند؛ ابن عقیل نیز به وصف بغداد پرداخته، و از اوضاع و احوال شهر، به خصوص در آغاز عصر سلجوقی اطلاعات مهمی به دست داده است (كتاب او در مناقب بغداد منسوب به ابنجوزی آمده، و جرج مقدسی آن را به انگلیسی برگردانده است، آرابیكا، 1959م). دو جهانگرد نیز در این قرن از بغداد دیدن كردهاند، یكی بنیامین تطیلی است كه سفرنامهاش از عبری به عربی ترجمه شده (بغداد، 1945م)، و دیگری ابن جبیر است كه از ویرانی شهر و درعینحال، غرور مردم دچار شگفتی شده است. اما گزارشگر واقعی این قرن، ابن جوزی است كه اتفاقاً در پایان آن درگذشته، و در آثار بسیار متعدد خود (چون تلبیس ابلیس، الاذكیاء، اخبار الحمقی... ) آگاهیهای ارزندهای از اوضاع بغداد، حفظ كرده است. اما كتاب بسیار مفصل المنتظم او، گنجینهای در اینباره است.
در سدۀ 7ق/13م، تاریخهای گسترده چون الكامل ابن اثیر، مرآةالزمان سبط ابن جوزی، الجامع المختصر ابن ساعی و نیز اثر جغرافیایی یاقوت ( البلدان)، هم از گذشته خبر میدهند، هم از زمان خود؛ الفتوه ابن معمار دربارۀ عیاران، و الطبیخ محمد بغدادی دربارۀ خوراكهای بغداد اطلاعاتی به دست میدهند.
در سدۀ 8ق/14م، ابن فوطی الحوادث الجامعۀ خود را به سدۀ 7ق، اختصاص داده، ابن اخوه به حسبه پرداخته (به فارسی ترجمه شده است) و ابن بطوطه جهانگرد از اوضاع اسفبار شهر در سدۀ 8ق خبر داده است.
پژوهشهای خاورشناسان،بیشتردربارۀ تاریخ، توپوگرافی و معماری بغداد دور میزند. در لابهلای پژوهشهای تاریخی و توپوگرافیك، اطلاعات پراكندهای دربارۀ مردم و وضعیت زندگی آنان میتوان یافت. در میان انبوه نوشتههای عربی، چند كتاب ارزشمند - بهویژه در زمینۀ تاریخ و نقشه شهر - دیده میشود. در زمینه مردمشناسی نیز دو كتاب نسبتاً سودمند نگاشته شده، اما هنوز جای پژوهشهای گسترده سخت خالی است. در فهرست زیر نام مؤلفان برحسب زمان، بدون نشانی كتاب شناختی، و تنها با اشاره به ارزش اثر آورده میشود: كار عمده، در 1900م با «بغداد در عصر عباسی» اثر لسترنج، و «سرزمین كهن بابل» از اشترك آغاز میشود كه هر دو اساساً به نقشهنگاری شهر اختصاص دارند. در سالهای 1910 تا 1951م، آثار ماسینیون، هرتسفلد، كرسول و كانار در زمینه نقشه و گاه معماری است. در 1952م نیز احمد سوسه اطلس بغداد را چاپ كرد. در 1958م، مصطفی جواد و احمد سوسه، در دلیل ... خارطة بغداد اطلاعات مفصل و مفیدی درباره تاریخ و جغرافیای شهر عرضه كردند. سال بعد جرج مقدسی، اثر ابن عقیل را كه بیشتر از شورشهای بغداد سخن میگوید، در آرابیكا چاپ كرد. در همان سال، كلودكائن كتاب «جنبشهای مردمی...» را آغاز كرد كه در 3 شماره آرابیكا منتشر شد. بحثها و تحلیلهای او به خصوص درباره «احداث» در شام و «عیاران و فتیان» در عراق بسیار مفید است. مقالۀ مهم دوری كه مرجع خاور شناسان گردیده است، دربارۀ تاریخ بغداد، در «دائرةالمعارف اسلام» (1960م) چاپ شد.
شمارۀ 9 آرابیكا (شماره مخصوص 1962م) سراسر به بغداد اختصاص یافته است و در آن مقالههای سوردل، كانار، كلود كائن، برنشویگ و نیز آلار (مقالۀ «مسیحیان بغداد») و وایدا (مقالۀ «یهودیان بغداد») برای كار ما مفید بودهاند.
در 1965م بدری محمدفهد، به پیشههای بغداد در سدۀ 4ق (200 پیشه) پرداخت (در «مجله تاریخ اقتصادی و اجتماعی شرق»). در 1967م وی رسالۀ فوق لیسانس خود را به «العامة» در بغداد (سدۀ 5ق) اختصاص داد و به زندگی روزمره مردم پرداخت. در 1970م، صالح علی مقالهای به انگلیسی، بیشتر دربارۀ اقطاعات، و لاستر كتابی درباره توپوگرافی بغداد نگاشتند. در همین سال، رساله دكتری دوری دربارۀ اجتماع و اقتصاد عراق در پنسیلوانیا منتشر شد. در 1978م هیلمن رسالۀ خود رادربارۀ آشوبهای بغداد در آغاز سدۀ 4ق نگاشت. در 1979م مجلۀ المورد شمارهای پرحجم، اما كمفایده به بغداد اختصاص داد. مقالههای مختار درباره كارگاههای بافندگی، و ذنون طه درباره جامعه بغداد در حکایة ابیالقاسم البغدادی قابل توجهند.
در 1981م سَبَری، كتاب سودمند «جنبشهای مردمی بغداد» را در پاریس چاپ كرد. در 1984م كتاب كمبهای شندب درباره فرهنگ اسلامی بغداد (تا نیمۀ دوم سدۀ 5ق)، و سال بعد، اثر ارزشمند صالح علی درباره تاریخ و جغرافیای بغداد منتشر شد. در 1988م، سعادت به امر «قاضیالقضات در عصر دیلمی و سلجوقی» همت گماشت.
در 1993م فهمی سعد، انبوهی روایت از آثار گذشتگان بیرون كشید و در العامة فی بغداد... گرد آورد و از این نظر، جامعترین كتاب موجود است.
در 2000م، میشو گزارشی عام و مفید دربارۀ بغداد منتشر كرد. در همان سال اِفرات اطلاعات هوشمندانهای درباره علمای اسلام، خاصه در بغداد عرضه كرد.
به زبان فارسی، بجز كتاب تیسفون و بغداد اثر بیانی (1377ش)، هیچ كتاب مستقلی دربارۀ این شهر نگاشته نشده است. مقالات دوری، سوردل، وُما و كائن، در یك مجموعۀ كوچك، ترجمهشدهاند (تهران، 1375ش). ترجمه فارسی تمدن اسلامی متز، و بهخصوص احیای فرهنگی عهد آل بویه كرمر و چندین اثر دیگر مفید میتواند بود.
دربارۀ عیاران بغداد، آیین جوانمردی كربن (ترجمۀ احسان نراقی، تهران، 1363ش) و مجموعه مقالاتی كه در آن ذكر شده، بسیار مفید است. نیز اطلاعاتی در ترجمۀ كتاب الادب والمرؤة اثر صالح بن جناح و تعلیقات محمد دامادی (تهران، 1373ش) میتوان یافت.
بدیهی است كه این طرح كتابشناختی برای آشنایی با مردم و زندگی آنان در بغداد تا حدود سدۀ 8ق كامل نیست و بسیاری از مؤلفان، آثار متعدد دیگری نیز دارند كه گاه در این مقاله استفاده شده است؛ از آن جمله میتوان به كتابهایی كه دربارۀ مراكز آموزشی و مدرسهها در جهان اسلام نگاشته شده است، اشاره كرد كه برای آشنایی با شیوههای آموزشی در شهر بغداد سودمندند.
منصور در 136ق / 753م خلیفه شد. در 146ق به بغداد نوساخته، انتقال یافت و مقتدرانه بر سراسر امپراتوری عباسی حکـم راند. در زمان مهدی و هارون، عباسیان به اوج قدرت رسیدند و بغداد شهری عظیم، پرشكوه و ثروتمند شد. در آغاز خلافت مأمون، نبرد میان او و برادرش امین، نخستین ضربه ویرانگر را بر پیكر شهر و مردم آن وارد كرد؛ اما مأمون توانست بر همه جنبشها چیره آید و آرامشی نسبی بر قلمرو خویش حکـمفرما سازد. متوكل در 232ق / 847م به یاری فرماندهان تُرك خلافت یافت. این وابستگی خوش عاقبت نبود و تركان او را كشتند (247ق / 861م) و زمام قدرت را به دست گرفتند و مصیبتها به بار آوردند. مستعین كه میخواست از چنبرۀ تركان رهایی جوید، به قتل رسید و زندگی مردم را مدتی دچار پریشانی ساخت. پس از مستعین، معتز و مهتدی نیز به سرنوشت او دچار شدند. معتمد كه به همت برادرش موفق توانی به خلافت بخشیده بود، دچار یكی از بزرگترین جنبشهای مردمی شد كه همانا شورش زنگیان جنوب عراق بود و به «فتنـة الزنج» شهرت یافته است (255-270ق / 869 -883م). این آشوب مدتی زندگی در شهر بغداد را مختل كرد. معتضد نسبتاً نیرومند بود و توانست جنبشهای قرمطیان را كه چندی موجب وحشت و آشوب و قحطی در بغداد شده بود، موقتاً دفع كند؛ اما متوكل همچنان گرفتار آنان بود و هرگز نتوانست جنگها و حملههای پراكنده را به كلی خاموش كند. خلافت درازمدت مقتدر (295-320ق / 908-932م) امپراتوری عباسی را چنان ناتوان كرد كه دیگر چیزی جز حکومتی محلی از آن باقی نماند. جمعیتی كه از امیران سپاه و زنان دربار (شغب مادر خلیفه مقتدر، دستنبویه (دستنویه)، ام ولد معتضد، ام موسی قهرمانه، مباشر و پیشكار حرمسرا، نکـ: صابی، الوزراء، 118-119؛ سوردل، «وزارت...»، 670) تشكیل شده بود، تنها بر آشوبهای بغداد میافزود. در همین زمان بود كه قرمطیان به نزدیكی بغداد رسیدند و ابن معتز (هـ م) را به خلافت برداشتند. كشاكش میان امیران و وزیران شدت یافت، مردم بغداد بر ضد ابنفرات (هـ م) وزیر قیام كردند و سرانجام وی را كشتند (312ق) و باز مقتدر را به خلافت نشاندند. درایت و هوشمندی علیبن عیسی كه چندبار به وزارت رسید، كاری از پیش نبرد و عاقبت خلیفه كه به جنگ میشتافت، كشته شد (320ق) و برادرش قاهر هم بیش از دو سال در خلافت دوام نیافت و به دست سپاهیان شورشی خلع و نابینا شد. خلیفه راضی كه به بیچارگی خود به صراحت اعتراف داشت (ابن اثیر، 7 / 123)، ابن رائق (هـ م) را از واسط فرا خواند و امیر الامرای شهركرد (324ق). مدتی این منصب كه درواقع حکومت مطلق بر بغداد و سواد آن بود، میان او و بجكم، گورانگیج دیلمی (كه نامش به كورتكین تحریف شده) و ناصرالدین حمدانی و حتی بریدی یاغی، توزن و ابن شیرزاد دست به دست میگشت. در عصر مقتدر، قاهر و راضی، مقام وزارت 27 بار دست به دست شد. تغییرات در میان دبیران (= وزیران) امیرالامرا هم كمتر از این نبود (قس: كانار، 270 )، تا اینکه در 334ق، معزالدوله دیلمی بغداد را بدون خونریزی فتح كرد. او كه شیعی مذهب بود، درصدد برانداختن خلافت سنی عباسیان برنیامد، اما از خلیفه جز نامی در خطبهها و نقشی روی سكهها باقی نگذاشت. دوران آل بویه را برخی، عصر شكوفایی فرهنگی و اجتماعی میدانند (مثلاً كرمر در احیای فرهنگی در عهد آل بویه )و برخی دیگر - باتوجه به جنگهای پراكنده و شورشهای مكرر بغداد - دوران انحطاط. در هر حال، در زمان ایشان، ثباتی سیاسی برقرار شد كه در درازی مدت خلافت چند تن از خلیفگان این دوره متجلی است: مطیع 334 تا 363ق (29 سال)، طائع 363 تا 381ق (18 سال)، قادر 381-422ق (41 سال). وزیران نیز پایدارتر بودند: معزالدوله نخست مهلبی را وزارت داد و سپس فسانجس (فسنگس) و شیرازی را با هم به وزارت برداشت، اما قدرت سراسر دردست امیران دیلمی بود كه اینک با القاب ملك و شاهنشاه خوانده میشدند. حتی برای عضدالدوله خطبه میخواندند و طبل بامداد، عصر و شامگاه را در سرای او مینواختند؛ اما ضعف آل بویه نیز از زمان بختیار (از 356ق) آغاز شد و امیران دیلمی (از 367ق)، دیگر نتوانستند ثباتی در قلمرو خویش برقرار كنند. در 447ق / 1055م طغرل سلجوقی وارد بغداد شد. هم او و هم ملكشاه دست به اصلاح و تعمیر شهر زدند. در سدۀ 6ق، بنیامین تطیلی عظمت باغها و كاخها و بیمارستان عضدی را با 60 پزشك میستاید، اما چند دهه پس از او، ابن جبیر به خرابی بخش اعظم شهر اشاره میكند (قس: I / 900 ,²(EI. سلجوقیان، هم از آن جهت كه - برخلاف دیلمیان - سنی مذهب بودند و هم به سبب انتقال تودههای تركنژاد، در بافت اجتماعی شهر تأثیر مهمی داشتند. در 656ق / 1258م، خلیفه مستعصم تسلیم مغولان شد و شهر و مردم آن را به تیغ آنان سپرد، اما بهرغم صدها هزار كشته و آتشسوزی و ویرانی، بغداد زنده ماند و تا 740ق / 1339م ایلخانان بر آن حکـم راندند كه چیزی جز یك مركز ایالتی كوچك نبود. شهر بغداد را از آغاز، باتوجه به شرایط سیاسی و اقلیمی، برای پایتخت شدن بر پا كردند. از اینرو، پیشاپیش، هریك از اجزاء شهر، با عنایت خاص به رابطه آن جزء با اجزاء دیگر، طرحریزی شد. نقشه آن دست كم 5 سال پیش از تأسیس، تهیه شده بود، شكل آن را دایرهوار نهادند و این شیوه از شگفتیهای آن زمان بهشمار میرفت (نکـ: یعقوبی، 11). اما مدورسازی شهر سنتی ایرانی بود. شهر كهن اكباتان و نیز در بینالنهرین، حران و حَضر (هترا) مدور بودند. هنوز دیوار مدور شهر جور (= گور) را در كنار فیروزآباد به چشم میتوان دید (قس: I / 896 , ²EI؛ سوردل، «بغداد...»، .(253عناصر ایرانی، از روز نخست در كار احداث بغداد سهیم بودند: نوبخت موقعیت نجومی آن را تعیین كرد و تنظیم بخشهای چهارگانه آن (ارباع) به 4 تن از موالی سپرده شد (یعقوبی، 11، 14؛ خطیب، تاریخ...، 1 / 67). اندازۀ شهر را - به خصوص به سبب دقیق نبودن مقیاسهای طول - نمیتوان به دقت تعیین كرد. از اینرو، قطر شهر را گاه 900‘2 متر (لسترنج)، گاه 761‘2 متر (هرتسفلد) و گاه 352‘2 متر I / 897), ²EI) تخمین زدهاند، اما شهر به سرعت از دیوارههای اصلی فراتر رفت. به روایت خطیب بغدادی (همان، 1 / 117) مساحت شهر در دو سوی دجله، در قرن 3ق / 9م، 750‘43 جریب بود (میان 5 تا 7 هزار هكتار). در قرن 4ق، ابن حوقل نقاط متقابل را چنین ذكر كرده است: باب شماسیه تا دارالخلافه، و باب خراسان تا یاسریه هریك حدود 10 كیلومتر (ص 216-217؛ سبری، .(16در زمان منصور (157ق / 774م) بود كه «بازار» به خارج شهر منتقل شد و كرخ نام گرفت و صاحب مسجدی نیز شد (طبری، 4 / 480؛ خطیب، همان، 1 / 79-80) و اندك اندك به صورت بزرگترین بازار و عمدهترین مركز شیعیان درآمد. كرخ در جنوب شهر مدور، و در مسیر شمال به جنوب، در سمت راست دجله قرار داشت (= جانب غربی). منصور در جانب شرقی، اردوگاهی برای مهدی ساخت كه بعدها محله معروف رصافه شد و بازار باب الطاق در آن پدید آمد. در شمال آن، محله شماسیه، شامل قصرهای برمكیان ساخته شد. در حومه شمالی، محله حربیه بنا شد كه بیشتر محل رفت و آمد ایرانیان بود. هنگامی كه منصور درگذشت (158ق)، هر دو سوی دجله را انبوهی محله، بازار و قصر پوشانده بود و در میان آنها اقطاعهایی كه خلیفه به نزدیكان خود، یا امیران و بزرگان بخشیده بود، به صورت خانههای اعیانی و باغ و گردشگاه قرار داشت (ابنحوقل، همانجا؛ یعقوبی، 22-23؛ سبری،9 -8 ؛ نیز نکـ: سوردل، «بغداد»، 256-255 ؛ لسترنج، .(242-262 اما این تركیب، پیوسته دستخوش تغییر بود. آشوبها، جنگهای خانگی، غارتها و به خصوص حوادث طبیعی چهرۀ شهر را دگرگون میكرد. محله كرخ كه بلندترین نقطۀ بغداد است، 36متر از سطح دریا ارتفاع دارد. سطح آب دجله و فرات، هنگام طغیان، غالباً به این حد نزدیك میشد و موجب ویرانی میگشت (وُما، .(240 نخستین ویرانی در جنگ امین و مأمون (197ق / 813م) رخ داد كه طی آن، بخش بزرگی از بغداد ویران شد و اندك اندك، مركز اصلی شهر به جانب شرقی انتقال یافت و پس از دورۀ سامرا، ادارات دولتی و خانههای اشراف در آنجا بنا شد. در بخش جنوبی آن، طی قرن 3ق / 9م، 23 كاخ ساختند كه «دارالخلافه» را به وجود آورد. آل بویه در این سوی (شمال محله معروف مخرّم) «دارالمملكه» را - در مقابل دارالخلافه - ساختند و مقر رسمی خود قرار دادند. جانب غربی بیشتر به محله مردمی و پرجنب و جوش كرخ و نیز باب البصره منحصر شده بود. هنگامی كه طغرل به بغداد وارد شد (448ق / 1056م)، دیوار عظیمی گرداگرد دارالمملكه كشید (نکـ: خطیب، همان، 1 / 106؛ ابن جوزی، 7 / 77- 78؛ قس: سبری، 9؛ كانار، .(273اما با ساخت و سازهای سلجوقیان هم، شهر چندان رونق نیافت. زمانی كه ابن جبیر (نکـ: ص 157) در 581ق / 1185م به بغداد وارد شد، آن را شهری تقریباً ویران یافت كه از عظمت گذشته جز اسمی برایش نمانده بود. مردم آن، خودپسند، متكبر و غریب آزارند. از گفتار اندوهبار ابن جبیر دو نکـته استنباط میشود: اولاً در بغداد، دیگر از آن ثروت و ظرافت و ادبی كه در وجود سقایان شهر هم جلوهگر بود (نکـ: همین مقاله،بخش ادبیات)، خبری نیست. دوم آنکه نوعی غرور شهروندی و فخر تاریخی هنوز میتوانست به اجزاء پراكنده شهر، نوعی وحدت ببـخشد. اما این غرور هم آن چنان بیتوان شده بود كه حدود 70 سال بعد، شهر را بدون كوچكترین مقاومت، تسلیم مغولان ویرانگر كردند و تیمور در 803ق / 1401م كار ویرانی را به نهایت رسانید. مقریزی در حوادث سال 840ق مینویسد كه بغداد ویرانهای بیش نیست، نه مسجد دارد، نه نمازگزار، نه اذانگو، نه بازار... نخلها همه خشكیده، قناتها همه ویران... دیگر نمیتوان آن را شهر نامید (7 / 323؛ نیز نکـ: كائن، .(308 از آغاز، شهر به 4 بخش تقسیم شد. محلههای خارجی را ربض (جمع: ارباض) میخواندند. محور عمده شهر، خیابان (= شارع) بود كه در ساخت نخستین، 50 ذراع (تقریباً 25 متر) عرض داشت. پس از آن، گذرگاههای بزرگ را كوی ( سكّه، جمع: سكك، با 16 ذراع = 8 متر عرض) و كوچكتر از آن را كوچه (= درب، جمع: دروب) و گذرگاههای كوچك و شاید بنبست را «نافذه» میخواندند. از مجموعه چند كوی، «محله» یا «ناحیه» پدید میآمد (یعقوبی، 13). در قرن 4ق مجموعۀ كوچههای شهر 6 هزار در جانب غربی و 4 هزار در جانب شرقی بود (همو، 21، 25؛ خطیب، تاریخ، 1 / 98؛ قس: سبری، .(16 محلههای بغداد بر مبنای سازمان اداری خاصی بنا نشدند. نامگذاری آنها خود ساخت مردمشناختی هریك را روشن میكند. از آغاز نام فرمانده یا شخصیت مهم ساكن در محل را بر آنها میگذاشتند. در كنار آن، وابستگی قومی و خونی سبب نامگذاری بود (محله تمیمیها، قرشیها...) كه بازمانده سنتهای كهن قبیلهای است. اما دو عامل دیگر، یكی خاستگاه افراد و دیگری وابستگی شغلی فراگیر شد و به خصوص سنت قبیلهای را از میان برداشت. گاه دو عامل خاستگاه و پیشه، وحدت محله را شكل میداد، مانند شوشتریها كه همه به بافندگی اشتغال داشتند و در محله تستریه كرخ گرد آمده بودند (عبدالمؤمن، 1 / 262؛ یاقوت، 1 / 849). محلههای ایرانینشین از همه بیشتر بود. محلههای فارسیها، كرمانیها، خراسانیها، خوارزمیها، بخاراییها، مرویها، بلخیها، كابلیها، سغدیها، اسبیجابیها، ختلیها، گرگانیها، فرغانهایها، اشتاخنجیها و... (یعقوبی، 20). بسیاری از این محلهها در قرنهای 3 و 4ق پدید آمدند و بسیاری نیز نابود شدند. از محلههای جدیدتر ربض خوارزمیه، درب الفرس و درب المجوس (محله زردشتیها) قابل توجهند (خطیب، همان، 2 / 361، 3 / 38، 5 / 382؛ ابن جوزی، 7 / 265). عامل مهم دیگری كه محلهها را از هم جدا میكرد، مذهب بود. طی قرنها، بغداد به دو بخش سنینشین و شیعهنشین تقسیم شده بود. در قرن 4ق تفكیك دو حوزه كاملاً آشكار شد و در قرن 5ق دیواری دو حوزه را از هم جدا میكرد. شیعیان بیشتر در جانب غربی (به خصوص كرخ) ساكن بودند و سنیان در جانب شرقی (سبری، .(11 در اواخر حکومت آل بویه حوادث طبیعی و غیرطبیعی، شهر بغداد را بهصورت مشتی محله از هم گسیخته درآورده بود (كرمر، 46 ) كه ویرانه، زمین بایر و احیاناً باغستان از هم مجزایشان میساخت و هریك حالتی نیمهمستقل داشتند. كثرت غیرمعمول بازارها و مساجد جامع نیز از همینجا سرچشمه میگرفت (كائن، .(295محلهها كه از آغاز به «ارباع» و «ارباض» تقسیم میشد، تحت نظارت صاحب الربع و صاحب الربض قرار داشت كه خود از جانب خلیفه تعیین میشدند. بعدها مردم خود این ناظران را بر میگزیدند. در قرن 3ق بیشتر از «قائد» و «رئیس» سخن میرود كه ظاهراً یكی از سوی حکومت و دیگری از جانب مردم برگزیده میشد (نکـ: یعقوبی، 15)؛ اما مهمترین شخصیت «شیخ المحله» بود كه نقش وی همیشه روشن نیست و غالباً در مذاكرات میان مردم و نیروهای حکومتی ظاهر میشد و گویی به پشتوانه اعتبار اجتماعی و شاید سالخوردگی، برای حل مناقشات میانجی بود و حکومت نظرش را تأیید میكرد (سبری، 10؛ فهد، 282). محلههای شهر، شبها نیز پاسداری میشد. گروهی شبگرد و عسس (الحرس،الطائف)به سركردگی«صاحبالمسلحه»كه رئیس پاسداران بود و خود زیرنظر «صاحب الجسر» (معادل رئیس پلیس) به كار میپرداخت، با چراغ و مشعل از محلهها و به خصوص از دروازههای شهر نگهداری میكردند (نکـ: صابی، الوزراء، 20، 218؛ ابن اثیر، 4 / 178؛ تنوخی، نشوار...، 2 / 149-152؛ نیز نکـ: سبری، همانجا؛ سعد، 97).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید