جوششی از چشمه بی‌پایان نکویی

تاریخ ایران، انسان‌هایی بزرگ را در خود جای داده که گرچه نامی از آن‌ها برجای نمانده است، اما منش و روش نیکویشان به مثال‌هایی روشن در سندها و دیگر منابع تاریخی بدل شده است؛ آن‌ها که تا واپسین دمِ زندگی خویش بر این اندیشه بوده‌اند خود را به کاروان همیشه جاریِ نیکی و نیکوکاری در سرزمین دیرینه ایران پیوند زنند. وقف، یکی از مهم‌ترین جلوه‌های کنش‌های نیک‌خواهانه تاریخی ایرانیان در زندگی اجتماعی به شمار می‌آید.


روایت‌های جهانگردان از روش‌های نیکوکاری و یاریگری در تاریخ ایران

روزبه رهنما: تاریخ ایران، انسان‌هایی بزرگ را در خود جای داده که گرچه نامی از آن‌ها برجای نمانده است، اما منش و روش نیکویشان به مثال‌هایی روشن در سندها و دیگر منابع تاریخی بدل شده است؛ آن‌ها که تا واپسین دمِ زندگی خویش بر این اندیشه بوده‌اند خود را به کاروان همیشه جاریِ نیکی و نیکوکاری در سرزمین دیرینه ایران پیوند زنند. وقف، یکی از مهم‌ترین جلوه‌های کنش‌های نیک‌خواهانه تاریخی ایرانیان در زندگی اجتماعی به شمار می‌آید. وقف و موقوفات در سرزمین پهناور ایران در گذر تاریخ خود، همواره جایگاهی ویژه داشته‌اند، تا آنجا که بخشی مهم از مساله مالکیت و اقتصاد را در خود گرفته، بر آن حوزه‌ها تاثیر می‌گذارده‌اند. این مساله حتی در برخی دوره‌های تاریخی متاخر، توجه میهمانان غیر ایرانی را به سوی خود کشانده است. بسیاری از اروپاییانی که در دوره‌های گوناگون تاریخی به ایران سفر کرده و سفرنامه نگاشته‌اند، لابه‌لای نوشته‌های خود بر جایگاه ویژه و منحصربه‌فرد وقف و موقوفات در فرهنگ و زندگی ایرانی تاکید کرده‌اند.

ایرانی، بسیار به تنگ‌دستان می‌بخشد
بخشی از کوشش واقفان و نیک‌اندیشان در ارایه خدمت‌های گوناگون به افراد جامعه، یاری‌رسانی به بخش‌های نیازمند و تنگ‌دست جامعه بوده است. آنان از دریچه دو کنش ویژه ایرانی در تاریخ، یعنی «نذر» و «صدقه»، کارنامه‌ای پربار و پربرگ در دست‌گیری از نیازمندان جامعه برجای گذاشته‌اند. یاکوب ادوارد پولاک، پزشک اتریشی دربار ناصرالدین شاه قاجار، در کتاب سفرنامه‌اش «ایران و ایرانیان» از جوشش‌های نگاه خیرخواهانه ایرانیان در زمینه صدقه و نذر چنین روایت و تاکید می‌کند که یک ایرانی «صدقه بسیار به فقرا می‌دهد و از نگهداری و رسیدگی به حیوانات نیز دریغ ندارد؛ وی در این کار از ریاکاری بری است و فقط از ندای قلب خویش تبعیت می‌کند و از این جهت بر اروپائیان برتری دارد». وی نذر را در میان ایرانیان اقدامی «قابل ذکر» «همچنین نذر کردن یا نذر بستن که وی در روزها و لحظات سخت زندگی بدان متوسل می‌شود و همواره آن را ادا می‌کند قابل ذکر است ... به هنگام بیماری یکی از عزیزان و خویشاوندان، گوسفند می‌کشند و گوشت آن را به فقرا می‌دهند».
اینگونه نذرها گاه با یک مکان مورد احترام یا یک باور ویژه پیوند می‌خورده است. توصیف یکی از این مکان‌ها و شرح پیوند آن با آیین‌های نذر و صدقه از زبان یک آلمانی در دوره صفوی، نمایی جذاب از این پدیده پیش رویمان می‌گذارد. آدام اولئاریوس، جهانگرد آلمانی که در روزگار صفوی به ایران آمده است، در کتاب «ایران عصر صفوی از نگاه یک آلمانی» روایت سفر خود به اردبیل و بازدید از بقعه شیخ صفی‌الدین اردبیلی چنین می‌نویسد «از جنت‌سرا ما را به آشپزخانه بارگاه بردند. لوازم و ظروف در داخل آشپزخانه به طرزی منظم و مرتب جای گرفته بود، دیگ‌های بزرگ در کنار یکدیگر قرار داشتند و بر یکایک آنها سرپوش گذاشته بودند. آشپزها و شاگرد آشپزها هر کدام مکان و کار مشخصی داشتند. از این مطبخ روزانه سه وعده و هر بار بیش از یکهزار نفر از خدمه مزار و فقرا اطعام می‌شوند. ابتدا ساعت شش صبح، سپس ساعت ده صبح و بعدازظهر‌ها ساعت سه، هزینه دو وعده اول از محل موقوفات شاه صفی و وعده سوم از طریق موقوفات سایر پادشاهان تامین می‌شود».
در تکمیل این نگاه، برخی جهانگردان بر این باور بوده‌اند کارهای نیکوی ایرانیان در حوزه بخشندگی به ویژه وقف، از آن‌رو بوده است که به کاهش فقر در جامعه بینجامد. بنجامين، نخستين سفير آمريكا در ايران در عصر قاجار در کتاب سفرنامه‌اش «ايرانيان در عصر ناصرالدين شاه» یادآور می‌شود ایرانیان علاقه دارند بخشی از درآمد خود را بر مستمندان وقف کنند. او در جایی از نوشته‌هایش با تماشای فقیران و نیازمندان در خیابان‌های دارالخلافه ناصری، از ثروتمندانی سخن می‌راند که همواره به فقیران کمک می‌کنند. او البته بر کمی تعداد نیازمندان در ایران عصر قاجار از کشورهای اروپایی نیز اشاره دارد. این سفیر آمریکایی تاکید می‌کند «عده افراد مستمند و فقير ايران خيلي كمتر از اسپانيا و ايتالياست». بنجامین در ادامه توصیف خود بر این مساله تاکید می‌ورزد که باروهای دینی در نگاه ثروتمندان ایرانی به فقیران تاثیر فراوان داشته است. او می‌نویسد «ثروتمندان ايران تحت تعليمات اسلام قسمتي از درآمد خود را وقف به كمك به مستمندان و فقرا مي كنند». این جهانگرد تاثیر سنت وقف را در کاهش تعداد فقیران بسیار موثر می‌داند و چنین می‌نویسد «به همين جهت عده اين فقرا كمتر از كشورهاي ديگر و حتي كشورهاي اروپايي است. بنجامین البته تصریح می‌کند که همه نیکوکاری‌ها و موقوفات، چه در ایران چه در کشورهای دیگر هیچگاه موجب نشده است فقر و تنگ‌دستی از میان رود «در حقيقت هيچ كشوري را در جهان نمي‌توان يافت كه با مشكل طبقات مستمند مواجه نباشد و افراد فقير نداشته باشد».
سرزمینِ تقدس نیکوکاری‌ها
وقف نزد ایرانیان نه تنها کاری شایسته بود که به ترویج آن بسیار می‌کوشیدند، که، برای ماندگاری آن نیز پاره‌ای محرمات پدید آورده بودند. شاردن با اشاره به دست‌اندازی‌هایی که در دوره‌های پیش از صفوی به موقوفات انجام گرفته است، در این‌باره می‌نویسد «ايرانيان جدًا بر اين اعتقادند كه هر كس بتواند تن به كار دهد و از كدّ يمين و عرق جبين روزي فراهم آورد، اگر به منظور بهره‌يابي چشم طمع به درآمد موقوفات بدوزد، و به جانب آن دست يازد به راستي مرتكب گناهي نابخشودني شده است». این جهانگرد فرانسوی، آموزه‌های دینی را در پاسداری از موقوفات و پرهیز دادن مومنان از دست‌اندازی به اموال و املاک وقفی بسیار موثر می‌داند «كتاب آسماني و مقدس ديني ايرانيان حكم مي‌كند كساني كه به سببي از فراهم آوردن روزي خويش عاجزند بايد تنها آن قدر از مال موقوفه نصيب يابند كه دچار زحمت نشوند. اين فرمان قويم و صريح بسياري از مومنان را كه مي‌توانند از درآمد موقوفات استفاده كنند در انديشه مي‌دارد تا اصولا از درآمدهاي موقوفات چشم بپوشند، يا چندان كه روزيشان را كفايت كند منتفع شوند. ايرانيان با ايمان اين گفتار پيغمبر را كه فرموده است: گواراترين و سالم‌ترين غذاها طعامي است كه از مزد كار كردن فراهم آيد هميشه به ياد و بر زبان دارند». وی در جایی دیگر از سفرنامه‌اش به تقدس خدشه‌ناپذیر موقوفات در ایران عصر صفوی اینگونه اشاره می‌کند «موقوفات در ايران جنبه تقدس دارد، و اگر كسي حتي يك روز پيش از اين كه شاه داراييش را مصادره كند خانه يا ديگر مستغلاتش را وقف كرده باشد شاه نمي‌تواند آنها را تصرف و تملك كند». شاردن سپس روایتی کوتاه از تاسیسات وقفی، نیز ساختار حکومتی برای اداره آن می‌آورد «موقوفات معمولا مشتمل بر زمين، خانه، مستغلات عمومي مانند دكان، كاروانسرا حمام و امثال اينها مي‌باشد، و كليّه مخارج مساجد و امور خيريه از درآمدهاي اين موقوفات تأمين مي‌گردد. ... همه كاخها و باغهاي پادشاه واقع در خيابان سلطنتي اصفهان [در دوره صفویه] وقف و نذر چهارده معصوم مي‌باشد. ... ديواني كه درآمدهاي حاصل از موقوفات را جمع‌آوري و حسابرسي مي‌كند دفتر موقوفات نام دارد كه از كلمه وقف به معني هديه و بخششي كه به اماكن مقدس و امور خيريه مي‌شود گرفته شده است».
روزگار پررونق وقف
آنگونه که بررسی تاریخ ایران نشان می‌دهد، آیین وقف در برخی دوره‌ها از درخششی چشم‌گیر برخوردار بوده است. این مساله را می‌توان در پیوند با امنیت سیاسی و نظامی کشور و استواری اقتصادی آن برآمده دانست. دوران صفوی از روزگارانی به شمار می‌آید که بستری مهیا برای واقفان در آن زمینه پدید آمده بود. انگلبرت کمپفر، جهانگرد آلمانی که دوره صفوی به ایران آمده است، تصویری ویژه از پیوند نیکوکاری و وقف در ایران ارایه می‌دهد که از نگاه وی، بازتابنده وضعیت دربار پادشاهی و جامعه ایران در یکی از دوره‌های درخشان موقوفات، یعنی روزگار صفوی، بوده است «شناختن درست وضع دربار ایران، بدون وقوف به تاسیساتی که قسمت قابل توجهی از عواید دربار صرف آنها می‌شود، یعنی مساجد، حمام‌ها، قنوات، راه‌های عبور و مرور و پل‌ها و بیش از همه مدارس دینی و همچنین نمایندگان علوم و هنر امکان‌پذیر نیست. به این دلیل اغلب شهرهای ایران، مملو از مدارس دینی و موقوفات آنهاست؛ تنها در اصفهان که پایتخت و شهری باشکوه و بزرگ به شمار می‌رود، در حدود یکصد موقوفه قابل ملاحظه وجود دارد و این به جز موقوفات جزیی و متفرقه است».
آن لمبتون، پژوهشگر و ایران‌شناس پرآوازه انگلیسی نیز در کتاب «مالک و زارع در ایران» درباره درخشش موقوفات در دوره صفوی مي‌نويسد «اصولا صفويه بسياري از املاک خود را وقف مقاصد خيريه به خصوص وقف بقاع متبرکه شيعه و از همه بالاتر آستانه امام رضا [عليه‌السلام] در مشهد و خواهرش حضرت معصومه [عليهاالسلام] در قم کردند. بعضي از اين املاک وقفي موقوفاتي بود که به خاندان صفويه پيش از آن که به سلطنت برسند تعلق داشت».

 

منبع:شهروند