ساسانیان در شاهنامه

یکی از ویژگی‌های مهم شاهنامه آن است که این کتاب سند قومیت و نسب‌نامۀ ایرانیان است و ریشه‌های آنان را تا گذشته‌های اسطوره‌ای و افق پهناور زمان‌های باستان پی می‌گیرد. در پاسخ به چرایی اهمیت این گذشتۀ دور باید گفت طبیعت بشر اقتضا می‌کند که می‌خواهد احساس شخصیت و اصالت خویش را واکاوی کند و وجود و جایگاهش را در این جهان توجیه نماید، نیز تکیه‌گاهی تاریخی برای خود بیابد؛ در نتیجه در راستای نیازمندی شخص به غرور و شخصیت، ملت هم نیازمند غرور و شخصیت ملی است.

 

 

یکی از ویژگی‌های مهم شاهنامه آن است که این کتاب سند قومیت و نسب‌نامۀ ایرانیان است و ریشه‌های آنان را تا گذشته‌های اسطوره‌ای و افق پهناور زمان‌های باستان پی می‌گیرد. در پاسخ به چرایی اهمیت این گذشتۀ دور باید گفت طبیعت بشر اقتضا می‌کند که می‌خواهد احساس شخصیت و اصالت خویش را واکاوی کند و وجود و جایگاهش را در این جهان توجیه نماید، نیز تکیه‌گاهی تاریخی برای خود بیابد؛ در نتیجه در راستای نیازمندی شخص به غرور و شخصیت، ملت هم نیازمند غرور و شخصیت ملی است.

دیگر آنکه شاهنامه عصاره و چکیدۀ تمدن و فرهنگ قوم ایرانی است و هیچ کتاب دیگری نداریم که طپش قلب ایران قدیم را به این روشنی و دقت در خود ثبت کرده باشد.

شاهنامه لبریز از شرح خصایل نیکوی بزرگان، تعریف سجایای فردی، ایده‌های اخلاقی و سیاسی، نظریات بشردوستی آنهاست و این همه با تحلیلات زیبا و حساس روح سرشته شده است. یادآوری نام بزرگان و سرافرازی ایران پیش از اسلام، به منظور برانگیختن روح پهلوانی برای پاس میهن و رویارویی با بیدادگران و ستایش و دفاع از دادگری و دادگران برای عبرت ایرانیان است.

در مورد ساسانیان که دو سوم شاهنامه را به خود اختصاص داده است، آیین‌ها، شادی‌ها، غم‌ها، مقدسات ملی و هر چیزی که سبب همبستگی و ادامۀ حیات ملت ایران بر پایۀ دوستی و گرایش بزرگان به راستی و درستی و نکوهش ستیزه‌جویی و خشم و مبارزه با دروغ و بدی بیدادگرای را به یاد می‌آورد.

فردوسی در شاهنامه از حکومت ساسانیان به نیکی یاد می‌کند و آنان را می‌ستاید؛ او از کتاب‌هایی که از دورۀ ساسانی به دستش رسیده و از دیدن و خواندن آنها شادان و پراندیشه شده، چنین یادآوری می‌کند:

 

فســانه کهن بود و منـثور بود                                  تـبـاهـی زگـفـتار آن دور بــود

نبردی به پیوند آن کس گمان                                   پر اندیشه گشت این دل شادمان

او در گردآوری و تنظیم تاریخ دورۀ ساسانی منابع زیادی در دسترس داشته است. دکتر مهدی غروی در این‌باره می‌نویسد: «... فردوسی به احتمال بسیار، کتاب مینوی خرد، خدای‌نامه، گاهتا، آیین‌نامه، زیح شهریاری و کتاب‌هایی دربارۀ حکمت و فلسفۀ ساسانیان در دست داشته و می‌خوانده است یا اینکه کسی او را کمک می‌کرده یا برای او بازخوانی، تفسیر و تحلیل می‌کرده‌اند؛ اما فردوسی هر آنچه را که می‌خواند یا می‌شنیده را صلاح نمی‌دانست که معرفی کند».

می‌توان گفت حکمت ساسانیان را فردوسی با زبان ملی جدید ایرانیان بازگو کرد تا مجدداً به حیات خود ادامه دهد. او در اشعار خود همیشه از حکمت ساسانیان به نیکی یاد می‌کند و آنان را می‌ستاید. در شاهنامه می‌بینیم که تفکرات ساسانیان نوعی حیات مجدد پیدا می‌کند و فردوسی با بیانی دلنشین آن را بازگو کرده است؛ اگر این تفکرات در شاهنامه به شعر درنیامده بود، نمی‌توانست تأثیری بدین وسعت در تفکر ایرانی از خود بر جای گذارد، زیرا زبان اوستان، خدای‌نامه و ... زبان مؤثری نبودند.

در این کتاب تاریخ، آیین، آداب و رسوم ساسانیان در شاهنامه بررسی شده است. ابتدا در مورد کیش مهر، زرتشت، مانی، مزدک و ... تشکیلات اداری آنان سخن گفته شده است؛ چراکه کردار مردمان از اعتقادات آنان سرچشمه می‌گیرد. سپس از مباحثی چون اوستا، خورشید، آتشکده‌ها، موسیقی در دوران ساسانیان و .... سخن رانده شده است.

پورعبدالله، حبیب‌الله، ساسانیان در شاهنامه، تهران، کلهر، 350 صفحه، شمارگان: 1000 نسخه، قطع: وزیری، بها: 250000 ریال.

منبع: کتابخانۀ تخصصی ادبیات