نوع و فرد در ادبیات و منطق / ضیاء موحد

در غزل های سعدی و حافظ و به طور کلی در شعر قدیم ایران تمام معشوقان و شاهدان، سیاه گیسویند و کمان ابرو و سرو قد و نقطه دهان و شیرین زبان و اغلب نامهربان و تندخوی و عاشق کش و از این قبیل: همه ظاهر و باطن یکسانی دارند.

 

در غزل های سعدی و حافظ و به طور کلی در شعر قدیم ایران تمام معشوقان و شاهدان، سیاه گیسویند و کمان ابرو و سرو قد و نقطه دهان و شیرین زبان و اغلب نامهربان و تندخوی و عاشق کش و از این قبیل: همه ظاهر و باطن یکسانی دارند. از میان انواع دلبران، دلبرانی هستند برگزیده، نوعی خاص، نوعی مثالی و اثیری. نوعی که آن را حد حسن و کمال می دانسته اند. ئر مینیاتورها هم همین دلبران نوعی را می یابیم. در داستان ها و قصه ها هم همین افراد نوعی را داریم. این افراد آن ویژگی های افراد دنیایی را ندارند، ویژگی هایی که آنها را از هم متمایز کند. یکی مظهر خوبی است و دیگری مظهر بدی. یکی خیر محض است و دیگری شر محض.توانگر فقط توانگر و فقیر فقط فقیر است.

کارنامه، دی 1377، شماره 1

 

دریافت مقاله

منبع: پرتال جامع علوم انسانی